چشمانداز برقراری ثبات و امنيت در افغانستان
(از ديد شورای روابط خارجي آمريكا)
· اعضاي طالبان و
القاعده دوباره سازماندهي شدهاند و شروع به حمله عليه امدادرسانان،
نيروهای موتلفه و روحانيون اسلامگراي ميانه رو كردهاند
· تعدادي معدود از پروژههاي
زيربنايي مهم تكميل شدهاند و سطح پيشرفت براي مردم افغانستان نوميدكننده
بوده است
· نگراني اصلي اين است
كه خشونت باعث عدم برگزاري انتخابات شود مگر اينكه شبه نظاميان محلي خلع
سلاح شوند و شرايط امنيتي بهبود يابد
· خليلزاد، به عنوان
سفير جديد امريكا در افغانستان تعيين شده و قرار است كه تيمي از كارشناسان
خارجي براي مشاوره دادن به وزيران افغانستان وارد اين كشور شوند
جمعه ۲۸ شهريور ۱۳۸۲
روزنامه اعتماد/ گروه بينالملل: آنچه ميخوانيد تبييني است از
سياست راهبردي دولت ايالات متحده امريكا در قبال مساله افغانستان كه توسط
شوراي روابط خارجي اين كشور انجام شده است. متن حاضر كه مانند ديگر
مباحثي چنين به شكل پرسش و پاسخ انجام گرفته است، ميكوشد جنبههاي
سياست راهبردي امريكا را در قبال مساله افغانستان معلوم كند.
امنيت در افغانستان چگونه ميتواند بهبود
يابد؟
گزينههاي متعددي وجود دارند كه از آن جمله ميتوان به موارد زير اشاره
كرد:
1 گسترش و تقويت ارتش ملي و جديد افغانستان.
2 افزايش تعداد و حوزه اختيارات نيروهاي پاسدار صلح افغانستان موسوم به
«ايساف» كه تنها كابل و پيرامون آن را كنترل ميكنند.
3 محول كردن وظايف امنيتي به نيروهاي موتلفه تحت رهبري امريكا كه در
وهله اول به مبارزه با تروريسم اختصاص يافتهاند.
چالشهاي اصلي امنيتي در افغانستان چيست؟
اعضاي طالبان و القاعده دوباره سازماندهي شدهاند و شروع به حمله عليه
امدادرسانان، نيروهاي موتلفه و روحانيون اسلامگراي ميانه رو كردهاند. در
13 آگوست و در خونبارترين درگيري بين بقاياي طالبان و نيروهاي دولتي، 15
غيرنظامي و 40 جنگجو كشته شدند. دولت موقت افغانستان به رهبري «حامد كرزاي»
كه در ژوئن 2002 تشكيل شده است، نميتواند فراتر از كابل را تحت پوشش خود
قرار دهد. در خارج از كابل، شبهنظاميان موسوم به جنگسالاران، كنترل اكثر
ايالاتها را در اختيار دارند.
مسوول برقراري امنيت در افغانستان چه كسي
است؟
الف- در داخل و اطراف كابل، پنج هزار نيروي بينالمللي پاسدار صلح، امنيت
كابل را به عهده گرفتهاند. ناتو در حال حاضر فرماندهي اين نيرو ايساف را
به دست گرفته است. اين نيرو شامل نيروهاي پاسدار صلح امريكا نميشود.
ب- در خارج از كابل، شبهنظاميان محلي بر بسياري از بخشهاي كشور تسلط
دارند. اين شبهنظاميان، وفاداري كمي به دولت مركزي كابل دارند. برخي از
بخشهاي افغانستان، در بيقانوني مطلق قرار دارد.
ج- 11 هزار و پانصد نيروي موتلفه مبارزه با تروريسم كه از زمان «عمليات
آزادي پايدار» در افغانستان باقي ماندهاند (8500 نيرو از امريكا و بقيه
نيروها از بريتانيا، نيوزيلند، فرانسه، ايتاليا، روماني و ديگر كشورها)، مسوول
حفاظت از افغانها نيستند. البته آنها در بخشهايي از افغانستان، به تامين
امنيت امدادرسانان بينالمللي كمك ميكنند.
د- ارتش ملي افغانستان (كه از بودجه مالي بسيار اندكي برخوردار است) تنها 5
هزار نيرو دارد و بسيار كمتر از 70 هزار نيرويي است كه بسياري از كارشناسان
لازم ميدانند. پليس و نيروهاي امنيتي افغانستان كماكان ضعيف هستند و از
قدرت كنترل اندكي برخوردارند.
