نگا هی به اسطوره ی جنبش دانشجويی دههً شصت اروپا

جلال رستمي

جنبش های اجتماعی مختلف در جهان،  با وجود اختلافاتی که در مکان و زمان و شرايط پيدايی و بوقوع پيوستنشان وجود دارد، گاها دارای نکات و اشکال مشترکی در زمينه طرح مطالبات و راه کارهای تاکتيکی خود هستند.  به همين دليل بررسی اين جنبش های هم جنس  و از يک خانواده برای استفاده از تجارب تاريخی آنها لازم و ضروری بنظر می رسد.

 

                                                                                   

بعنوان مقدّمه

جنبش های اجتماعی ريشه در مسائل ومشکلات اجتماعی دارند، که باعث پيدايی آنها در  يک جامعه می شوند . اختلاف ها وتضادها ودر نهايت بحرانهای اجتماعي، از عوامل اصلی ايجاد نا رضايتی ها، نا آرامی ها و جنبش های اجتماعی هستند. اين نا رضايتی ها و نا آرامی ها زما نی می توانند خود را بطور واضح وآشکار نشان دهند که يک ا لگو برای جهت گيری داشته باشند واهداف وسازمان دهی مشخص برای آن ها در نظر گرفته شود.

بهمين خاطر برای يک سازماندهی موفق بايد ماهيت وساختار يک حرکت اجتماعی را شناخت. واين زمانی قابل تحقق است که، حداقل گروه های درگيردر يک حرکت يا جنبش اجتماعی دارای يک هويت وساختار مشخص وشناخته شده گردند، ويک سيستم سازماندهي  خود آگاه وبا اعتماد به نفس بوجود آورند . توجه به اين ساختار وهويت شناخته شده است که می تواند رهبری و هدايت کنندگان اين جنبش ها را ياری دهد تا شناخت دقيق تری از سطح مطالبات ونحوه ی طرح آنها داشته باشند.

جنبش های اجتماعی مختلف در جهان  با وجود اختلافی که در مکان وزمان وشرايط پيدايی وبوقوع پيوستن اشان وجود دارد، گاها دارای نکات و اشکا ل مشترکی در طرح مطالبات و راه کارهای تاکتيکی خود هستند. به همين دليل بررسی اين جنبش های هم جنس  واز يک خانواده  برای استفاده از تجارب تاريخی آنها لازم وضروری بنظر می رسد.  اما نبايد گذاشت اين بررسی ها به عر صه ی مشابه سازی و يا الگو برداری کشانده شود. چون از مطالعه ی رويدادها وحوادث و جنبش های اجتماعی که اتفاق افتاده اند می توان درسها ی زيادی آموخت اما هيچگاه آنها را نمی توان الگو برداری ويا عيناً تکرار کرد . يکی از اين جنبشهای مهّمِ تاريخ معا صر در پنجاه ساله ی اخير، جنبش دانشجويی عظيمی بود که در آلمان ودر مجمو ع دراروپای غربی وآمريکا اتفاق افتاد وبنام جنبش دانشجويی سال ۶٨ مشهور ودر تاريخ ثبت گرديد.

ما برای شناخت اين جنبش وبررسی زمينه های پيدايی وعواملی که بر روند تحول آن تاثير گذاشته اند به ياداشت هايی که ولفگانگ کراوس هار Wolfgang Kraushaar  * به ترتيب زمانی وتاريخی جمع آوری کرده است با عنوان " ياد داشت های سال شمار جنبش های دانشجويی ١۹۵۵ -١۹۷۰"( ١) بعنوان منبع اصلی مراجعه می کنيم .هدف اين  مراجعه همانطو ر که گفته شد برای معرفی تاريخی اين جنبش صورت می گيرد چون دقيقاً اين مراجعه از يک طرف نشان می دهد که جنبش دانشجويی ما در چه زمان فوق العاده متفاوتی با گذشته بسرمی برد،  و از طرف ديگرنشان می دهد که در آن زمان چه شرايط و حوادث وتحولاتی در عرصه ی جهانی بر جنبش دانشجويی تاثير گذار بوده ، و امروزچه شرايط وحوادث و پارامترهای جديدی وارد معادلات مبارزه سياسی اين جنبش ها گرديده اند. بهر حال بررسی ومطالعه ی زمينه  شکل گيري، فراز وفرود جنبش های اجتماعي، می تواند زمينه ساز تفکرّی گردد که نگرش وبرخورد  خود را به مسائل سياسي- اجتماعی با فاکتها و تجارب عيني- تاريخی غنی می سازد و به رويا و آرمان ها ی دور از دسترس وغير واقعی متوّ سل نمی گردد، و هميشه در صدد راه يابی به اشکال وابتکارات هر روز جديدتری از مبارزه است،که متناسب باشرايط، برای تحقق خواسته های صنفی - سياسی واجتماعی خود از آنها استفاده نمايد. گروه ها ودسته جات سياسی که تفاوت اين زمان و وارد شدن پارا متر ها ی جديد،  بخصوص در جنبش دانشجويی ومردمی ما را در نيابند، نمی توانند رابطه ی فعّال وزنده ای با اين جنبش ها برقرار سازند. بخشی از اين پارامتر ها اين است که اين جنبش ها به هر شکلی ، دارای آرمان های ايدئولوژيک و شعارهای دور از ذهن با واقعيات جامعه ی ما نيستند، ودر نهايت استقرار يک جامعه آرمانی دردستور کارآنها قرار ندارد و فا قد حضور يک شخصيت کاريسما  Charisma   هم می باشند.اينها را بايد از نکا ت مثبت اين جنبش ها دانست.

گرايش وسيعی درحال حاضر در جامعه ی ما حکومت مذهبی نمی خواهد و طا لب يک جمهوری سکولار وآزادی های دمکراتيک می باشد. رّد ونشان اين مطالبا ت را  بطور واضح وآشکار، در مضمون شعار های مطرح شده می توان ديد. درنتيجه طرح کردن" نداشتن آلترناتيو" در حرکات اعتراضی دانشجويی ومردمی ايران  با توجه به مضمون اين شعارها  وسراسری شدن آنها در بين اکثر دانشجويان دانشگا ها، و همچنين مردم،  به نظر درست نمی رسد. مطرح شدن اين بحث نزد برخی در حال حاضر، شايد بيشترناشی از عدم ارتبا ط  زنده وفعّال با اين جنبش ها  باشد .  برای برقراری ارتبا ط زنده وفعّال  با اين جنبش ها کافی است  سطح شعارهای آرماخواهانه وايدئولوژيکِ دور از واقعيت های سياسی - اجتماعی را، به سطح همين مطالبا ت واقعاً  جاری در مبارزات اخيرنزديک سا خت و از طرح هرگونه شعاری که فرا تر ازسطح رشد جنبش و مطالبات  آن می باشد خوداری نمود، و بيشتر در جهت متحقق شدن اين شعا رها به پيدا کردن  غالب ها واشکا ل نوين سازمان يابی کمک کرد، که از طريق آنها بتوان هر روز بدون پرداختن هزينه ی زياد اقشار وگروه های وسيعی را به صف مبارزه فرا خوانده وسازمان داد. بنظر می رسد مبارزه ی تاکتيکی فعلی يعنی تلاش برای عقب راندن گروه های فاشيستی سرکوبگرو افشای شفاف و مستقيم ِ با نام ونشان آنها، و ايزوله سا ختن اشان  درتمامی عرصه های اجتماعي، وتلاش برای آزادي  زندانيان سياسی ودستگير شدگان اخير در دستور کار جنبش دانشجويی ومردم قرار دارد. ا ين تلاشها در شرايط فعلی می تواند اقشار وسيعی را حول شعارهای مشخص در اين رابطه ، بسيج سازد.

 ارتقاء جنبش دانشجويی در دور اخيرو پيوند آن باجنبش مردم با عث شده است که، سطح مبارزه اجتماعی برای آزادی ودمکراسی در کشور ما  وارد مرحله ی جديدی گردد. يکی ازنمود های عينی اين ارتقاء را می توان در جدايی آن از اصلاح طلبان حکومتي،  و انتقادهای جدّی و مستقيم از آنان دانست.  مسلماً تحولات آينده ی جنبش مردمی درجامعه ما با وضيعتی جديدی که حکومت جمهوری اسلامی در منطقه دارد، کشمکش های اخير آن دررابطه با تلاش برای توليد سلاحهای اتمي، و سياستهای مخرّب خارجي، و  ادا مه ی سيا ست ها ی سرکوبگرانه  و وحشيانه ی داخلی ، چنان بهم  تنيده شده ،  که تقريباً شرايط همه گونه احتمالی را در فضا ی سياسی ايران امکان پذير ساخته است. ولی چيزی را که از هم اکنون می توان گفت اين است که : مبارزات دانشجويان وساير اقشار مردم می رود که افق های بيشتری را در پيش روی خود باز نمايد.

شرکت وحضورفعاّ ل همه ی نيروهای آزاديخواه  وطرف داران دمکراسی و جمهور ی سکولار با هر شکلی ودر هر جايی می تواند به تداوم مبا رزه ی دانشجويان و مردم تا رسيدن به نتيجه ی نهايی کمک رساند. در شرايط فعلی در ايران هر اعتراضی هر چند کوچک به هر اجحا ف اجتماعی ، سياسي، اقتصادی به هر شکل و وسيله ای کمک به اعتراض ها وجنبش های اجتماعی بزرگتر خواهد بود.

آيا تلاش  هم اکنونی دانشجويان و مردم برای آزادی ودمکراسی و درنهايت بر قراری يک جمهوری سکولار، همچنان مسالمت آميز به پيش خواهد رفت؟ ويا ما با طوفان های اجتماعی روبرو خواهيم شد که اين تلاش ها را به اشکا ل ديگری فرا می روياند، ومعا دلات ديگری را وارد جنبش سياسی -اجتماعی ما می سازد، که ابعاد آنرا از هم اکنون نمی توان  بطور مشخص پيش بينی و تصوير کرد .

ولی با همه ی اينها يک چيز مشخص است " اين حکو مت بر لبه ی پرتگاه سقوط قرار دارد."

 

در آستا نه ی بزرگداشت ۱٨ تير ذکراين نکته ضروری بنظر می رسد که:

هرجنبش اجتماعی در هر مقطعی از حر کتهای خود برای به کار گيری تجارب جديد تر احتياج به نقد و باز بينی حرکتهای گذشته ی خود  دارد. بزرگداشت١٨ تير با يد بتواند از يکطرف با عث انسجام حرکت و همبستگی هر چه گسترده تر دانشجويان و مردم گردد و از طرف ديگر فضايی بوجود آورد که در آن  جنبش دانشجويی برای انسجام هر چه بيشتر به نقد وباز بيني  اين حرکت نيز، بپردازد. 

 

جنبش اجتماعی گسترده دانشجويی در حقيقت ادامه ی روند دمکراسی خواهی بود که توسط روی کار آمدن حزب فاشيست در آلمان سرکوب شده و در اثر جنگ دوم جهانی دچار وقفه گرديده بود. جنبشی که بعداً به عنوان مثال از برکلی تا برلين از برلين تا پاريس از پاريس تا داکار و از داکار تا فرانکفورت خطوط ارتباطی را بين جنبش های مختلف دانشجويی برقرار ساخت و آن را بعنوان يک اعتراض جهانی globalen Protests  به نمايش گذاشت.

 جنبش دانشجويی در آلمان، فرانسه، ايتاليا، انگليس و آمريکا اساساً ريشه در حرکت چپ نوين داشت. چپی که در مقابل چپ سنتی و نوع استالينی آن بر خاسته و شاهد حوادث پراگ و سر کوب جنبش مردم در بلغارستان توسط استالين و تشنجات جنگ سرد و همچنين مسابقه برای توليد سلاحهای اتمی بود. بی مناسبت نبود که مبارزه بر عليه تسليحات اتمي، خطری که همچنان جوامع بشری را تهديد می کند، يکی از جنبش های محوری اين دهه به حساب می آمد.

 Wolfrum  Edgar •  در مقاله خود ("١۹۶٨" در تاريخ سياسی معاصر آلمان) می نويسد: «حتا جوامع دمکراتيک هم صاحب افسانه ها و اسطوره های خاص خودشان هستند. البته زمانی که ما آنها را تحت عنوان افسانه ها و اسطوره هايی بفهميم که فرای گروه های مختلف اجتماعی ايجاد ارتباط می کنند و يک ارزش بدون چون و چرا در حافظه ی جمعی مردم آن جامعه بوجود می آورند.»  او معتقد است سال ۱۹۶٨ از جنس اين گونه افسانه ها و اسطوره ها ست.

 

 

 

سال شمار وقايع جنبش دانشجويی (۱۹۶۷ -  ۱۹۵)

 

بخش اوّل

 بعد از جنگ جهانی دوم، تلاش برای ترميم غرّور صدمه ديده از شکست و اشغال آلمان، توسط نيرو های متفقين، و حفظ چارچوپ زندگی سنتی توسط نسل گذشته و قوانين و سنت های دست و پا گيری که پيش پای نسل جوان گذاشته شده بود، مقاومت و اعتراض بخش وسيعی از جوانان را در مقابل خود برانگيخت. اين نسل، نسلی بود که می خواست دريافت، تعريف و شيوه نگرش خاص خود را به مسائل پيرامونی اش داشته باشد. نسلی بود که ديگر مسئله ی اشغال سرزمين پدری اش توسط امريکا و متفقين بعد از شکست هيتلر، مسئله ذهنی او نبود، و از زاويه استدلال پدران و مادران خود حرکت نمی کرد که: "اگرچه در حال حاضر جامعه ما از آمريکا عقب مانده تر است ولی از نظر فرهنگی خيلی بالاتر از آن می باشد."

مسئله ی او در عرصه اجتماعی موزيک و رقص راک اند رولRock n Roll  و لباس جين Jeans ، الويس پرسلي Presley Elvis، بيل هالی Bill Haley، جيمز دين  Dean  Jeamsمارلوند  براندو   Marlon Brando، جين مانسفيلد  Jane Mansfield، مرلين مانرو  Marilyn Manroe، ميکی ماوس  Micky maus، تارزان Tarsan  و توم ميکس  Tom Mixبود.  در عرصه ی سياسی اين نسل، مطالبات دمکراسی طلبانه  و عدالت  خواهانه ی بشدت راديکال و اين جا و آنجا آنارشيستی داشت. نياز و تمايل  نسل جوان  به اين مطالبات و مبارزه برای تحقق آنها در اواخر دهه ی ۵۰ معيار های زندگی عرفی و اجتماعی را به شدت تغيير داد و هر گونه مقاومتي  از جانب بخش سنتي، قشری و محافظه کار جامعه و همچنين بازماندگان حزب نازی (که هنوز در بخش های مختلف ادارات دولتی حضور داشتند)، در مقابل آن صورت می گرفت، به چالش می طلبيد. اين موضوع نه تنها در آلمان بلکه در سراسر کشورهای اروپای غربي، با شدت و ضعف، با روندی خاص و متناسب با اوضاع اجتماعي- سياسي  هر کشور، وجود داشت. با توجه به اين شرايط  اجتماعی - سياسی بود که  نسل جديد، تمامی عرصه های زندگی سنتی حتی نحو ه ی لباس پوشيدن را به چالش فرا خواند. اين شرايط  اجتماعی - سياسی و جنبش روشنگری که توسط روشنفکران و متفکرين اروپايی پيش برده می شد،  بستری را آماده ساخت، که جنبش ده ساله ی دانشجويی آلمان بر پايه ی آن شکل گرفت. جنبشي که علاوه بر طرح مطالبا ت صنفی و مبارزه با بقايای حزب ناسيونال سوسياليست آلمان وارد مبارزه ی سياسي- اجتماعی گسترده اي برای تحقق آرمانها و مطالبات خود گرديده بود.

جنبش اجتماعی گسترده دانشجويی در حقيقت ادامه ی روند دمکراسی خواهی بود که توسط روی کار آمدن حزب فاشيست در آلمان سرکوب شده و در اثر جنگ دوم جهانی دچار وقفه گرديده بود.  جنبشی که بعداً به عنوان مثال از برکلي  تا برلين از برلين تا پاريس از پاريس تا داکار و از داکار تا فرانکفورت خطوط ارتباطی را بين جنبش های مختلف دانشجويی برقرار ساخت و آن را به عنوان يک اعتراض جهانی globalen Protests به نمايش گذاشت. البته برخی از اين اعتراض ها با خاتمه ی جنگ ويتنام  رو به آرامش نهاد.

 

 جنبش دانشجويی در آلمان، فرانسه، ايتاليا، انگليس و آمريکا اساساً ريشه در حرکت چپ نوين داشت. چپی که در مقابل چپ سنتی و نوع استالينی آن برخاسته و شاهد حوادث پراگ و سرکوب جنبش مردم در بلغارستان توسط استالين و تشنجات جنگ سرد و همچنين مسابقه برای توليد سلاحهای اتمي  بود. بی مناسبت نبود که مبارزه بر عليه تسليحات اتمي، خطری که همچنان جوامع بشری را تهديد می کند، يکی از جنبش های محوری اين دهه به حساب می آمد.

 

جنبش چپ نوين: در امريکا و انگلستان  New Left در آلمان Neuen Linken  در فرانسه Nouvelle Gauche و در ايتاليا Nouva Sinistra توانست بر جنبش های جوانان و دانش آموزان و دانشجويان تاثير جدّی بگذارد و آنها را حول ارگان های متعدد خود سازمان دهد  و يک شبکه ی ارتباطی وسيع  بين آنها ايجاد نمايد. آنها اهم تلاش خود را برای بازسازی جدّی و همه جانبه در ساختارهای تئوريک سوسياليسم و کمونيسم، و متحول ساختن تاکتيک، استراتژی و نحوه ی سازمان دهی آن، قرار داده بودند و می خواستند بر مبنای اين تغير و تکيه بر جنبش عدالت خواهی که ريشه در سنت چپ قديمی داشت، جامعه خود را دگر گون سازند.

 

 برای اينکه بتوانيم يک تصوير کلی هر چند محدود، ولی مستند و تاريخی از مجموعه اين حرکتها و جنبش دانشجويی در آن سالها داشته باشيم، بهتر است که به يادداشت های سال شمار اين دوره بپردازيم.  

