فاشيسم قرن 21
آمريكاگرايی همچون يك ايدئولوژی * تاسيس امپراتوري در قرن 21*از جنگ سرد تا جنگ باز دارنده* آمريكا، جنرال دوستم و استاد عطا*آسیایی جنوب غربی در مركز تهاجم آمريكا* پنتاگون و گزارشگران مهار شده*موقعيت نظامي امريکا د افغانستان در يک سال گذشته * آمريكا و عراق؛ شيوه‌های دوگانه ديروز و امروز

 ازماهنامه سياسي ،اجتماعي ،فرهنگي ،لوموند ديپلوماتيك به زبان فارسي

 

تها جم بي صداي آمريکا به منابع طلاي سياه آفريقا

 

نوشته Jean-Christophe SERVANT

 

ايالات متحدّه، همزمان‎‎ با‎‎ صف ‎‎آرايي در برابر عراق، در گير نبرد ديگري نیز هست که با خليج [فارس] هزاران کيلومتر فاصله دارد، نبردي که مانند آنچه در این منطقه می گذرد نظامي نیست ولی از لحاظ استراتژیک دارای اهمیتی مشابه است.

 

اين "تهاجم بي صدا"، چنان که روزنامه نيجريايي The Vanguard آن را نام نهاده ، به دودلیل در خفا انجام می گیرد : "از يک سو نرنجاندن متّحدان خاور ميانه اي ایا لات متحده و از سوي ديگر پس زدن اين تصوّر همگاني که آمريکا فقط به منابع آفريقا علاقه مند است " و به نفت منطقه جنوب صحراي آفريقا چشم دارد. به گفته آقاي والتر کانشتاينر معاون وزير امور خارجه آمريکا در امور آفريقا، نفت قارّه سياه " به صورت يکي از منافع ملّي استراتژيک ايالات متّحده در آمده است ". از سوي ديگر اد رويس ، سناتور جمهوري خواه پرنفوذ ايالت کاليفرنيا و رئيس کمیسیون جنبی آفريقا، وابسته به کميته روابط خارجي مجلس نمايندگان، اعلام مي کند که " براي تأمين امنيت ملّي پس از 11 سپتامبر، نفت آفريقا را بايد يک اولويت به شمار آورد ". البته هنوز کنگره و کاخ سفيد به اين استراتژي جنبه رسمي نبخشيده اند. فعلا برخي مداخلات محتاطانه امّا پر معني در چند کشور توليدکننده نفت نشانه های این تحوّل اند، از جمله پشتيباني از مذاکرات صلح در سودان در آغاز سال 2002 و دعوت سر بسته از نيجريه به ترک سازمان کشورهاي توليدکننده نفت (اپک). افزون بر اين،در سال 2002 آقاي کالين پاول ديداري تاريخي از گابون انجام داد – اين نخستين باري بود که يکي از وزراي امور خارجه آمريکا از اين کشور ديدن مي کرد- در حالي که در روز 13 سپتامبر 2002 پرزيدنت بوش هم، در حرکتي به همان اندازه نمادين، ده تن از رؤساي کشورهاي افريقاي مرکزي را به صبحانه ميهمان کرد. دست آخر، يک مقام بلند پايه فرماندهي نظامي ايالات متّحده در اروپا، ژنرال کارلتون فولفورد ، در ژوئيه 2002 به سائو توم و پرنسيپ رفت تا مسأله امنيت اپراتورهاي نفتي در خليج گينه و همين طور احتمال مستقر ساختن يک فرماندهي نظامي درجه دوي آمريکا در اين منطقه را، شبيه به آنچه اکنون در کره جنوبي وجود دارد، مورد بررسي قرار دهد. علّت اين تجديد علاقه به آفريقا را – که تا چندی پیش ، مطابق تحليل بوش درسال 2000، زماني که نامزد پست رياست جمهوري بود، "يک اولويت استراتژيک ملّي" به شمار نمي آمد – مي توان در برخي محاسبات دور انديشانه و وسوسه انگيز واشینگتن پیدا کرد. کنفرانس بازرگاني (Cnuced)و توسعه سازمان ملل متّحد مجموع منابع نفتي اين قارّه را 80 ميليارد بشکه برآورد کرده است، که اين رقم 8% کلّ منابع نفت خام جهان را تشکيل مي دهد و مطابق پيش بينيهاي شوراي اطّلاعات ملّي آمريکا،تا سال 2015 ايالات متّحده خواهد توانست واردات نفت خود را از منطقه صحراي آفريقا از 16% کنونی، به 25% برساند. از هم اکنون، با توليد بيش از چهار ميليون بشکه در روز، آفريقاي سياه به اندازه مجموع سه کشور ايران، ونزوئلا و مکزيک نفت توليد مي کند. توليد آفريقا در عرض ده سال 36% افزايش داشته است، در حالي که در همين فاصله زماني، ميزان افزايش