سرگردان بين مقاومت و صلح
سرانجام روز اول دسامبر فرا
رسيد. روزي موعود كه ياسر عبد ربه، رفيق شفيق و همراه هميشگي عرفات،
بي صبرانه انتظارش را مي كشيد تا با يوسي بيلن، سياستمدار چپگرا و وزير
پيشين دادگستري اسرائيل در ژنو پايتخت سوئيس دور يك ميز بنشينند و در خصوص
جديدترين طرح صلح خاورميانه مذاكره به اصطلاح غيررسمي كنند. دفتر كار عبد ربه، از
روزها قبل شاهد آمد و شد همكاراني بود كه مي خواستند از چند و چون قضيه سر
دربياورند.
روي ميز او قرارداد 47 صفحه اي
ژنو و دو نقشه حاوي مرزهاي دولت احتمالي فلسطين و نحوه تقسيم بيت المقدس جا
خوش كرده بودند. اين همه ماحصل حضور بي شمار كارشناس، مطالعه ده ها نقشه
و مدت ها مذاكره سخت بود كه گاه تا آستانه شكست پيش مي رفت اما هر بار
سوئيسي ها با ميانجيگري مانع آن مي شدند. اما آيا با وجود همه تلاش هاي
صورت گرفته اين بار عدم حضور اعضاي دولتي، مذاكرات را به شكست خواهد كشاند؟ ربه
مي گويد هيچكس نمي تواند پيش بيني كند كه قرارداد ژنو به طور قطعي
بين اسرائيلي ها و فلسطينيان صلح برقرار كند، اما به يقين هيچ يك از
طرفين گفت وگو هم در آينده نمي تواند اين سند را ناديده بگيرد.
زيرا از همه قراردادهاي گذشته
دقيق تر و مفصل تر تنظيم شده است. اين طرح گرچه راهكاري براي خروج بيشتر
شهرك نشينان پيش بيني كرده اما از پاسخگويي به اين پرسش پيچيده كه آيا
ميليون ها آواره فلسطيني بالاخره حق بازگشت به اسرائيل را خواهندداشت، عاجز
مانده است. نشست ژنو با حمايت سران اروپائي، وزير امور خارجه ايالات متحده، چهار
رئيس پيشين موساد، نظاميان عالي رتبه اسرائيل، جيمي كارتر، نلسون ماندلا و
برخي گروه هاي فلسطيني و اسرائيلي در شرايطي آغاز شد كه شمار زيادي از مردم
فلسطين بدان به ديده ترديد نگريستند.
سلام قطبان يكي از اين همه است. همه چشم
اميد اين خانم نه به ژنو كه به پايان اشغالگري، تشكيل دولت مستقل فلسطيني، برگزاري
انتخابات، ايجاد يك جامعه آزاد و فراهم شدن امكان اداره فلسطين به دست نيروهاي
نوگراي جوان دوخته شده است. اين كارشناس رايانه اهل رام الله نه به ربه
اعتماد دارد و نه به ياسر عرفات. مي گويد همه آنها افرادي فاسد هستند كه پس
از ده ها سال خارج نشيني به فلسطين بازگشته اند تا بر مردمي كه
زبانشان را نمي فهمند حكومت كنند.
تقريبا همه رهبران سازمان آزاديبخش
فلسطين در بحبوحه طرح اسلو در ميانه دهه 90 از تونس و اروپا به موطن خود
بازگشته اند. سلام قطبان هرگز رام الله را ترك نكرده است. او شخص عرفات
و تمام رهبران سازمان آزاديبخش را خوب مي شناسد. اما در همين حال تاريخ
مصرف شان را تمام شده مي داند. اين خانم 48 ساله از خانواده هاي
قديمي كرانه باختري است.
او تقريبا همه سال هاي عمر خود
را به فعاليت هاي سياسي گذرانده است. مي گويد، «ما مردمي هستيم معلق
ميان بيم و اميد و مقاومت و سازش. گاه با اشغالگران به توافق مي رسيم و با
آنها دادوستد مي كنيم و گاهي به سويشان سنگ پرتاب مي كنيم و تيراندازي
مي نمائيم. به واقع ما در پوچستان زندگي مي كنيم.» به اعتقاد قطبان ملت
فلسطين در محاصره سه حلقه قرار دارند، گروه اول اشغالگران اسرائيلي هستند، حلقه
دوم عرفات و تشكيلات خودگران و دسته سوم برخي گروه هاي اسلامي راديكال،
بيشترين صدمه ها هم در اين كارزار نصيب «زنان» مي شود. چه با كشته شدن
مردان فلسطيني، همسران، خواهران و دختران آنها هم قرباني خشونت اشغالگري
مي شوند. به گفته او رنجي كه از جانب عرفات و
همكارانش نصيب زنان فلسطيني مي شود كمتر از ستمگري هاي اسرائيل نيست.