برای پرداختن به يادداشتهای سال شمار جنبش دانشجويی که اوج و مرکز آن در آلمان، اروپای غربی و امريکا بود  مبنا را همان تقسيم بندی زمانی و گستردگی مکاني، که کراوس هار  Kraushaar براي  آنها در نظر گرفته است قرار می دهيم. او معتقد است: «اگر ما صرفاً سال شمار حرکت دانشجويان را  فقط به آلمان و اروپای غربی و آمريکا محدود سازيم، ديگر نمی توانيم در چهره جنبش های آن سالها "چهره ی همبستگی بين اللملی دانشجويي" Internationlismus der Studenten" را رديابی نمائيم و از آن طريق  چهره ی ديگری از ساختار اين حرکت تاريخی نشان دهيم.» به همين منظور اين سال شمار خودش را نه تنها به وقوع وقايع در محدوده ی اروپا و آمريکا محدود نساخته بلکه به آن دسته از رويدادها و حرکتهايی نيز می پردازد که، زمينه ساز، تاثير گذار و يا آغازگر جنبش های دانشجويی در آن سالها بوده اند. اين سال شمار همچنان تنها محدود به سالهای شکل گيری اين جريان تاريخی نمی ماند بلکه تمامی پروسه ی رشد، فراز و فرود اين جنبش اجتماعی را در بر جسته ترين حوادث تاريخی اش در بر می گيرد. بر اين مبنا  اين جنبش ها  به لحاظ اهميت رويداد ها و حوادث مهّم و روند تحولات آ ن  به سه زمان بندی مشخص تقسيم شده است:

قسمت اول ۱۹۵۵-۱۹۶۷

قسمت دوم ١۹۶۷-۱۹۶٨

قسمت سوم ١۹۶٨- ۱۹۷۰ 

 

 کرآوس هار Kraushaar در مقدمه ی اين سال شمار ( Chronologie وقايع تاريخي) می نويسد:

«درمجموع به سال شمارها  و با اين سال شمار، بخصوص بايد با احتياط برخورد کرد. زيرا آنها توسط يک نفر انتخاب و جمع آوری شده، در حالی که اين گونه کارها مشخصاً می بايستی توسط يک انستيتوی تحقيقاتی انجام بگيرد. بهمين خاطر فقط بايد به آن بعنوان يک تلاش نگاه کرد و نه چيز ديگري.» و درادامه اين بحث می افزايد: «به دليل ساختار تنگ سال شمار ِ وقايع تاريخي، بعضی از مقاطع آن ممکن است با يک خلاء  يا يک فاصله روبرو شود، که برای از بين بردن آن  می توان از تحليل ها و تفسير های مختلف استفاده کرد تا از طريق آنها بتوان روشنايی بيشتری بر تاريکی ها و فاکتها انداخت.» ولی با اين همه او معتقد است که: «سال شمار های تاريخي، قبرستان اطلاعات نيستند که بتوان تجارب درون آنها را با سنگ قبری پوشاند» و ادامه می دهد: «اگر چه اين اطلاعات را نمی توان  بطور کامل، حقيقی و واقعي" Objektiv " دانست. (چون آنها به شيوه ی گزينشی انتخاب شده اند)، ولی اين مانع از آن  نمی شود که توسط آنها، پديده ها و روند تاريخی حوادث را نتوان تحليل و دنبال کرد. بنا براين، اين سال شمار را نبايد تنها به يک تقويم تاريخی تقليل داده و از آنها اين برداشت را نمود.»

 

جنبش دانش آموزان و دانشجويان آلمان که در سال های ۱۹۶۷ و ۱۹۶۸  به اوج خودش رسيد، توانست اين جامعه را بطور جّدی تغيير دهد هر چند  جامعه ی آرمانی و مدينه ی فاضله Utopien  اين جنبش  با واقعيات اجتماعی موجود در آلمان، نتوانست صورت تحقق به خود بگيرد،  ولی توانست عليرغم اينکه ما آن را موّفق يا غيرموّفق بدانيم، امروز بعنوان يک مبحث جدی علمی - انتقادي  در بحثهای تاريخ معاصر اين کشور و بعنوان يک  اسطوره Mythos،  حضوری فعال و زنده داشته باشد.      

Wolfrum  Edgar  در مقاله خود ( "١۹۶٨" در تاريخ معاصر تاريخ سياسی آلمان) می نو يسد: «حتا جوامع دمکراتيک هم صاحب افسانه ها و اسطوره هاي خاص خودشان هستند البته زمانی که ما آنها را تحت عنوان افسانه ها و اسطوره هايی بفهميم که فرای گروه های مختلف اجتماعی ارتباط ايجاد می کنند و يک ارزش بدون چون و چرا در حافظه ی جمعی مردم آن جامعه بوجود می آورند.»۲ و معتقد است سال ١۹۶٨ از جنس اين گونه افسانه ها و اسطوره ها ست.

                                           

سا ل شمار وقايع

۱۹۵۵

۱۲.۱o.

به دعوت "گالری شش" Galery Six  واقع در Embarcadero -Platz  در سانفرانسيسکو، آلن گينس برگ Allen Ginsbrg   و گری سندر Gary sender و جک کروواک Jack Kerouac شب ادبی برگزار می کنند.

شعر ۱۱۲ مصرعی آلن گينس برگ بنام "شيون" Howl  و رمان کروواک "در بين راه" On the road    را می توان بعنوان آغاز ادبيات  "Beat -Generation"  به حساب آورد. يکی از دوستان کروواک در مقاله ای که در سال ۱۹۵۲ منتشر ساخته بود سربازانی را که از جنگ جهانی دوم برگشته بودند بعنوان « the beaten generation » " نسل شکست خورده " نام می برد.

 

تفسير: آلن گينس برگ (۱۹۷۷- ۱۹۲۶) شاعر و جک کروواک (۱۹۶۹- ۱۹۲۲) نويسنده و گری سندر (- ۱۹۳۰ ) شاعر از برجستگان مانيفست ادبي" Beat -Generation"  هستند اين جنبش ادبی و هنری عکس العمل نسل جوان بعد از جنگ جهانی دوم بود که در موسيقی پر سروصدا و مدرن جاز و با داستان و شعر خود سعی داشت به تحليل آنها "جهان بد وسياه" را مورد نقد قرار داده و با آن به مبارزه بپردازد.

 

"تنها انسان واقعی برای من انسانهای ديوانه هستند، ديوانه ی زندگی کردن، ديوانه ی حرف زدن، ديوانه ي از دست زندگی خلاص شدن، و همزمان براي  همه چيز حرص زدن..." 

(ترجمه ي  تکه ی کوتاهی از کتاب "در بين راه" کروواک)

 

"من ديدم که چگونه بهترين روشنفکران نسل من

 از جنون نابود می شوند و

 چگونه لاغر و مردني،

 عصبی و لخت، قبل از طلوع خورشيد

  افتان و خيزان

 در محله ی سياه پوستان به دنبال سرنگي، برای فرو نشاندن عصبيت خود می گرددند....

(ترجمه ی بند کوتاهی از شعر بلند "شيون"  گينس برگ)

 

 

 

۱۹۵۷

۲۸.۷.

در Arroscia ׳Cosio d  (شهری در ايتاليا) توسط تعداد زيادی از گروه های روشنفکران و نقاشان و هنرمندان، "بين الملل موقعيت گرايان" Situationistische Internationale  پايه گذاری می شود که مرکز آن در پاريس و بخش های آن در ايتاليا، آلمان غربي، هلند، بلژيک، و کشور های اسکانديناوی قرار دارد.

تفسير: Situationistische Internationale در واقع تشکل طرفداران سورئاليسم بود با تمايلات آنارشيستی خيلی قوی در آن و ارگانی با همين نام داشت.  اولين شماره ی آن درسال ۱۹۵۸ با مقاله هايی در باره ی اعتراض و خشم (نگا هی به وضيعت جوانان)، آزادی و چه چيزی برای خواندن و با سينما بر عليه سينما و.... منتشر  شد.

 

۱۹۵۸

۱۵.۴.

در برلين ۵۰۰۰ دانشجو و جوانان سوسياليست با يک راه پيمايی بدون شعار و آرام بر عليه برنامه اتمی ارتش آلمان (غربي) دست به راهپيمايی می زنند. در ۱۷.۴. نيز با هدف همين اعتراض،   ۱۰۰۰۰۰ نفر در هامبورگ که شامل کارگران و کارکنان کارخانه های بزرگ و اتحاديه های آنان است از گوشه و کنار هامبورگ به طرف محل تجمع تظاهرات در مرکز شهر به حرکت در می آيند.

 

۲۵.۶.

قطعنامه پايانی نشست نمايندگان دانشجويان دانشگاه آزاد برلين داير بر يک همه پرسی از دانشجويان در باره برنامه ی اتمی ارتش با فشار شورای قديمی مرکزی دانشگاه روبرو شده و در ۴.۷. دانشجويان مجبور می شوند اين همه پرسی را به حالت تعليق در آورند.

 

"با توجه به اين واقعيت که در تمامی جنگ های جهانی در آينده بدون ترديد سلاحهای کشتار همگانی بکار خواهد رفت وبا وجود اينکه اين سلاحها، خطری دائمی وهميشگی برای موجوديت انسان می باشند، ما اصرار داريم که حکومتهای موجود درجهان بطور واقعی وآشکار تائيد و اعلام نمايند که، اهداف خود را  نمی خواهند از طريق راه اندازی  يک جنگ جهانی پيش ببرند و همچنين  اصرار می ورزيم که برای حل تمامی موضوع ها ی مورد مذاکره و گفتگو به وسائل و ابزار های مسالمت آميز متوصل شوند."   

                          

۱۹۵۹

۴.۱.

 

بعد از دوسال جنگ چريکی در Sierra Maestra  فيدل کاسترو و چگوارا همز مان با جنبش توده ای گسترده در ۲۶   يولای بعنوان فاتحان وارد پايتخت کوبا، هاوانا می شوند.

 

 بعد ازدر هم شکسته شدن ارتش وابسته به آمريکای باتيستاBatista   انقلاب کوبا  شروع  می شود.

 

۳.۱-۴.۱.

در دانشگاه آزاد برلين کنفرانس دانشجويی وسيعی بر عليه تسليحات اتمی با شرکت نمايندگان مجلس، استادان دانشگاه، نويسندگان وگروهای ضد سلاحهای اتمی که از سراسر آلمان درآن شرکت کرده اند بر پا می شود. بعد از تصويب يک پيشنهاد دا ير بر مذاکرات صلح آميز با آلمان شرقي، هلموت اشميت از حزب سوسيال دمکرات آلمان که بعنوان کار شناس نظامی در اين جلسه شرکت کرده است، بعنوان اعتراض به تصويب اين پيشنهاد جلسه را ترک می کند.

تفسير : در اين کنفراس درحقيقت رقا بت ومبارزه بين فراکسيون حزب سوسيال دمکرات

وهمکاران مجله کنکرت در سازمان دانشجويان سوسياليست ( (SDSاست. يکی ازفعالين دراين فراکسيون اولريکه ماين حف Ulrike Meinhof بود او و دوستا نش موفق می شوند علاوه بر تصويب پيشنهاد مذاکرات مسالمت آميز با آلمان شرقي، سياست ضد کمونيستی دوران آدرنو (اولين صدر عظم آلمان بعد از جنگ جهانی دوم) را نيز، بطور علنی زير سئوال برند.

بهمين خاطر فراکسيون   SPD  فراکسيون Konkert  را مورد تحريم قرار می دهد  بعد از اين تحريم اولريکه ماين حُف در اولين ستون نشريه کنکرت که بعد از تشکيل اين جلسه منتشر می شود می نويسد :   Der friede macht Geschichte " صلح  تاريخ می نويسد"

۲۳.-۲۴.۵

 سازمان دانشجويان سوسياليست  بخش فرانکفورت کنفرانس های متعددی را با موضوعات مختلف:  برای دمکراسی و بر عليه باز سازی گذشته ونظامی گری ، برای متوقف ساختن سريع  تسليحات نظامی واتمی درجمهوری آلمان فدرال ولغو قانون خدمت اجباری  بر گزار می کنند.

۱۳.-۱۵.۱۱

در يک جلسه ی غير منتظره ی حزبی سوسيال دمکراتهای آلمان در باد گودسبرگ Bad  Godesberg شهر بن، يک برنامه ی پايه ای جديد بر مبنای اقتصاد آزاد  تصويب می شود که بر اساس اين برنامه ی جديد، اين حزب بطور قعطی از اصول وچار چوب حزب طبقه کارگر جدا شده و اساس يک حزب ملی را جانشين آن می سازد.

۱۹۶۰

۸.۱.

توسط سازمان ها و گروه های مختلف جوانان بر عليه حملاتی که  به مکانهای مقدس يهوديان توسط گروه های ضد يهود ی صورت می گيرد، دربرلين يک تجمع اعتراضی برگزار می شود که در آن ۱۰۰۰۰نفر شرکت می کنند.

۱.۲.

در شهر آمريکايی Grennsboro   برای اوّلين بار دانشجويان  رنگين پوست  (بيشتر سياه پوستان) اعتراض نشسته ای را بر عليه قانون جدا سازی نژادی در فروشگاه ها، انجام می دهند . بزودی تحت تاثير اين حرکت در تمامی شعب فروشگاه زنجيره ای Woolworth    درآمريکا اين حرکت تکرار می شود و اين اعتراض شکل سراسری به خود می گيرد.

۲۶.۴.

 تظا هراتی بر عليه تکرار انتخابات وانتخاب مجدد Syng man Rhee ديکتاتور حاکم کره جنوبی که با تقلب صورت گرفته ، بر پا می شود. پليس فقط با تير اندازی به تظاهرات می تواند آنرا متوقف سازد.بعد از اين تظاهرات ۲۰۰۰ دانشجو در اطراف شهر سئول که منتطقه ی دانشگاهی  و در محدوده ی حفاظتی - امنيتی محل ساختمان مجلس کره قرار گرفته با غافل گير کردن پليس موفق می شوند مسافت زيادی را با يک راهپيمايی اعتراضی خيلی سريع ، بطرف مجلس کره انجام دهند، ولی در راه برگشت از اين راهپيمايی ماموران لباس شخصی دولتی دانشجويان را بشکل وحشيانه ای مورد صرب و شتم قرار می دهند. روز بعد تظاهرات ديگری اين بار با جمعيتی حدود ۲۰۰۰۰ دانشجو انجام می گيرد که از طرف مردم عادی مورد پشتيبانی واقع  شد ه وتبديل به يک تظاهرات سراسری می گردد. پليس حکو مت ديکتا توری کره در سراسر کشور به خشونت متوصل می شود وبر روی تظا هرات کنندگان آتش می گشايد که در اثر آن حدود ۱۰۰ نفر دانشجو کشته و۷۵۰ نفر زخمی می شوند. نتيجه ی اين حمله ی وحشيانه  موج پشتيبانی در تما م کشور با دانشجويان است. طوری که مردم به هيجان آمده خانه ی نخست وزير کره را به آتش می کشند. در ۲۶ با توجه به ابعاد نا آرامی ديکتاتور Rhee  تحت رای زنی های نظاميان ومستشاران آمريکايی وادار به استفعا می شود. مردم روز  بر کنار ی ديکتاتورRhee را بعنوان روز ملی در سراسر کره با جشن های متعدد برگزار می کنند.

۴.۵.

در آمريکا دفتر تعقيب شهروندان آمريکايی بنام unamerikanischer Umtriebe توسط ۸۰۰۰ تظاهرکننده اشغال می شود .بعد از اين که پليس ضد شورش، برای پايان دادن به اشغال اين دفتر، وارد عمل شده و ۶۵ نفر از دانشجويان را دستگرمی کند، تعداد زيادی از دانشگاهای آمريکا کميته های پشتيبانی برای اهداف اين تظاهرات بر پا می سا زند.

تفسير : unamerikanischer Umtrieb در آمريکا به مجموعه ی اقداماتی گفته می شود که در ۵۰ سال پيش در جهت اهداف McCarthy  (مک کارتي۱۹۵۷-  ۱۹۰۹)عضو حزب جمهوری خواه وهدايت کننده ی  طرح unamerikanischer Umtrieb  توسط سنای آمريکا تصويب شده است . محور اين طرح  با توصل به قانون تصويب شده، تعقيب ودستگيری وباز جويی کمونيست ها  وطرفداران آنها به شيوه و شکل محاکمه وتعقيب به اصطلاح جادوگران (در قرون وسطي) Hexenjagd   بود .

۹.۵.

فراکسيون وفادار به حزب سوسيال دمکرات در سازمان سراسری دانشجويان سوسياليست آلمان SDS ازاين سازمان انشعاب می کند ودرشهر بن تاسيس تشکيلات  سوسيال دمکرات دانشگاها ی آلمان فدرال را اعلام می دارد" SHB"، رهبری حزب سوسيال دمکرات از اين عمل استقبال کرده وآنرا در ادامه ی برنامه ی باد گودسبرگ (۲۳.۵ ) و در رد کردن کمونيست مثبت ارزيابی می کند.در ۱۹.۷. SPD تمامی ارتباطات خودش را باSDS قعطع کرده ودر ۸.۱۱.۱۹۶۱ عضويت دو گانه ی اعضای خود را هم در SPD وهمزمان درSDS ممنوع می سازد.

۱۵.۶.

اتحاديه ی دانشجويان ژاپن Zengakuren مبارزه برعليه  قرداد مجدد امنيتی با آمريکا راشروع می کنند در روز  ۷۰۰ ۱۵.iدانشجو با اشغال فرودگاه Tokio -Hanedaجلوی پرواز نخست وزير Kishi  به آمريکا ، برای بستن اين قرارداد را می گيرند. ولی روز بعد نخست وزير ژاپن موفق می شود به آمريکا پرواز نموده ودر ۱۹.۱ اين قرارداد را امضاء نمايد ، در پی امضاء اين قرداد ۴ ميليون کارگرژاپنی در محل های کار خود دست به تظاهرات می زنند وبا خواسته های دانشجويان اعلام همبستگی می نمايند.بعد از اينکه در۲۶.۴ بيش از ۳۰۰۰ دانشجو تلاش می کنند که مجلس ملی ژاپن را اشغا ل کرده وطی آن رد اين قردارد را در خواست نمايند، اين حرکت آنها توسط حمله ی پليس به عقب رانده می شود، ولی آنها به جای آن يک راهپيمايی ۳۵۰۰۰ نفره را بطرف مرکز توکيو سازماندهی می کنند. بعد از اعتراضات متعدد که همچنان ادامه دارد در ۱۰.۶ اتوموبيل حامل سفير آمريکا که راهی فرودگاه می باشد تو سط دانشجويان محاصره شده و سرنشينان اين اتوموبيل بعد از يک جنگ وگريز يک ساعته با پليس ، می توانند توسط پليس با هلی کوپتر از محل حادثه نجات پيدا کنند.در روز ۱۵.۶ ۸۰۰۰ دانشجويان تلاش می کنند تا  يک گرد همايی  در مقابل مجلس ملی ژاپن بر گزار کنند پليس وارد عمل شده ودانشجويی به نام Michiko Komba  کشته می شود در غروب همان روز تعداد ۴۰۰۰ دانشجو مجددا  به مجلس  حمله  می کنند . پليس بر عليه آنها از گلوله های پلاستکی وگاز اشگ آور استفاده می کند در اين عمليات ۱۰۰۰ دانشجو زخمی و ۱۸۲ نفر توسط پليس دستگير می شوند. بعد از وجود اين نا آرامی ها آيزنهاور سفر خود را به ژاپن لغو می کند. در روزی که قرار است در مورد امضاء  قرارداد امنيتی با آمريکا در مجلس ژاپن مجددا بحث پيرامون آن صورت بگيرد، اتحاديه ی دانشجويی موفق می شود با تظاهرات  ۳۰۰۰۰۰  نفره مجلس ژاپن را محاصره سازد،  با اين وجود قرارد اد به تصويب مجلس ژاپن می رسد، ولی سر انجام نخست وزير Kishi   مجبور به استعفا می گردد.

