ديدگاه هاى
احزاب و شخصيتهاى سياسي درباره پيش نويس قانون اساسي
افغانستان
کابل، ايرنا
: ۱۷عقرب ۱۳۸۲
متن پيش نويس قانون اساسي جديد افغانستان که يکي از
مراحل موافقتنامه "بن " به حساب مي آيد، دوشنبه هفته گذشته طي يک آيين رسمي توسط "نعمت
الله
شهراني " معاون رييس دولت و رييس
کميسيونهاى تدوين ، بررسي و نهايي سازى قانون اساسي
در اختيار "حامد کرزاى " رييس دولت انتقالي ، وزرا، سفراى و نمايندگان سازمانهاى خارجي مقيم کابل قرار
گرفت .
اين متن همچنين از طريق مطبوعات ، راديو و تلويزيون سراسرى افغانستان وشبکه جهاني اينترنت در اختيار مردم اين
کشور و ساير علاقمندان قرار گرفته است
.
قرار است اين پيش نويس از۲۰ آذر ماه آتي در نشست تاريخي "لويه جرگه قانون اساسي
افغانستان " مطالعه ، بررسي و توسط نمايندگان
تصويب نهايي شود.
به دنبال انتشار اين پيش نويس ۱۲ فصلي ، اظهارنظرها و واکنشهاى وسيعي درسطح احزاب و شخصيتهاى سياسي ، مطبوعات و شهروندان
عادى اين
کشور انجام گرفته است . دفتر ايرنا در کابل در ادامه نظرخواهيها درباره اين پيش نويس ،
اين بار با مسوولان ارشد احزاب و گروههاى سياسي
افغانستان به گفت وگو نشسته است که چکيده آن
را به شرح ذيل با هم مي خوانيم : عنايت الله شاداب" دبير "حزب جمعيت
اسلامي افغانستان " نظام پارلماني رابراى شرايط موجود افغانستان
مناسب دانسته و نظام "رياستي " را يک نظام ديکتاتورى
خواند.
ژنرال "عبدالرشيد دوستم " رهبر جنبش ملي ،
اسلامي افغانستان نيز درباره اين قانون گفته است : آيا در هيچ جاى دنيا سراغ داريد که اختيارات فقط
دردست يک نفر قرار داشته باشد و حتي انتخاب والي و
فرمانداران توسط رياست دولت انجام شود؟ در هيچ جاى دنيا به رييس جمهورى اين قدرت داده نشده است .
سيد"محمدهادى هادى " رييس شوراى اجرايي "حزب حرکت اسلامي افغانستان "(شاخه آيت الله
"محمدآصف محسني
")درباره پيش نويس قانون اساسي جديد اين کشورگفت :
قانون اساسي جديد افغانستان يک وثيقه ملي براى مردمي
است که سالهاى طولاني درد و رنج را سپرى کرده اند.
وى افزود : اين قانون اميدواريهايي راايجاد کرده و
تواقعات درباره لحاظ کردن بافت قومي ، مذهبي و ساير موارد در اين
قانون برآورده شده است
.
وى گفت : در اين قانون
نوآوريهاى زيادى وجود دارد که از آن جمله مي توان به پيوند و
اتحاد
مذهبي ، قومي و زباني اشاره کرد و همچنين توجه به اسلام
وفقه مذاهب اسلامي از ديگر نوآوريهاى اين قانون است .
هادى در عين حال درباره ضعفها وکاستيهاى اين پيش نويس اظهار داشت : تعيين سرود ملي به
زبان پشتو، يکي از ضعفهاى اين قانون است ، زيرا
اگر چه قوم
پشتون در افغانستان در اکثريت است ، اما بايد توجه داشت افرادى که به زبان فارسي درى صحبت مي کنند،
به مراتب بيش از پشتو است و حتي اکثريت افراد قوم پشتون به زبان فارسي درى صحبت مي کنند.
رييس شوراى اجرايي حزب حرکت
اسلامي افغانستان يکي ديگر از کاستيهاى اين قانون را
استفاده از واژه
"مشرانو جرگه " (مجلس سنا) که يک کلمه پشتو
است ،ذکر کرد وگفت : بايد به جاى اين کلمه يک واژه فارسي
استفاده مي شد و در اين
صورت صلاحيت اين نهاد نيز افزايش مي
يافت و سبب اعتماد مردم به دولت مي شد.
