اعترافات
طارق عزيز
از روزنامه شرق ( 24 عقرب 1382 خورشيدی ) منبع
واشگتن پست
صدام حسين به اين دليل قبول نكرد در
جنگ مارس گذشته دستور حمله متقابل به نيروهاي آمريكايي را بدهد كه او تصور صحيحي
در مورد تهاجم زميني اوليه نداشت(و آن را يك حيله مي پنداشت) و پيشتر با
تماس هايي كه با روسيه و فرانسه برقرار كرده بود متقاعد شده بود كه
مي توانداز تهاجم زميني به عراق جلوگيري كند. طبق اظهارات مقامات آمريكايي،
اين مطلب را «طارق عزيز» معاون سابق نخست وزير عراق به بازجويان گفته است.
«عزيز» كه در تاريخ 24 آوريل، خود را به مراجع آمريكايي تسليم كرد همچنين گفته است
كه عراق در آستانه جنگ صاحب هيچ نوع تسليحات شيميايي، بيولوژيكي يا هسته اي
نبود؛ ادعايي كه اظهارات پيشين ساير رهبران و دانشمندان بازداشت شده عراقي را
تأييد مي كند. با وجود اين، بنابر اظهارات عزيز، صدام شخصا دستور اجراي چند
برنامه سري را (به رغم تحريم هاي بين المللي) براي ساخت يا خريد
موشك هاي دوربرد صادر كرده بود.معاون سابق نخست وزير عراق در
بازجويي هاي خود مفصلا در مورد مباحثات خود با صدام در مورد قطعنامه 678
سازمان ملل متحد در سال 1999 توضيح داده است.
بنابر اظهارات وي، رئيس جمهور عراق در
آن زمان اصرار داشت كه اين قطعنامه (كه با هدف محدود كردن قدرت نظامي عراق وضع شده
بود) فقط مالكيت موشك هاي دوربرد را ممنوع كرده كه به تسليحات كشتار جمعي
مجهز شده باشند.عزيز گفته كه او با نظر صدام مخالف بوده و معتقد بوده است كه اين
ممنوعيت، تمامي موشك هايي را شامل مي شود كه قادرند بيش از 150 كيلومتر
پرواز كنند. اما صدام در پاسخ گفته بود: «نه، من مي خواهم به جلو حركت
كنم.» اين اظهارات را يكي از مقامات بلندپايه آمريكايي بيان كرده كه از نزديك با
روند بازجويي هاي عزيز آشنايي داشته است.«هميش كيليپ» بازرس سابق تسليحاتي
سازمان ملل كه هم اينك با «گروه بازرسي عراق» (يك گروه تحت نظارت مستقيم سازمان
جاسوسي آمريكا كه اعضاي آن توسط پرزيدنت بوش منصوب شده اند تا به موضوع
جست وجوي تسليحات كشتار جمعي در عراق رسيدگي كنند) كار مي كند،
مي گويد: پس از گذشت حدود پنج ماه از بازداشت عزيز و با بررسي اعترافات،
جست وجوي پرونده ها و سركشي به مكان ها و سايت هاي مختلف به
اين نتيجه رسيده ايم كه «رژيم عراق، بزرگترين مشكل را با محدوديت 150
كيلومتري موشك هاي خود داشت.»
به گفته وي، صدام و
بلندپايه ترين فرماندهان نظامي اش، موضوع محدوديت برد
موشك هاي خود را «حمله اي آشكار به حاكميت شان» تلقي كردند. آنها
به اين دليل از تصويب اين قطعنامه رنجيدند كه در صورت اجراي آن، همسايگان خارجي
قادر مي بودند، تا با موشك هاي خود بغداد را هدف قرار دهند اما عراق
قادر نمي بود كه به آنها پاسخ متقابلي بدهد.
مقامات مسئول در امور جست وجوي
تسليحات كشتار جمعي عراق مي گويند تاكنون بازرسان تسليحاتي به هيچ مدرك قابل
ملاحظه اي دست پيدا نكرده اند كه نشان دهد صدام حسين از سال 1999 به بعد
به رغم تحريم هاي شديد سازمان ملل قصد دستيابي به سلاح هاي
هسته اي، شيميايي يا بيولوژيك را داشته است.
كيليپ مي گويد: «به نظر
مي رسد كه بازرس ها، تفكيك دقيقي ميان موشك هاي دوربرد و
سلاح هاي كشتار جمعي قائل شده باشند.»مقامات آمريكايي مي گويند كه
اظهارات عزيز در مورد برنامه موشكي عراق تا حد زيادي با پرونده هاي موجود و
مصاحبه هاي ضبط شده با مهندسين و دانشمندان عراقي مطابقت دارد. با اين
حال، هيچكس نمي تواند صحت اظهارات اخير او را كه يك ديپلمات كار كشته و
كارآزموده عراقي است تأييد كند.
