فقدان دستگاه و پلیس موثر

 

متاسفانه با پرونده های خشونت عليه زنان در دادگاه ها، ادارات و جامعه افغانستان به شکل جدی و قاطع برخورد نمی کنند. تاکنون قانون مشخصی که بتواند خشونت های خانواده گی عليه زنان را جرم بداند و به آن رسيده گی کند در افغانستان وجود ندارد. پليس و ارگان های قضايی با اين گونه پرونده ها به سردی برخورد می کنند و چنين می پندارند که خشونت های خانوادگی نسبت به زنان، مسايل داخل خانواده است و بايد در داخل خانواده حل شود.

در حالی که واقعيت امر اين است که بيشتر زنان در افغانستان همه روزه با خشونت های فراوانی روبرو می شوند، از سوی اعضای خانواده هايشان مورد ضرب و شتم قرار می گيرند، آزار و اذيت می شوند، آزادی هايشان محدود می شود و حتی در مواردی در اثر خشونت به قتل می رسند.  زنانی که قربانی خشونت های خانوادگی می شوند بيشترشان به هيچ گونه امکاناتی برای دادخواهی و جلوگيری از بروز اين خشونت ها دسترسی ندارند. سيستم عدلی و قضايی افغانستان نيز با مشکلات سيستماتيک از جمله مشکلات سليقه ای و فکری مواجه است. تنبلی در تعقيب و پيگيری شکايات، کاغذ پرانی (کاغذبازی) در ادارات، کمبود و در بسياری موارد نبود کادر فني، نفوذ افراد مسلح و نيرومند در دستگاه عدلی و قضايی و نمونه های ديگر، سبب شده است که هيچگاه به پرونده های خشونت عليه زنان در دادگاه های افغانستان رسيدگی کامل نشود.

در نظارت خانه ها (بازداشتگاههای موقت پليس) و زندان ها در افغانستان شماری زيادی از زنان به خاطر ارتکاب جرايم اخلاقي، فرار از منزل وغیره در حبس به سر می برند اما شايد هيچ مردی در يک زندان در افغانستان يافت نشود که به جرم بدرفتاري، خشونت و اذيت زنان زندانی شده باشد.  فرهنگ معافيت برای مردانی که مرتکب اعمال خشونت بار عليه زنان می شوند سبب شده است تمامی راه های دادخواهی برای زنانی که قربانی خشونت می شوند بسته شده و در نهايت منجر به فرار آنان از منزل شود که اين راه نيز آنان را در برابر توده ای عظيمی از مشکلات قرار می دهد.

 

 

Many children in Afghanistan, like these seen begging in 2004, have lost their family breadwinners and have few ways of meeting basic needs.’زن‘ انسان درجه دو'
با اين همه، اين تنها خانواده نيست که در آن با زنان برخورد خشونت بار می شود، خشونت با زنان در افغانستان در محيط کار نيز رايج است که بيشتر روی رشد ظرفيت های کاری آنان اثر منفی می گذارد. نوع برخورد با زنان در جامعه سنتی افغانستان عمدتا برخورد با يک انسان "درجه دو

بوده است.

 

زنان در جامعه افغانستان
روز هشتم مارچ روز  جهانی زن است و نمونۀ بارزو كامل رحم و شفقت بشری، به نیكویی تقدیر و استقبال می نمایند. زنان بحیث نیمی ازجامعۀ بشری، در اكثر ممالك، از حقوق انسانی به اساس قوانین اساسی برخوردار میباشند، ولی در ممالك دنیای سوم، حقوق حقۀ این قشر فعال جامعه تا حد امكان پا مال گردیده و مظالمی كه بر آنان وارد میگردد، مورد پیگیروبازخواست قانونی واقع نمیشود . متاسفانه با تمام مساعی یی كه موسسات بین اللملی حقوق زن، درین زمینه به خرج میدهند، بیم آن میرود كه در پهلوی بیرنگ شدن امكانات عملی پرنسیپ های حقوق بشر و نقض حقوق انسانی، مخصوصا حقوق زن كاملا پامال و معدوم گردد. میدانیم كه در افغانستان جنگ زدۀ ویران، در پهلوی صدمات بنیادی و غیر قابل جبران كه بر مملكت و ملت افغانستان در مجموع وارد میشود، زن بی نوا و مظلوم افغانستان بیشترین مظالم این بربادی رامتحمل و متقبل میگردند .

در عصر طالبان عصر بر بادی مملكت توسط پاكستانی ها واعراب زنان  داكتر و معلم و ماموركاملا حبس بودند و از آموزش و تحصیل محروم شده بودند. آنچه بردخترجامعه ما وارد میگردد، زبان از گفتن آن کوتاهی میکند خودکشی از ظلم و قیود شوهران، فروش زنان جوان و سنگسار زنان  و غیره وغیره را میتوان مثال آورد.

 

دفتر یونیسف، موسسه اختصاصی ملل متحد برای کودکان، در راپور سالانۀ خود در مورد زنان و کودکان افغانستان چنین گزارش میدهد:
از هرصد هزار زن حاملۀ دار، ۱۶۰ تا ۱۹۰ آن با طفل خود یا بدون آن تلف میشوند باوجودی پول سرشاری كه برای بازسازی و بهبود اجتماع افغانستان، در دسترس دولت و موسسات قرار دارد، زنان و کودکان افغانستان از امكانات موسسات صحی ۹۵ فیصد محروم میباشند. زنان افغانستان كه ۳۰ فیصد قوۀ انسانی كار را در صنایع، زراعت و مالداری تشكیل میدهند، هیچ نوع حق استفاده از حاصل زحمات خویش را ندارد و هیچگاهی هم به بازارفروش محصولات دسترسی نمیداشته باشد.  در افغانستان زن از تفکر مردسالاری که بر جامعه ما حاکم است، رنج می برد.  ذهنيت بر تربودن وبرحق بودن مرد يک اصل غير قابل تغييردرجامعه است. آنچه بنام غيرت افغانی به مباهات گرفته می شود، خورد کردن عواطف واحساسات زن است. در کشور ما بنا بر حکومات مستبد زن به لحاظ جسمی موجودی ضعيف و ناتوان به حساب می آيد اما واقعیت خلاف اين ذهنيت را ثابت می کند. در دشتها وصحراها وقله های مرتفع زنان بارهای سنگين ۵۰ و ۶۰ کيلوگرامی بردوش و برسر حمل می کنند تا برای اطفال خود نان پیدا کنند. دختر فروشی به شکلی رقت باری رواج دارد.  در اکثر مناطق هر گاه بين خانواده ها نزاعی دربگيرد منجر به کشته شدن يکی از طرف میشود. گستردگی بيسوادی، عدم دسترسی به ساده ترين و ابتدايی ترين تسهيلات زندگی، اقتصاد خراب و آگاهی نداشتن از حقوق انسانی همه و همه زنان افغانستان را ناتوان ساخته است.

 

 

1***2***3***4***5*** 6***7***8***9***10*** 11***12***13***14***15*** 16***17***18***19***20*** 21***22***23***24***25*** 26***27***28***29***30 31***32



بالا

بعدی * آريايی * بازگشت