جنگسالاران چه كساني هستند؟
اين جنگ سالاران شامل فرماندهان اتحاديه شمال هستند كه همكاري نزديكي با
امريكا براي شكست طالبان داشتهاند و هماكنون در دولت كرزاي ايفاي نقش ميكنند.
برخي از مهمترين و قدرتمندترين جنگسالاران عبارتند از: رشيد دوستم، اسماعيلخان،
عطامحمد، هر سه اينها در كميسيون دفاع ملي افغانستان (يك سازمان 14 عضوي
كه در مورد سياستگذاريهاي دفاعي به كرزاي مشاوره ميدهند) عضويت دارند. در
برخي موارد، اين جنگسالاران و ديگر افراد، از حمايت مالي و نظامي امريكا
براي شكار تروريستها برخوردار ميشوند. در مجموع، اين جنگسالاران در غياب
يك چارچوب قانوني يا حقوقي،به اعمال تركيبي از قدرت سياسي، اقتصادي و
نظامي مبادرت ميكنند.
آيا اين جنگسالاران در مناطق متعلق به خود،
امنيت را برقرار كردهاند؟
تا اندازهيي، ولي شبهنظاميان آنها متهم به نقص حقوق بشر و فساد گسترده
هستند و نزاع در بين آنها منجر به مرگ بسياري از غيرنظاميان شده است.
قاچاق هرويين و جمعآوري مالياتهاي غيرقانوني رايج است. در برخي موارد،
تنها بخش كوچكي از درآمدهاي قانوني جمعآوري شده در ايالتها به دولت مركزي
تحويل داده ميشود.
كرزاي براي كاستن از قدرت جنگسالاران چه
اقداماتي كرده است؟
در جولاي 2002، كابينه كرزاي جنگسالاران را از خدمت به عنوان استاندار
ممنوع كرد و وعده داد كه فرماندهان نظامي منطقه، فرمانداران و استانداران
و روساي پليس متهم به ارتباط با جنگسالاران محلي را عزل كند. در آگوست
2003، كرزاي فشار بر جنگسالاران را افزايش داد. او گفت كه فرماندهان امنيتي
شش ايالت را عوض خواهد كرد و «گلآقا شيرزاي» فرماندار قندهار و «خان»
فرمانده نظامي هرات را عزل كرد. «گرانت اسميت» سفير سابق امريكا در
تاجيكستان و عضو ارشد موسسه جان هاپكينز ميگويد: «اين يك فرآيند تدريجي است
كه به برداشته شدن گام بعدي كمك ميكند.»
سياست امريكا در قبال جنگسالاران چيست؟
به عنوان بخشي از تلاش براي شكست دادن طالبان، امريكا پول و تصميمات، در
اختيار جنگسالاران قرار داد. پس از سقوط طالبان، اين رابطه در برخي موارد
ادامه يافته است و در اين ميان، امريكا از دولت مركزي كابل نيز حمايت
كرده است. اين سياست دوگانه مورد انتقادات شديد قرار گرفته است. در هفتههاي
اخير، برخي از كارشناسان معتقدند كه ظاهراص حمايت مقامهاي امريكا از جنگسالاران
كاهش يافته است. اين كارشناسان، چنين اقدامي را براي موفقيت دولت كرزاي
حياتي ميدانند.
آيا تهديد طالبان و القاعده در حال افزايش
است؟
آري، القاعده و طالبان پس از اينكه در اواخر سال 2001 كنترل و نفوذ خود را
بر افغانستان از دست دادند،دوباره )از قرار معلوم در پاكستان( سازماندهي شدهاند
و حملات خود را عليه نيروهاي امريكايي و نيروهاي متحد افغان شدت بخشيدهاند.
اين حملات در چهار تا شش ماه گذشته تشديد شده و در حال حاضر، تلاشهاي
تمام عياري براي بازپسگيري خاك افغانستان به عمل ميآيد. همچنين حملات
زيادي عليه غيرنظاميان، منجمله دختران مدارس و رهبران مرتبط با دولت
كرزاي انجام شده است. بنابر اظهارات مقامهاي افغان، در جولاي و آگوست
گذشته، دو امام جمعه طرفدار دولت و بيش از 30 پليس در جنوب و شرق افغانستان
كشته شدهاند. نيروهاي موتلفه به حملات متقابل دست زدهاند و در هفته اول
سپتامبر،حدود 200 نفر از اعضاي طالبان به قتل رسيدهاند.
