دروغ های انگليس دربارهً سلاح
های کشتار جمعی عراق
برگرفته شده از روزنامه شرق
مرور يک
تراژيدی
پل ولفوويتز، مرد
شماره ۲ پنتاگون و معمار اصلي سياست آمريكا در عراق، ۲۷ژوئيه در مصاحبه با شبكه
تلويزيوني ان بي سي خاطرنشان مي سازد: «گزارش هاي سرويس هاي
اطلاعاتي مربوط به تهديدات تروريستي، اطلاعات تيره و مبهمي را در
برمي گيرند.» البته اشاره ولفوويتز به اطلاعات «دردسرساز» در ماه هاي
پيش از سوءقصدهاي ۱۱ سپتامبر نيست. دلخوري بيشتر از آن جهت است كه «خبرهاي خوب
محرمانه» موجود هنوز مورد بهره برداري قرار نگرفته اند.
اما در مورد اخير، يعني جنگ در عراق، جدال از نوع ديگر است. اين جدال در ميان
دولت هاي حريص در فروش جنگ به افكار عمومي و بر سر گزارش سرويس هاي
امنيتي روي مي دهد. البته در كشور جيمز باند و شرلوك هولمز، رسوايي هاي
مرتبط با امور جاسوسي معمولا سروصداي زيادي ايجاد نمي كند. جنگ و دعوايي اگر
باشد، همه پشت درهاي ضخيم ساختمان هيأت دولت مي گذرد. نه در دره هاي
سرسبز روستاهاي انگليس. هر چند در يكي از مزارع نزديك آكسفورد، پليس در روز ۱۸
ژوييه جسد بي جان ديويد كلي، يكي از بهترين كارشناسان انگليسي در زمينه تسليحات
شيميايي و بيولوژيكي را مي يابد. يك روز پيش از آن در حدود ساعت ۳ بعد از
ظهر، كلي خيلي راحت و طبيعي به همسرش جانيس،گفته بود كه مي رود كمي قدم بزند
و خانه آرام خود در دهكده سوتمور را ترك كرده بود. صبح آن روز باران آمده بود. اما
بعد از ظهر آن روز خورشيد بار ديگر در حال نورافشاني بود. كلي به سمت دهكده لانگ
وورث در سه كيلومتري محل سكونت خود به راه مي افتد و پس از آن تا هاروداون
هيل به پياده روي ادامه مي دهد. مردم منطقه مي گويند كه آنجا زيباترين
چشم انداز را دارد. و به گفته پليس در برابر همين منظره شگفت انگيز
روستاي انگليسي و در غروب آن بعد از ظهر ژوئيه، كلي قرص هاي Coproxamol،
مسكني كه تنها بر اساس نسخه پزشك فروخته مي شود، را مي بلعد و رگ دست چپ
خود را مي زند.
كلي ۵۹ ساله با يك عينك دسته فلزي، ريش سفيد و صداي خشدار، اصلا رفتار يك جنگ طلب
را نداشت. اما اين كارشناس سلاح هاي نامتعارف يكي از بهترين مشاوران وزارت
دفاع انگليس بود. در دهه ۸۰ او بود كه به تقاضاي MI6،
سرويس ضدجاسوسي انگليس، از شيميست ها و بيولوژيست هاي نظامي شوروي كه به
غرب رفته بودند، بازجويي مي كرد. در دهه ۹۰، كلي حدود ۴۰ بار به عراق رفته
بود: نظرات او تاثيرگذاري زيادي داشت. مرگ تراژيك او مجادله ساده بر سر نحوه ورود
لندن به جنگ با عراق را به يك آبروريزي دولتي مبدل ساخت.
همه چيز از سوم سپتامبر ۲۰۰۲ شروع شد، زماني كه هنوز دنيا وضعيت عادي داشت. در آن
روز، توني بلر در يك كنفرانس مطبوعاتي در ناحيه سگفيلد، در شمال شرقي انگليس با
قاطعيت تمام از عمليات نظامي عليه رژيم صدام حسين دفاع مي كند. نخست وزير
انگليس براي متقاعد ساختن بيشتر به تهيه مداركي مبتني بر اثبات نگهداري تسليحات
كشتار جمعي از سوي بغداد متعهد مي شود. چند هفته بعد، سرويس هاي
اطلاعاتي وي يك «پرونده سياه» در مورد صدام حسين منتشر مي كنند كه از سوي
«كميته مشترك اطلاعاتي» (JIC) تهيه شده بود.
اين كميسيون كه زيرنظر خانه شماره ۱۰ خيابان داونينگ، اقامتگاه رسمي نخست وزير
انگليس شكل گرفته است، نمايندگان سرويس هاي مختلف اطلاعاتي از جمله كارمندان
عالي رتبه و اعضاي دولت را گردهم مي آورد. ديويد كلي بدون شركت در نگارش
نهايي سند، چند برگ دست نوشته را در اختيار كميته مشترك اطلاعاتي قرار
مي دهد. دولت هم به اميد متقاعد ساختن افكار عمومي كه هميشه در ترديد بسر
مي برند، اين گزارش را در سطح وسيعي پخش مي كند. اما اين تبليغات
نامعمول هيجان خاصي را در ميان اعضاي كميته مشترك اطلاعاتي به وجود مي آورد.