توليد ديگر قارّه ها 16% بوده است. سودان که سه سال پيش صدور نفتش را آغاز کرده است هم اکنون 186000 بشکه در روز استخراج مي کند. نيجريه – نخستين صادرکننده آفريقايي نفت خام – قاعدتا تا سال 2007 بايد توليد روزانه اش را از 2/2 ميليون بشکه به 3 ميليون بشکه افزايش دهد، در سال 2020 اين مقدار به 42/4ميليون خواهد رسيد. آنگولا، دومين توليد کننده بزرگ قارّه که در بهار 2002 از يک جنگ داخلي 15 ساله به در آمد، بايد تا همان تاريخ توليدش را دوبرابر کند و به 28/3 بشکه برساند. در همين فاصله زماني، آبهاي گينه استوايي، که در حال حاضر (همراه آنگولا) رکورد جهاني بيشترين تعداد پروانه معتبر اکتشاف نفت را دارند، ممکن است به اين کشور امکان دهند که تا سال 2020 (با پيشي گرفتن از کنگو و گابن)، با تأمين 740000 بشکه در روز، به سومين توليدکننده آفريقايي نفت خام تبديل شود. منابع آفريقا هم نويددهنده اند و هم امتيازهاي سياسي مسلّمي دارند: از يک سو، همهاين کشورها، به استثناي نيجريا، بيرون از سازمان اپک هستند " که آمريکامي کوشد با جدا کردن برخي کشورهاي نوپا از آن، در دراز مدّت تضعيفش کند ". از سوي ديگر، همان گونه که آقاي رابرت مورفي مشاور وزارت امور خارجه آمريکا در امور آفريقا تأکيد مي کند، اين منابع نفتي در بيشتر موارد" آف شور (سکو های شناور استخراج نفت) و از نا آرامهاي سياسي و اجتماعي در امان هستند. احتمال اين که تنشهاي سياسي يا ديگر موضوعات مورد اختلاف در کشورهاي آفريقايي توليدکننده نفت جنبه منطقه اي يا ايدئولوژيک پيدا کنند، به طوري که يک بار ديگر منجر به يک تحريم همه جانبه بشوند ضعيف است". به اين ترتيب، خليج گينه، که ذخائري به اندازه 24 ميليارد بشکه دارد،بايد در مدّت زمان پيش بيني شده به نخستين قطب جهاني توليد نفت از طریق سکوهای شناور با چاه های بسیار عمیق تبديل شود. وبالاخره اين که منابع اين قارّه – به استثناء ميدانهاي نفتي سودان- در دسترس بي واسطه سواحل شرقي ايالات متّحده قرار دارند، در آینده با گشايش خط لوله انتقال نفت چاد-کامرون، روزانه 250000 بشکه نفت به سوي اقيانوس اطلس انتقال پیدا خوا هد کرد. براي شرکتهاي نفتي آمريکايي (چه دو شرکت عظيم اگزون-موبيل و شورون-تگزاکو ، چه شرکتهاي کوچکتري چون امرادا هس ، ماراتون يا اوشن انرجي )، که قرار است در سال 2003 بيش از ده ميليارد دلار در آفريقا سرمايه گذاري کنند، آفريقاي نفت خيز بسيار پيش از 11 سپتامبر 2001 تبديل به يک اولويت ژئوپليتيک شده بود. در مارس 2001، به هنگام جلسه ويژه اي درباره امکانات بالقوّه آفريقا در زمينه انرژي، اين شرکتها اين مطلب را به آگاهي کميته امور آفريقا در مجلس نمايندگان رساندند. در اين زمينه، کار انستيتوي مطالعات پيشرفته سياسي و استراتژيک IASPS بويژه جالب توجّه است. این ThinkThank که در سال 1984 در اورشليم ايجاد شده است، هم به محافظه کاران نوين آمريکايي نزديک است و هم به حزب ليکود که به طور سنّتي طرفدار يک استراتژي قطع وابستگي از نفت عربستان سعودي است. با پيروزي آقاي جرج دبليو بوش که در عین حال پيروزي شرکتهاي نفتي تگزاس هم هست و پس از واقعه 11 سپتامبر، انديشه هاي IASPS کم کم نزد مشاوران دستگاه رياست جمهوري در امور انرژي و به طور کلّي نزد "عقابهاي" کاخ سفيد جاي باز مي کنند. IASPS در 25 ژانويه 2002 سميناري را سازماندهي کرد که در آن آقاي والتر کانشتاينر شرکت داشت ، از جمله ديگر کساني که در اين سمينار گرد آمده بودند می توان از چند تن از اعضاي دستگاه رياست جمهوري بوش (مانند آقاي باري شوتز ، متخصّص در امور مربوط به آفريقا و یا سرهنگ دوم کارن کوياتکوسکي افسر نيروي هوايي وابسته به وزير دفاع)، چند تن از اعضاي کنگره (مانند نمايندگان آقاي ويليام جفرسون از لوييزيان) ، مشاوران بين المللي ، مسؤولان صنعت نفت و شرکتهاي سرمايه گذاري نام برد. اين نشست منشأ بنیانگذاری (AOPIG) میشود که رابط بين بخش خصوصي و دولتی است و يک مجموعه اسناد رسمي انتشار میدهد بنام " نفت " افریقا، یک الویت برای امنیت ملّی امریکا و توسعه آفریقا پيام شرکتهاي نفتي به حکومت بوش در اين اسناد بسيار روشن بيان شده: اگر شما راه را نشان دهيد، ما در پي تان خواهيم آمد.