در جست وجوي طرح
صدام
علاوه بر عزيز، بازرس ها طي يك
برنامه حساب شده و دقيق در ماه هاي اخير با يك دوجين از ژنرال هاي سابق
عراق، افسرهاي اطلاعاتي و دانمشندان اين كشور گفت وگو و مصاحبه كرده اند
و آنها را جدا از يكديگر مورد استنطاق قرار داده اند تا امكان تباني آنها از
طريق ارائه پاسخ هاي مشابه وجود نداشته باشد.
از ميان انبوه سئوالات بازجويان
مي توان به اين دو مورد اشاره كرد: اگر صدام هيچ سلاح شيميايي يا بيولوژيكي
در اختيار نداشت پس چرا او نتوانست سرويس هاي اطلاعاتي آمريكا و ساير كشورها
را در مورد ادعاي خود قانع كند؟ چرا او رفتاري را با بازرسان تسليحاتي سازمان ملل
انجام داد كه آنها ادعا كنند صدام در پي فريب آنها بوده است؟
مقامات آگاه مي گويند كه در
هفته هاي اول پس از جنگ، ژنرال ها و افسران اطلاعاتي نزديك به صدام نوعا
رازداري ضعيف مقامات دولتي را عامل اصلي افزايش بدگماني ها در واشنگتن و
سازمان ملل متحد معرفي كردند و اين در حالي بود كه آنها (ژنرال ها و افسران
اطلاعاتي سابق عراق) دقيقا از همان سياست دفع الوقتي بازي موش و گربه اي
تبعيت مي كردند كه مقامات عراقي در طول ساليان متوالي در قبال بازرسان
تسليحاتي سازمان ملل در پيش گرفته بودند.
با اين حال، اخيرا، چند تن از
مقامات بلندپايه رژيم بعث عراق كه در بازداشت نيروهاي آمريكايي به سر مي برند
گفته اند كه اعتقاد دارند صدام حسين از اين بيم داشت كه مبادا وجهه ساختگي
خود را در ميان همسايگان عربش از دست بدهد.
اين زنداني ها در توضيح
گفته هاي خود اشاره به اين داشته اند كه صدام به اين نتيجه رسيده بود كه
مقامات عربستان سعودي، كويت، امارات متحده عربي و ساير كشورها به او خيانت
كرده اند زيرا از اين بيم داشته اند كه او واقعا سلاح هاي كشتار
جمعي در اختيار داشته باشد.
به گفته اين مقامات، صدام به هيچ وجه
دوست نداشت كه مردم و مقامات ساير كشورها از اين واقعيت تلخ مطلع شوند كه زرادخانه
تسليحاتي او اساسا خالي است و چيز به درد بخوري در آن يافت نمي شود.
بازجويان همچنين از عزيز پرسيدند كه
آيا صدام سعي داشته است كه با ادعاهاي خود مبني بر دستيابي به سلاح هاي
پيشرفته، دشمن ديرين خود يعني جمهوري اسلامي ايران را كه از نظر او ممكن بود زودتر
از عراق به سلاح هاي كشتار جمعي دست پيدا كند، تهديد كند يا خير؟ طبق اظهارات
بازجويان، عزيز در پاسخ به اين سئوال گفت: «هر وقت من اين موضوع را با صدام در
ميان مي گذاشتم او مي گفت كه در مورد ايراني ها اصلا نگران نباش.»
تماس هاي خارجي
پس از آنكه مقامات آمريكايي تصميم
گرفتند تا خانواده عزيز را بي سروصدا از عراق خارج كنند و آنها را به حالت
تبعيد در كشور ديگري كه آمريكايي ها از ذكر نام آن طفره مي روند مورد
مراقبت قرار دهند عزيز نيز در مقابل، واكنش مسالمت آميزي از خود نشان داد و
به ذكر جزئيات بيشتري از اسرار نامكشوف دوران حكومت رژيم بعث در عراق پرداخت.وي در
يكي از بازجويي هاي خود، چهره صدام را در آستانه بروز جنگ به شكل يك حاكم
مستبد، بدگمان و خيره سر تصوير كرد كه در اثر ديدارهاي مكرر با ميانجي هاي
روس و فرانسوي كاملا گيج و آشفته شده بود.
