از دیگر صفاتی كه فردوسی از زن ایرانی نقل می كند شرم حیاست:
بپرسید كآ هو كدام است زشت كه از ارج دور است و دور از بهشت
چنین داد پاسخ كه زن را كه شرم نباشد به گیته نه آواز نرم
یا در جای دیگر:
كدام است با ننگ و با سرزنش كه باشد ورا هركسی بد كنش
زنانی كه ایشان ندارند شرم به گفتن ندارند آواز نرم
و در باب پوشیده رویی می آورد:
هم آواز پوشیده رویان اوی نخواهم كه آید ز ایوان به كوی
یا:
همه روی پوشیدگان را زمهر پراز خون دل است و ، پرازآب چهر
همان پاك پوشیده رویان تو كه بودند لرزنده بر جان تو
اما فردوسی بهترین زنان را زنانی می داند كه شوهران خود را خشنود كنندو این نكته وجه دیگری است از جایگاه زن در فرهنگ ایران قدیم:
بهین زنان جهان آن بود كز او شوی همواره خندان بود
یا در جای دیگر:
به سه چیز باشد زنان را بهی كه باشند زیبای گاه مهی
یكی آنكه با شرم و با خواسته است كه جفتش بدو خانه آراسته است
دگر آنكه فرخ پسر زاید او زشوی خجسته بیافزاید او
سه دیگر كه بالا و رویش بود به پوشیدگی نیز مویش بود
البته در اینجا فردوسی نگفته است كه اگر تمام زنان از شوهران خود فرخ پسر بزایند دیگر چه دختری باقی میماند كه با پسرشان ازدواج كند.واین نیز وجه دیگری از فرهنگ ایرانی را نشان میدهد كه فرزند پسر را برتر از دختر میداند.ولی فردوسی در جای دیگر در گفته ای متضاد میگوید كه پسر و دختر فرقی نمی كند و گویا دچار نوعی دوگانگی شده است:
چو فرزند را باشد آیین و فر گرامی به دل بر چه ماده، چه نر
یا:
چو ناسفته گوهر سه دخترش بود نبودش پسر، دخنر افسرش بود
اما از طرف دیگر از برخی سروده های فردوسی چنین بر میاید كه در اجتماع نمیتوان زنی را یافت كه طرف مشورت قرار گیرد، لذا شركت آنان در مسایل اجتماعی لطمه ای جبران ناپذیر برپیكر جامعه وارد می سازد:
همی خواست دیدن در راستی زكار زن آید همی كاستی
یا:
كه پیش زنان راز هرگز مگوی چوگویی سخن باز یابی به كوی
كه نشان از عدم راز داری و عدم توانایی حفظ سخن دارد:
بدو گفت كز مردم سرفراز نزیبد كه با زن نشیند به راز
یا:
دگر بشكنی گردن آز را نگویی به پیش زنان راز را
به هر حال در شاهنامه فردوسی اشعاری وجود دارد كه از زنان تعریف و تمجید كرده و اشعاری نیز وجود دارد كه زنان را موجوداتی پایین تر از مردان نشان داده، صرف نظر از تضاد هایی كه در گفتار فردوسی در باره مقام زن وجود دارد وبلاتكلیفیی كه در خواننده ایجاد می كند می توان به گوشه ای از فرهنگ زمانه فردوسی در باره باورهای مردم در باره زنان دست یافت.در پایان باز هم بگویم كه ادبیات آینه فرهنگ مردم دوران است كه با نظر به آن، میشود به لایه های درونی فرهنگ عامه مردم نفوذ كرد.
ماخذ:
۱. جاذبه های فكری فردوسی-تالیف:دكتر احمد رنجبر-۱۳۶۳-انتشارات امیر كبیر
۲. فارسیچه ای بركاخ بلند و گزند ناپذیر شاهنامه-تالیف:بدرالدین مدنی-۱۳۵۰-نشر اندیشه
۳. از رنگ گل تا رنج خار(شكل شناسی قصه های شاهنامه)-قدمعلی سرامی۱۳۷۸-انتشارات علمی فرهنگی
شاهنامه فردوسی(بر اساس چاپ مسكو)-ابولقاسم فردوسی طوسی-چاپ اول۱۳۸۰-نشر كارنامه كتاب
1***2***3***4***5*** 6***7***8***9***10*** 11***12***13***14***15*** 16***17***18***19***20