زيرا اين گروه انباز پس از رسيدن به
قدرت زنان را كه در سال هاي دهه هفتاد و هشتاد همچنان نيروي محرك جامعه
فلسطين بودند، به حاشيه راندند. برخي گروه هاي اسلامگرا نيز به تشديد اين
روند كمك كردند. قطبان رسيدن به جامعه اي آزاد و دموكراتيك را خواست قلبي همه
زنان فلسطيني مي داند و مي گويد، ما بايد آينده مان را خود بسازيم.
در اين راستا او در اقدامي ابتكاري،
مركزي را براي تقويت حضور زنان در انتخابات تأسيس كرده و در بيشتر شهرها نيز
دوره هاي آموزش رايانه مخصوص بانوان راه اندازي كرده است. سلام در
نظر دارد در آينده نزديك يك مركز اينترنتي سيار به روستاهاي دور دست ببرد، البته
اگر پست هاي بازرسي اين اجازه را بدهند.
سواي قطبان بازرسي هاي روزانه
بخشي از زندگي دكتر جهاد مشعل هم هست. او اما برخلاف سلام با شنيدن خبر آغاز
مذاكرات صلح ژنو از راديو بارقه اميد در چشمانش درخشيد. او رئيس يك مركز درماني در
مركز شهر 40 هزار نفري قلقيليه در كرانه باختري است. بيش از 60 درصد كارمندان اين
مركز را افراد زير 19 سال تشكيل مي دهند. هر روز 14 همكار مشعل و تعداد زيادي
از دستياران داوطلب در گوشه و كنار شهر زنان جوان را تحت آموزش هاي بهداشتي و
تنظيم خانواده قرار مي دهند. دكتر مشعل مي گويد: «وظيفه ما تنها ارائه
خدمات پزشكي نيست بلكه مسائل اجتماعي نيز در دستور كارمان قرار دارد. زيرا ما
فلسطيني ها بالاخره بايد ياد بگيريم كه گره مشكلات اجتماعي خود را به دست
خويش باز كنيم.
ما نبايد اين كار را به سازمان ملل يا
ديگران واگذاريم. يهودي ها هم در آغاز زير سلطه بريتانيا به تنهايي خود را
سازمان دهي كردند. پس چرا ما نتوانيم اين كار را بكنيم؟» او اين همه را سوار بر
آمبولانس اش در مسير حبله يك روستاي كوچك در دو كيلومتري قلقيليه
مي گويد! ديواري به طول 10 تا 15 متر جاده منتهي به حبله را قطع مي كند.
اين مانع عريض از سيم خاردارهايي به ارتفاع 2 تا 3 متر، مسيرهايي شني و بتوني
و نرده هايي مجهز به دستگاه هاي كنترل الكترونيكي تشكيل شده است و
تابلويي هشداردهنده به سه زبان عبري، عربي و انگليسي با اين مضمون: «خطر مرگ» بر
آن به چشم مي خورد.
از هيچ يك از مسيرهاي مجاور امكان
عبور وجود ندارد. همه آنها يا به سيم خاردار منتهي مي شوند يا به ديوار بتوني
خاكستري رنگي كه 3 كيلومتر طول دارد و 8 متر ارتفاع و برج هاي ديده باني
بر فراز آن كه به فاصله 500 متر از يكديگر قرار دارند. اسرائيلي ها از ترس
حملات انتحاري به ساخت اين ديوار حايل در قلقيليه، رام الله و بيشتر مناطق
كرانه باختري مبادرت ورزيده اند. گفته مي شود اين اقدام دولت شارون 40
هزار شهروند قلقيليه را عملا در بند كرده است.
