بازگشت كمونيسم به عراق!
• در حالی كه بيشتر احزاب عراقی حتی احزاب سكولار خود را به
روحانيان شيعه نزديك میكنند، حزب كمونيست كارگری عراق تنها حزبی است كه راه ديگری
را دنبال میكند. آمريكايیها هم برای جلوگيری از نفوذ اسلام در حكومت آينده عراق
اندكی به دشمنان سرسخت قديمی خود يعنی همين كمونيستها روی آوردهاند
روزنامه
همشهری -
در حالی كه بيشتر احزاب عراقی حتی احزاب سكولار خود را به روحانيان شيعه نزديك میكنند،
حزب كمونيست كارگری عراق تنها حزبی است كه راه ديگری را دنبال میكند. آمريكايیها
هم برای جلوگيری از نفوذ اسلام در حكومت آينده عراق اندكی به دشمنان سرسخت قديمی
خود يعنی همين كمونيستها روی آورده اند. اين حزب پناهگاهی برای زنانی كه در
خيابانها مورد حمله دزدان قرار میگيرند، ايجاد كرده است. همچنين با ايجاد سازمان
زنان حزب كمونيست دخترانی را كه گرايشهای غيردينی دارند به حزب خود جذب میكند.
جنگ اين گرايشها به 45 سال پيش برمی گردد. در جريان تغيير رژيمی كه در سال 1958
در عراق اتفاق افتاد، حتی شيعيان عراق نيز برای مقابله فكری با مخالفان خود به
گفتارهای ماركس استناد میكردند. اما اين بار، اين رهبران مذهبی هستند كه نبض عراق
را در دست دارند. اما اين نگرانی در ميان برخی افراد با گرايش غيراسلامی وجود دارد
كه مقررات مذهبی در عراق به كار گرفته شود. در بعضی مناطق مدارس دخترانه بسته شده
است. شايد بيم از اقداماتی افراطی بعضی مسلمانان در عراق موجب گرايش جوانان عراقی
به كمونيستها شود. چون در اين روزها احزاب سكولار عراقی به آب و آتش میزنند تا
به بيوت آيت اللهها در عراق نزديك شوند، حزب كمونيست عراق ممكن است انتخاب كسانی
باشد كه با دخالت علمای دينی در امور سياسی مخالفند.
از فردای پس از سرنگونی صدام حسين توسط نيروهای آمريكايی و انگليسی گويا بسياری از
گروههای مسلح برای پر كردن جای خالی صدام در عراق عجله دارند و امنيت اين كشور را
مورد تهديد قرار داده اند. به رغم تسلط نيروهای ائتلاف در شهرهای عراق و ادعای
«جورج بوش» مبنی بر پايان يافتن جنگ در اين كشور كه تا حدودی گمراه كننده است
بغداد هنوز هم يك شهر ناامن برای خبرنگاران و مردم محسوب میشود و نيروهای
آمريكايی و انگليسی از كنار اين امر بی تفاوت میگذرند... از ساعت 21 به وقت محلی
در بغداد حكومت نظامی برقرار است و مقررات منع آمد و شد شبانه از سوی ارتش آمريكا
برای جلوگيری از ادامه غارت و چپاول شهر وضع شده است. اين مقررات كه پيش از ورود
ما به اين شهر تا ساعت 6 بامداد برقرار بوده است اكنون در ساعت 30/4 پايان میيابد.
از دروازه اصلی شهر بغداد كه وارد میشويم پيش از آنكه ويرانیهايی جلب نظر كند كه
تعداد آنها انگشت شمار است وحشت زدگی مردم كوچه و بازار و گلايه مندی آنان از
ناامنی شهر نمود دارد تا جايی كه شادی سقوط ديكتاتور قرن در چهره مردم ديده نمیشود
و هراس از صدام حسين جای خود را به ترس از غارتگران داده است. در بغداد مردم در
حالی چشم به راه امنيت هستند كه هر روز و شب اموال منازل مسكونی و اماكن عمومی
آنها غارت میشود و با وجود حضور نيروهای آمريكايی در خيابانهای اين شهر امنيت
غايب بزرگ عرصه زندگی است...
