نگاهى به وضعيت افغانستان در
دومين سالروز "آزادى"
*سازمان عفو بين الملل دو سال پس از "ازادى" افغانستان:" در يك
منطقه
درشهرهرات به طورمتوسط هفته اى دو زن براى نجات ازجهنم زندگى روزانه
خود را آتش مى زنند."
*مردان افغانى براى حل اختلاف بر سر پول و زمين، دختربچه هاى 8 ساله
خود را مى فروشند.
گزارش: كامران صفايى
امروز دومين سالروز سقوط رژيم نفرت انگيز طالبان و بر سر كار آمدن دولت حامد
كارزاى است. در زمان حمله نظامى آمريكا به افغانستان در كنار "مبارزه با
تروريسم" دستگاه تبليغاتى غرب تصويرى از يك افغانستان ازاد و دمكراتيك و
برابر حقوق وعده مى داد كه اسير جنگ سالاران محلى و خاندان هاى فئودال و كشاكش
سرداران بومي، نباشد؛ زنان از حقوق برابر با مردان برخوردار گردند، كودكان دختر
بتوانند همپاى پسران درس بخوانند، احكام سنتى طالبانى بر جامعه حاكم نباشد. در يك
كلام: آرزويى به عنوان زيور شيك حمله نظامى آمريكا و انگليس را كادوبندى كرده بود
كه ديدگان بسيارى را به ترديد مى انداخت؛ رويايى تبليغ مى شد كه زهر سكرآورش فرياد
منطق را به نجوايى مبهم و درونى شده بدل مى ساخت و زمينه اين پنداشت را تقويت مى
كرد كه چون بالاتر از سياهى رنگى نيست و بدتراز طالبان سرنوشتى نيست، پس همان بهتر
كه بختك طالبانى را موشك هاى آمريكايى از سر راه بردارد و موشك ها به آزادى خدمت
كنند. مى گفتند مگر جنگ ادامه سياست به زبان ديگر نيست؟ بسيارى از آنان كه زير
فشار استبداد نفس گير قرار گرفته اند، دو سال پيش در زمان حمله آمريكا و انگليس به
افغانستان مايل نبودند اين استدلال سرد و سمج و برساخته بر سندان تجربيات دردناك
تاريخى را بشنوند كه هيچ ملتى با زور نظامى و ريزش بمب ها به خوشبختى نخواهد رسيد،
انسان و اراده مثبت انسانى براى تغيير و تحول، درون مايه اصلى پيشرفت اجتماعى و
توسعه جامع است. بمب هاى خوشه اى نمى توانند ضامن پرش از مراحل تكامل اجتماعى
باشند، حتى اگر اين بمب ها بر تاريك انديش ترين دشمنان تحول اجتماعى فرو ريزند.
دو سال پس از سقوط طالبان گزارش هايى كه از وضعيت اين كشور انتشار مى يابد جاى
چندانى براى خوشبينى باقى نگذاشته است.
لويه جرگه اضطرارى افغانستان كه بنا به قاعده بايد يك ماه و نيم پيش تشكيل مى شد،
هنوز تشكيل نشده است.
كميته اى كه بايد قانون اساسى جديد بنويسد تازه سه روز پيش (در 12 مهر) افتتاح شده
است.
پيش نويس قانون اساسى تنها مقدمه جنگى ميان شريعت گرايان و عرفى گرايان است: در
اين پيش نويس هم از "دمكراسى" نام برده شده، هم "جمهورى اسلامى
افغانستان" و انطباق قوانين با شرع اسلامى مورد تاكيد قرار گرفته است. قدرتى
كه به رئيس جمهور در آن سپرده شده عملا نامحدود است و ديناميزم مهار قدرت رئيس
جمهور در طرح چندان روشن نيست.
در كنار اين طرح قانون اساسي، قانون ديگرى كه شايد بيش از آن در حوزه سياست
"اساسى" است در دو سال گذشته همچنان دورنماى تحول سياسى در افغانستان را
مبهم و مه آلود ساخته است. آن قانون عبارت از اين است: بگو فرآيند شكل گيرى قدرت
سياسى چگونه طى شد تا بگويم، قدرت نوين با چه نوع معضلاتى دست به گريبان است.