تنها راه تماس اين مردم با خارج از
طريق يك خيابان در شمال شهر امكان پذير مي شود. تازه اين هم منوط
به اجازه سربازان اسرائيلي مستقر در ايست بازرسي است. جهاد مشعل حالا مجبور است
براي رفتن به روستاي حبله كه تنها 2 كيلومتر از قلقيليه فاصله دارد به سمت شمال
براند و از بيرون ديوار حايل دوباره به طرف جنوب ادامه مسير دهد. اگر اتفاق خاصي
نيفتد 45 دقيقه طول مي كشد تا او به بيمارانش برسد. بيشتر اوقات اما بيماران
مجبورند ساعت ها را در انتظار دكتر بنشينند.
اكثر روزها سربازان اسرائيلي خودروهاي
عبوري حتي آمبولانس ها را متوقف مي كنند و تنها به اتومبيل هاي
داراي پلاك اسرائيل اجازه عبور مي دهند. نيروهاي پليس به استفاده از
سگ هاي شكاري تمام سرنشينان خودروها و بيماران خوابيده بر روي تخت آمبولانس ها
را در گوشه اي جمع مي كنند و زيروروي اتومبيل ها را بازرسي
مي كنند. آنها از ترس بمب گذاري به تجهيزات داخل آمبولانس ها هم
رحم نمي كنند. اتوبوس ها هم بايد توقف كنند و تك تك مسافران خود را
پياده نمايند، تا مورد بازرسي قرار گيرند.
آنها پس از گذشتن از ايست بازرسي هم
تا مسافتي اجازه سوار كردن مسافران خود، حتي سالمندان و افراد معلول را ندارند.
اين صحنه ها همگي گوشه اي از تحقير هاي روزانه اي است كه بر
ملت فلسطين مي رود. البته با وجود همه اين مشكلات شمار خانه هايي كه
فلسطيني ها طي پنج سال گذشته بر فراز تپه هاي اطراف و داخل رام الله
ساخته اند دو برابر بيشتر از مجموع آن در 50 سال گذشته بوده است. اين يعني
اميد به زيستن.
منبع: دي سايت
الزام نقشه راه با کدام تضمين
به ثمر
رسيدن نقشه پيش از زمان مقرر دور از دسترس نيست.» اين جمله بخشي از مقدمه معروف
«نقشه راه» است كه نخستين بار در اجلاس صلح اردن، جورج بوش براي پايان دادن به
درگيري ميان اسرائيل و فلسطين و تشكيل دو دولت مستقل از آن پرده برداشت. در آن
زمان هر چند جورج بوش در سخنراني خود وعده داد آمريكا بسيار جدي و «تنگاتنگ» اين
طرح را دنبال مي كند، اما هيچگاه صرفا اين سخن باعث اميدواري بسياري از
ناظران بين المللي كه تجربه تلخ شكست هاي متوالي طرح هاي پيشين را
به ياد داشتند، نگرديد. بلكه آنها از آن رو مجبور بودند به آينده خوشبين باشند كه
حمايت و حضور متحدين بسيار قدرتمند و تأثيرگذاري چون سازمان ملل، اتحاديه اروپا و
روسيه اين طرح را در مراحل مختلف مشروعيت مي بخشيد. با اين وجود هنگامي كه در
ماه هاي گذشته اسرائيل اعلام كرد اجازه مي دهد صدها واحد ساختماني
يهودي نشين در كرانه غربي رود اردن ساخته شود و نيز به ساخت ديوار حائل براي
تأمين امنيت شهروندان خود همچنان ادامه مي دهد، بسياري از تحليل گران
سكوت آمريكا را درخصوص نقض تعهدات اسرائيل به منزله شليك تير خلاص به اين طرح تلقي
كردند.
