سمنک در جوش ما کفچه زنیم ******** دگران در خواب ما دفچه زنیم

سحرگاهان سمنک اماده می شد. زنان دیگ را به اصطلاح دم میدادند و خود سا عتی می خوابیدند. هنگام ناشتا بر می خواستند ، نخست کسانیکه شیره و آرد اورده بودند به اندازه معین سهم شانرا می گرفتند و به خانه های شان بر می گشتند. اول تمام اعضای خانواده از سمنک صرف میکردند سپس به همسایگان ، خویشاوندان و دوستان شان توسط اطفال در ظرفی ارسال می کردند. حتی فامیل هائیکه خود شان سمنک تهیه کرده بودند ، ازدیگران نیز دریافت می کردند و در ظرف شان مقدار از دست پخت خود را به طرف مقابل می فرستادند.
د
کان هائیکه ميوه خشک می فروشند کاسبی خوبی دارند چرا که تقريبا همه مردم ميوه خشک می خرند تا برای روز اول سال "هفت ميوه" درست کنند.
شيرينی مخصوص نوروز در افغانستان
جلبی است و به خصوص پسرهايی که تازه نامزد شده اند به مناسبت نوروز برای خانواده عروس ماهی و جلبی هديه می برند که به آن " نوروزی" می گويند.
طالبان اين روز را تجليل نمی کردند زيرا اين روز را غير اسلامی می دانستند. در اين ميان به خصوص زنها از اشتراک در هرگونه جشن های ملی و سنتی در دوران طالبان محروم بودند.
نوروز در دوره طالبان تعطيل نبود. حتی پيش از طالبان در دوران برهان الدين ربانی هم نوروز فقط يک روز تعطيل بودو از آن طوريکه لازم بود تجليل بعمل نمی آمد.

برخی شخصيت های مذهبی  مراسم نوروزو چهارشنبه سوری را نمادی از دوران پيش از اسلام معرفی می کنند و لذا با برگزاری آنها مخالفند.

عزيزجرئت

 

جشن باستانی نوروز

جشن باستاني نوروز از زمانه‌هاي باستان تا كنون‌، با شكوهمندي در سرزمين افغانستان تجليل مي‌گردد. اين جشن باستاني كه نويدبخش ختم زمستان و آغازگر بهار است، تاريخ كهن دارد و اين جشن‌ِ بهاري از نسلي به نسلي به ميراث رسيده و در هر مقطع تاريخي‌، به تناسب شرايط و خواسته‌هاي زمانه به شكلها و شيوه‌هايی برگزار شده است‌.‌
 

 نوروز با فرارسيدن آخرین چهار شنبة سال که به  نام چهار شنبه سوری یاد می شود فرا ميرسيد. درین روز و شب جوانان آتش بر می افروختند ، در اطراف ان می رقصید ند و از بالای آ تش خیز می زد ند. این رقص و خوشی تا سحرگاهان ادامه داشت.

اینکه چرا مردم در اين شب مراسم می گيرند و از خانه ها بيرون می آيند تا آتش روشن کنند، از روی آن بپرند و سر و صدا راه بياندازند، دلايل تاريخی زيادی دارد .

این مراسم آهسته آهسته در افغانستان از بین رفت و صرف در نواحی هرات کم و بیش باقی مانده بود.
 قبل از نوروز خانه تکانی یکی ديگراز رسم و رواج های نوروز است. ده یا پانزده روز قبل از نوروز خانه تکانی شروع می شود. در اين رسم، همه وسايل خانه تکانده  و شستشو می شود ، پاک و پاکيزه می گردد.
 پس از خانه تکانی، نوبت
سمنک کاشتن می شود. مادران حدود يک هفته قبل از نوروز، مقداری گندم را در ظرف هائی زيبا می ريزند و آب می دهند تا آهسته آهسته روئیده ، سبز شده و برای سمنک آماده گردد.

يک هفته پيش از آغاز سال نو، زمان ارسال کارتهای تبريکی فرا می رسد. فرستادن کارت تبريکی برای همه دوستان و آشنايان يک کار مرسوم است.
 نوروز فرامی رسد. آماده کردن
غذای نوروزی ، خريد ميوه و شيرينی  ، آماده شدن برای تحويل سال، دعای تحويل سال، ديد و بازديد  دوستان همه در طول روز نوروز انجام می شود.