گزارش منتشر شده بر روي اينترنت
در فوريه ۲۰۰۳، توني بلر دوباره اشتباه مي كند. پرونده جديدي روي سايت
اينترنتي نخست وزير قرار مي گيرد. اما اين پرونده يك فاجعه بود. به جز
اطلاعات كمياب جمع آوري شده نزد سرويس هاي امنيتي، متن گزارش حاوي
خلاصه اي از رساله يك دكتر آمريكايي به تاريخ ۱۹۹۱ بود! در اين نسخه رونوشت،
سرويس هاي اطلاعاتي خيابان داونينگ حتي غلط هاي املايي را نيز حفظ كرده
بودند.
۲۵ ژوئن گذشته در حالي كه جنگ به پايان رسيده بود، آلاستر كمپل، مدير روابط عمومي
توني بلر، در برابر يكي از كميسيون هاي پارلماني توضيح مي دهد كه يكي از
اعضاي گروهش گاف داده است. واقعيت اين بود كه كميته مشترك اطلاعاتي از انتشار
گزارش دوم باخبر نشده بود: در واقع سياستمداران، كارشناسان علمي ومتخصصان اطلاعاتي
را دور زده بودند. حال اشتباه به گردن چه كسي بوده است؟
آلاستر كمپل تصويري از متهم اصلي را ترسيم مي كند. نويسنده سابق نشريات نيم
تايي، كه از ۹ سال پيش به اين سو يكي از مخلصان و مدافعان نخست وزير محسوب
مي شود، اوست كه تصوير جعلي عمومي و سياسي توني بلر را شكل داده است.
۹سپتامبر ۲۰۰۲، كمپل رياست جلسه اختصاصي به استراتژي مشترك در مورد عراق را در
خيابان داونينگ بر عهده داشت. گويا در اين جلسه بوده است كه يكي از
شركت كنندگان ادعا كرده بود كه صدام حسين مي تواند در عرض ۴۵ دقيقه،
سلاح هاي شيميايي و بيولوژيكي خود را مجهز كند. چنين ادعايي به اثبات
نمي رسد، اما نياز گروه بلر را كاملا رفع مي كند، زيرا اين ادعا بر اين
نكته دست مي گذارد كه رژيم بغداد يك «تهديد اضطراري» به حساب مي آيد كه
بايد خنثي شود. اين اشاره حياتي در گزارش منتشر شده از سوي سرويس هاي
اطلاعاتي نخست وزير وارد مي شود. با اينكه كارشناسان در مورد آن اختلاف نظر
داشتند، اما خوراك خوبي براي مطبوعات انگليس به حساب مي آيد. اين ادعا تيتر
يك نشريه سان، به مدير مسئولي رابرت مورداك مي شود كه در واقع از مواضع دولت
دفاع مي كند.
بر اساس همين ادعا توني بلر حمايت اكثريت مجلس عوام را براي شروع جنگ كسب
مي كند. چند روز بعد كه سربازان انگليسي بصره را در جنوب عراق به محاصره در
مي آورند، در واقع اين بريتانياي كبير است كه خود را در پشت نخست وزير پنهان
مي سازد.
با اين حال به محض اعلام پايان جنگ بحث وجدل ها دوباره شروع
مي شوند. روز ۲۹ ماه مه، اندرو گيليگان، خبرنگار شناخته شده بي بي سي و متخصص
در امور دفاعي، تاكيد مي كند كه آلاستر كمپل در محتواي پرونده تسليحات كشتار
جمعي كه پيش از جنگ منتشر شده، دست برده است. اما گيليگان بر اساس اصول خبرنگاري
منبع خبري خود را فاش نمي سازد. به دنبال اين اتهام، خشم و غضب ساكنان خيابان
داونينگ به اوج مي رسد. بدين ترتيب بي بي سي مورد خشم مردان نخست وزير قرار
مي گيرد، مرداني كه با لحن بي ادبانه اي به اجراي برنامه صبحگاهي
بسيار پرطرفدار راديو ۴ كه اندرو گيليگان در آن شركت دارد، اعتراض مي كنند.