به طوري
كه پس از استعفاي ابومازن كه از آن به عنوان نقطه اوج شكست طرح نقشه راه ياد
مي شود، موضع گيري هاي انفعالي آمريكا در واكنش به اقدامات اسرائيل
بيشترين آسيب را به اين طرح وارد كرده است. به نحوي كه روزنامه يواس تودي ترجيح
مي دهد از اين رفتار به عنوان عقب نشيني كاخ سفيد از نقشه راه نام
ببرد.در اين ميان خبر تصويب قطعنامه جديد پيشنهادي روسيه از سوي شوراي امنيت در
مورد الزام نقشه راه كه حتي سفر شارون به روسيه نيز نتوانست اين كشور را از اقدام
مذكور باز دارد، نقشه راه را كه اخيرا طرح هاي جايگزيني نيز براي آن پيشنهاد
شده؛ يك بار ديگر به كانون توجه تحليل گران بين الملل تبديل كرده
است. به موجب قطعنامه 1515 شوراي امنيت كه با اكثريت قاطع آرا به تصويب رسيد،
شوراي امنيت ضمن به رسميت شناختن نقشه راه از طرف هاي درگير خواست تا خود را
با نقشه راه انطباق دهند. در بند پاياني اين قطعنامه نيز از هر دو طرف درگير
خواسته شده است به كليه تعهدات خود در رابطه با نقشه راه عمل كنند تا زمينه براي
تشكيل دو كشور مستقل با همكاري گروه چهار جانبه به وجود آيد. در اين رابطه از آنجا
كه صدور چنين قطعنامه اي در شرايط حاضر اهميت بسيار زيادي دارد، تلاش
مي شود دلايل مخالفت اسرائيل با اين قطعنامه و همچنين اهميت اقدام اخير روسيه
و پيامدهاي آن، از زواياي مختلف مورد بررسي قرار گيرد.
1
- به جرأت مي توان گفت نقشه راه جزو عجيب ترين طرح هايي است
كه تا كنون درخصوص رفع خصومت در سرزمين هاي اشغالي به ظهور رسيده است و از
همين رو ويژگي هاي منحصر به فردي را به خود اختصاص داده است. نخست اينكه اين
طرح تقريبا مدت يك سال قبل از اينكه به طرفين درگير يعني تشكيلات خودگردان
فلسطين و اسرائيل ابلاغ رسمي شود، از سوي محافل خبري و بين المللي مورد نقد و
ارزيابي قرار گرفت. اين موضوع در حالي بود كه دست كم تشكيلات خودگردان بارها از
مقامات آمريكايي و كميته چهارجانبه تقاضا كرده بود مفاد اين طرح را رسما در اختيار
آنها قرار دهند. اما اسرائيل از ابتداي كار از كليه مفاد اين طرح آگاه بود و از
همين رو رايزني هاي بسيار فشرده اي را براي اصلاح برخي از موارد اين طرح
با مقامات آمريكايي انجام داد. در اين رابطه اگر چه توجيه كميته چهارجانبه و به
ويژه آمريكا در عدم ابلاغ رسمي نقشه راه به طرف فلسطيني پاسخگو نبودن تشكيلات
خودگردان در قبال نقشه راه بود (كه ظاهرا تشكيل كابينه دولت خودگردان به رياست
ابومازن توانست به اين مسئله خاتمه دهد) اما اين مسئله هيچگاه نمي توانست به
اين منزله باشد كه اسرائيل به دليل برخورداري از دولت، ماه ها قبل از
تشكيلات خودگردان بايد از مفاد اين طرح با خبر مي شد و آن گونه كه منابع
خبري گزارش دادند در همان ابتدا قريب 100 اصلاحيه را به اين طرح وارد نمايد كه
تنها يكي از آنها حذف موضوع تشكيل دولت فلسطين در سال 2005 بود.
در اين
ميان هر چند اسرائيل نهايتا اصلاحات خود را به 15يا 14 مورد تعديل كرد اما اين
كاهش به معناي عقب نشيني از مواضع اساسي گذشته نبود. به طوري كه پيش
شرط هاي مهمي چون لزوم چشم پوشي از بازگشت آوارگان فلسطيني به
سرزمينشان، توقف انتفاضه، عقب نشيني نكردن ارتش تا خط قبل از جنگ 1967، متوقف
نساختن شهرك سازي، مخالفت با پايتختي قدس و عدم استقلال كامل فلسطين همواره
به عنوان راهبردهاي كلان اسرائيل در نقشه راه مطرح بوده كه بعضا با توجه به فضاي
بين المللي و مسائل داخلي سرزمين هاي اشغالي دچار فراز و فرودهاي متعددي
شده است. در چنين شرايطي روزنامه ها و برخي مقامات رسمي اسرائيل در يك حركت
گسترده و تبليغي و بدون اشاره به سطح درخواست هاي مطرح شده فوق الذكر،
يك صدا اعلام داشتند هيچ كدام از شرط هايي كه اسرائيل به آمريكا پيشنهاد
داده بود در نقشه جديد لحاظ نشده است و به همين دليل اين طرح به زيان اسرائيل تمام
مي شود. در واقع آنها با اشاره به اين مطلب كه رئيس تشكيلات خودگردان هنوز
تغيير ننموده است و نيز نظارت آمريكا مبدل به نظارت بين المللي شده و همچنين
اين نقشه به گونه اي با طرح صلح عربستان همخواني دارد، عملا مخالفت خود را با
ادامه روند اعلام كردند. بدون ترديد پيامد اتخاذ چنين مواضعي از همان ابتدا يك
نكته مهم را آشكار كرد و آن مخالفت تلويحي اسرائيل با نقشه راه بود. در اين رابطه
از ميان مجموع دلايل مورد اشاره فوق براي مخالفت اسرائيل، بين المللي شدن
نقشه راه و حضور كميته چهارجانبه براي پيشبرد اين مسئله بدترين اتفاقي بود كه در
سال هاي اخير اسرائيل با آن مواجه شده است.