۳۰.۶.

جمهوری کنگو طی مبارزه ی طولانی و با رهبری لومومبا استقلال خودش را بعنوان مستعمره، از بلژيک اعلام می دارد . بعد از اعلام استقلال جنگ داخلی در۶.۷  برسر تقسيم قدرت شروع می شود . در ۱۱.۷ جدايی خواهان کتانکا Katanga تحت رهبری موسی چمبه Tschombe اعلام استقلال می کنند و خواهان کنترل مناطقی می باشند که مجموعه ی امکانات اقتصادی و صنعتی  در آنجا قرار دارند. در پی اين حادثه پاتريس لومامبا نخست وزير کنگو در۱۴.۷.  تمام ارتباطات ديپلماتيک خود را با بلژيک قعط می سازد.

 

با وجود حضور سربازان حافظ صلح  در کنگو لومامبا در ۱۷ژانويه  ۱۹۶۱   به شکل فجيعی به قتل می رسد.

تفسير : بعلت مخالفت های جدی لومومبا با برنامه های بعدی  دولت بلژيک ودخالت های آن بعد از اعلام استقلال در امور کنگو، ابتدا از نخست وزيری توسط Kasavubu رئيس جمهور کنگو بر کنار می شود. بعد از بر کناری لومومبا، موبوتو Mobutu  با حمايت دولت بلژيک  به جای آن انتخاب می گردد .

 

 در همين اواخر کميسيون تحقيقی که از طرف مجلس بلژيک مامور تحقيق  قتل لومومبا گرديده بود با توجه به اسناد مختلف ثابت می کند که دولت بلژيک وCIA مشترکا مسئول قتل لومومبا هستند.

                           

۵.۱۱.

 دانشجويان عرب درآلمان غربی همراه با دانشجويان آلمانی در ماربورگ Marburg بر عليه جنگ مستعمراتی فرانسويان در الجزاير دست به تظاهرات می زنند.

۱۹۶۱

در ارزشيا بی  سا لهای ۱۹۵۷ و ۱۹۵۸ وتحقيق تجربی در باره ی آگاهی سياسی دانشجويان فرانکفورت بعنوان نمونه، که توسط  جامعه شناسان  سر شناسی مانند هابرماس Habermas و فری ده بورگ Frideburg  تحت عنوان "دانشجويان و سياست" صورت گرفته، منتشر می شود ۶۶ درصد از دانشجويانی که مورد سئوال قرار گرفته اند غير سياسی ، ۱۶ درصد تحت آتوريته  های سياسی قرار داشتند و ۹ درصد بطور قطعی دارای پوتنسيال دمکراسی خواهی بود ند.

۳.-۴.۴.

شهرهای بزرگ آلمان غربی شاهد تظاهرات سراسری (Sternmärsche  )۱۰۰۰۰ نفری مخالفان سلاحهای اتمی است رهبری حزب سوسيال دمکرات واتحاديه ی کارگری از قبل عدم شرکت خود را در اين تظاهرات ها اعلام کرده اند.

۵.۴.

اعضاء دانشجويان سوسياليست آلمان غربی در مقابل Maison de France)   ) در برلين بر عليه جنگ مستمعراتی فرانسه در الجزاير دست به تظاهرات می زنند. در اين تظاهرات ۵ نفر به دليل پخش اعلاميه دستگيرمی شوند.

۸.۴.-۲.۵

اعضاء دانشجويان سوسياليست آلمان غربی در برلين مبادرت به بر پايی يک سری سمينارهای دانشگاهی با نام" دانشگاه و دمکراسي" می کنند. بحث اين سمينار ها حول دو  محوراصلی دور می زند ۱ - حق برابر همه ی شهروندان در آموزش ۲ - نقد ومخالفت با رفرم  دانشگا ها تحت آتوريته ی  تکنوکرا ت ها  .

 

۱۳.۸

با موج فزاينده ی فرار مردم از آلمان شرقی به آلمان غربی وبرای جلو گيری از اين وضع دولت آلمان شرقی تصميم به کشيدن ديوار بين مرز دو آلمان می گيرد. بعد ازگرفتن اين تصميم وکشته شدن يک دانشجوی آلمان شرقی در حين فرار در ۱۲.۱۱ حدود ۴۰۰۰۰ (دانشجويان همراه با سايرجوانان) در آلمان غربی دست به يک راهپيمايی آرام می زنند در تجمع پايانی ۱۰۰۰ نفر که قصد داشتند به تخريب ديوار دست بزنند توسط پليس آلمان غربی دستگير می شوند. بعد از اين واقعه پليس با شليک گلو له های پلاستکی وگاز اشک آور سعی در بهم زدن تظا هرات را دارد. در خاتمه ۳۰۰ نفر با اعتراض نشسته درHardenbergplatz به اين اقدام پليس اعتراض می کنند.

                                                  

۱۸.۹

درلندن هزار ها نفر از مخالفان سلاحهای اتمی تحت رهبری کميته ای که توسط فيلسوف

معروف برتراند راسلBertrand Rassell   تشکيل شده در مقابل وزارت  دفاع انگليس دست به اعتراض نشسته می زنند.بعد از اين تظاهرات پليس انگليس برتراند راسل را دستگير وراهی دادگاه می سازد .او با اعتراضات وتظاهرات توده ای که برای آزادی او صورت می گيرد آزاد می شود.

 تفسير:Bertrand Russell(۱۸۷۲-۱۹۷۰)   فيلسوف وبرند ه ی جايزه ی ادبی نوبل در ۱۹۵۵ همراه با انشتين جنبش Pugwasch  را که يک جنبش ضد سلاحهای کشتار جمعی و برای صلح بود را، بوجود می آورند . اين جنبش بخاطر فعاليت هايش  جايزه ی نوبل برای آزادی را نصيب خود می سازد . اين جنبش دارای مانيفستی می باشد بنام " مانيفست راسل - انيشتين "  Der Manifesto Russell- Einstein که در ۹. يولی  ۱۹۵۵   در لندن منتشر شده است .تعدادی از محققين ودانشمندان برجسته  مانند Maximum Getragen     ،Perry W.Bridgman،Leopold Infeld، Joliot-Curie Frederic، Herman J.Muller، Linus Pauling، Hideki Yukawa ، Joseph Robert ، Cecil F.Powell  نيزاز امضاء  کنندگان اين مانيفست هستند.

در خاتمه ی اين مانيفست يا" بيانيه" آمده است« ما از طريق اين کنگره همه ی دانشمندان  و محققين و همچنان افکار عمومی جهانيان را فرا می خوانيم که  راحل زير را تائيد وامضاء نمايند:

" با توجه به اين واقعيت که در تمامی جنگ های جهانی در آينده بدون ترديد سلاحهای کشتار همگانی بکار خواهد رفت وبا وجود اينکه اين سلاحها، خطری دائمی وهميشگی برای موجوديت انسان می باشند ، ما اصرار داريم که حکومتهای موجود درجهان بطور واقعی وآشکار تائيد واعلام نمايند که، اهداف خود را  نمی خواهند از طريق راه اندازی يک جنگ جهانی پيش ببرند و همچنين  اصرار می ورزيم که برای حل تمامی مو ضوع ها ی مورد مذاکره و گفتگو به وسائل وابزار های مسالمت آميز متوصل شوند.«   

                                             

۲۸.۱۰.

زمانی که ديتر کونسل من Dieter Kunzelman عضو گروه هنر مندان مونيخ" Spur"

در يکی از کافه ها ی Schwabing روزنامه ای با تيتری  بنام" کاردينال، فيلم وعياشي"  رامی فروخت، از طرف يک زن مورد اعتراض واقع می شود  و اين زن ازاو به دادگاه شکا يت می کند بعدا دادگاه مونيخ او وچند نفر هنرمند ديگر از گروه Spur  را به دليل آماده کردن نوشته های زشت و موهن وتوهين به مقدسات مذهبی و کفر گويی به چند ماه زندان محکوم می سازد.  بعدا اين حکم با اعتراض و فرجامی که نسبت  به  آن  صورت می گيرد به پنج هفته قرار تليقی تبديل می شود.

تفسير: گروه Spur (۱۹۵۸-۱۹۶۵ ) شامل هنرمندان مشهوری مانند Lothar Fischer ،

Heimrad Prem ،Hemut Sturm ،HP Zimmer  و...بود. اين گروه از طرفداران گروه بين الملل موقعيت گرايان "Situationistische Internationale"بودند در بايرن (يکی از ايالتهای آلمان مرکز فعاليت اين گروه) ، بر نامه ها و فعاليت های آنها اکثرااز طرف دولت وکليسا مورد مخالفت واقع گرديده وبرعليه  فعاليت آنها سعی می شد که موانعی بوجود آورند. محل تجمع اين هنرمندان در کا فه های روشنفکری يکی از محل های معر وف نزديک مونيخ بنام Schwabing بود. اين محل ، محل زندگی هنر مندان و محلی جنجالی در اثر فعاليت  هنر مندان، درتاريخ پنجاه ساله ی اخيرآلمان بوده است.

 

حرکتهاي روشنگرانه ونقش آن در تداوم جنبش ها ي اجتماعي

بدون سازماندهي وبسيج مداوم و پيوسته ، اعتراض يک گروه اجتماعي در سطح يک فرا خوان ويا در نها يت، در سطح يک شورش وطغيان باقي خواهد ماند .

سازماندهي وبسيج مداوم توسط  يک جمعيت يا گروه اجتماعي که داراي ساختار سازمانيافته ي ضعيفي مي باشد، دشوار وتقريبا غير ممکن خواهد بود.

براي سازماندهي وبسيج يک حرکت اجتماعي هدفمند بايد انگيزه هاي شخصي، گروهي در جهت  رسيدن به  آن هد ف بطور دائمي تقويت گردد، براي تقويت اين انگيزه ها، حرکتهاي برنامه ريزي شده و مبارزه ي پيگير، از ابزار ها يي هستند که، فعالين يک جنبش را به هم مربوط ساخته و باعث جذب هواداران جديدي به صفو ف آن مي شوند و افکار عمو مي را نيز پيوسته متو جه خود مي سازند. ولي همه ي اينها تنها کافي نيست که موفقيت يک  سازماندهي و بسيج را براي يک جنبش اجتماعي، تضمين نما يد. تضمين اين مو فقيت، خيلي بيشتر از اينها، به فعل وانفعالات دروني وبيروني، عوامل ذهني و عيني اين جنبش ها، يعني  در مجموع به سطح رشد عدم نارضايتي ها و ناخرسندي هاي اجتماعي، با در نظر گرفتن توانايي ها و قا بليت هايشان در جهت تحقق  يک هد ف مشخص، بستگي دارد.

 

هر جنبش اجتماعي براي موفق شدن، قدرت گرفتن وبه هدف رسيدن ،احتياج به حما يت متحدان خود دارد.  حما يت وپشتيباني احزاب و سازمانها ي سياسي، گروه ها ،انجمن ها و ديگر تشکل هاي اجتماعي و جنبش هاي هم جنس وهم خانواده، مي توانند آنها را براي رسيدن به هدف ياري رسانند ودر نهايت فضا را براي همکاري ها ي وسيع تر حول برنامه ي منسجم تر بمنظور دگرگوني   اساسي ساختار قدرت سياسي آماده سازنند.    

 فقط  حضور گسترده و وسيع وبر نامه ريزي شده و سازمان يافته، همکاري، همگا مي جنبش هاي اجتماعي با يکديگراست که مي تواند يک تحول جدي را متحقق سازد.

 

 معلمان، دانش آموزان ، کارمندان وکارگران با يد بتوانند با بوجود آوردن نهاد هاي مستقل خود به هر شکلي که امکان آن وجود دارد اعتراض هاي سازمانيافته خود را عليه سرکوب دا نشجويا ن وروز نا مه نگاران و نويسندگان ابراز دارند. هم زماني اين اعتراض ها مي تواند فشار بر يک جنبش مشخص را کاهش داده وسرکوبگران را با يک خيز ش عمومي سازمانيافته که در اشکال مختلف خود را نشان مي دهند ، مواجه سازد. هر گونه مسامحه ودست روي دست گذاشتن، فشار وسرکوب را تنها بر يک جنبش متوجه ساخته ، توان آن را تحليل خواهد برد . در شرايط کنوني در داخل ايران مي بينيم زماني که جنبش اعتراضي - صنفي کارگران ويا حرکت اعتراضي - صنفي معلمان ويا حرکت هاي دانشجويي در صحنه ي سياسي  براي درخواست مطالبات مشخص وارد مبارزه  رو در رو با رژيم مي شوند، منفرد باقي مي مانند و از حمايت و پشتيباني سازمان يافته ي يکديگر برخوردار نمي گردند.

درخارج کشور نيز اگر چه تلاش هايي براي اتحاد و پشتيباني از اين جنبش ها صورت مي گيرد ولي پيشرفت آنها با موانع جدي مختلفي روبرو مي شود . پرداختن به اين موانع ونقد اساسي آنها  خارج از حب وبغض هاي شخصي و گروهي مي تواند راه را براي  رشد همکاري  و اتحاد ها ي گسترده تر، هموار سازد. چيزي که پيشرفت وتداوم جنبش مردم ايران براي متحقق ساختن يک جمهوري سکولار بدان نياز جدي دارد.

امروزدرخواست مشخص براي دمکراسي وعدا لت اجتماعي، تحقق آزادي هاي  دمکراتيک واستقرار  جمهوري سکولار ازبنيا ن هاي  مشخص جنبش هاي اجتماعي جدي جامعه ما هستند که مي توانند عرصه ي مناسبي براي همکاري واتحاد عمل  نيروهاي مختلف اجتماعي حول اين مطا لبا ت گردند.هر گونه مانع تراشيدن در راه اتحادها به بها نه ي نقد مقايسه گونه ا ي شعار" همه با هم" انقلاب سال ۵۷  يا طرح شعارهاي ذهني و ديگرمسائل ، نديدن تغيرات و تحولاتي است که رشد سيا سي جامعه ي  ما بخصوص درچند ساله ي اخير آن را به خوبي به نمايش گذاشته است. جنبش ترقي خواه  جامعه ايران بر خلاف سال ۵۷ داراي آلترناتيو جايگزين مشخص مي باشد. امروز نيروهاي مترقي  ومردم ما مي دانند که چه مي خواهند ودقيقا براي چه مبارزه مي کنند.  ولي ضعف عمده اين  جنبش در شرايط فعلي عدم سازماندهي مناسب و منسجم وبرنامه ريزي شده مي باشد نه  عدم آلترناتيو. اگرچه در روند پيشروي جنبش اين کمبود نيز جبران خواهد شد.

وظيفه ي فعالين وگروه ها و سازمانهاي سياسي گردن نهادن به روند خود به خودي جنبش نيست بلکه دخالت آگاهانه ومداخله گرانه ومسئولانه درروند آن مي باشد.      

بعنوان نمونه نگاهي به تاريخچه و تحول ساختاري جنبش دانشجوي در ايران ونحو ه ي نگرش وبرخورد امروز آن بمثابه يک نيروي روشنفکري پيشرو،به مسا ئل وطرح مطا لبا ت سياسي، نشان ميدهد که چگونه اين وظيفه در فاصله گيري ازايدئولوژي حاکم ونقد رهبري آن آغاز شده و مي رود  که با تداوم حرکتهاي روشنگرانه ونقد هاي بنيادي تر نقش بزرگ  خود را در تداوم جنبش دمکراسي طلبانه و عدالتخواهانه ي مردم ايران ايفا نمايد.

 

ما در بررسي سا ل شمار وقايع و رويدا هايي  سياسي - اجتماعي در اروپا و آمريکا مي توانيم بر اين تجر به از جنبش هاي اجتماعي، بخصوص جنبش دانشجويي آنزمان دست گذاشته و بياموزيم، که چگونه  اتفاقات و رويداهاي کوچک و بزرگ، حرکتهاي روشنگرانه، اعتراض هاي سازمان يافته، ارتبا ط زنجيره اي در عمق با هم بوجود آورده و با عث کنش ها و واکنشها ي اجتماعي- سياسي مي شوند وجنبش هاي اجتماعي را فعال نگه مي دارند و آنها را تداوم مي بخشند.

 

۱۹۶۲

۱۴.۲.

مسئله ي همبستگي با پناهندگان الجزايري از طرف دانشجويان دانشگاه آزاد برلين از طرف مديريت دانشگاه به بهانه ي  اينکه تشکيلات دانشجويي داراي اختيارات سياسي نيست  مورد تائيد قرار نمي گيرد.

۲۱.-۲۳.۴

راهپيمايي ۵۰۰۰۰ نفر در روز عيد پا ک به مخالفت با تسليح ارتش آلمان به سلاحهاي اتمي صورت مي گيرد .تعدادي از استادان دانشگاه آزاد برلين ودانشجويان زير فراخوان گروه ها وجعميتهاي ضد سلاحهاي اتمي و کشتارجمعي براي شرکت در اين تظاهرات را، امضاء مي کنند.

۲۲.-۲۶.۶.

 دو روزبعد از اجراي يک کنسرت جاز در Schwabing  نزديک مونيخ که منجر به درگيري شرکت کنندگان با پليس مي شود . پليس مجددا هنگام کنسرت دو گيتاريست در Schwabing   به بهانه ي سروصداي زياد وبهم زدن نظم عمومي، مي خواهد مانع اين برنامه شود وگيتاريست ها را دستگير نمايد که اين عمل منجر به نا آرامي گرديده و اين نا آرامي ها چند روز به طول مي انجامد. طي آن ۲۰۰ نفر دانشجو ومحصل وکارگر جوان دستگيرو از اين تعداد حدود ۸ نفردر حبس باقي مي مانند.

۶.۸

چند روز قبل از کنگره اتحاديه دانشجويان در لنين گراد درج اين خبر که حکومت شوري بمب اتمي آزمايش کرده است باعث مي شود که هيئت نمايندگي ژاپن در توقفي که در مسکو دارد به نشانه ي اعتراض، مبادرت به نصب يک پلاکارد پارچه اي بزرگ درميدان سرخ مي کند که بر روي آن نوشته شده "نابود باد بمب اتم". ماموران امنيتي آنها را دستگير ساخته و در بازداشت به زور به آنها ودکا مي خورانند و بعد به يک آسايشگاه معتادان به الکل منتقل مي سازنند در آسايشگاه آنها را لخت ساخته واز آنها عکس مي گيرند واين عکس ها را در کنگره  بين دانشجويان شرکت کننده پخش مي کنند.