آمريكا براى كاستن از تلفات نظاميان خود، در جنگ پنج هفته اى براى سقوط طالبان و
تصرف كابل، با "اتحاد شمال" كه تركيبى بود از چندين گروه متخاصم از
مجاهدين افغانى متحد شد. كابل را "اتحاد شمال" در پناه باران بمب هاى
آمريكايى تصرف كرد و پس از تصرف، هر گوشه به خان و سالارى رسيد. در پايتخت يك
نيروى چند مليتى پنج هزار نفرى كه بعدا تحت فرماندهى ناتو قرار گرفت، براى حفاظت
از حامد كارزارى تشكيل شد. دو سال پس از سقوط طالبان گزارش منابع غربى و سازمان
هاى مستقل امداد حاكى از آن است كه:
- دولت هنوز نتوانسته است كنترلى بر ولايات افغانستان اعمال كند
- قسمت اعظم کشور در دست جنگ سالاران است: عبدالرشيد دوستم در شمال، اسماعيل خان
در شرق و وابستگان گل آقا شيرازى ( وى اخيرا ز طرف كارزاى كنار گذاشته شد) در جنوب
همه كاره اند. همين امروز پانزده مهر كه اين يادداشت تنظيم مى شود، خبرها از
ناامنى و تشنج در ولايت بلخ به ويژه شهر مزارشريف مرکز اين ولايت، و شهرستان هاى
"چهاربولک " و "چنتال" حكايت دارد. نيروهاى وفادار به ژنرال
دوستم و "استاد عطا محمد" دو فرمانده مقتدر طرفدار دولت كارزاى سه روز
قبل براى دومين بار در اين منطقه به جنگ با يکديگر پرداختند. نيروهاى ژنرال دوستم
و عطامحمد در ولايات فارياب، سرپل، جوزجان، بلخ ، سمنگان و بغلان حضور دارند و طى
دو سال اخيرا بارها با يکديگر جنگيده اند.
- جنگ قدرت بين گروه های محلی کشور را پاره پاره کرده است.
- تلاش ها برای ساختن ارتش و پليس در مرحله جنينی است
- سيستم قضايی عملا وجود ندارد
- جنايت و ناامنى رو به گسترش است. حفظ امنيت ولايت به كسانى سپرده شده است كه خود
عاملان ناامنى و تجاوز و جنايت هستند
- رقابت گروههاى جنگ سالار قاچاق مواد مخدر را دوباره به سلاح تامين مالى تبديل
كرده است
- وعده كمك هاى مالى غرب براى بازسازى افغانستان تحقق نيافته است.كشورهاى غربى سال
گذشته در كنفرانس آينده افغانستان در توكيو وعده دادند كه بيش از 5/4 ميليارد دلار
در جهت بازسازى افغانستان كمك كنند، يك سال پس از اين وعده تازه قرار است حدود يك
ميليارد دلار از اين كمك در چند سال آينده داده شود. سخنگويان گروههاى امداد مى
گويند كمك هاى ناچيزى هم كه تاكنون شده صرف پرداخت حقوق شبه نظاميان و خريد
خودروهاى گران قيمت مقامات شده است.
- بازگشت آوارگان به دشوارى صورت مى گيرد و زندگى در بيغوله ها و ويرانه ها در
انتظار مهاجران بازگشتى است.
- نرخ مرگ و مير مادران و نوزادان افغان در شمار بالاترين نرخ ها در جهان است.
گزارش هايى مبنى بر گسترش وبا و ساير بيمارى ها انتشار يافته است
- در اثر نبود سيستم بهداشت و درمان و نظارت بر قيمت ها، و سيستم ملوك الطوايفى
خراج گيرى در ولايات ، نرخ مسكن 5 تا 10 برابر شده است.
وضع زنان
سازمان عفو بين الملل در دومين سالروز "آزادى" افغانستان از ادامه اسارت
زنان افغانى بشدت به آمريكا انتقاد كرده است. اين سازمان يادآورى كرده است كه دو
سال پس از سقوط طالبان بهبودى در وضعيت زنان ايجاد نشده است. عفو بين الملل نوشته
است: "با زنان افغانى مانند اجناس رفتار مى شود."