آيا طالبان احيا شده، تهديدي عليه دولت
كرزاي محسوب ميشود؟
نه بطور مستقيم، زيرا تحركات آنها اندك است. از اين گذشته،ارتش امريكا
گزارش داده است كه مبارزان طالبان به نظر نميرسد كه از آموزش و
سازماندهي خوبي برخوردار باشند. از ديگر سو، ناامني سبب به خطر افتادن تلاش
بازسازي و ايجاد يك دولت كارآمد ميشود. نگرانيهاي امنيتي باعث شدهاند كه
برخي از كشورها از ارايه كمكهاي وعده داده شده خود بپرهيزند و آن را به
تاخير اندازند و برخي از سازمانهاي غيردولتي نيز فعاليتهاي خود را بخاطر
خطرات بالا كاهش داده يا به تعليق درآوردهاند. بمبگذاري اخير در كابل ميتواند
تلاش بازسازي را با چالشهاي بزرگي مواجه سازد.
چرا نيروهاي پاسدار صلح فقط به كابل محدود
شدهاند؟
اصولاص فرماندهان اتحاد شمال كه كابل را به تصرف خود درآوردهاند،با حضور
نيروهاي بينالمللي در افغانستان مخالفت ميكنند. حضور «ايساف» در كابل،عامل
سازشي بود كه در مذاكرات بن آلمان در نوامبر 2001 انجام گرديد. از آن زمان
به بعد ،بسياري از افراد منجمله دولت افغانستان،كوفيعنان دبيركل سازمان
ملل و دهها سازمان غيردولتي خواستار اين شدهاند كه تا زمان تحويل مسوؤوليت
امنيت به ارتش افغانستان، نيروهاي ايساف در اين كشور افزايش يابند. به
عنوان نمونه، عبداللهعبدالله وزير امور خارجه افغانستان پيشنهاد يك نيروي
20 هزار نفري ايساف را داده است تا به برقراري امنيت در چهار شهر بزرگ و
در امتداد جادههاي اصلي بپردازند ولي مقامهاي امريكا كار چنداني براي گسترش
حوزه صلاحيت نيروهاي ايساف انجام نداده اند و كاخ سفيد نشان نداده است
كه افزايش نيروهاي ايساف،بخشي از طرح جديد براي افغانستان است.
طرح جديد امريكا براي افغانستان چيست؟
اگرچه جزييات اين طرح هنوز مورد بحث است،ولي پرزيدنت بوش،در 7 سپتامبر
اعلام كرد كه او از كنگره درخواست 800 ميليون دلار اضافي براي بودجه
بازسازي افغانستان خواهدكرد. اين بودجه در حال حاضر حدود 900 ميليون دلار در
سال است. برخي از كارشناسان ميگويند كه يكي از اهداف اوليه راهبرد
جديد،بهبود اوضاع افغانستان قبل از انتخابات رياستجمهوري امريكا در نوامبر
2004 است.
آيا اين طرح از ائتلاف ضد تروريسم تحت رهبري
امريكا ميخواهد كه دخالت بيشتري در برقراري امنيت داشته باشد؟
تا حدودي بله. يكي از اصول مهم طرح جديد،مضاعف كردن تعداد نيروهاي ارتش
ملي افغانستان تا ژوئن 2004 خواهدبود. نيز قرار است كه طبق اين طرح،چهار
تيم بازسازي ايالتي تحت رهبري نيروهاي مؤتلفه ،در شهرهاي بزرگ افغانستان
تشكيل گردد. از فوريه 2003 به بعد،اين تيمها در شهرهاي باميان، قندوز،
گاردز و مزارشريف مستقر شدهاند.
خحچ يا تيمهاي بازسازي استانها ،چه تيمهايي
هستند؟
اين تيمها متشكل از 60 تا 100 نظامي و غيرنظامي هستند كه هم به حفاظت از
امدادرسانان بينالمللي ميپردازند و هم به پروژههاي بازسازي كمك ميكنند
. اختيارات كمتر تعريف شده آنها سبب شده است كه نتوانند به حفاظت از مردم
افغانستان يا مشاركت در خلع سلاح شبه نظاميان محلي بپردازند. در حال
حاضر،امريكا سه تيم و نيروهاي موؤتلفه يك تيم را تحت كنترل و فرماندهي
خود گرفتهاند.
