مثلاً از حدود چهارصد سرود احمد ظاهر در بیش از 150 ترانه اش از واژه های خدا، خداجان، خداوند، الله، الهی، یا رب، حق، قرآن، حج، قبله، کعبه، زیارت سخیجان و غیره استفاده کرده است.  به این ترتیب، آوازخوانی که همیشه از خدا یاد می کند و خدا را می ستاید، همگان دوستش دارند. احمد ظاهر متن ترانه های عرفانی را عمدتاً از شاعران کلاسیک بابا طاهر عریان، حافظ شیرازی، سعدی شیرازی، امیر خسرو دهلوی، میرزا عبدالقادر بیدل، خیالی بخارایی، فخرالدین عراقی، خواجوی کرمانی، عبدالرحمان مشفقی، صایب تبریزی، بدرالدین هلالی، خاقانی شروانی و غیره گرفته است.   در این میان به نظر می رسد که توجه بیشتر احمد ظاهر را اشعار مولانا جلال الدین بلخی به خود جلب کرده است.

مقایسه فهرست ترانه های احمد ظاهر با آوازخوانهای دیگر نشان می دهد که تا پایان سالهای 1970 بین سرایندگان پارسی گوی او بیشتر از دیگران اشعار مولوی را خوانده که این هم یک انقلاب است. تا سالهای نزدیک آوازخوانهای افغانستان از آثار مولوی معمولاً ترانه های "بشنو از نی چون حکایت می کند"، "پیر من و مراد من"، "آنها که طلبگار خدایید، خدایید" و آن ترانه هایی را می خواندند که احمد ظاهر خوانده بود.

احمد ظاهر طبق شواهد معتمدی که در دست داریم، حدود سی سال پیش یازده غزل زیرین مولانا را خوانده است:

"ای قوم به حج رفته کجایید، کجایید"، "بیایید، بیایید، به میدان خرابات"، "بیایید، بیایید که گلزار رسیده"، "بروید ای حریفان، بکشید یار مارا"، "دیدم نگار خودرا می گشت گرد خانه"، "ز همراهان مصلحت نیست"، "من مست و تو دیوانه، مارا که برد خانه؟"، "من غلام قمرم، غیر قمر هیچ مگو"، "معشوقه به سامان شد، تا باد چنین بادا"، "پوشیده چون جان می روی، اندر میان جان من"، "رو سر بنه به بالین، تنها مرا رها کن". کسی که کمابیش با غزلیات مولوی آشناست، از این فهرست می بیند که این غزلها بهترین نمونه از آثار این نابغه شعر و عرفان به شمار می آیند. مثلاً غزل "پوشیده چون جان می روی، اندر میان جان من" به گفته دانشمند ایرانی مولوی شناس عبدالکریم سروش، "هم لفظاً و هم معنا شاهکار حضرت مولاناست" این غزل را جلال الدین رومی به شیخ صلاح الدین زرکوبی بخشیده است. طبق نسخه ای از دیوان شمس که بدیع الزمان فروزانفر، دانشمند معروف تهیه کرده و از منابع مکمل و معتمدی به شمار می آید. ضمناً اشعار مولوی جنبه خاصی دارد که در آثار شاعران دیگر کمتر به مشاهده می رسد.

هنگام با موسیقی صدا دادن، شعر مولانا نه تنها روح و قلبها را تکان می دهد بلکه جسم انسان را نیز قرار نمی گذارد، حداقل یکی از اعضای بدن واکنشی به این ترانه نشان می دهد که خود انسان گاها این وضع را پی نمی برد، البته شعر آسمانی است که این ویژگی را دارد و آن هم زمانی برملا می شود که غزلسرای خوش آوازی چون احمد ظاهر آن را خوانده باشد. در حالت سماع گفته شدن بسیاری از غزلیات مولوی نیز البته تأثیری بر ویژگیهای این اشعار داشته است. از این رو سرایندگان زیادی در ایران و افغانستان و تاجیکستان و حتی در کشورهای غربی در این اواخر رو به اشعار مولوی آورده اند.

بزرگی احمد ظاهر باز در آن است که نازکیهای غزلیات مولانا را موشکافانه درک کرده، موافق معنی و مضمون آن آهنگهایی تهیه یا انتخاب کرده که تأثیر شعر مولانا بر شنوندگان آهنگها را تقویت می کند، چیزی که ترانه سرایان دیگر کمتر به آن موفق شده اند.

احمد ظاهر در پایان عمر کوتاه خود بارها با ضربه های روانی روبرو شد، هرچند ظاهراً این را نشان نمی داد ولی یأس و نومیدی در طول چهار پنج سال پیش از مرگش همیشه دامنگیرش بود.

یک سو غم جدایی از عشق اول و فرزند جگربندش، از سوی دیگر مرگ مادر مهربانش و به محبس کشیدنها و فشارهای حکومتداران او را خیلی شکسته روح و آشفته و بی مدار کرده بود، غم وطن داری نیز او را آرام نمی گذاشت. قلب سرشار از مهر و محبتش حس می کرد که افغانستان عزیزش در لابلای فاجعه دهشتناکی قرار دارد، او در وضع خیلی پیچیده و مشکل روحی – افسردگی قرار گرفته بود. این وضع را دوستانش چه نیکخواهان و چه بدخواهان می دیدند و هر کسی طبق صلاحدید خود با نظرداشت افکار و عقاید و منافع خویش در این لحظه حساس زندگی احمد ظاهر با او برخورد می کرد. حاسدان همیشه می کوشیدند از احمد ظاهر چهره تاریکی بسازند، برخی افراد مشکوک از عالم جنائی نیز در این دوره می خواستند از او سود ببرند.

 

 

1***2***3***4***5*** 6***7***8***9***10*** 11***12***13***14***15*** 16***17***18***19***20*** 21***22***23***24***25*** 26***27***28***29***30 31***32***33***34***35



بالا

بعدی* آريايی * بازگشت