مجلس عوام اين موضوع را پي مي گيرد و كميسيون امور خارجه مجلس مأمور تحقيق در
اين كار مي شود. اندرو گيليگان در ديداري كه روز ۱۹ ژوئن با اعضاي كميسيون
داشت بار ديگر بر اين موضوع پافشاري مي كند و پاي حرف خود مي ايستد. اما
از ذكر منبع خودداري مي كند. شش روز بعد، آلاستر كمپل تكذيب مي كند كه
موضوع تجهيز تسليحات شناخته شده در عرض ۴۵ دقيقه را مطرح كرده باشد. او
مي گويد: «اين يك دروغ محض است.» كميسيون امور خارجه مجلس نيز به رياست يك
عضو وفادار به حزب كارگر كمپل را تبرئه مي كند و نخست وزير را از بدنامي
مي رهاند.
۳۰ژوئن، ديويد كلي در وزارت دفاع حاضر مي شود. او با هدف پرهيز از كمترين
ابهامي، حاضر مي شود اطلاعات طبقه بندي شده و فوق سري خود را كه در
ملاقات ۲۲ ماه مه با اندرو گيليگان در ميان گذاشته بود، به شكل محرمانه اي ابراز
كند. پس آيا او منبع اصلي بوده است؟ خودش خلاف اين را مي گويد. زيرا او در
اتهامات نسبت داده شده به آلاستر كمپل خود را مسئول نمي داند.
طي همين مدت مطبوعات انگليس زمين و زمان را به هم مي دوزند تا اين منبع معروف
را كشف كنند. جف هون، وزير دفاع انگليس، به ريچارد سامبروك، مدير اطلاع رساني بي
بي سي پيشنهاد يك معامله مي كند: اينكه راديو اعلام كند ديويد كلي منبع
گيليگان بوده و اكنون موضوع خاتمه يافته است. اما بي بي سي آن را رد مي كند.
وزارت دفاع ضربه كاري تري وارد مي كند: پام تير، مدير ارتباطات وزارتخانه
اعلام مي كند كه اگر يك خبرنگار نام منبع اطلاعاتي را ذكر كند، وزارت دفاع آن
را «تكذيب نخواهد كرد.» روز ۱۰ ژوئيه فايننشال تايمز، گاردين و تايمز، نام كلي را
مطرح مي كنند. پنج روز بعد كارشناس مذكور به كميسيون امور خارجه مجلس عوام
فراخوانده مي شود.
اما بازجويي از كلي بيچاره به عذابي تبديل مي شود. اين مرد فوق العاده
خويشتن دار ناگهان خود را در زير نورافكن هاي ميداني مي بيند كه در آن
شخص رئيس دولت به چالش كشيده شده است. او در اين ميان بسيار اذيت مي شود به
طوري كه بعدها چندين بار خاطرات بد خود را مرور مي كند. او در آن جلسه با
چنان صداي آرامي صحبت مي كرد كه اعضاي كميسيون مجبور به متوقف ساختن اين گفت
و شنود مي شوند. كلي هرگز تصور نمي كرد كه يك روز مجبور باشد در برابر
دوربين هاي تلويزيوني قرار بگيرد و كوچكترين كلامي از سخنانش مورد تعابير و
تفاسير گوناگون قرار بگيرد. با اين حال اعضاي كميسيون تحقيق كمترين شكايتي به او
نمي كنند. دو روز بعد يعني ۱۷ ژوئيه جسم بي جان او پيدا مي شود. در حالي
كه كارشناس فقيد پيش از خودكشي، به خبرنگار نيويورك تايمز گفته بود كه «افراد
ناشناسي» به دنبال سر به نيست كردن او هستند.
شنيدن خبر مرگ كلي براي توني بلر كه در آن زمان در سفر رسمي به ژاپن بسر
مي برد، ضربه سختي بود. يك خبرنگار از او مي پرسد كه آيا «دستان او به
خون آغشته شده است؟» آقاي نخست وزير از اين ماجرا با عنوان «تراژدي هولناك» ياد
مي كند. او كه از همه طرف تحت فشار قرار گرفته بود از لرد هوتون، قاضي
دادگاه، مي خواهد تا تمام جوانب اين واقعه را روشن كند. گزارش اين قاضي
احتمالا تا اواسط ماه ژانويه سال آينده منتشر خواهد شد. در آن هنگام شايد دنيا
خواهد فهميد كه چرا مردي كه در محاصره دوربين هاي تلويزيوني سراسر دنيا قرار
گرفته بود، ناگهان تصميم مي گيرد در يكي از غروب هاي زيباي ماه ژوئيه در
دل يك دهكده انگليسي رگ هاي دست خود را بزند و يك بار ديگر ثابت خواهد شد كه
جنگ بازي نيست. نبردهاي مسلحانه هميشه ارتش سايه و مطيع را به حركت در
مي آورند و در اغلب موارد از قاعده قديمي «هدف وسيله را توجيه مي كند»،
پيروي مي كنند. از ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ تا مرگ ديويد كلي، بسياري از توهمات ظهور
كرده در پايان جنگ سرد بار ديگر سر باز كرده اند و خشونت با ياران سنتي خود
يعني تقلبات، دروغ ها و اشتباهات به عرصه بين المللي بازگشته است.
منبع: اكسپرس