 

"آزمايشات اتمي آمريکا در خدمت امپرياليسم وجنگ است درحالي که آزمايشات اتمي شوروي در خدمت صلح مي باشد."

اين شعار هيئت هاي نمايندگي دانشجويان کشور شورا ها کمسومول در کنگره بين المللي دانشجويان درلنين گراد  مطرح مي شود.

 تفسير: تاريخچه ي تا سيس بين الملل ادتحاديه ي دانشجويي به ۱۹۴۸ بر مي گردد وهم زمان با آن طرح تشکيل فدارسيون دانشجويي کشورهاي اروپايي (ISSF Studentenbewegung für ( übernationale Förderation     تاسيس مي گردد. در سال ۱۹۶۰ با فعاليت دانشجويان فرانکفورت "کميته ي عمومي  دانشجويان "Asta   - Allgemeine Student/innen Ausschuß/ ISSF-   تشکيل مي شود.

 

۲.۱۰.-۱.۱۱.

بعد از اينکه کودتاي دهقانان مهاجر با کمک نيروهاي مخصوص آمريکا در " خليج خوکها"

به شکست مي انجامد" بحران کوبا" شروع مي شود.

تفسير: اين بحران زماني آغاز مي گردد که يک هواپيماي تجسسي امريکايي مشخص مي سازد که در کوبا شوروي ها در حال ساختن پايگاها ي موشکي SS-۴ SS-۵ و  خود هستند.تحقيقا ت بعدي نشان مي دهد که ۴۲ راکت با برد ۱۶۰۰ کيلومتر تا يک هفته بعد آماده ي بهره برداري است و در ضمن ۱۶۴ کلاهک اتمي با ۴۲۰۰ افسر روسي نيز در آنجا حضور دارند. جان اف کندي عليرغم تمايل مخالفين اش در داخل آمريکا و فشار آنها براي حمله هوايي به اين تاسيسا ت،ابتدا ۱۸۰ ناو جنگي را به درياي Karibik  روانه مي سازد وکوبا را محاصره نظامي مي کند. اين بحران که از ۱۶ تا ۲۸ اکتبر به طول مي انجامد سر انجام با عقب نشيني نيروهاي شوري وهمچنين ناوگان نظامي آنها وتقاضاي خروشچف براي انجام مذاکره بر سر بحران پيش آمده ، مسا لمت آميز خاتمه مي يابد.

 

هيچگاه جهان تا اين اندازه در آستانه ي يک جنگ اتمي قرار نگرفته و هيچگاه افکار عمومي جهان براي مدت کوتاه اين چنين  نگران وهراسان نبوده است.

در روز۲۷.۱۰ اتفاقي بوقوع مي پيوند د که در تاريخ آلمان به اسم" رسوايي اشپيگل"Spiegel-Affäre معروف مي باشد به علت درج مقاله اي در اشپيگل در باره مانور ناتوFallex۲ دادستان آلمان بعنوان افشاي مسا ئل امنيتي حکم توقيف ناشر مجله ي اشپيگل بنام رودلف آوگ اشتاين  Rudolf Augstein وعده اي از هيئت تحريريه آنرا صادر مي کند .زماني که مشخص مي شود اين حکم به دستور وزير دفاع وقت آلمان اشتراوس صادر شده  وزراي FDP  که متحد وشريک دولت وقت آلمان CDU هستند تهديد به استفعاء مي کنند  که نتيجه ي آن مي تواند بهم خوردن دولت وانتخا ب وزراي جديد باشد.

عليه اين اقدام اشترواس در تاريخ ۳۱.۱۰ تظاهرات همبستگي با مجله ي اشپيگل صورت مي گيرد با وجودي که به دليل عدم مدارک کافي آوگ اشتاين محاکمه نمي شود ولي اورا تا ۷.۲.۱۹۶۳ در بازداشت نگه مي دارند  . طي اين روزها بيانيه ها و قعطنامه هاي اعتراضي متعدي ازطرف دانشجويان دانشگا هاي آلمان در همبستگي با مجله ي اشپيگل صادر شده وتظاهرات هاي وسيعي براي دفاع از آزادي بيان وانديشه برگزار مي شود.

 تفسير : در قانون اساسي آلمان آزادي عقيده وبيان تضمين گرديده است مسئله ي به اصطلاح "رسوايي اشپيگل " در نوامبر ۱۹۶۲ اولين آزمايش قانون اساسي بعد از جنگ دوم جهاني بود. تظاهرا ت ميليوني

مردم چه در داخل کشور آلمان وچه در خارج آن به دفاع از آزادي بيان ومطبوعات دولت Adenauer  را با بحران روبرو ساخته وسر انجام منجر به استعفاي اشتراوس وزير دفاع وي مي شود.

 

 مي توان اعتراضات توده اي - ميليوني مردم ،دانشجويان وروشنفکران را در رابطه با مسئله ي به اصطلاح "رسوايي اشپيگل" يکي از حرکتهاي تاريخي مردم براي دفاع از آزادي بيان ومطبوعات دانست.

 

۱۹۶۳

۱۲.۴

در يازدهمين تظاهرات عيد پاک ۳۰۰۰۰ نفر شرکت مي کنند.۷۲ نفر انگليسي مخالف سلاحهاي اتمي در فرودگاه دوسلدرف به شکل اعتراضي مانع پياده شدن وزير ايالت "نورد راين وست فالن" مي شوند.

 

۱۳.۸

پخش کنسرت گروهي بنام بيتلها The Beatles از شبکه ي تلويزوني BBC براي اولين بار در انگليس

باعث معروف شدن اين گروه در سراسر انگليس مي شود.

يک سال بعد کنسرت معروف اين گروه ( A hard days night ) که با موهاي بلند سرشان بعنوان سمبل نسل جوان در مدارس وجامعه در آمده اند، فيلم برداري مي شود.

۲۲.۱۱

بعد از ترور جان اف کندي رئيس جمهور امريکا در شهر دالاسDallas ايا لت تکزاس امريکا ۲۰۰۰۰

دانشجو ومحصل در مقابل شهرداري برلين تجمع مي کنند و يلي براند شهردار برلين در آنزمان سخناني در اين باره ايراد مي کند.

بعد از يک کودتاي نظامي تحت هدايت آمريکا در در ويتنام که درجريان آن ديکتاتور Diem-am۲ کشته مي شود ، آمريکايي ها مشاوران نظامي خود را در ويتنام به ۱۶۰۰۰ اضافه مي کنند و خلبانان آمريکايي دست به بمباران دهکده هايي که به اصطلاح آمريکايي ها"دهکده ي ويت کنک ها" ناميده مي شود، مي زنند.

 

 تفسير: با انتخاب شدن جان اف کندي به رئيس جمهوري آمريکا فشار بر رئيس جمهور ويتنام

Ngo Dinh Diem  افزايش مي يابد . در خواست آمريکا از ديکتاتور ويتنام براي حفاظت از مردم و نپيوستن آنها به ويت کنگها، اصلاحات سياسي و اقتصادي است. از آنجايي که Diem  تن به اين تقاضا نمي دهد آمريکا براي جلوگيري از نفوذ و پيشرفت ويت کنگ ها با همکاري نظاميان ويتنامي دست به کودتا مي زند که در حين کودتا Diem نيز کشته مي شود.

 

۱۹۶۴

۲۸.۴.-۷.۵

درهنگام برگزاري سميناري بزرگ براي همزيستي مسالمت آميز Koexistenz  بين دو کشور آلمان در برلين، نماينده ي اتحاديه ي دانشجويي آلمان غربي SDS با کميته ي مرکزي فدراسيون جوانان آلمان شرقي FDJ تماس ايجاد مي کنند. متعاقب آن در سميناري ( ۱۶. تا ۱۸.۵.) که در آلمان شرقي برگزار مي شود و در آن تنها يک نماينده ي رسمي( معاون اتحاديه دانشجويي آلمان غربي) شرکت مي کند.او در حين يک سخنراني بشکل شفاف ازاداره ي امنيت آلمان  تقاضاي آزادي مدير ربوده شده ي Metal IG  (صنليع فولاد ) آلمان غربي Heinz Brandt که در تاريخ ۱۶.۶.۱۹۶۱ صورت گرفته مي شود.

 

 در تاريخ ۲۲.۵   Heinz Brandtآزاد مي شود وSDS در يک اجلاس سراسري در ۲۸.۷ در فرانکفورت مرز آلمان شرقي (Oder-Neiße ) و موجوديت آلمان شرقي را به رسميت مي شناسند.

 

تفسير: همزيستي مسالمت آميز Koexistenz تز سياسي خروشچف بود که در سال ۱۹۵۶ در دستور کار حزب کمونيست شوري قرار گرفت.  با توجه به اين تز مي بايستي با پرهيز از درگيرهاي ايدئو لوژيک بين کمونيسم و کاپيتاليسم سياست همز يستي مسالمت  پيش برده شود.

 

Heinz Brandt از فعالين سياسي و عضو حزب کمونيست بود. او بعد از مرگ استالين براي ايجاد يک سوسياليسم دمکرا تيک دست به مبارزه مي زند. در ۱۷ يوني ۱۹۵۳ بعنوان عضو فعا ل حزب کمو نيست براي تحت فشار قرار دادن کارگران اعتصابي به نزد آنها فرستاده مي شود. او نه تنها اين کار را انجام نمي دهد بلکه با اعتصا بيون نيز اعلام همبستگي مي کند. به همين دليل در سا ل ۱۹۵۸ او را از تمامي مقامات حزبي خلع مي کنند و در نهايت او مجبور مي گردد به آلمان غربي فرار کند .

در ۱۶ يوني ۱۹۶۱ Heinz Brandt توسط ماموران امنيتي آلمان شرقي دزديده و بعد از باز جويي به زندان انداخته مي شود.

پایداری وسماجت یک جنبش اجتماعی در طرح خواسته ها ومطالبات به حق خود می تواند نیروهای مخالف خود را در دراز مدت دچار تزلزل در بد نه ی اجتماعی اش ساخته،  و آنرا درنحوه ی بکار گیری ابزار ها وشیوه های سرکوب دچار سستی نماید. این مسئله به نو به ی خود می تواند زمینه های تعرض بیشتر را برای جنبش وارتقاء شعارهای آن آماده سازد.

 این مشخص است که بسیج همیشگی ودائمی، پایداری وسماجت در طرح مطالبات وخواسته های به حق، توسط یک جنبش اجتماعی ضعیف نمی تواند امکان پذیر باشد وبه خاطر همین ضعف است که این جنبش ها در طرح مطالبات و مبارزه برای تحقق آنها دچار تردید وتزلزل شده، وزمینه ی از هم پاشیدگی آنها آماده می شود.

برای بر طرف کردن این ضعف ایجاد سازمان وحزب وگروه ودیگر نهادهای اجتماعی، پایه گذاری یک نشریه ، سایت اینتر نتی ، دیگر وسایل ارتباط جمعی وبدست آوردن امکانات دیگر، از عواملی هستند  که می توانند به تثبیت وپایداری عناصر تشکیل دهنده ی یک جنبش اجتماعی کمک کرده و جلوی از هم پاشیدگی و هرز رفتن آنها را بگیرند.

انسجام یک جنبش اجتماعی از طریق آموزش  با وسائل ارتباط جمعی در چارچوب یک شبکه ی داخلی نیز از عوامل دیگری است که می تواند بسیج همیشگی یک جنبش را تحت پوشش خود قرار دهد وبه ارتقاء سطح آن یاری رساند.

 

نگاهی به بخشی از تجربه ی انقلاب سال 57 نشان می دهد که پایداری وسماجت مردم در طرح شعار آزادی زندانیان سیاسی ودرست همزمانی طرح این شعار، با فشار رژیم کارتر بر شاه، برای ایجاد فضای بازسیاسی، تزلزل و شکاف در بدنه ی طرفداران ونیروهای سرکوبگر شاه را بوجود آورد وباعث شد تظاهرات پراکنده ی دانشجویان و دیگر اقشار مردم کم کم به حرکتهای میلیونی وسراسری تبدیل گردد وشعاری آن ارتقاء پیدا کند.

 به عکس هر گونه سازش ونگاه و امید یک جنبش اجتماعی به تغیرات جدی دربالا (حکومت) ، که بنیادش بر سرکوب وقتل وجنایت وغارت مردم قرار دارد ، می تواند ضعف و تزلزل درطرح مطالبات این جنبش اجتماعی ایجاد کرده و نیروهای سرکوبگر را در اجرای نقش خود منسجم ومصمم ترسازد.

به همین دلیل حضور خاتمی و امید به آن درحکومت می تواند به جنبش مردم ضررهای جدی وارد سازد.خاتمی در شرایط فعلی سدّ راه مبارزات داخلی است، وفشارهای خارجی که می خواهد بر جمهوری اسلامی وارد شود، را تضعیف می سازد. قدرت وحاکمیت واقعی در جمهوری اسلامی در سایه ی قدرت وحاکمیت ظاهری او قرار گرفته است . تا زمانی که این قدرت واقعی از سایه ی قدرت ظاهری خارج نشود وعریان نگردد، هر گونه مبارزه ورویارویی قاطع با آن در مقاطع مختلف دچار مشگل گردیده ویا شامل مرور زمان شده، ولوس می گردد . مسئله قتل زهرا کاظمی نشان میدهد که خاتمی در اصل مورد مذاکره ی دیپلماتیک قرار می گیرد ولی حاکمیت در سایه به راحتی جنازه ی زهرا کاظمی را دفن می کند وهدایت بازی ونمایش تحقیقات قضایی پرونده را بعهده می گیرد. و جوابگوی رسمی هم، به هیچ مرجعی نیست. دانشجویان برای بیان خواسته های خود و نشان دادن آن خواستار اجازه رسمی برای انجام تظاهرات می شوند، اما با مخالفت دولت خاتمی روبرو شده واصلاح طلبان حکومتی آنها را به شکیبایی و آرامش دعوت می کنند وبعد حاکمیت واقعی ِ درسایه توسط ایادی خود دست  به سرکوب دانشجویان ودستگیری وشکنجه آنها می زنند. وکسی هم جابگوی خانواده ها ودوستان آنان نیست. 

 خاتمی عنوان می کند در کشور ما آزادی بیان وجود دارد (ولی نمی گوید به چه قیمتی؟) واین را درست در زمانی است که در برابر چشمان او روزنامه ها را می بندند و روزنامه نگاران را به بند می کشند.

سرکوب دانشجویان وجوانان و زنان و ناراضیان زیر پوشش قانون گرایی خاتمی وتحت شعاع جنگ قدرت در بالا چنان آرام ومطمئن وبا بیر حمی وشقاوت تمام پیش می رود که تا کنون سابقه نداشته است.

 

 به نظر می رسد طرح شعار خاتمی ، خاتمی استعفاء، استعفاء از طرف د انشجویان واقشارمختلف مردم در حرکات اعتراضی اخیر ناظر بر همین شرایط بوده است و شعار درستی است. گوش فرا ندادن خاتمی به این درخواست دانشجویان ومردم وادامه دادن  به نقش محلل در دستگاه حکومتی، او را در دور بعدی اعتراضات  دانشجویان و مردم دچار چالشهای جدی خواهد ساخت. 

 

5.5.1964

در حین برگزاری نشست سالانه شرکتهای تبلیغاتی آلمان در سالون کنسرت آواز اشتوتگارد دو نفر از اعضاء گروه Aktion Subversive دیتر کونسل من( Kunzelmann Dieter) وفرانک بوکل من

Frank Böckelmann) با گذاشتن صفحه ی موسیقی Matthäus -Passion  ومو سیقی   Surfing   Bird ( موسیقی عوام پسند) وپخش آنها با صدای خیلی بلند، این نشست را به هم زده وهمزمان مبادرت به پخش اعلامیه ای با عنوان" فراخوان برای ماساژ دهنده گان روح " ازمحل با لکن های  ویژه ی تماشا چیان می کنند . پلیس آنها را دستگیر می کند ولی بعدا در دادگاه به دلیل عدم عدله ی کافی آزاد می شوند.

تفسیر : Matthäus -Passion قعطه ای از باخ/ گروه Subversive Aktion "بر هم زنندگان نظم قانونی "  از دو گروه تشکیل شده بود از گروه Situtionistischen Internationale (Spur) با رهبریKunzelmann   وBöckelmann وگروه Berliner Schule

با رهبری Rudi Dutschke  وBernd Rabehl که از یک سنت چپ مارکسیست انتقادی می آمدند آنها در کنار انتشار یک مجله بنام Großebotschaft  (پیام بزرگ) اعلامیه های مختلفی نیز در راستای اهداف خود پخش کرده و اکسیون های مختلفی نیز  سازمان می دادند .

یکی از اهداف حرکتهای اعتراضی آنها مبارزه با جعل خبر، و مبارزه با کالایی شدن همه ی ارزشها ی انسانی در جامعه ی صنعتی بود.

1.6

نیروی هوایی آمریکا بطور سیستماتیک دست به بمباران مناطق وسیعی در ویتنام زده و در اثر این بمباران منتطقه ی وسیعی به وسعت 30 کیلومتر به صحرایی سوزان تبدیل می شود .آمریکا پیشنهاد صلح آشکار جبهه ی آزادیبخش ویتنام جنوبی با عنوان "از درد ورنج وقربانی بیشتر صرفنظر کنیم" را رد می کند.

11.6

در یک تظاهرات بر علیه کاندیدا شدن دوباره ی Lübke  مهندس ارود گاههای کار اجباری برای ریاست جمهوری آلمان غربی در برلین، 6 دانشجو دستگیر می شوند. بعد از اینکه نشست هفتگی دانشگاه آزاد برلین این دستگیری را افشا ء می سازد در 29.6  2000 دانشجو برعلیه این کاندیداتوری وآزادی دانشجویان دست به تظاهرات می زنند.

تفسیر : Heinrich Lübke (1894-1972) بعنوان جانشین Theodor Heuss  برای ریاست جمهوری آلمان فدرال انتخاب می شود .در سال 1964 نیز مجدداً از طرف CDU وCSU و  SPD برای مقام ریا ست جمهوری کاندید شده و انتخاب می شود ولی در سال 1968 بدلیل افشا گریهای سیاسی وفشار ناشی از آنها از مقام خود استفاء می دهد وبجای آن در سال 1969 Gustav Heinemann  به مقام رئیس جمهوری آلمان فدرال انتخاب می گردد.

24.7

به مناسبت افتتاح نما یش فیلم بیتلها A hard days night در Pieadilly-Circus لندن 12000 Teenager (جوانان بین 13 تا 19 ساله) شرکت می کنند  ودرحین  دیدن فیلم چنان به وجد می آیند که بارها از خود بی خود می شوند.

 بعد از زمان کوتاهی که بیتل هاا به لیور پول Liverpool برمی گردند با چنان استقبال بزرگی ازطرف مردم روبرو می شوند که از بعد از جنگ جها نی دوم تا آن زمان سابق نداشته است.