عزيز گفت: «صدام پس از برگزاري اين
جلسات“ كه در آن زمان تا حدودي سري و مخفيانه بود“ متقاعد شد كه او هنوز
مي تواند از بروز يك جنگ تمام عيار كه به حكومت مستبدانه اش پايان
خواهد داد جلوگيري كند، غافل از آنكه شواهد، چيز ديگري را نشان مي داد.»
عزيز در بازجويي هاي خود گفته
است كه ميانجي هاي فرانسوي و روس بارها در طول ماه هاي پاياني سال 2002
و اوايل امسال به صدام اطمينان دادند كه آنها طرح هاي آمريكا را براي
راه اندازي يك جنگ تمام عيار با كمك متحدين اروپايي و استراليايي اش
خنثي خواهند كرد واز حق وتوي خويش براي به شكست انجاميدن طرح هاي جنگي آمريكا
در شوراي امنيت سازمان ملل متحد استفاده خواهند كرد.
طبق اظهارات عزيز، بعدها صدام
پس از گفت وگوهاي خصوصي با طرف هاي فرانسوي و روس به اين نتيجه رسيد كه
آمريكا ممكن است در ابتدا جنگ هوايي تمام عياري را عليه اهداف و منافع
عراقي ها در خاك اين كشور آغاز كند (روشي كه آمريكايي ها در منازعات
پيشين خود نيز به خوبي از آن بهره جسته بودند.) او تصور مي كرد كه با اتخاذ
مواضعي محافظه كارانه و در پيش گرفتن يك روش كاملا دفاعي مي تواند زمان
را به نفع خويش بخرد تا آتش بس وعده داده شده از سوي پاريس و مسكو تحقق يابد.
مقامات آمريكايي آگاه از روند
بازجويي ها مي گويند كه اظهارات عزيز، به رغم اينكه با انگيزه و
هيجاني مثال زدني بيان مي شود، اما به هيچ وجه قابل تاييد نيست. آنها
مي گويند كه به خوبي از اين مسئله آگاهند كه ممكن است عزيز اين مطالب را در
ذهن خود ساخته باشد تا بدين ترتيب ذهن مقامات آمريكايي بازداشت كننده خود را به
سوي روابط مشكوك فرانسه و آلمان با عراق در ماه هاي پيش از آغاز جنگ منحرف
كند.واقعيت آن است كه آنچه درمورد تماس هاي پشت پرده فرانسه و روسيه با صدام
در آستانه شروع جنگ براي عموم آشكار است چيزي جز يك سري اطلاعات ناقص و مبهم
نيست. «يوگني پريما كوف» وزير امور خارجه سابق روسيه كه روابط نزديكي با شخص صدام
داشت يك بار در ماه فوريه با اعلام قبلي و بار ديگر تنها چند روز پيش از
آغاز جنگ به طور كاملا سري وارد بغداد شد و با مقامات بلندپايه رژيم بعث عراق از
جمله شخص صدام ديدار و گفت وگو كرد.
چند هفته بعد، پس از سقوط بغداد،
پريماكوف طي يك كنفرانس خبري اعلام كرد كه در آخرين ملاقات خصوصي و
محرمانه اش با صدام به او خاطر نشان ساخته بود كه براي رهايي از وضعيت بغرنج
و نااميد كننده اش بهتر است كه هر چه سريع تر از مقام خود
كناره گيري كند.پريما كوف گفت: «صدام با دقت به حرف هاي من گوش داد و از
من خواست كه نظراتم را يك بار ديگر در حضور عزيز تكرار كنم.
اما پس از آن صدام به يكباره موضع
ملايم خود را رها كرد و يادآوري كرد كه در سال 1991 نيز كادر رهبري آن زمان
روس ها كه در قالب اتحاد جماهير شوروي فعاليت مي كردند پيشنهاد مشابهي
را براي كناره گيري او از قدرت ارائه داده بودند اما او از اجابت درخواست
روس ها چشم پوشي كرده بود.»
طبق گزارش آژانس خبري اينتر فاكس
روسيه، پريماكوف در كنفرانس خبري ياد شده اظهار داشت: «تا آخرين دقيقه، روسيه و
رئيس جمهور آن (ولاديمير پوتين) هر كاري را كه از دشتشان برمي آمد انجام
دادند تا از شروع اين جنگ هولناك جلوگيري كنند.» با اين حال، مفسرين روس با ديده
شك و ترديد به اظهارات پريماكوف مي نگرند زيرا آنها معتقدند كه روابط او و
صدام به قدري دوستانه بوده است كه امكان ارائه چنين پيشنهادي مخفيانه اي از
سوي او بسيار غيرمحتمل است [و لابد مسائل مهم ديگري در ميان بوده است.]گستره و
ويژگي تماس هاي فرانسويان با صدام، پيش از آغاز جنگ، نيز هنوز در
پرده اي از ابهام قرار دارد.