“If you lead, we’ll follow” از زمان برگزاري اين سمينار، سياست دولت آمريکا در امور مربوط به انرژي آشکارا زير نفوذ اين لابي قرار گرفته. سياست ملّي انرژي، که آقاي ريچارد چني در ماه مه گذشته آن را برملا کرده، اين نشان را بر خود دارد. از نظر معاون رئيس جمهوري آمريکا، " نفت آفريقا به سبب کيفيت بسيار خوب و مقدار کم گوگردش، نمونه اي از يک بازار رو به رشد براي پالايشگاههاي کناره شرقي آمريکاست". همچنين به تازگي AOPIG در نيجريا – کشوري که شمالش دستخوش آشوبهاي سياسي و اجتماعي است – در چهارچوب هيأتي به رياست "مبلّغ نفتي" مايکل ويبي که در ميانه ژوئيه به لاگوس رفته، نقش ميانجي را به عهده گرفته است. طبق گزارشهاي رسمي، مأموريت هيأت مربوط به ايجاد يک کميسيون خليج گينه، که محلّ گرد هم آمدن کشورهاي نفتي اين منطقه باشد بوده است. طبق گزارشهاي غير رسمي امّا، در اين مذاکرات خروج از اپک مورد بحث قرار گرفته است، که اين شايعه را آبوجا تکذيب کرده است. مجموعه اسناد رسمي AOPIG به تأکيد سفارش مي کند که "براي اجتناب از اشتباهاتي که در خليج [فارس] رسمي رخ داده اند" از جمله بايد توجّه بيشتري به شفّافيت در اعلام درآمدهاي به دست آمده از نفت نمود و تسهيلات گمرکي را که آمريکا اکنون در اختيار آفريقا قرار مي دهد توسعه بخشيد. اين مجموعه همچنين پيشنهاد مي کند که ايالات متّحده، با احتياط و به طور کنترل شده، در مورد ابطال بدهيها[ي کشورهاي آفريقايي] تعهد پذيرد. اگر قرار باشد اين طرحها "روزي به معناي واقعي تبديل به سياست دولت آمريکا بشوند "، بسياري اقدامات ديگر نيز بايد انجام شوند. در حقيقت، نفت و حکومت مطلوب همچون گذشته مخالف هم اند. اتّحاديه کنفرانسهاي اسقفهاي منطقه آفريقاي مرکزي ، در متني منتشر شده در ژوئيه 2002، دو مطلب را ياد آور شده است. نخست "همدستي شرکتهاي نفتي و سياستمداران منطقه" و ديگر اين که چگونه "درآمدهاي نفتي صرف حفظ رژيمهاي صاحب قدرت مي شوند ". به گفته صندوق بين المللي پول، در آنگولا، کشوري که در آن شرکت شورون بر 75% از توليد نفت نظارت مي کند، اعضاي فوتونگو (دار و دسته کمپرادور نزديک به قدرت) در سال 2001 بيش از 30% از منافع حاصل از اين موهبت نفتي را به جيب خود زده اند. امّا روش تازه ايالات متّحده در چيدن مهره هاي نفتي، به عريان ترين شکل در يکي از کوچکترين کشورهاي توليدکننده پياده شده است: گينه استوايي. ايالات متّحده خود را آماده مي کند که به زودي در اين "کويت آفريقا"، که در سال 2001، 70% بر توليد ناخالص ملّي اش افزوده شده و ذخائرنفتي اش تا 2 ميليارد بشکه برآورد شده است، کنسولگري خود را (که در زمان حکومت کلينتون به دليل کمبود بودجه تعطيل شده بود) بازگشايي نمايد و نام مالابو را از فهرست 14 کشور آفريقايي که کارنامه ضعيفي در زمينه حقوق بشر دارند پاک کند. در واقع اين کشور، که طبق گزارش سالانه سيا مملکتي است تحت اداره "مديراني بي قانون که اقتصاد ملّي را غارت کرده اند"، سفيري در ايالات متّحده دارد (اين سفير در ضمن،برادر همسر رئيس جمهوري تئودورو ابيانگ است) که در گردهمايي IASPS شرکت داشت.