تفسیر:

نام فیلم    A hard days Night

محل وسال ساخت فیلم : بریتانیا 1964

کارگردان : Richard Laster

شخصیت ها ی فیلم : John Lennon, Paul McCartney,Georg Harrison, Ringo Starr  und....  

زمان فیلم : 87 دقیقه

سی وشش سال پیش(  1964 ) Richard Laster با ساختن اولین فیلم مستند درمورد زندگی وموسیقی بیتل ها به تب طرفداران بیشمار بیتل ها دامن زده ویک اثر هنری پر طرفدار بوجود می آورد.

2.8

در خلیج Tonking  یک کشتی بزرگ آمریکایی بنام Maddox درآبهای بین المللی بوسیله ی قایق های گشتی نظامی ویتنام شمالی مورد حمله واقع می شود بهمین خاطر جانشین کندی لیندون ب جانسون

Lyndon B Johnson ریئس جمهورآمریکا با گرفتن مجوز از سنای آمریکا طی حملاتی بنام" غرش رعد وبرق" شمال ویتنام را بمباران می کند .رسوایی تونکین Tonkin ابتدا در سال 1971 زمانی که پنتاگون اسناد خود را منتشر می سازد مشخص می شود مسئله ای که تا شکست نظامی آمریکا تائید دقیق و مو شکافانه ی برنامه ریزی شده ی آن رازی سر پوشیده باقی ماند ه بود.

 

تفسیر:برخلاف حاکمیت 1964 امریکا ، مردم مخالف جنگ وخواستار صلح بودند. جانسون رئیس جمهور آمریکا مصمم بود هرطور که شده بر علیه ویتنام وارد جنگ شود. تصادف خلیج Tonkin این بهانه را برای جانسون بوجود آورد. حمله بدون دلیل ناوهای گشتی ویتنام به مادوگس به روایت آمریکایی ها وبردن این روایت به سازمان ملل متحد یکباره جو عمومی ضد جنگ را در آمریکا تغیر داده وجانسون وارد جنگ با ویتنام می شود.هفت سال بعد خبرنگاران طبق اسناد پنتاگون ثابت می کنند که علت جنگ بر علیه ویتنام فقط تبلیغات ودروغ محض بوده است.

 

14.9.-8.12.

بعد از اینکه سخنرانی های پر شور وتند رهبر سیاه پوستان، مالکم ایکس Malcom X وهمچنین تجمع های دانشجویان در محوطه ی Campus  ( کام پوس) دانشگاه برکلی کالیفرنیا ممنوع می شود دانشجویانی که مشمول این قانون گردیده اند حرکت وسیعی را برای آزادی بیان  سازمان می دهند

در تاریخ 2.10 یک دانشجو که برای شکستن قانون منع تجمع وآزادی بیان دست به اعتراض می زند پلیس محوطه کام پوس اورا دستگیر ساخته وهنگامی که پلیس می خواهد اورا با ماشین به جای دیگر منتقل سازد، ماشین پلیس از طرف 3000 دانشجو محاصره شده وسقف این خود روی پلیس بعنوان تریبونی برای سخنرانی دانشجویان در می آید . در این رابطه 36 دانشجو دستگیر می شوند . در2.12 یک جلسه ی انضباطی از طرف مدیریت دانشگاه برای اخراج 4 دانشجو تشکیل می شود، در حین برگزاری این جلسه 6000 دانشجو تحت رهبری دانشجوی فلسفه Mario Savio و خواننده ی ملی Joan Baez دفاتر اداری دانشگاه اشغال می شود آنها نام حرکت خود را دانشگاه آزاد کالیفرنیاFree University California می نامند.پلیس با یک عملیات شبانه سا ختمان ادارای دانشگاه را از اشغا ل دانشجویان آزاد می سازد وطی ا ین آزاد سازی حدود 1000 دانشجو دستگیر می شوند. در 8.12 دانشجویان مورد حمله واقع شده تا رسیدن به خواسته های خود دست به اعتصاب عمو می می زنند.

تفسیر : Malcolm X(1925-1965)     Little مالکوم ایکس هیچگاه نام Little   را به علت آنکه  آنرا نامی می دانست که از طرف برده داران سفید پوست بر سیاه پوستان گذاشته شده بود قبول نداشت وانرا نپذیرفت. مالکوم ایکس یکی از مبارزان راه آزادی سیاه پوستان آمریکایی در 60 ساله ی اخیر بود. 

زمانی که مالکوم در سن کودکی بسر می برد پدرش به دست کو کلوس کلان Ku Klus Klan به قتل می رسد وخانه ی آنها به آتش کشیده می شود . بعد ازطی این حوادث مادرش به بیمارستان روانی منتقل  شده وکودکی مالکوم ایکس بین خانواده یی که سرپرستی اورا بعهده گرفته ومحلهای نگاهداری کودکان بی سرپرست سپری می شود. او در زمان جوانی به دلایل مختلف جرایم جوانان ولگرد به زندان می افتد و در زندان است که با اسلام آشنا می شود وبعداً به گروه ملت مسلمان یا مسلمانان سیاه پوست که در آمریکا پایه گذاری شده می پیوندد . او سر پرست مسجد محله ی هارلم می شود در سال 1965 به مکه مسافرت می کند ونام Al Hajj Malik Al Shabazz را برای خود انتخا ب می نماید ودر همین سال اورا در حین یک سخن رانی ترور می کنند. بعضی ها کشته شدن مالکم ایکس را در اثر اختلاف بین رهبران گروه ها ی مسلمان با یکد یگر می دانند، وبعضی ها آنرا توطئه FBI .

Mario Savio دانشجوی رشته ی فلسفه ی دانشگاه برکلی Berkeley وسخن گو ورهبر جنبش آزادی بیان Freie-Rede-Bewegung در سن 53 سالگی در بیمارستان Sonoma County در گذشت .او فعالیت سیاسی خودش بعنوان پیگیر مدافع حقوق مردم در 60 سا ل گذشته با سفر هایی که به شهرهای جنوب آمریکا دراین رابطه انجام داده  بود، آغاز کرد . وجود او در تاریخ 60 ساله ی اخیرنشان می دهد که چگونه یک انسان معمولی می تواند به یک سمبل قدرتمند مورد احترام مردم تبدیل شود.او به می سی سی پی رفت، جایی که مبارزه ی برعلیه نژاد پرستی در آنجا قدرتمند بود و بعد به برکلی باز گشت، جایی که جامعه خودش رادر مقرارات خشگ وخشن  ومحد ود شدن اجازه بیان  می دید ودر Campus (دربیشتر دانشگا های آمریکا خوابگا ها ومراکزخرید وکتابخانه و سالنهای ورزشی و... در یک مجموعه در اطراف دانشگاه سازمان دهی شده که به آن کام پوس می گویند)هیچگونه تحرک سیاسی برعلیه این شرایط وجود نداشت .

ماریو به این مسئله باور کامل داشت که: این  جزء حقوق دمکراتیک هر شهروندی است که می تواند و آزاد است در هر جایی وبه هر شکلی که می خواهد، حقایق را بیان کند وکسی نمی تواند این حق او را محدود سازد.

ماریو در سازما ندهی یک حرکت اعتراضی نشسته بر علیه عدم آزادی بیان در دانشگاه برکلی     بشکل" اعتراض پاسیو"( که خود او برای اولین بارمبتکر آن بود) به همراه 782 نفر دیگر دانشجو دستگیر وزندانی می شود.

بعد از اینکه ماریو دانشگاه برکلی را ترک کرد در سال 70 در یک مدرسه ی آلترناتیو شروع به تدریس نمود وهمزمان در یک کتاب فروشی درلوس آنجلس مشغو ل کار شد. او تا زمان درگذشتش دو بار دیگر در عرصه ی سیاست فعا ل می شود، یکی در زمان دخالت آمریکا در اوضاع نیکاراگوئه در سال 1984 و دیگری درسال 1985 در مبارزه ی ضد نژاد پرستی در  آفریقای جنو بی.

 

Joan Chandos Baez   در 1941  (Long Island) larence Center   متولد می شود

 Baez  فعالیت خوانندگی خود را در قهوه خانه ها و انجمن های کوچک شروع می کند در سال 1959 در فستیوال موسیقی ملی شرکت کرده و مو فقیت  خوبی بدست می آورد. در سال 1960 اولین صفحه او ضبط و پخش می شود .درسال 1964 در جنبش آزادی بیان  دانشگاه برکلی فعالانه شرکت می کند.

او یکی از مخالفین سر سخت جنگ ویتنام ویکی از  سیاسی ترین ومردمی ترین خوانندگان آمریکا در پنجاه ساله ی اخیر است .

9.9

هنگام برگزاری هشتاد و دومین کنفرانس کلیسای کا تولیک آلمان تعدادی از فعا لین گروه Subversiven Aktion مبادرت به نصب پلاکاردهایی برروی درها ی ورودی کلیسا های کا تولیک می کنند که برروی آنها نوشته شده" پیام برای گوسفندان سر براه خدا " .

آنهارا بخاطر مشکوک بودن به توهین به مقدسات، دستگیر می کنند.

تفسیر : طبق روایات انجیل انسا نها گوسفند هستند ومسیح چوپان آنها می باشد.نوشتن ونصب این پلاکاردها بر اساس این روایت صورت گرفته بود. 

27.11

دو دانشجوی لهستانی با نام های J.Kuron  و K.Modelewski به دلیل نوشتن یک نامه ی اعتراضی 90 صفحه ای به اتحادیه ی کارگری لهستان که در آن سیستم حکومتی را غیر دمکراتیک و بورکراتیک وتک حزبی تحلیل می کنند از حزب کمونیست لهستان وانجمن ملی جوانان اخراج شده ودرتاریخ 19.3.1965  دستگیر  می شوند.

باوجود اعتراضا ت متعدد که برای آزادی آنها صورت می گیرد،  به چندین سال زندان محکوم می شوند.

7.12

در لیورپول  Caven- Club به خاطر عضویت بیتل ها در آن خیلی معروف می شود. در کلوپ برنامه ای  تحت عنوان" بمب" بوسیله ی یک گروه هنرپیشه ی  پاپ وگروه بیت Beatgruppen بر علیه سلاحهای اتمی برگزار می شود.

18.12

بعد از ورود رئیس جمهور کنگو برای دیدار به شهر مونیخ آلمان وهنگام دیدار با بیشهوف بزرگ  کاردینال Döpfner از طرف دانشجویان با پرتاب بمب ها ی نجاست مورد استقبال قرار می گیرد .

هنگام حضور او در برلین SDS   اتحا دیه ی دانشجویان  با دیگر گروها ی دانشجویی برلین غربی با عنوان" قاتل لومومبا" دست به تظاهرات می زنند و با هجوم به زنجیر پلیس که محدو ده ی حفاظتی اطراف فرودگاه تا شهرداری برلین را در بر می گیرد، و وارد شدن به این محدوده، ماشین حامل

چومبه را گوجه باران می کنند.

 

تفسیر: این اولین اقدام مشترک همبستگی با کشورهای جهان سوم از طرف اتحادیه دانشجویان آلمان وسا یر گروه های دانشجویی چپ بود که برعلیه حضور رئیس جمهور کنگو" چومبه" در آلمان غربی صورت گرفت.

چومبه کسی که بر سرزمینش اش با دیکتا توری حکومت می کرد در قتل پاتریس لومومبا نقش فعا ل ومهمی داشت و فقط با حمایت کامل آمریکا توانسته بود در قدرت باقی بماند .Rudi Dutschke  از رهبران جنبش دانشجویی چهارسال بعد از تظاهرات ضد چومبه در برلین غربی  از آن بعنوان یک انقلاب فرهنگی یاد می کند که ارزش ها ونرم های زیادی را مورد سئوال قرار داد.

این حرکت همزمان بود با جنبش دانشجویی دانشگاه برکلی برای آزادی بیان .

 

 

هرگونه ابهام و ناروشنی در ايده و طرح مطالبات  يک جنبش اجتماعی و عدم تلاش برای تحول و فرا روئيدن آن  به ايده و طرح مطالبات اجتماعی فراگيرتر، اين جنبش را دچار رخوت و ماندگی می سازد و نمی گذارد رابطه ای پويا با روند تحولات جاری  برقرار سازد

 

يکی از دشواری های جنبش دانشجويی در ايران عدم رابطه ی مداوم اين جنبش با حوادث و مسائل اجتماعی مهمی است که هر روز اينجا وآنجا در ايران و يا در جهان اتفاق می افتد. جنبش دانشجويی زمانی می تواند با حوادث واتفاقات مهم اجتماعی رابطه بر قرار کند که ازيک جنبش برای خود ومحدود، به جنبشی فرا گير تر تبديل شود .

زمانی که يک بحران اجتماعی رخ می دهد،  در بدنه ی جامعه، کم کم مخالفان و موافقان حول محور  بحران بوجود آمده شکل می گيرند. اين روند، افراد و گروه های اجتماعی را از زندگی و عادات معمولی روزانه جدا ساخته و آنها را وا می دارد که پيرامون اين بحران اجتماعی ابراز نظر و موضع گير ی کنند . ابراز نظر و مو ضع گيری حول اين بحران باعث پيدايی مطالبات جديد در سطح جامعه می شود . تلاش برای پيوند با اين مطالبات توسط نيروها وگروها ی متشکل اجتماعی  باعث توانمندی وتحرک بيشتر آنها  می گردد. برای رابطه داشتن وپيوند خوردن با  مطالبات و خواسته های اجتماعي- سياسی - حقوقی وشهروندی مردم برای دمکراسی - آزادی وعدالت اجتماعی در هر شرايطي، بايد متناسب با سطح رشد اين مطالبات، شعارها وبرنامه ای شفاف و روشن تنظيم کرده واشاعه داد. اما بايد در نظر داشت، شعا رها و نتيجه ايی که برای استفاده از يک حادثه و يا يک مو قعيت اجتماعی کوچک، برای دريافت مطا لبات و خواسته های به حق مردم، در نظر گرفته می شود، نبايد هم وزن وهم سنگ مطالبات و طرح شعارها برای استفاده از يک حادثه وبحران اجتماعی بزرگتر باشد. ويا همچنين به عکس آن . ولی در هر دو حالت با يد طر ح ايده و مطالبات يک جنبش يا حر کت اجتماعی  شفاف و علنی صورت بگيرد . هرگونه ابهام وناروشنی درايده و طرح مطا لبات  يک جنبش اجتماعی وعدم تلاش برای تحول و فراروئيدن آن  به ايده وطرح مطالبات اجتماعی فراگير تر ، اين جنبش را دچار رخوت ومانده گی می سازد و نمی گذارد رابطه ای پو يا با روند تحولات جاری  برقرارسازد.

        

 

۱۹۶۵

۷.۲

به خاطر حمله ی ويت کنگ ها به Pleiku  ( شهری در ويتنام) جانسون رئيس جمهور آمريکادستور حمله ی هوايی وبمباران انتقام جويانه شمال ويتنام را می دهد . بهمين دليل   در تاريخ ۹.۲ ۱۰۰۰  دانشجوی دانشگاه پاتريس لومومبای مسکو بر عليه اين حمله ی هوايی آمريکا دست به تظاهرات در مقابل سفارت آمريکا در مسکو می زنند و بسوی ساختمان  آن بمب های رنگی پرتاب می کنند.در ۱.۳

صد دانشجوی اندونزيايی در جاکارتا به درون سفارت آمريکا حمله می برند وپلاکارتهايی بر عليه  بمباران هوايی ويتنام توسط آمريکا به ديوارهای سفارت می چسبانند.در۴.۳ برای دومين بار ۲۰۰۰ دانشجوی دانشگاه پاتريس لومومبا مقابل سفارت آمريکا در مسکو تظاهرات کرده ودر پی آن بار هاحلقه حفاظت بدور سفارت آمريکا توسط سر بازان ارتش خلق را در هم می شکنند، طی اين در گيری ها تعداد زيادی پليس و دانشجو زخمی شده و۷ نفر دانشجونيز دستگير می شوند.

 

تفسير: در هفتم بهمن ماه ۱۹۶۵ نيروهای آمريکايی  مستقردر Pleiku توسط  ويت کنگ ها مورد هجوم واقع می شوند. در اثر اين حمله ۸ آمريکايی کشته  و۱۰ هواپيما صدمه می بيند McGeorge Bundy  که همزمان با اين بمباران از ويتنام ديدن می کرد با مشورت  جنرال Westmoreland  به اين نظر می رسد که، اين حمله بايد شديداً پاسخ داده شود . جانسون رئيس جمهور وقت آمريکا تحت مشاورت بوندی به شورای امنيت آمريکا ماموريت می دهد که، نيرو های آمريکايی شمال ويتنام را با بمب های خوشه ای بمباران کنند .

اين خود آغاز حمله ی هوايی بود که سه سا ل ادامه يافت.

 

Mcgorge Bundy  جزء مشاوران و تيم حکومتی جان اف کندی بود( ۱۹۶۱ )  چند سال هم سمت مشاور امنيتی جانسون را داشت. بوندی وMcnamara  جزء مهم ترين افرادی بودند که سيستم دفاعی آمريکا را اداره می کردند.

Bundy جزء هئيت دبيره انجمنی بود بنام Orlack there of ( مردان با هوش) .آنها  در مجموع خواستار عقب نشينی ارتش آمريکا از ويتنا م بودند.

۲۸.۲

بعد از اينکه تلاش برای نفوذ  در تشکيلات اتحاديه ی دانشجويان سوسيا ليست آلمان(SDS) توسط گروه" بر هم زنند گان نظم عمومي" (Subversiven Aktion) با عدم موفعقيت روبرو شد. رودی دوشکه از گروه برلين بعنوان مشاور سياسی SDS انتخاب شد او بعد از اين انتخاب همراه باBernd Rabehl   هسته های ضد آتوريته را در جنبش دانشجويی آلمان پايه گذاری کردند.

۶.۳

به مناسبت برگزاری يک نمايشگاه با عنوان «آفريقای جنوبی ديروز وامروز» شاخه ی اتحاديه ی دانشجويی برلين تظاهرتی برعليه سياست نژاد پرستانه ی آفريقای جنوبی برگزار می کند. در خاتمه ی  اين حرکت تظاهرات کنندگان با شعار Go -in به محل اجرای برنامه ی فرهنگ بومی آفريقا وارد می شوند. دو نفر در حين پخش اعلاميه توسط پليس در اين محل دستگير می گردند.

۲۴.۳

برای آمادگی جهت اولين راهپيمايی بطرف واشنگتن ۳۰۰۰ نفردانشجو وپرفسوردانشگاه های ميشيگان در تظاهراتی برعليه جنگ ويتنام شرکت می کنند. برای اولين بار اين تظاهرات   Teach -in ناميده می شود.

 دراين تظاهرات بحث و گفتگو همراه با سخنرانی های حاوی اطلاعات در باره ی جنگ ويتنام و نوشيدن قهوه و کيک تا نزديک صبح زود روز بعد ادامه می يابد .