يكي از مشكلات اساسي اين طرح
موضع گيري هاي بسيار متناقض اسرائيل بوده است كه تا كنون نيز اين روند
ادامه داشته است. آريل شارون نخست وزير اسرائيل در سال گذشته در مصاحبه اي با
نشريه نيوزويك صراحتا اقدام كميته چهارجانبه را براي تدوين نقشه راه «هيچ و پوچ»
دانست و فقط ديدگاه هاي آمريكا را در اين زمينه مهم تلقي كرد. در واقع اين
گفته شارون مي تواند مويد اين معنا باشد كه مواضع اروپا و سازمان ملل با
آمريكا در زمينه نقشه راه داراي اختلاف مي باشد و اسرائيل تمايل دارد در اين
ميان از نظرات آمريكا پيروي نمايد.3-اينكه احتمالا روسيه با آمريكا بر سر ارائه
اين قطعنامه از مدت ها قبل به تفاهم دست يافته بودند. چراكه اين دو كشور به
خوبي آگاه بودند در صورت مخالفت آمريكا كه به عنوان باني اصلي نقشه راه به شمار
مي رود، تمام مواضع سياسي اين كشور در قبال اين طرح در آينده تحت الشعاع
قرار مي گيرد. از سوي ديگر به نظر مي رسد روسيه چندان بي ميل نبود
كه با اتفاق نظر به وجود آمده بر سر اين قطعنامه كه از حمايت كشورهايي چون انگليس،
فرانسه، چين و آلمان برخوردار بود، يك بار ديگر موضوع اختلاف اروپا و آمريكا
در اين نقطه از جهان برجسته شود و از اين طريق به امتيازات مورد نظر دست يابد.در
اين رابطه هر چند آمريكا علي رغم مخالفت هاي اوليه و به دلايلي كه در
بالا به آنها اشاره شد، نهايتا در رديف كشورهاي موافق صدور اين قطعنامه قرار گرفت
اما نبايد اين مسئله فراموش شود كه اين كشور قبل از رأي گيري در مورد اين
قطعنامه تاكيد كرده بود هيچ نيازي به صدور قطعنامه جديد درخصوص نقشه راه نيست و
طرفين درگير خود بايد فعالانه به حل و فصل اختلافات بپردازند. موضوعي كه تقريبا پس
از صدور قطعنامه، سريعا از سوي اسرائيل به عنوان يك موضع رسمي عنوان شد. معاون
نخست وزير اسرائيل صريحا اعلام داشت اين رژيم كماكان حاضر است با مسئولان تشكيلات
خودگردان درچارچوب نقشه راه به مذاكره بپردازد، اما هيچ التزامي به اجراي اين
قطعنامه ندارد و هيچگاه به ادامه مذاكرات بر اساس قطعنامه اخير شوراي امنيت پايبند
نيست. معمولا سرپيچي از قطعنامه هاي شوراي امنيت همواره كشور متمرد را از نظر
بين المللي در انزوا قرار مي دهد و قطعنامه هاي بعدي
شيوه هاي ديگري را براي تمكين كشور ياغي در نظر مي گيرد.بدون
ترديد در صورت تداوم اين رويه از سوي اسرائيل و همراهي آمريكا با اين مسئله، اعضاي
شوراي امنيت سازمان ملل يك بار ديگر بر سر خاورميانه با چالش جديدي مواجه خواهند
بود.
ار روزنامه شرق