همان گونه که يک تحقيق شايان توجّه نشريه The Nation گوشزد مي کند، در گينه استوايي، دو سوم امتيازهاي نفتي به پيمانکاران آمريکايي که "پيوندهاي نزديکي با دستگاه آقای رياست جمهوري بوش" دارند اعطا شده اند. به اين ترتيب، رئيس شرکت نفتي CMS Energy ويليام مک کورميک ، 100000 دلار به مراسم معارفه آقاي جرج دبليو بوش به عنوان نامزد حزب جمهوري خواه کمک مالي کرده است. اوشن انرجي ديگر شرکت نفتي فعّال در خليج گينه هم، به سهم خود آقاي چستر نوريس را، که در زمان حکومت آقاي بوش پدر سفير ايالات متّحده در مالابو بود، به سمت مشاور خود در اين شهر برگزيده است. براي تکميل اين تصوير درخور يک جمهوري استوايي موزخيز ، به زودي دفاع از منابع آف شور گينه ، به دست گاردهاي ساحلي آموزش دیده MPR که شرکتي است خصوصي تحت اداره بازنشستگان درجه دار عالي رتبه پنتاگون، (و در آمريکاي لاتين هم به عنوان مجري طرح کلمبيا حضور دارد)، سپرده خواهد شد. چنان که در سفارت گينه استوايي در واشينگتن به اختصار مي گويند، "در کشور ما، شرکتهاي نفتي اند که اطّلاعات لازم را در اختيار وزارت امور خارجه آمريکا قرار مي دهند". بنابراين، ديداري که آقاي جرج دبليو بوش قرار است در بهار 2003 از آفريقا – و در درجه نخست از نيجريا – انجام دهد، ممکن است از چندين جهت تاريخي از کار در آيد.

 



بالا

بعدی * صفحة دری * بازگشت