۱۷.۴

در حين اولين راهپيمايی بطرف واشنگتن(Marsch auf Washington ) با۲۵۰۰۰ شرکت کننده، تظاهرات هايی برعليه سياست  دولت جانسون در رابطه با ويتنام بر گزارمی شود.

 

تفسير: می بايستی در اين خبر اشتباهی صورت گرفته باشد. چون اولين راهپيمايی بطرف واشنگتن در ۲۸ آگوست ۱۹۶۳ به رهبری مارتين لوتر کينگ Martin Luter King  و ديگر مدافعان حقوق شهر وندی با جعميتی قريب به ۲۵۰۰۰۰ نفر صورت گرفته است و در اين راهپيمايی است که مارتين لوتر گينگ معروفترين سخنرانی خود  :I have a dream  را درکنارمجسمه ی ياد بود لينکن   Lincoln  Memorial برعليه ادامه ی  نژاد پرستی و نديده گرفتن حقوق سياه پوستان ايراد می کند.

۱.۵

در طول برگزاری اجتماع اول ماه مه در مقابل مجلس سنای آلمان در برلين که در آن ۳۰۰۰۰۰ نفر شرکت کرده بودند مسئولين انتظا مات DGB "اتحاديه ی سراسری کارگران آلمان" به اعضاء اتحاديه ی دانشجويان که پلاکاردهايی  بر عليه طرح قانون" وضعيت اضطراری " نوشته شده بود، حمله کرده وپلاکاردهای آنان را پاره نمودند.

۷.۵

برای انجام يک جلسه بحث وگفتگو با صاحب نظران مختلف در سالن سخنرانی بزرگ دانشگاه هوم بولت  Humbolt- Universität برلين با عنوان« ترميم و باز سازی يا آغازی جديد برای جمهوری فدرال آلمان پس ۲۰ سال»( جنگ جهانی دوم) به دليل ممنوع ورود  بودن خبرنگار سخنران اين جلسه اريش کوبی Erich Kuby که از طرف رئيس دانشگاه تصويب شده بود. جلسه به سالن خوابگاه دانشجوی انتقا ل می يابد .  کوبی در مقاله ای  در روزنامه ی زود دويچه Süddeutsche Zeitung در سال ۱۹۵۸ نوشته بود که: نام دانشگاه آزاد در برلين(غربي) نشان دهند ه ی اين مطلب است که آنطرف دروازه ی  براندن بورگ در برلين يک دانشگاه غير آزاد وجود دارد. او بخاطر اين نوشته که رئيس دانشگاه آنرا توهين به نام دانشگاه آزاد برلين تلقی کرده بود. از سال۱۹۶۰ ورود وسخنرانيش در  دانشگاه هوم بولت ممنوع اعلام شده بود. در رابطه با اين ممنوعيت از ۱۰ تا ۱۵.۵  يک حرکت اعتراضی " Picketing line "  نوشتن و نصب پلاکارد بر تمامی ديوارهای دانشگاه سازماندهی شد و در ۱۸.۵هم در اتو سور انستيتوOtto -Suhr - Institut استادان علوم سياسی  يک اعتصاب با زمان معين اعلام کردند، که طی آن تمامی درسها وسمينارها از طرف آنها بايکوت گرديد.

۳۰.۵

در بن اتحاديه ی دانشجويان سوسياليست  آلمان همراه ديگرگروه های دانشجويی کنفراسی با عنوان " دمکراسی در وضعيت اضطراری "  بر گزار کردند.  در اين سمينار۲۰۰۰ نفر شرکت کرده و از اعضاء اتحاديه کارگری واستادان دانشگاه بعنوان سخنران نيز دعوت شده بود .در فرانکفورت اولين شماره نشريه ی Kursbuch  يکی از پرنفوذ ترين وپر تيراژترين نشريه ی روشنفکری  آلمان توسط انسنز برگرH.M. Enzensberger  و ميچل  . M. Michel K  منتشر می شود.

 

تفسير: Hans Magnus Enzensberger در ۱۱.۱۱.۱۹۲۹ در Kaufbeuren  متولد شده است .او يکی از شاعران،  Essayist  "ا سه ايست" (جستار نويس) ومنتقد اجتماعی معروف آلمان می باشد. اشعارش يک نوع ارتباط  انعکاسی بين شعرو سياست می باشد .

۱۲.۶

 بيتلها با در يافت نشان امپراتوری بريتانيا ی بزرگ از دست ملکه انگليس  در لندن همزيستی خود را با جامعه ی انگليس به نمايش می گذارند.

بعد از اجرای کنسرت  پيت تاون شند Pete Townshend  گيتاريست معروف انگليسی گروه راک" The Who" ( که اجرای کنسترهای او همراه با ابزار وآلات پر سر وصدای  معروف می باشد)  در يک مصاحبه با يک نشريه تخصصی بنام Melody Maker در مورد قعطه ی موسيقی اجرا شده اش در اين کنسرت بنام نسل من My Generation"     می گو يد: "در گيری بين نسل ها شروع  يک انقلاب اجتماعی است" .

 

تفسير: Townshend در ۱۹.۵.۱۹۴۵ در Chiswick لندن متولد شده است.او به همراه Entwistle Roger Daltrey  و Keith mann در سال ۱۹۶۴ گروه The Who را تشکيل می دهند.

تان شند در اين گروه بعنوان خواننده اصلی ، نوازنده ی گيتار و سخن گوی گروه ، نقش اصلی را داشت.

بعنوان آهنگ ساز يکی از ساخته های برجسته اش آهنگ My Generation "نسل من" می باشد . با اجرای اين آهنگ در اواسط دهه ی ۶۰ اين گروه معروف گرديد.

۱.۷

دربرلين اتحاديه ی تشکيلات دانشجويی آلمان (VDS ) بر عليه وضعيت بد آموزش، تظاهراتی بصورت راهپيمايی برگزار می کند که در آن ۱۰۰۰۰ دانشجو شرکت می کنند. در اجلاس مجمع عمومی دانشجويان بخاطر برکناری اريش کريپن دورف Erich Krippendorf  از معاونت دانشگاه توسط رئيس دانشگاه در رابطه با موضع انتقاديش بر عليه او، بخا طر منع آزادی بيان، دست به اعتراض زده و خواستار استعفاء رئيس دانشگاه  می شوند.

 

تفسير: Erich Krippendorf اولين پرفسور علوم سياسی وروابط بين اللمل و بعنوان پدر تحقيقات علمی در باره شرايط جنگ وصلح و برای تضمين يک صلح پايدار ودائمی ، در آلمان می باشد.

تاريخ دانشگاه آزاد برلين با نام کری پن دورف گره خورده است .مشاجره ی او بعنوان معاون دانشگاه آزاد برلين با رئيس اين دانشگاه پرفسور Herbert Lüers بخاطر دفاع از آزادی عقيده يکی از حوادث مهم دانشگاه آزاد برلين می باشد.

۱۵.۹

ديک گرگوری  Dick Gregory  همراه با ديگر اعضاء کميته روز ويتنام Vietnam - Day- Committee  دانشگاه برکلی زمانی که می خواستند با اعتراض نشسته مانع فرستادن يک دسته ی نظامی به ويتنام شوند توسط پليس دستگير می شوند.

۱۵.۹

بعد از اجرای کنسرت توسط گروه راک انگليسی The Rolling Stones  در در برلين Waldbünne

با نام  I can' t get no safisfaction  بين شرکت کنندگان اين کنسرت و پليس يک در گيری چند ساعته بوجود می آيد که طی آن ۸۵ جوان دستگير و ۸۷ نفر مجروح می شوند . خسارت مالی اين در گيری ها به نيم ميليون مارک می رسد.

 

تفسير: گروه Rolling Stones  برای اولين بار درسال ۱۹۶۲ در کلوپ جاز BBC شروع به فعاليت کردند . آنها برخلاف بيتلها که به جوان های مودب و سر براه معروف بودند ، به جوانها ی وحشی و گروهی شلوغ در موسيقی روک معر وف شدند. معروفترين آهنگ آنهاI can't no to satisfaction 

تا امروز می باشد. اين گروه از اين هنرمندان تشکيل شده بود : Mick Jagger (۲۶.۷.۱۹۴۳)

Keith Richards (۱۸.۱۲.۱۹۴۳)   

Brian Jones (۲۸.۲.۱۹۴۲ †۳.۷.۱۹۶۹)

Jan Stewart (۱۹۳۸ †۱۳.۱۲.۱۹۸۵)

Charlie Watts (۲.۶.۱۹۴۱) 

اعضاء اين گروه جزء ستارگان برجسته ی موسيقی  در ۶۰ ساله ی اخير می باشند .هسته ی اصلی اين گروه بر خلاف بيتل ها با هم باقی مانده اند.وامروز از محبوب ترين گروهای موسيقی Rockband محسوب می شوند.

۱۶.۹

در يک تجمع انتخاباتی حزب CDU در Römerberg  فرانکفورت ارهارد Erhard صدراعظم و کانديدای مجدد  CDU  برای صدر اعظمی در سخنرانی انتخاباتی زمانی که ويلی براند Willy Brandt رقيب انتخابا تی خودش را فاقد لياقت انسانی برای احراز اين پست دانست . صدها دانشجو با فرياد کشيدن شروع  به اعتراض کردند وبعداً پلاکارد هايی با اين شعار نوشتن که : جامعه شکل داده شده +قانون اضطراري= CDU ديکتاتور. در خاتمه سه دانشجو دستگير شدند.

۲۳.۶

در برلين پليس، ۵ جوان سر کش را که روی ديوار کليسای معروف Gedächtniskirche  با گچ نوشته بودند : «عيسی مسيح هم يک ولگرد سرکش بود» دستگير شدند بعد از اين دستگيری ۱۵۰ نفر که اغلب آنها جوان بودن با اعتراض به اين دستگيری از پليس خواستار آزادی آنها گرديدند.

۱۵.۱۰

در جريان ديدار رسمی وزير امور خارجه آمريکا دن راسگ Dean Rusk از اروگوئه در هنگام گذاشتن تاج گل ?  دانشجويی بنام Rolan Rojas از صف گارد احترام گذشته همراه با فرياد" بنام خلق" آب دهان به صورت او پرتاب می کند. در پی اين عمل Rojas  چنان مورد ضرب وشتم نيروهای گارد محافظ قرار می گير د که در اثر آن دچار ضربه ی مغزی می شود .  اين ضربه ی مغزی  نتوانست  مداو شود.

تفسير: محل گذاشتن محل تاج گل توسط وزير امور خارجه ی آمريکا در متن خبر نيامده است.

 

۱۵.-۱۶.۱۰

بيشتراز ۱۰۰۰۰۰ نفردانشجو از سی دانشگاه وکالج درآمريکا در Vietnam Day "روز ويتنام"  دانشگاه برکلی جمع شدند.

حدود۱۰۰۰ پليس و۷۰۰ نفر ناسيونال گارد بطور کامل مسلح  در مقابل ۱۰۰۰۰ دانشجو که می خواستند در منطقه ی نظامی Oakland  جلوی ارسال دسته های نظامی به ويتنام جنوبی را سد سازند قرار گرفتند.

۲۷.۱۱

در دومين مارش بطرف واشنگتن بيشتر از ۴۰۰۰۰ نفرمخالفان جنگ ويتنام از تمامی ايا لتهای آمريکا شرکت داشتند.

تفسير: در اين راهپيمايی (مارش) که از ۱۶ تا ۲۱ مارس طول می کشد حدود ۳۲۰۰ نفر از   Slema  بطرف Montgomery که در آنجا حق رای  سياه پوستان آشکارا پايما ل می شد، با سازماندهی ورهبری مارتين لوتر کينگ و ديگر فعالين دفاع از حقوق شهروندان صورت می گيرد. در ۲۱ مارس زمانی که جمعيت راهپيمايان به شهر Montgomery می رسند به شکل وحشيانه ايی از طرف پليس مورد حمله واقع می شوند. اين روز بعنوان يک روز خونين در تاريخ آمريکا ثبت شده است .  در اولين مارش و بخصوص در دومين مارش بطرف واشنگتن اگر چه برعليه جنگ ويتنام نيزاعتراض و مخا لفت صورت گرفته ولی اعتراض محوری اين راهپيمايی ها دفاع از حقوق سياه پوستان بوده است. گر چه مارتين لوتر از مخالفين جدی جنگ ويتنام بود ولی مبارزه ی رسمی او برعليه جنگ ويتنام از سال ۱۹۶۶ شروع می شود. در حالی که ازمتن دو خبر چنان مستفاد می شود که هردوی اين راهپيمايی صرفاً بر عليه جنگ ويتنام صورت گرفته است. 

۱۳.-۱۷.۱۲

در برلين اتحاديه دانشجويان نمايشگاهی در رابطه با جنگ ويتنام  بر پا ساختند. در خاتمه ی اين نمايشگاه کمک مالی برای صليب سرخ در ويتنام جنوبی جمع آوری شد.

۱۶.۱۲

تلاش دانشجويان برکلی در جذب  Rocker "طرفداران موسيقی روک" برای همراهی وهمکاری در برگزار کردن تظاهرات، باموفقيت روبرو نشد .  زمانی که ۱۰۰۰ دانشجو می خواستند همراه Hell s Angels از خوانندگان روک تظاهراتی بر عليه جنگ ويتنام راه اندازی کنند طرفداران موسيقی روک با شعار" خائنين، کمونيست ها و طرفداران Beat ، مزاحم سخنران شده ودر زمانی که قسط داشتند بلند گو را به زور تصاحب کنند پليس مداخله کرده و مانع از اين کار شد.از آلن گينس برگ ارائه ی شعر در خواست گونه ی  ۲۱۰ خطی  بنام "برای فرشته "فقط  باعث خنده و تمسخرجمعيت شد.

 

 مبارزه برای دفاع از زندانيان سياسی و آزادی بدون قيد و شرط آنها، بايد به عنوان صف مقدم مبارزه برای همبستگی اجتماعی و ملی درآيد. اين مبارزه بايد بتواند همبستگی دموکراتيک اجتماعی را سازمان دهد و اعتقاد به آن، جزء روش ومنش فعالان سياسی در آيد. بدون اعتقاد به اين روش و منش سياسی  و عمل بدان هر چه بيشتر به باور مردم برای مبارزه ی شفاف و روشن لطمه وارد شده و دراساس به اعتماد آنها به مبارزه سياسی ضربه وارد می شود.

 دانيل کن بنديت Danil Cohn -Bendit از مبارزان جنبش دانشجويی ۱۹۶۸و از اعضاء فعال گروه سبز ها در آلمان در سرتيتر يکی از مقالاتش می نويسد : «کسی که در مقابل تماميت خواهی سکوت می کند نبايد در مورد آزادی حرفی بزند.»

 

آلودگی های ايدئولوژيکی وجدا سازی بخشی از نيروهای اجتماعی به خودی و غيرخودی در عرضه مبارزه برای آزادی زندانيان سياسی بعنوان سّد و مانعی در راه اين مبارزه عمل خواهد کرد. ادبيات سياسي- مبارزاتی که به کار گرفته می شود اگر با ادبيات سياسی گروه حاکمی که مبارزه برعليه آن درجريان است يکي، و از يک خانواده باشد، آنهم درست در زمانی که افکار عمومی از اين ادبيات امتحان شده، به ستوه آمده است نمی تواند اعتماد و اطمينان عمومی را به خود جلب کند، خاصه آنکه بار ايدئولوژيکی هم داشته باشد. روزه سياسی و دعای نُدبه و ديگر شيوه ها و شگردها، و بکارگيری اصطلاحات شناخته و بکار گرفته شده ی مذهبی فقط می تواند يک امر اعتقادی و شخصی و يا حتا گروهی تلقی شود و نمی تواند دربرگيرنده حقوق دمکراتيک همه ی مردم باشد و بعنوان ابزارهای فراگروهی برای مبارزه اجتماعی - سياسی در جهت دمکراسی بکار گرفته شود. چشم پوشی دفاع سريع و علنی از زندانيان سياسی ديگرانديش، و محور قرار دادن دفاع از زندانيان خودی با ترتيب دادن روزه های سياسي، زير پا نهادن اصول اساسی و پايه ای دفاع از دموکراسی و انحصاری کردن شکل ها و شيوه ها و مصادره ی واژه ها و اصطلا حات مبارزاتی استنادارد شده ای مانند اعتصاب غذا، اعتصاب و اعتراض نشسته و... می باشد ، که خيلی بيشتر می توانند جنبه ی عمومی و فراگروهی داشته باشند.

 

وجود زندانيان سياسی در يک کشور بطور ساده نشاندهنده ی عدم آزادی بيان و عقيده است در نتيجه دفاع از آزادی همه ی زندانيان سياسی در حقيقت و در مجموع خودش دفاع از آزادی بيان و عقيده می باشد. اين دفاع اگر بصورت عمومی و برای آزادی همه ی زندانيان سياسی صورت نگيرد انحصاری و گروهی شده و نمی توان توقع داشت که به يک حرکت عمومی و اجتماعی تبديل شود. اگر اينگونه حرکات انحصاری تحت هر تحليل و يا بهانه ای با انتقادات جدی طرفداران دموکراسی و آزادی بيان و عقيده مواجه نشود و مورد پشتيبانی واقع گردد و يا بخواهد در شرايط فعلی مبارزه بعنوان پوشش سياسی بکار گرفته شود، به شفافيت مبارزه برای دموکراسی لطمه زده  و پلوراليسم و مبارزه ی سياسی را مخدوش می سازد و در نهايت دست بالا را به نيروهايی خواهد داد که از گذشته درس نياموخته و همچنان اصول ابتدايی دفاع از دموکراسی را، ناديده می گيرند. بايد عوارض اينگونه برخوردها را از تجربه انقلاب ۵۷ آموخت. هر نيروی که برای دموکراسی و برای استقرار آزادی های دموکراتيک دست به مبارزه می زند امروز بايد اين را بداند که آلوده سازی اين مبارزات با شعائر مذهبی و هر نوع ايدئولوژی آسيب های جدی به مبارزات مردم وارد می سازد و مانع از دست يابی آنها به شعارها و شيوه های عمومی تر و دموکراتيک تر برای مبارزه می شود. اين حق هر گروه و نيروی سياسی است که با شيوه ها و شگردها و ادبيات سياسی خاص خودش دست به مبارزه ی سياسی بزند ولی حق ندارد توسط  آنها حقوق ديگر نيروها و گروه های اجتماعی را نديده بگيرد و يک امر عمومی را به يک امر خصوصی و انحصاری تبديل سازد.

مبارزه برای دفاع از زندانيان سياسی و آزادی بدون قيد و شرط آنها، بايد به عنوان صف مقدم مبارزه برای همبستگی اجتماعی و ملی درآيد. اين مبارزه بايد بتواند همبستگی دموکراتيک اجتماعی را سازمان دهد و اعتقاد به آن، جزء روش و منش فعالان سياسی درآيد. بدون اعتقاد به اين روش و منش سياسی و عمل بدان هر چه بيشتر به باور مردم برای مبارزه ی شفاف و روشن لطمه وارد شده و در اساس به اعتماد آنها به مبارزه سياسی ضربه وارد می شود.