هفته نامه آبزرور در دومين سالروز حمله آمريكا و انگليس به افغانستان به سراغ زن
28 ساله اى به نام "مينا" در زندان قندهار رفته است. اين زن مدت هفت سال
6 بچه براى مردى كه دائما به او تجاوز مى كرده زائيده است و هفتمين را در زندان به
دنيا آورده است. همسر او دست و پايش را در خانه مى بست و اگر از غذايى كه مى پخت
ناراضى بود كتكش مى زد. مينا كه حاضر نيست زندان را ترك كند به ابزرور مى
گويد" من تنها در زندان احساس امنيت مى كنم."
"سارا گيز" مسئول آمريكايى گروه "حق شهروندى" كه درافغانستان
فعال است به ابزرور مى گويد:" ما به زنان گفته ايم كه اگر شما خواستار احقاق
حقوق تان هستيد مى توانيد ازاين حقوق برخوردار شويد، اما جامعه از زنان حمايت نمى
كند. زنان اجناس خانگى به شمار مى آيند. اگر يك عضو مرد در خانواده نداشته باشند
كه سرپرستى شان را برعهده بگيرند، مثل اين است كه اصلا موجوديت ندارند."
در گزارش ابزرور به سخنان كالين پاول اشاره مى شود كه در آستانه جنگ افغانستان
گفته بود: "براى آمريكا مساله استيفاى حقوق زنان افغان موضوعى نيست كه بر سر
آن حاضر به مذاكره باشد" . گزارش سپس به نقل از سازمان عفو بين الملل يادآورى
مى كند كه وضعيت زنان افغانى بدتر شده است و عنوان انتخابى نقد عفو بين الملل را
قيد مى كند: "هيچ كس به ما زنان گوش نمى دهد، هيچ كس با ما رفتار انسانى
ندارد.
عفو بين الملل تاكيد مى كند كه تجاوز جنسي، ضرب و شتم زنان در خانه، ازدواج اجبارى
و خوددارى نهادينه دادگاهها از اجراى عدالت در مورد زنان ويژگى هاى اصلى برخورد با
زنان افغانستان است. در گزارش اين سازمان آمده است كه مردانى كه مرتكب خشونت در حق
زنانش مى شوند،" از مجازات گريزى در ابعاد خارق العاده اى بهره مند
هستند."
اينديپندنت مى نويسد: در جلال آباد زنانى را كه بخواهند همسر آينده شان را خودشان
انتخاب كنند، زندانى مى كنند. در تمام اين ايالت زنان فقط به دو دليل از خانه خارج
مى شوند: يا براى مراسم عروسى يا كفن و دفن.
سازمان عفو بين الملل به سختى از آمريكا، انگليس و ساير كشورهاى غربى به خاطر اين
كه هيچ تلاشى در جهت بهبود وضعيت زنان افغان انجام نداده اند، انتقاد مى كند. اين
سازمان تاكيد مى كند: "در چندين مورد مداخله (كشورهاى ) غربى به معناى تثبيت
اعمال تبعيض جنسى در حق زنان بوده است"
سازمان عفو بين الملل نمونه هايى را در مورد برخورد اجناس گونه با زنان افغان ذكر
مى كند و شرح مى دهد كه مردان براى حل اختلافات بر سر پول و زمين، زن، دختر جوان و
حتى دختربچه هاى 8 ساله افغانى را مى فروشند. تنها راه خلاصى زن افغان از ازدواج
اجبارى فرار او با مرد ديگرى به اميد در پيش گرفته شدن رفتارى بهتر است، اما فرار
به معناى جريحه دار كردن "شرافت" خانوادگى است و نتيجه اش مى تواند
عليرغم عدم وجود هر نوع قانون مصوبى در زمينه كيفر دختران فراري، مجازات زندان
باشد. راه ديگر زنان براى فرار از رنج هايشان، خودكشى است. يك پزشك در شهر هرات به
سازمان عفو بين الملل گفته است كه در منطقه او به طور متوسط هفته اى دو زن براى
نجات از جهنم زندگى روزانه خود را آتش مى زنند."
از سايت
روشنگری