وى مشخص نبودن صلاحيت معاون رييس جمهورى
و محدود شدن تعداد معاونان رييس جمهورى به يک نفر را از
ديگر
کاستيهاى
اين پيش نويس عنوان کرد.
"يوسف واعظي " رييس دفتر "حزب وحدت
اسلامي
افغانستان " (شاخه محمد کريم خليلي ) نيز
در اين گفت وگو برآورده شدن خواسته هاى همه
اقوام ، گروهها،اقشار و مذاهب موجود در افغانستان را از نکات مثبت اين پيش نويس عنوان کرد.
وى با اشاره به نقصهاى اين پيش نويس ، حذف پست نخست وزيرى و ارايه نظام"رياستي " که در آن رييس
جمهورى داراى بيشترين قدرت و اختيارات است را
موردانتقاد قرار داد و گفت : ساختار نظام آينده افغانستان در اين پيش نويس ،ساختارى استبدادى و ديکتاتورى است .
واعظي گفت : افغانستان در گذشته
خاطرات بسيار تلخي از نظامهاى ديکتاتورى داشته است و
بهتر است نظام کنوني
افغانستان يک نظام پارلماني باشد تا هرکس بتواند در پارلمان خود را براى نخست وزيرى نامزد کند و تعادل قدرت هم
ايجاد شود.
وى افزود : در نظام پارلماني اگر
رييس جمهورى از قوم پشتون باشد، نخست وزير از
اقوام ديگر انتخاب مي شود و اين امر موجب ايجاد تعادل
قدرت وجلوگيرى از ظهور ديکتاتورى و ديکتاتورها
در کشور مي شود.
واعظي يکي ديگر از کاستيهاى اين قانون را حل نشدن مساله تابعيت دوگانه مقامها ذکر کرد و گفت :
اين موضوع در قانون اساسي جديد افغانستان مسکوت مانده و توجهي به آن نشده است و اين در حالي است که تعداد زيادى ازمقامهاى دولت حتي در پستهاى مهم تابعيت دوگانه دارند.
وى تعيين سرود ملي افغانستان به
زبان پشتو را "يک جفاى بزرگ به زبان فارسي درى
" دانست و افزود : تعداد افرادى که به زبان پشتو
صحبت مي کنند به مراتب کمتر از افرادى است که به زبان فارسي درى صحبت مي کنند.
"حکيم نورزى " از "حزب وحدت ملي افغانستان " که داراى گرايش سلطنت طلبانه است ، نيز در
تحليل خود از پيش نويس قانون اساسي افغانستان ، از انتخاب جمهورى
اسلامي " براى نظام آينده افغانستان انتقاد کرد و
اظهار داشت : انتخاب
نوع نظام سياسي آينده افغانستان در صلاحيت کميسيون تدوين قانون
اساسي نيست
و اين کميسيون حق انتخاب نوع نظام را ندارد.
وى معتقد است : اعضا کميسيون بايد در کنار نام جمهورى
اسلامي انواع ديگرحکومت ، از جمله حکومت سلطنت
مشروطه را پيشنهاد مي کردند و انتخاب و تصويبآن را
بر عهده لويه جرگه قانون اساسي مي گذاشتند.
"پاشاخان زدران " فرمانده ناراضي و
مخالف دولت مرکزى افغانستان و ازطرفداران "محمد ظاهر" شاه پيشين افغانستان درباره پيش نويس قانون اساسي جديد اين
کشور گفت : "اين پيش نويس ميراث نظام شاهي را از بين برده
وپادشاه
سابق افغانستان را در حاشيه قرار داده است ".
وى در يک گفت وگوى تلفني يادآور شد : "اين قانون
اساسي يک ناکامي بيش نيست و خيانت
به پادشاه است
".
زدران گفت : "اين قانون براى حفظ منافع کرزاى و اتحاد شمال تهيه
شده واست . ما خواهان رييس جمهورى نيستيم ، ما شاه مي خواهيم ".