جنبش دانشجويی نمی تواند به اين روش و منش سياسی بی تفاوت مانده و مبارزه برای آزادی دانشجويان و ديگر زندانيان سياسی را بدون آن به پيش برد.

 

هدف از مبارزه برای دفاع از زندانيان سياسی و آزادی آنها توسط اصلاح طلبان حکومتی و يا در کُل دوم خردادی ها، اگر فقط برعليه انحصارطلبی گروهی و جنگ قدرت و مستمسکی برای مبارزه درون جناحی حاکميت قرار بگيرد فاقد ارزش سياسی است. همانطوری که تاکنون نشان داده شده آنها نتوانسته و نخواسته اند از فرصت های جّدی که مردم در اختيار آنان گذاشته اند استفاده کنند. چون اصلاح طلبی واقعی که می بايستی به مطالبات دمکراتيک مردم پاسخ می داد، در روند رشد خود نمی توانست بدون وارد شدن جدی به نقد حوزه ی دين و حکومت و جدايی آنها، بدون عمومی و علنی ساختن بحث آن، بدون تلاش جدی برای تبديل ساختن دين به يک امر کاملاً شخصي، بدون وارد شدن به نقد تماميت خواهی و استبداد خمينی و بدون محکوم کردن فاجعه ی کشتار زندانيان سياسی سال ۶۷ به دستور او، بدون نقد جنگ ۸ ساله، بدون افشای فجايع اقتصادی و اجتماعی و دزدی و غارت منابع مالی مردم توسط بعضی از دست اندرکاران قدرت و وابستگان آنان، بدون دفاع آشکار از حقوق شهروندی همه ی مردم، بدون دفاع از آزادی و حقوق همه ی گروه ها، احزاب و اقليت های دينی و قومی ساکن ايران، بدون دفاع پی گير از آزاديهای دموکراتيک، به يک جنبش واقعی اصلاح طلبی تبديل شود و مابه ازای عينی در جامعه بيابد. بهمين خاطر هم، شکست آن با شروعش آغاز شد و نتوانست از حد يک سری شعارها و انتقادات جزءي، و يکسری درگيرهای درون حکومتی برای قدرت بيشتر به يک مبارزه جدی برای تغيير ساختار حکومت، که خواست اصلی جنبش اصلاحی مردم بود تبديل شود. کسانی هم که در راس اين جنبش قرار گرفتند به علت اعتقادشان به حکومت دينی و تکيه به قانون اساسی آن نمی توانستند جنبش اصلاحی مردم و مبارزه با تماميت خواهی را نمايندگی کنند. آدورنو دربحث پيرامون تئوری انتقادی خود در سال ۱۹۶۹ می گويد: «تئوری انتقادی فقط تماميت خواهی را مطرح نمی کند بلکه آنرا مورد انتقاد جدی نيز قرار می دهد. اين بدين معنی است که اين انتقاد در بطن خودش ضد تماميت خواهی (totalitär ( است که همراه با استقامت و پايدارای سياسی صورت می گيرد».

کسانی که هنوز خودشان را پيرو يا شاگرد خمينی می دانند چگونه می توانند مدافع آزادی و دمکراسی و مبارزه با تماميت خواهی باشند.

دانيل کن بنديت Danil Cohn -Bendit از مبارزان جنبش دانشجويی ۱۹۶۸ و از اعضاء فعال گروه سبزها در آلمان در سرتيتر يکی از مقالاتش می نويسد: «کسی که در مقابل تماميت خواهی سکوت می کند نبايد در مورد آزادی حرفی بزند.»

 

نمی توان از کسی که اعتقاد جّدی به انسان و آزادی عقيده و بيان ندارد و در چارچوپ بسته ی عقيده و مرام خود به شکل خودی و غيرخودی به آن نگاه می کند، انتظار دفاع از آزادی بدون قيد و شرط از شرافت و عّزت انسان را داشت. ولی توقع و انتظار جدی از کسی است که به جامعه ی بهتر و عادلانه تر و انسانی تر می انديشد. اگر اين انسان ها در دفاع بی قيد و شرط از آزادی و دموکراسی ترديد و اما و اگر و يا مصالحه به خرج دهند، آنگاه مردم حق دارند به حقانيت انسان نيز شک کنند.

کن بنديت درمقاله ی ياد شده از هانا آرنتHannah Arendt  (فيلسوف و متفکر آلمانی ۱۹۰۶-۱۹۷۴) نقل قولی می آورد با اين عنوان که: «گذشته هيچگاه نمی ميرد و هيچگاه هم گذشته نيست» و دريافت خودش را از اين جمله چنين بيان می کند: «گذشته هيچگاه نمی ميرد و هيچگاه هم گذشته نيست، زيرا جهانی که در آن ما زندگی می کنيم در همين لحظه، جهان گذشته نيز هست. اين جهان شامل کارنامه ها و اعمالی است که انسان ها چه خوب و چه بد انجام داده اند. اسناد و مدارک بجا مانده از آنها اعمالی است که انجام داده اند و نه چيزهايی که می خواسته اند انجام دهند. به ديگر سخن، اين گذشته است که ما را مجازات می کند و اين کار و وظيفه ی گذشته است که هيچگاه دست از سر زندگان بر نمی دارد و آنها را رها نمی کند.»

اين برای ما کاملاً مشخص است که نمی توان بدون اينکه گذشته چه بوده و چه روندی را طی کرده است به تحليل حالا چه بايد بشود پرداخت. فقط کسانی که با گذشته برخوردی شفاف و روشن می کنند و از آن صادقانه درس می آموزند می توانند به آينده نيز نگاهی شفاف، روشن و صادقانه داشته باشند.

        

۱۹۶۶

 

۵.۲

بعد از نصب پلاکارتها يی با عنوان "نظاميان بايد از ويتنام  بيرون بيايند" در شب سوم روز ۴.۲ که در پی آن چهار نفر از اعضا ء اتحاديه ی دانشجويان سوسياليست آلمان دستگير شدند ۲۵۰۰ دانشجو تظاهراتی بر عليه جنگ ويتنام با اعتصاب نشسته در خيابان ارگانيزه کرده، که در اثر آن رفت وآمد بطور کلی مختل شد. بعد از خاتمه ی اين تظاهرات ۵۰۰ دانشجو بطرف "خانه ی آمريکا" حرکت کرده و بطرف ساختمان تخم مرغ پرتاب می کنند  و پرچم  آمريکا را بصورت نيمه افراشته در می آورند. بهمين خاطر در۲ .۱۶ سنای دانشگاه آزاد برلين تصويب می کند که هيچ اطاق يا سالنی در اختياردانشجويان گذاشته نخواهد شد.

۱۰.۳

در مراسم عروسی بئاتريکس Beatrix   با ديپلمات عضو هئيت نمايندگی  آلمان در آمسبرگ  msberg  درهلند طرفداران Provo " جنبش اعتراضی ضد جامعه ی مدني" بطرف کالسکه ی سلطنتی حامل عروس و داماد و ديگر کالسکه های مقامات دولتی بمب دودزا پرتاپ می کنند.

 

تفسير: ازدواج ملکه ی هلند بئاتريکس Beatrix با Claus von Arnsberg عليرغم مخالفتها و اعتراض هايی که در پی داشت، با تصميم قعطی بئاتريکس در ۱۰ مارس ۱۹۶۶ انجام گرفت. عليرغم اينکه برای اين عروسی پيش بينی می شد که مليون ها نفر در مراسم آن شرکت کنند، فقط تعداد ۸۰۰۰۰ هزار نفر شرکت کردند. بعد از چند هفته ازاين عروسی پرنس کلاوس در اثر بيماری فوت کرد.

       

Provo  واژه ايست هلندی که به طرفداران جنبش ضدجامعه ی مدنی که در سال ۱۹۶۵ در هلند پايه گذاری شد اطلاق می شود.

 

۲۶.۳

تعداد ۱۰۰۰۰۰ نفر تظاهرکننده در روز جهانی اعتراض بر عليه جنگ ويتنام در نيويورک از خيابان ۵ اين شهر عبور کرده و در پارک مرکزی جمع گرديدند. همزمان در کشورهای متعدد ديگری در آمريکای جنوبی و شهرهای کانادا تظاهرات مشابهی بر پا گرديد.

در روم به همين مناسبت بيشتر از ۲۰۰۰۰ نفر در يک تجمع شرکت کردند.

۱.۴

با وجود تظاهرات در هر دو قسمت آلمان (شرقی و غربي) بر عليه تصميم اخراج مدير انستيتوی فيزيک - شيمی دانشگاه هوم بولت برلين شرقی پرفسور روبرت هاوه من Robert Havemann، اورا بعنوان "اساساً شخصی آنارشي" و بخاطر صدمه زدن به حيثيت آلمان شرقی DDR از عضويت آکادمی دانشمندان آلمان اخراج می کنند.

 

تفسير: پرفسور روبرت هاوه من (۱۹۱۰-۱۹۸۲ ) شيمی دان و منتقد سياسي

۱۹۲۹- ۱۹۳۳ تحصيل در رشته ی شيمی در دانشگاه مونيخ وبرلين

۱۹۳۲ عضو کميته ی مرکزی حزب کمونيست آلمان وکادر کميته ی بين الملل کمونيست ۱۹۳۳-۱۹۳۵ عضو جنبش مقاومت با نام "برای آغازی جديد" و اتخاذ درجه ی پرفسوری در رشته ی فلسفه و شيمی از دانشگاه برلين.

۱۹۴۲ عضو بنيانگذاران اتحاد اروپايی جنبش مقاومت

۱۹۴۳ از طرف گشتاپو دستگير ودر دادگاه خلق Volksgerichtshoff بجرم خيانت به مرگ محکوم می شود.

۱۹۴۴-۱۹۴۵ مرگ او به تعويق می افتد ونازی ها برای او يک لابراتوار درست می کنند که او در آن تحقيقات مهمی برای ابزار وآلات جنگی انجام دهد.

۱۹۴۵ - با ورود ارتش سرخ به آلمان،اوآزاد می شود.

بعد از جنگ هاوه من ابتدا مدير بيمارستان کلن جديدNeu Köln دربرلين(غربي) وبعد سرپرست انستيتوی کايزرويلهلم Kaiser-Wilhelm Institute دربرلين دالم Berlin Dahlem می شود.

درسال ۱۹۴۶ بخاطر تحقيقات وتلاش هايش دررشته ی شيمی وفيزيک وساختن دستگاه های مختلف اندازه گری برای اين رشته ها به درجه ی پرفسوری دررشته ی شيمی وفيزيک نائل می شود.از سال ۱۹۴۹ هاوه من مدارج حزبی وعضويت مجامع مختلف علمی را بدست می آورد وتا سال ۱۹۶۳ عضو مجلس آلمان شرقی باقی می ماند. هاوه من از سال ۱۹۵۰ طی نوشته ها ومقالات دانشگاهی خود وضعيت آزادی بيان وعقيده را در آلمان شرقی به انتقاد می گيرد وطی مقاله ای با عنوان:" محققان و دانشمندان ومتفکرين آزادی بيان وعقيده را مطالبه می کنند" که در ارگان رسمی SED( حزب سوسياليست آلمان شرق)" آلمان جديد "Neues Deutschland منتشر می سازد اين مسئله را با صراحت بيان می کند.

۱۹۶۳/۶۴ در يکسری از درس ها ی دانشگاهی خود در دانشگاه هوم بولت در باره ی چشم انداز علوم طبيعی و مشگل فلسفه انتقادهای جدی را به دستگاه نظری حاکميت آلمان شرقی وارد می کند.

در سال ۱۹۶۴ پلنوم کميته ی مرکزی SED اورا بخاطر اين درس ها مورد انتقاد قرار داده واورا از مقام های حزبی خلع ودر نهايت از حزب اخراج می کنند.  ورود او به دانشگاه ممنوع می شود.

در ماه مای ۱۹۶۴ درس های دانشگاهی او تحت عنوان" ديالکتيک بدون جزميت " در آلمان غربی چاپ ومنتشر می شود .

سال ۱۹۶۵ دی سايت هفته نامه ی معروف آلمان غربی مقاله ی او تحت عنوان : " بله من از همه ی حقوق اجتماعی محروم شده ام چرا؟ چون من از يک استالينيست به يک ضد استالينيست تبديل شدم"، را چاپ می کند . در آلمان شرقی تعضيغات بر عليه هاوه من گسترش می يابد واز عضويت تما می مجامع ومحافل علمی اخراج می شود.

سال ۱۹۷۰در يکی از انتشاراتی های آلمان غربی گزارش هاوه من با عنوان : " سئوال ها وجواب ها" و با زير عنوان:" سئوال هايی از زندگينامه ی يک مارکسيت آلماني" چاپ ومنتشر می کند.

سال ۱۹۷۵ اسم هاوه من را ازليست اسامی ضد فاشيست نيز خط می زنند.

۱۹۷۶ هاوه من بر عليه لغو تابعيت ولف بيرمنWolf Biermann (خواننده وترانه سرای آلمان شرقی از دوست های صميمی هاوه من بود که بخاطر اجرای ترانه های انتقادی اش ۱۱ سال در آلمان شرقی از اجرای کنسرت محروم گشت وبعداز موفق شدنش به اجرای کنسرت در آلمان غربی وبعداً در کشورهای اروپايی کميته مرکزی حزب سوسياليست آلمان شرقی اورا بعنوان جاسوس به خلع تابعيت محکوم ساخت.) دست به اعتراض می زند.

در ۹ آوريل ۱۹۸۲ هاوه من در برلين وفات يافت.

در سال ۱۹۸۹ کميسيون امنيت حزب سوسيا ليست آلمان شرقی از هاوه من اعاده ی حيثيت کرد واو را بخاطر مواضع انتقادی درست وبا ارزشش مورد تقدير قرار داد.

 

ادامه تفسير:

تحت فشار حزب کمونيست شوری در ۲۱ و۲۲ آوريل ۱۹۴۶ در برلين شرقی حزب سوسيال دمکرات آلمان شرقی SPD وحزب کمونيست آلمان شرقی  SED با هم ادغام می شوند و حزب سوسياليست آلمان شرقی SEDراتشکيل می دهند.

 

۲۸.۴

بعد از اينکه دولت اسپانيا به بهانه ی تعميرات، دانشگاهای بارسلون را بست ۱۵۰۰۰ دانشجو با حمايت ۲۰۰ استاد دانشگاه دست به اعتصا ب زدند.

۲۲.۵

اتحاديه دانشجويان سوسيا ليست آلمان در دانشگاه فرانکفورت اقدام به برپايی يک سمينا ر با عنوان "ويتنام - تحليل يک نمونه " می کنند . در اين سمينار بيشتر از ۲۰۰۰ دانشجو واستاد و اعضاء اتحاديه های کارگری شرکت می کنند.

۲۵.۵

در سالن غذا خوری دانشگاه پکن از طرف يک گروه هفت نفره استاد ودانشجو بر عليه ممنوع بودن روزنامه ديواری توسط ريئس دانشگاه، اقدام به راه اندازی روزنامه ديواری "سرخ " می کنند که از طرف مائو تسه تونگ Mao Tse-tung  راه اندازی مجد د اينگونه روزنامه های ديواری در دانشگاه ها در روز ۱.۶ بطور رسمی مورد حمايت واقع شده بود. اين عمل بعداً در روز ۶.۶ در روزنامه ی ارتش رهايی بخش خلق چين بعنوان پايان رويزيونيسم و شروع انقلاب بزرگ فرهنگی پرولتاريا جشن گر فته شد.

در ۱۶.۷ مآئو تسه تونگ در ميان حفاظت اعضا ء گارد سرخ درمدت زمان ۶۵ دقيقه عرض يانگ تسه کينگ راشنا می کند.

تفسير: شنای معروف مائو در رودخانه يانگ تسه در سال ۱۹۵۷ صورت گرفت وآوردن آن درسال شمار وقايع سل ۱۹۶۶ درست نمی باشد . اين شنا  به يکی از سوژه های تبليغاتی چين تبديل شد ودرپی آن وبه تقليد از" رهبر مائو" هر ساله برنامه های شنا در رود خانه ی يانگ تسه برگزار می شد.

 

تفسير: مائوتسه تونگ (متولد ۲۶  سپتامبر ۱٨۹۳ در شائوشان Shaoshan -  † ۹ سپتامبر ۱۹۷۶ در پکينگ Peking -) او رهبر حزب کمونيست چين بود .در جنگ جهانی دوم ارتش رهايی بخش خلق چين به رهبری او برعليه اشغال چين توسط نيروهای ژاپنی مبارزه کرد. بعد از شکست ژاپن، او بر عليه رهبری  جمهوری چين يا ناسيو ناليست های چيني، شانگ های چک Chiag kai - shek وارد مبارزه شد. بعداز پيروز شدن مائو بر ناسيو ناليست های چين ، شانگ های چک به تايوان متواری گرديده و در آنجا حکومت جمهوری را ادامه داد.