آيا عملكرد خحچ موفقيتآميز بوده است؟
در اين رابطه اختلاف نظر وجود دارد. مقامات امريكايي ميگويند كه اين تيمها
،دسترسي دولت كرزاي به خارج از كابل را افزايش ميدهد و كارشناسان نيز معتقدند
كه اينتيمها توانستهاند در مناطق تحت فعاليت خود،شرايط را تا حدودي بهبود
بخشند. ولي بسياري از سازمانهاي بشردوستانه و تحليلگران ميگويند كه تيمهاي
بازسازي ايالتها ،اختيارات محدود و نيروهاي اندكي دارند. به علاوه،اين تيمها
مورد بيتوجهي امدادرسانان قرار دارند و اين آژانسهاي بشردوستانه بيشتر
ترجيح ميدهند كه شاهد گسترش نيروهاي ايساف در بيشتر شهرها باشند.
آيا طرح جديد، حوزه اختيارات خحچ را افزايش
خواهدداد؟
شايد. برخي از كارشناسان ميگويند كه تصميم دولت بوش براي كاهش حمايت از
جنگسالاران ،به نيروهاي امريكايي موجود در خحچ ها اجازه خواهدداد كه مشاركت
بيشتري در تلاشهاي خلعسلاح و آموزش مجدد شبهنظاميان منطقهيي داشته
باشند. تيم بازسازي تحت رهبري بريتانيا در مزارشريف ،پيشاپيش شروع به
گشتزني در روستاهاي منطقه و برقراري بيشتر امنيت كرده است.
آيا تلاشها براي خلع سلاح شبهنظاميان
موفقيتآميز بوده است؟
خيلي كم. تلاش گسترده براي خلعسلاح حدوداص صدهزار شبه نظامي افغان كه
براي ماه جولاي برنامهريزي شده بود،به تعليق درآمد. دليل اين كار در
وهله اول نگراني شبهنظاميان غيرتاجيك در مورد نفوذ نامتناسب تاجيكها در
ارتش و وزارت دفاع بود. در پاسخ،كرزاي در اول سپتامبر اعلام كرد كه برخي
از مقامهاي ارشد تاجيك در وزارت دفاع را جابهجا خواهدكرد. برنامه خلع سلاح
كه تحت حمايت مالي امريكا،كانادا،ژاپن و بريتانيا قرار دارد،به شبه
نظامياني كه سلاح خود را تحويل دهند وعده آموزش،كمك مالي و سمت در ارتش
جديد ملي را ميدهد.
مفاد ديگر طرح جديد امريكا چيست؟
در اين طرح بسياري از پروژههاي بازسازي قابل لمس مثل جادهها و نيروگاههاي
برق براي بهبود اقتصاد افغانستان پيشبيني شده است. باوجود تقاضا براي
بازسازي در افغانستان همانند طرح مارشال،تعدادي معدود از پروژههاي زيربنايي
مهم تكميل شدهاند و سطح پيشرفت براي مردم افغانستان نوميدكننده بوده است.
در تلاش براي تسريع امور افغانستان، زلماي خليلزاد، به عنوان سفير جديد
امريكا در افغانستان تعيين شده و قرار است كه تيمي از كارشناسان خارجي
براي مشاورهدادن به وزيران افغانستان وارد اين كشور شوند.
براساس فرايند سياسي پايهگذاري شده در بسن ،دولت موقت كرزاي پس از
برگزاري كنفرانس قانون اساسي در افغانستان در اكتبر 2003 مبادرت به برگزاري
انتخابات ملي در ژوئن 2004 خواهدكرد. ولي مشكلات لجستيكي سبب به تعويق
افتادن كنوانسيون قانون اساسي تا ماه دسامبر شده است و تاريخ انتخابات
سراسري نيز احتمالاص به عقب انداخته خواهدشد. دولت هنوز مبادرت به سرشماري
از جمعيت نكرده ،در مورد احزاب سياسي تصميمگيري نكرده و يا شكل قانونگذاري
آتي افغانستان را مشخص نساخته است. نگراني اصلي اين است كه خشونت باعث
عدم برگزاري انتخابات شود مگر اينكه شبه نظاميان محلي خلع سلاح شوند و
شرايط امنيتي بهبود يابد. اگر ايالات متحده و ديگر صاحبان قدرت واقعاص
تمايلي به حمايت بيشتر نداشته باشند،وادار كردن افغانستان به برگزاري
انتخابات بزرگترين و بدترين سفسطه (و احتمالا" بهانهيي براي خروج از
كشور) خواهدبود.
منبع: شوراي روابط خارجي امريكا (13 سپتامبر 2003)
ازسايت ايران امروز