"احمد شاهين " رييس "شوراى تفاهم و
دموکراسي " نيز از جمله افرادى است که معتقد است ، در کشورى
مانند افغانستان که مردم از نبود نظام و نهادهاى دموکراتيک
نهادينه شده رنج مي برند، پارلمان مي تواند از آزادى عمل و
ابتکارهاى زيادى برخوردار و تاثير و کارايي بيشتر داشته
باشد.
وى گفت : بهتر بود از الگوهاى شناخته شده در
تدوين قانون اساسي جديدافغانستان به عنوان ساختار نظام
سياسي استفاده مي شد.
شاهين مي افزايد : جمهورى پارلماني بهترين الگو براى افغانستان است زيرادر چنين نظامي قدرت در اختيار نمايندگان
مردم قرار
دارد و نه رييس دولت .
و اين سيستم مي تواند به خواسته هاى مردم پاسخ گفته و
از ظهور مجدد ديکتاتورى جلوگيرى کند.
شاهين در ادامه گفت : بسيارى ازمفاد قانون اساسي مبهم است و شرايط براى رييس جمهورى
و معاون وى مشخص نيست
.
در مقابل، "صبغت الله
سنجر" رييس حزب جمهوريخواهان افغانستان معتقداست : نظام رياستي که در آن رييس جمهورى داراى صلاحيتها و اختيارات بيشترى است ،
با توجه به شرايط و
واقعيتهاى امروز افغانستان از کارايي بيشتر برخورداراست .
وى گفت : شرايط فعلي افغانستان آنقدر مساعد
نيست که يک نظام پارلماني موثر امکان ظهور يابد و وجود
رييس جمهورى و نخست وزير تنها به تشديداختلافها و جنگ قدرت منجر مي شود.
برخي از صاحبنظران حزبي افغانستان نيز بر اين عقيده اند
که توازن قواى سه گانه مشخص نشده و اين توازن در بعضي
قسمتها به نفع قوه اجرايي و شخص رييس جمهورى به هم خورده
و ممکن است به ديکتاتورى بيانجامد.
"سازمانهاى زنان براى
زنان افغانستان " نيز با انتشار يک بيانيه خبرى ابراز نگراني
کرده
است که در پيش نويس قانون اساسي ، ماده خاصي به زنان اختصاص داده نشده و به کلي گويي در مورد
زنان بسنده شده است
.
در اين بيانيه آمده است : شرايط کشورهايي چون افغانستان بگونه اى است که زنان نمي
توانند در فعاليتهاى سياسي شرکت و امکانات مساوى با مردان
داشته
باشند و بايد امتيازهاى خاصي به زنان داده شود.
خانم "ثريا پرليکا" رييس "اتحاديه
سراسرى زنان افغانستان " و عضو "حزب متحد ملي افغانستان " که داراى گرايش چپگرايانه است ،درباره اينکه در
قانون
اساسي جديد افغانستان چقدر به
زنان اهميت داده شده است ؟ گفت : به صورت عموم در قانون اساسي جديد آمده است که "تمام اتباع افغانستان از حقوق مساوى برخوردارند".
وى اظهار داشت : ازآنجا که زنان از سال۱۹۹۲ ميلادى
تاکنون عقب نگه داشته شده اند، نياز بود که يک ماده جداگانه
مخصوص زنان در نظر گرفته مي شد تاعقب ماندگي آنان
جبران مي شد.امامتاسفانه به موارد کلي در اين قانون پرداخته
شده است .
خانم پرليکا درباره قدرت و اختيارات رييس جمهورى در پيش
نويس قانون
اساسي جديد افغانستان گفت : اختصاص قدرت متمرکز براى
رييس جمهورى آينده افغانستان ، نگراني ايجاده کرده ،زيرا
اين قدرت بيش از حد است و در صورتيکه رييس جمهورى
فردى دمکرات نباشد، استبداد سرنوشت کشور را رقم خواهد زد.
رييس اتحاديه سراسرى زنان
افغانستان با اشاره به تعيين يک معاون براى رييس جمهورى افغانستان گفت : اين قانون از قانون اساسي آمريکا کپي شده است ولي بايد توجه داشت که افغانستان با آمريکا قابل
مقايسه نيست و اين ترس
وجود دارد که معاون رييس جمهورى
بر اساس زد و بندهاى سياسي انتخاب شود ونه بر اساس تخصص و کارايي افراد.
|