 

ادامه ی تفسير

 

                              زمينه های انقلاب فرهنگی در چين

 

در پی افشاگری های خروشچف ومبارزه ی او بر عليه استالينيسم دراتحاد جماهير شوروی عليرغم مخالفتی که مائو با گسترش اين روند داشت آثارآن به چين نيز رسيد و فرصت و بهانه ای شد برای مطبوعات چين که به مناسبت های مختلف مقالات انتقادی در باره ی استالين وسياست های گذ شته ی اوبنويسند. اين رويداد نه تنها در چين بلکه خيلی جدی تر و پرقدرت تر در کشورهای بلوک شرق نيز مانند لهستان و مجارستان وچکسلواکی و... راه افتاده بود که مورد تائيد ضمنی مطبوعات چينی قرار داشت. اين تائيد ضمنی توسط مطبوعات چينی در حقيقت تائيد مبارزه ی اين کشورها برعليه استالينيسم هم بود . مائوکه در آن زمان هم در راس حزب کمونيست وهم رياست جمهوری چين را بعهده داشت نمی توانست در مقابل اين روند واعتراضات ومبارزه ای که براه افتاده بود چشم بر هم فرو بندد وخود را کنار بکشد .بعلاوه بعضی از رهبران چين مانند دنگ شيآوپينگ Deng Xiaoping دل خوشی از استبداد رای مائو و خودکامگی او نداشتند وسعی می کردند از فرصتی که پيش آمده بود برای تعديل روش های اواستفاده کنند.« چوئن لای در ژانويه ی ۱۹۵۷ طی نطقی اعتراف کرد که روشنفکران چينی ونيروهای متخصص آنطور که بايد و شايد تن بکار نمی دهند واز صد هزار روشنفکر چينی فقط چهل هزار نفر در خط حزب کمونيست حرکت می کنند. چوئن لای يکی از مطيع ترين وزيرک ترين همکاران مائو بود وبی ترديد چنين سخنی را با توجه به تحليل مائو در آن شرايط وبا توجه به جو موجود می زد .اين سخنرانی چوئن لای را در حقيقت می توان آغاز جنبش معروف به" صد گل" توسط مائو در چين دانست.«

مائو در روز ۲۷ فوريه سال ۱۹۵۷ در کنفرانسی از مقامات عاليرتبه حزبی چين، نطق تاريخی خود در اين زمينه را ايراد کرد. اودر اين سخنرانی به اين مسئله اشاره داشت که : انتقاد از مارکسيسم و ازهمه ی رهبران چين که ايدئولوژی مارکسيستی را پذيرفته اند می تواند صورت گيرد. و آنرا بدين صورت فرموله کرد: گلی که دريک گلدان محبوس می شود رشد زيادی نمی کند گل را بايد در باغ وفضای آزاد پرورش داد «بگذاريد دراين باغ صد گل بشکفد وافکاروانديشه های گوناگون، فضای آنرا معطرسازد»

قصدمائو اين بود که با اين رفرم در آن شرايط، فضای سياسی دم کرده وخفقانی شده را قدری باز کند واجازه دهد نسيمی در فضای خفه وبسته چين وزيده شود ولی طوفان بپا شد.مردم عاصی وناراضي،به خصوص طبقه ی تحصيل کرده وروشنفکر که جرات حرکت واظهارنظر نداشتند شروع به حرکت کردند و چون واکنش تندی از طرف دولت چين نديدند حرکتهای خود را وسيع ترساختند. هنوز چيزی از سخنرانی مائو نگذشته بود که اين حرکتهای تند وانتقادی مستقيم رهبران حزب کمونيست چين را نشانه رفت ورهبری حزب را در برابر اين انتقادات در موضع دفاعی قرار داد . دانشگاهای چين کانون اين اعتراضات وحرکت هابود. مشروعيت حکومت چين کم کم زير سئوال رفت. در تظاهرات دانشجويان شعارهای آزادی وانتخابات آزاد سرداده می شد . کارگران چينی نيز که از وضع معيشتی وزندگی خود ناراضی بودند دست به حرکات اعتراضی زده واولين سنديکای مستقل خود را در شانگهای بوجود آوردند.نويسندگان وروشنفکران چينی که مورد تصفيه واقع شده بودند دست به نشر مقالات ونوشتن کتاب های انتقادی زدند. روند اين حرکتها کم کم داشت از کنترل حزب خارج می شد، به همين خاطر کميته مرکزی حزب کمونيست چين اجلاس فوق العاده ای تشکيل داد ودر آن آغاز اين روند را اشتباه ارزيابی کرد. ليوشا ئوچی درسخنرانی که دراين جلسه داشت با تاکيد به حسن نيت مائو برای اصلاح امور اضافه کرد: به جای گل های معطر گلهای وحشی رويده شدند وفضاء رامسموم ساختند، نيروهای ضد انقلابی سر برآوردند واگر هر چه زودتر جلوآن گرفته نشود دستآورها ی انقلاب چين واساس وموجوديت نظام حاکم به خطر خواهد افتاد.اين سخنرانی با تائيد اکثريت کميته مرکزی واقع شد ودرخاتمه قعطنامه هايی تصويب گرديد که طی آن بايد خط مشی گذشته حزب تصحيح می شد وبه سرعت جلوی اقدامات ضد انقلابی را می گرفتند .هنوز صد روز ازاين واقعه نگذشته بود که ارگان حزب کمونيست چين از طريق سرمقاله های خود شروع به ايجاد فضای  ترس وارعاب و وحشت کرد. کميته های حزبی و تشکيلات های امنيتی مجددا با تمام نيرو شروع بکار کردند. دستگيری ها وتصفيه ها آغاز شد. بعضی از مقامات حزبی وحدود چهل نفر از نمايندگان مجلس مشورتی ملی چين که در جهت ايجاد فضای باز سياسی حرکت کرده بودند، دستگير شدند. صدها استاد دانشگاه ازکاربرکناروعده ای از آنها دستگير گرديدند. دانشجويان زيادی دستگيرو جو استغفار واعتراف به اشتباهات تحت فشارهای طاقت فرسای مقامات امنيتی شروع شد. کارگرانی که در مقابل دولت دست به قيام زده بودند دستگير ورهبران آنها به اعدام محکوم شدند.

حدود يک ميليون وسيصد هزار نفر روشنفکر ونويسنده چينی که دست به انتقاد زده و بطور علنی عقيده وافکار خود را آشکارا اعلام داشته بودند برای اصلاح وخود سازی وآشنا شدن با" زندگی زحمت کشان" وبريده شدن از" تمايلات بورژوايي" به روستا برای کار فرستاده شدند. ولی با تمام اين اقدامات بحران ونارضايتی ها عمق بيشتری يافت حتی ايجاد تشنجات خارجی با تايوان وبا اتحاد جماهير شوری نتوانست از دامنه ی اين بحران بکاهد. تمامی اين اوضاع واحوال در چين زمينه ساز حرکتی گشت  به نام" انقلات بزرگ فرهنگی پرولتريايي" ۱۹۶۶ که در جهان بعنوان "انقلاب فرهنگی معروف" گشت. اين انقلاب فرهنگی خود فاجعه ای بود که با يستی زمانی می گذشت تا حتی طرفداران حکومت چين وديگرکمونيستها وطرفداران سوسياليست در کشورهای ديگر بخصوص" جهان سوم" که در ابتدا شيفته انقلاب چين بودند (مائويست ها ) واز انقلاب فرهنگی چين بيشتر از خود چينی ها دفاع می کردند  به ابعاد اين فاجعه پی ببردند. مبارزه ی چشم بسته وخشم ونفرت از بورژوازی وسيستم های سرمايه داری چشم خيلی از کمونيستها وطرفداران سوسياليسم را به جنايت هايی که با اين عناوين صورت می گرفت ودموکراسی وکرامت انسان را به قربانی آن می برد بسته بود وتائيدودفاعی کور کورانه را بهمراه داشت .بايستی زمانی می گذشت وديواری به زمين می ريخت تا متوجه شد که مبارزه با بورژوزی وسرمايه داری فقط با دفاع بی قيد وشرط از آزادی بيان وعقيده، حقوق بشر ودمکراسی امکان پذير است .نه با سرکوب آنها به بهانه ی مبارزه با بورژوازی و ديکتاتوری به هر اسمي. زمانی بايد می گذشت و ديواری بايد به زمين می ريخت تا متوجه شد حکومت ايدئولوژيک با هر اسم ونشانی ناقل ديکتاتوری آنهم از بدترين نوع آن خواهد بود.زمانی بايد می گذشت وديواری برزمين فرو می ريخت تا توسط اکثريت چپ مائويست ومارکسيست لنينيست فهميده شود که حکومت يک حزب واحد به هر اسمی ديکتاتوري، وآزادی تعدد احزاب وانتخابات وحق آزادانه ی مردم برای شرکت درآن از شرايط ابتدايی دموکراسی است. زمانی بايد می گذشت وديواری به زمين می ريخت تا فهميده شود وظيفه هنر وادبيات واقعی دفاع از يک ايدئوژی و دفاع از يک حزب ويک طبقه نيست . زمانی بايد می گذشت وديواری بايد فرو می ريخت ...اما آيا همه ی چپ ها وطرفداران سوسياليسم درس های لازم را از آن گرفته اند؟درست آنچه که با يد نقطه قوت چپ می بود ودر طول حاکميت اش برجسته می شد. برعکس به دليل عدم پايبندی به آنها به نقطه ضعف اين حکومت ها تبديل شد.

اهداف انقلاب فرهنگی چين در ظاهربرای ايجاد يک دگرگونی بنيادی در فرهنگ چين و جايگزين کردن ارزش های تازه با ارزش های کهن بود وبا اين شعارها آغاز بکار کرد ولی درحقيقت اين حرکت وسيله ی بود برای سرکوبی موج دمکراسی خواهی مردم چين ودر راس آنها روشنفکران ونويسندگان ودانشجويان مدافع دموکراسی وآزادی که با جنبش" صد گل" شروع شده بود وهمچنين تصفيه های داخلی ومبارزه ی قدرتی که در بين جناح های حزبی در جريان بود.

 

حرکت و موج انقلاب فرهنگی بزودی سراسر چين را در برگرفت گروههای جديد" انقلابي" که بيشتر از دانشجويان ودانش آموزان تشکيل می شدند همراه با عده  ای از افراد ارتش چين که بيشتر از کادرهای حزبی بودند در مجموع گارد های سرخ را سازمان دهی کردند . « در آغاز سال ۱۹۶۶ آشوب وهرج ومرج سراسر چين را فرا گرفت. گاردهای سرخ در همه جا به تخريب آثار فرهنگی وابنيه ها ی تاريخی وآنچه معروف به ارزش های گذشته بود پرداختند .موزه ها ويران شد آثار عتيقه بدور ريخته شد ومروجين ومقلدين فرهنگ غربی از نويسنده وهنر پيشه گرفته تا نقاش ومجسمه ساز وآهنگساز مورد تحقير واهانت قرار گرفتند و بسياری از آنها مضروب ومجروح شدند. گاردهای سرخ در گروهای ده بيست نفری براه افتاده زنان ومردانی را که لباس غربی بتن داشتند مورد اذيت وآزار قرار می دادند. به خياط ها اخطار شده بود که جز لباس ساده ی مائويی حق دوختن هيچ نوع لباس ديگری را ندارند ولباس های آنها که از روی مدل های غربی دوخته شده بود به آتش کشيده  می شد.به دانشجويان واستادانی که مخالف انقلاب فرهنگی  وبا تعطيلی دانشگاه ها مخالف بودند حمله می شد ولی آنها چون دراقليت بودند نمی توانستند در برابر آنها که اکثريت داشتند مقاومت کنند. در جريان در گيری بين دانشجويان عده ی زيادی هم کشته وهم زخمی شدند. پسر دنگ شيائوپينگ رهبر گذشته ی چين يکی از قربانيان اين حوادث بود اورا از طبقه چهارم خوابگاه دانشگاه پکن به زمين پرتاب کردند که در نتيجه ی آن از کمر به پايين فلج شد.» خود دنگ شيائوپينگ در راس تصفيه ی حزبی قرار گرفت کلاه بوقی به سر او گذاشتند واورا در خيابان ها به گردش در آوردند. وبعد هم برای زدايش تفکرات بورژوايی او را به کار در معادن مجبور ساختند وبعد اورا بعنوان پيشخدمت مرکز آموزش حزب در پکن به کار گماردند. ابتد درسال ۱۹۷۳ درپی تغيرات سياسی که چوئن لای درنظر داشت بوجود آورد از او اعاده ی حيثيت شد واورا به معاونت نخست وزير انتخاب کردند.اگر چه خود اين مسئله باز باعث درگيرهای جناحی حزب گرديد ولی اين بار چوئن لای در مقابل دسته بندی های زن مائو "چيانگ چينگ" ايستاد .بعد از مرگ چوئن لای جنگ قدرت ادامه يافت وبعد از مرگ مائو، زن او برای بدست گرفتن قدرت کامل با هوداران خود در سال ۱۹۷۶ وارد طرح يک کودتا شد که اين طرح بعنوان توطئه ی چهار نفره کشف وخنثی گرديد وگروه چهار نفره وهوادران آنها دستگير شدند.

 بعدازبدست گرفتن قدرت در چين توسط دنگ شيائوپينگ در سال ۱۹۷۹ وطی اجرای برنامه های او  تحول ودگرگونی اساسی در زندگی مردم چين به وجود آمد ودرهای اين کشور به جامعه غرب برای مبادله و سرمايه گذاری بازشد.

منابع اصلی که درنوشتن اين تفسير" انقلاب فرهنگی درچين" استفاده شده: 

Die" Große Poletarische Kulturrevoltion" -Hintergrunde, Verlauf und Auswirkung - Evi Zingraf

Wikipedia (Die freie Enzyklopädie ) Internet

Informationen zur politischen Bildung Nr. ۱۹۸ Volksrepublik China

افسانه وحقيقت در باره ی مائو  تر جمه ونگارش محمد بامداد انتشارات هفته۱۳۶۳

۱.۶

در انتخاباتی که در آمستردام صورت گرفت، کانديدای گروه Prove توانستند ۱۳۰۰۰ رای را نصيب خود سازند واز آن طريق يک نماينده به پارلمان شهر بفرستند.

۳.۶

زمانی که جيمز مره ديتJames Meredith اولين فارغ التحصيل دانشگاه دولتی می سی سی پی تصميم می گيرد که تنها،" راهپيمايی  بر عليه ترس " را برگزار کند (ودراثر اين تصميم مورد اصابت گلوله نژاد پرستان قرارمی گيرد) سازمانها ی مدافع حقوق شهروندی  راهپيمايی او را ادامه می دهند همراه اين راهپيمايی  Stockely Carmichael  برای اولين با خواسته های Black Power  را اعلام می کند.

تفسير: Jaems Meredith جيمز مره ديت تصميم می گيرد  راهپيمايی خود بر عليه ترس را بطرف Jackson / Mississippi  بر گزار کند که مورد اصابت گلوله قرار گرفته وبشدت زخمی می شود.

مارتين لوتر کينگ وديگر مدافعان حقوق شهروندی سياه پوستان راهپيمايی اورا ادامه می دهند درحين اين راهپيمايی يکی ازرهبران گروه دانشجويی SNCC ،  Stokely Carmichael برای اولين بار  خواسته های  Black Power را اعلام می کند.

 

سال ۱۹۶۰ جوانان فعال ضد نژاد پرستی که ترکيبی از دانشجويان سياه وسفيد پوست بودند، سازمان

Student Nonviolent Coordinating Committee (SNCC) را پايه گذاری کردند .اين جنبش بسرعت راديکل ليزه  شده وبه خشونت متوسل گرديد اين مسئله باعث شد که  درسال ۱۹۶۶  جنبش Black Power  که معتقد بود سياه پوستان بايد چهره ی مثبت ومستقلی از خود نشان دهند تشکيل شود.  در عوض همزمان با اين جريان مسلمانان سياه پوست بطرف ايده های راسيستی گرايش پيدا کردند و به همين خاطر مالکم ايکس ازاين گروه جدا شد.

۱۴.- ۱۵.۶.

در گيری وزد وخورد داخلی اتحا ديه ی کارگری توسط کارگران ساختمانی درهلند به علت  دخالت پليس در اين امر باعث زد وخورد شديد بين کارگران ساختمانی و دانشجويان وطرفداران جنبش ضد جامعه ی مدنی (Prove) از يک طرف ونيروهای ضد شورش پليس از طرف ديگر می شود. در اين درگيری يک کارگر بشد ت زخمی می گردد.

۱۹.۶

يک روز قبل از تشکيل دادگاه عالی در کاسروهه برای برسی اجازه ی  برگزاری دومين مجمع  عمومی NDP حزب نئو فا شيست های آلمان، ۱۷۰۰۰  اعضا ء اتحاديه ی سراسری آلمان دست به تظاهرات می زنند . ۲۰۰۰ دانشجو ودانش آموزنيز اعتصاب نشسته را بر "عليه نئو فاشيست ها و نئو نازی ها " سازمان می دهند.

تفسير: حزب دمکراتيک ملی آلمان Nationaldemokratische Partei Deutschland  (NDP) در۲۸ نوامبر ۱۹۶۴ در هانوفر تاسيس شد هئيت موسس اين حزب از احزاب راست افراطی در آلمان مانند حزب رايش آلمان DRP وحزب سوسياليستی رايش SRP  که بزرگترين حزب راست افراطی در آلمان بود و درسال ۱۹۵۲ توسط دادگاه عالی آلمان ممنوع اعلام شد ه بود، تاسيس گرديد.هدف از تاسيس حزب NDP سازمان دهی مجدد نيروهای پراکنده ی راست افراطی بخصوص نيروهای حزب SRP بود که بعد از ممنوع شدن پراکنده شده بودند .

۲۲.- ۲۳.۶.

بيشتر از ۳۰۰۰ دانشجو در دانشگاه آزاد برلين با انجام يک اعتراض نشسته بر عليه در اختيار نگذاشتن اطاق ها وسالن های دانشگاه برای تجمع های دانشجوی شرکت می کنند آنها با ترتيب دادن يک کلاس تصنعی با حضور تعداد زيادی استاد در باره" رفرم دمکراتيک آموزش عالي" جلسه ی بحث وگفتگو ترتيب می دهند که در خاتمه  منجر به صدور يک قعطنامه می گردد که طی آن برای اولين بار تلاش می شود نقش اجتماعی دانشگاه و رابطه ی دانشگاه وجامعه تعريف شود . در نتيجه اعتراضات پی گيرانه ی دانشجويان، بعد از مدتی  شورای علمی دانشگاه حکم ۱۶.۲خود دايربرممنوع شدن استفاده از اطاق ها وسالن های دانشگاه توسط  تجمعات سياسی دانشجويان را لغو می کند.

۶.۷

حدود ۱۵۰۰۰ دانشجو در مونيخ بر عليه پيش نويس قانون آموزش عالی دولت بايرن که درآن آزادی تحقيق وآموزش در بد ترين وضعی تعريف شده است دست به تظاهرات می زنند.

۸.۷

در تظاهراتی در برلين تعداد ۲۰۰۰ نفر دانشجو ی دانشگاه آزاد برلين جلوی ساختمان Henry Ford  دست به تجمع می زنند که منجر به درگيری اعضاء وهواداران طيف راست دموکرات مسيحی آلمان با دانشجويان می شود.

 

تفسير:

در سال ۱۹۴۹ بعد از اينکه ساختمان  ومحيط دانشگاه هوم بولت به وسيله وابزاری در دست حزب سوسياليست آلمان(شرقي) درآمدعده ای ازدانشجويان واستادان دراعتراض به اين مسئله دانشگاه

هوم بولت راترک کرده وکلاس های در س خود را در ساختمان قديمی انجمن (انستيتو) کايزر ويلهلم تشکيل دادند که بعد همين اقدام وحرکت بعد از کشيده شدن ديوار برلين منجر به تشکيل دانشگاه آزاد برلين غربی گرديد که پايه های ساختمانی آن ابتدا در سال ۱۹۵۲ با کمک مالی هنری فورد ريخته شد به همين خاطر قسمتی از اين ساختمان به ساختمان هنری فورد معروف شد.

 تابستان ۱۹۶۶

 

*************

 

  

 

*- Wogfgang Kraushaar  دکترای فلسفه متولد 1948 تحصيلات خود را در رشته های علوم سياسی وفلسفه و زبانشناسی آلمانی در دانشگاه فرانکفورت به پايان رسانده و از سال 1987 همکار موسسه ی تحقيقات اجتماعی هامبورگ درقسمت سياست و جامعه درآلمان قبل وبعد از يکی شدن آن با DDR می باشد.

۱-Notizen zu einer Chronologie der Studentenbewegung  

از سايت ايران امروز



بالا

بعدی * صفحة دری * بازگشت