منابع رسانه اي مختلف در اوايل
سال جاري گزارش دادند كه فرانسه كانال ارتباطي ويژه اي را با شخص
صدام حسين گشوده است اما وزير امور خارجه فرانسه صحت اين گزارش ها را تكذب
كرد و مصرانه تاكيد كرد كه ديپلمات هاي تحت امرش به صراحت از صدام
خواسته اند كه دست از مواضع خصمانه و ترديدآميزش بردارد.طبق اظهارات عزيز،
صدام از تماس هاي مداوم خود با طرف هاي اروپايي (فرانسه و روسيه) اين
گونه استنباط كرده بود كه آمريكا به اين زودي ها به عراق حمله نخواهد
كرد.
حتي زماني كه نيروهاي آمريكايي و
انگليسي در مرز كويت با عراق مستقر شدند صدام به قدري از خودش مطمئن بود كه وقتي
شنيد نيروهاي زميني آمريكا به عمق خاك عراق نفوذ كرده اند حتي از صدور فرمان
براي پاسخگويي سريع ارتش عراق به اين تهاجمات خودداري كرد و اقدام دشمن را
نوعي حمله نمايشي و ظاهر سازانه قلمداد كرد.
شكست غير منتظره
به محض شروع جنگ، صدام برخي تهديدات
خود را عملي كرد. سازمان جاسوسي آمريكا (سيا) هشدار داد كه صدام ممكن است از
تسليحات شيميايي استفاده كند. در عوض، پس از بروز يكسري مقاومت هاي
اوليه، رژيم بعث و ارتش عراق به تدريج رو به اضمحلال و نابودي گذاشتند.مامورين
تحقق، اين احتمال را كه صدام از ابتدا قصد داشت با يك عقب نشيني استراتژيك از
بغداد خارج شود و به جنگ هاي چريكي و نامنظم روي بياورد مد نظر قرار
داده اند.
اما مي گويند كه تاكنون
نتوانسته اند به مدارك مستدلي دست يابند كه اتخاذ چنين استراتژي را از سوي
صدام ثابت كند. آنها همچنين ترديد دارند كه صدام (به عنوان بخشي از استراتژي
دفاعي اش) قادر بوده باشد ژنرال هايش را به ترك بغداد راضي كند و اين
گونه استدلال مي كنند كه اگر صدام واقعا در پي اجراي چنين طرحي بوده است در
اين راه با شكست سختي مواجه شده است.
بازجويان آمريكايي و انگليسي در طول
سال جاري در بازجويي از يك دوجين ژنرال عراقي كه در دوران حكومت رژيم بعث در عراق
داراي مناصب نظامي برجسته اي در ارتش اين كشور بودند (و هم اينك تعدادي از
آنها در زندان اند و تعدادي ديگر آزادانه زندگي مي كنند) اين سئوال را
مطرح كرده اند كه چرا صدام از تسليحات شيميايي براي دفاع از بغداد استفاده
نكرد؟ تعداد زيادي از اين ژنرال ها گفته اند كه آنها نيز بر اين باور
بوده اند كه صدام براي دفاع از پايتخت عراق از تسليحات شيمياي استفاده خواهد
كرد. تاكنون هيچ يك از اين ژنرال ها ادعا نكرده اند كه با چشم خود چنين
تسليحاتي را ديده اند.
«كيليپ» مقام آمريكايي آگاه در زمينه
تسليحات عراق مي گويد: «تنها يك نكته مشترك در سخنان تمامي ژنرال هاي
عراقي يافت مي شود و آن اين است كه هر يك از آنها ادعا مي كند كه واحد
تحت امرش از اتهام در اختيار داشتن تسليحات كشتار جمعي مبرا است اما يقينا يكي از
واحدهاي مكانيزه ارتش عراق داراي چنين تسليحاتي بوده اند.» اين اظهارات يكسان
باعث شده است تا برخي از بازجويان آمريكايي اين فرضيه را مطرح كنند كه صدام نه
تنها دولت هاي همسايه و آمريكا را با بلوف هاي خود گمراه كرده بلكه حتي
ژنرال هاي گردنكش اش را نيز فريب داده است.