در شب نوروز همه خانواده ها سبزی چلو و مرغ صرف می کردند. بر سر دسترخوان غذا های هفت سین معمول بود.

در  صبح نوروز ، در کابل تعدادی از مردم برای دعا به شهدا  ، تعدادی به کارتة سخی برای اشتراک در برافراشتن جندة سخی، عدة به مندوی جهت برافرشتن توغ مندوی میرفتند. جشن دهقان در چمن حضوری یا ستدیوم ورزشی ویا در خیرخانه برگزار می شد. درین مراسم دهقانان تولیدات شانرا به نمایش میگذاشتند. از مقابل لوژ به قسم رسم و گذشت با تولیدات شان عبور میکردند. برای کسانیکه بهترین تولیدات را به نمایش می آوردند ، جایزه داده می شد. درتمام ساحات شهرتخم جنگی ، شور نخود خوری و سواری بر اسپک های چوبی بسیار معمول بود.

سپس به ديدن اقوام نزديک، مانند پدر و مادر ، خواهر و برادر و دوستان و آشنایان خود می روند. مردم از مهمانان شان با هفت میوه استقبال می کنند. هفت میوه عبارت از هفت نوع میوه ایست که شروع نام شان با سین باشد ولی بیشتر مردم از کشمش ، زردآلو ، سنجد ، بادام ، پسته ، انجیر، چارمغز و عناب استفاده کرده ، این مواد را پس از شستشو با یک مقدار معین آب در دیگی جوش می دهند. این کار یک یا دو روز قبل از نوروز صورت می گیرد تا هفت میوه به روز نو روز آماده باشد. مردم با یک کاسة کوچک ماست خوری پر از هفت میوه از مهمانان شان استقبال می کنند.

 تعداد زیادی از مردم به مزار شریف میرفتند. این میله که بنام میلة گل سرخ یاد میشود ، روز نوروز با برافراشته شدن جندة سخی آغاز می یابد. میلة گل سرخ چهل روز دوام دارد. تمام ساحات سمت شمال بخصوص دشت های اطراف مزار شریف از گل های خود روی لاله و خاکاوه وغیره پر می شود که تصور می شود همه جا قالین های رنگین هموارکرده اند. مردم شهر مزار از پذیرائی زیاد مهمانان خسته می شدند ، در شهر مزار جای پا ماندن نمی بود.

هر روزویا هر هفته مسابقات بزکشی بین تیم های مختلف اجرا می شد.

تعدادی ازمردم کابل به قرغه ویا پغمان میرفتند ولی اکثر یت به استالف و اوفیان که یکی از محلات تماشائی گل ارغوان بود میرفتند. درین مناطق گل های ارغوان بصورت طبیعی در سراسر تپه ها با گل های مقبول شان به انسان شور وشادی ویژة می بخشید. البته گل های لاله و خاکاوه و دیگر گل های  خود روی  نیز در هر طرف وافر بود.

چند روز بعد از نوروز ، تعدادی از زن ها در یک حویلی جمع می شدندو گندمی را که قبل از آغاز نوروز تر کرده بودند و اکنون به سبد سبزه تبدیل شده است با خود می بردند. هرکس سبزه اش را با دیگران یکجا کرده آنرا با  اوغور ، ها ون ویا هر وسیلة فشار می کوبندند تا شیرة آ ن کاملا بیرون کشيده و تفالة ان باقی بماند. این شیره را با مقداری آب و ارد در دیگ کلانی می انداختند. در پهلوی دیگ محفل شان بر پا بود. غذا های متنوع صرف می کردند، می رقصیدند و اواز خوانی می کردند. هر کدام به نوبت دیگ رابا چمچة بزرگ و درازی بلا انقطاع شور میدادند. در غیر آن شیرة گندم در ته دیگ می چسپید.این  بیت را طور متواتر می سرودند :

1***2***3***4***5*** 6***7***8

بالا

بعدی * صفحة دری * بازگشت