مقامات آمريكايي مي گويند كه
آنها همچنان در موردابعاد و اهداف برنامه تسليحات شيميايي عراق در طول سال 2002 و
اوايل امسال ترديد دارند و اين در حالي است كه آنها تاكنون از كشف انبارهاي
تسليحات شيميايي عراق يا هر گونه مداركي كه حاكي از استعداد رژيم سابق اين
كشور براي توليد اين گونه تسليحات باشد عاجز، بوده اند.«ديويد كي» رئيس گروه
بازرسي عراق، روز 12 اكتبر (حدود يك ماه پيش) خطاب به نمايندگان كنگره آمريكا گفت:
«ما هنوز نتوانسته ايم انبارهاي تسليحاتي عراق را پيدا كنيم اما هنوز زود است
با اطمينان بگوييم چنين انبارهايي در خاك عراق وجود ندارد.»
مقامات آمريكايي مي گويند كه اين
وضعيت پس از گذشت يك ماه از سخنان «كي» همچنان پابرجا است.مقامات رسمي
مي گويند كه مهم ترين كشف تازه آنها در يك ماه اخير اين بوده است كه
صدام، مذاكرات مخفيانه اي را براي خريد موشك هاي «نودونگ» از كره شمالي
آغاز كرده بود و اين علاوه بر معاملات پنهاني اي بود كه صدام براي خريد قطعات
موشكي از كره شمالي بين سال هاي 1999 و 2002 انجام داده بود. با اين حال، هيچ
محموله اي به عراق ارسال نشد زيرا دولت كره شمالي اعلام كرد كه در سال 2002
تحت فشارهاي بسيار شديدي از سوي دولت آمريكا براي حمل محموله هايش از طريق
دريا قرار داشته است.
اين مدرك مهم و قاطع درباره برنامه هاي
سري موشك هاي دوربرد عراق در كنار اين نكته ظريف كه صدام بارها از دانشمندان
عراقي خواسته بود تا زمان تقريبي پيوستن اين موشك ها به برنامه تسليحات
شيميايي اش را معين كنند، برخي از بازرسان را به اين نتيجه رسانده است كه
صدام، قضيه موشك ها را مهم ترين چالش خود در رويارويي با دشمنانش قلمداد
مي كرد. بااين فرض، صدام قصد داشته است تا موشك هاي دوربرد مورد نظرش را
پيش از تن دادن به مخاطرات شروع مجدد برنامه هاي سري و ممنوعه اش براي
ساخت سلاح هاي كشتار جمعي، توليد يا خريداري كند.
بازرسان «گروه بازرسي عراق» اخيرا كشف
كرده اند كه در ماه هاي پيش از آغاز جنگ، بيشتر اعضاي گارد ويژه رياست
جمهوري عراق و واحدهاي دفاعي شهري اين كشور كه در جنگ هاي پيشين، تحت امر
صدام فعاليت كرده بودند فقط بخشي از توانايي هاي رزمي خود را حفظ كرده بودند
و غالبا نيروي دفاعي قابل اعتنايي براي حفظ حكومت صدام به شمار نمي رفتند.
كيليپ در اين باره مي گويد: «نوعي انشقاق در ساختار دفاعي عراق به چشم
مي خورد كه يقينا تاثير به سزايي در سرنگوني حكومت صدام داشته است.»
فرماندهان نظامي سابق، از جمله
ژنرال هايي كه تحت بازجويي نيروهاي غربي قرار دارند خاطر نشان ساخته اند
كه ضعف سازماندهي در ارتش عراق و اتكاي بيش از حد آن به خانواده و قبيله صدام در
زمان اوج گيري بحران از جمله عوامل اصلي سقوط رژيم بعث در عراق
بوده اند.مقامات رسمي مي گويند كه ژنرال هاي بازداشتي عراقي به
هنگام بحث و بررسي پيرامون ناكامي صدام در به كارگيري تسليحات شيميايي با الفاظي
كنايه آميز مي گويند: دولت صدام حتي از احداث خاكريز و ساير استحكامات
نظامي اوليه براي جلوگيري از پيشروي آمريكايي ها خودداري كرد.
آنها مي پرسند كه چرا بايد موضوع
سلاح هاي شيميايي را به گونه اي متفاوت مطرح كرد؟سرلشگر بازنشسته «عابد
مطلق جبوري» فرمانده سابق يكي از لشگرهاي ارتش عراق كه بعدها به اتهام
توطئه چيني عليه رژيم بعث به دستور صدام بازداشت و زنداني شد در
گفت وگويي با روزنامه واشنگتن پست مي گويد: «براي دفاع از بغداد، هيچ
طرح و نقشه اي وجود نداشت.»