در شبهای بغداد ربودن زنان و دختران از كنار همسران و پدرانشان و خالی كردن جيب
افراد پياده و سرقت خودروها و فرياد آنها به امری عادی تبديل شده است. انفجارهای
شبانه و ناآرامیهای موجود باعث شده است بسياری از خانوادههای عراقی با دلهره
فرزندان خود را در مسير خانه به مدرسه و بالعكس همراهی كنند. هرج و مرج موجود حتی
بر ترافيك شهر نيز تاثير گذاشته است و با توجه به عدم حضور فعال نيروهای پليس
رانندگان با سرپيچی از قوانين ضمن ايجاد ترافيك سنگين باعث بروز تصادفات زيادی شده
است. نياز به نيروهای كمكی در اين شهر آشوب با حضور «پل برمر» مدير شهری جديد دولت
بوش كه ماموريت اجرای برنامههای بازسازی عراق و برنامههای كمكی «پنتاگون» را بر
عهده دارد همزمان شده است. مسئوليت تثبيت امنيت در وضعيت كنونی عراق به دستور
«بوش» و با افزايش نيروهای انسانی اعزامی از واشنگتن بر عهده سربازان آمريكايی
حاضر در بغداد است كه تعداد آنها به 16 هزار نفر میرسد. از اواسط ماه مه 200 تا
400 افسر پليس در بغداد مستقر شدهاند كه اين تصميم به دليل عدم بازگشت كارمندان
پليس به مقرهای خود و بروز هرج و مرج و غارت و ناامنی در پايتخت عراق اتخاذ شده
است. به دليل از ميان رفتن اسناد دولتی در جريان غارتهای پس از جنگ در عراق هيچ
مامور پليسی دارای درجه قابل اعتمادی نيست و هيچ افسر با سابقه پليسی كه قبل از
سقوط صدام دارای چند ستاره بوده اكنون هيچ مدركی برای اثبات سابقه خود ندارد. در
اين ميان بسياری از افراد مافوق امنيتی كه وجودشان میتوانست تا حدی از بين رفتن
اسناد را جبران كند عملا گريخته و درواقع هيچ منبعی برای اثبات سلسله مراتب اداری
اشخاص وجود ندارد. به نظر میرسد كه همراه با رفتن ديكتاتور حافظه تاريخی و اداری
عراقیها نيز از بين رفته است. در حال حاضر تنها تعداد محدودی از خودروهای پليس
توسط اخلال گران آسيب نديدهاند و اين مسئله به همراه عدم وجود نيروی انسانی،
برقراری آرامش در بغداد را با مشكل روبه رو كرده است. غارتگران در بغداد كه كار
خود را با غارت موزه اين شهر و سرقت بانك «رافدين» و به آتش كشيدن آن آغاز كرده
بودند به راحتی دست به غارت بيمارستانها و تجهيزات پزشكی زده و سلامتی مردم را در
معرض تهديد قرار دادهاند و در بسياری مناطق درگيری مسلحانه ميان صاحبان اموال و
غارتگران رخ میدهد. هنوز هم بيمارستانها، انبارهای مواد غذايی و ادارات دولتی كه
به تازگی گشوده شدهاند با مشكل ناامنی مواجه اند.
با وجود آنكه برای بازگرداندن امنيت پس از سقوط صدام در عراق از همه سو تلاش میشود
خيابانهای بغداد شاهد خريد و فروش گسترده سلاح از سوی مردم است و تنها پنج دلار
برای خريد اين وسيله مرگبار كافی است. «سوق المريدی» تنها مكان خريد و فروش اسلحه
نيست بلكه مكانهای ديگری نيز برای اين كار وجود دارد. هر چند آمريكايیها اين
روزها خلع سلاح در بغداد را ابتدا از گروههای سياسی نظير «سپاه بدر» و «كنگره ملی
عراق» آغاز كردهاند اما بنا بر دستور نيروهای ائتلاف شهروندان عراقی فقط میتوانند
اسلحه كمری و برخی از تفنگهای خودكار را در خانههای خود نگهداری كنند و در صورت
حمل اين سلاحها بايد مجوز داشته باشند. به نظر میرسد كه جمع آوری سلاحها از
ميان عراقیها بزرگترين چالشی است كه حكومت آينده عراق با آن روبه رو خواهد بود.
مسائلی مانند ادامه سرقتهای مسلحانه و نبود تشكيلات امنيتی خاص در عراق و ادامه
تيراندازیهای شهروندان عراقی را برای تسليم اسلحه خود به نيروهای آمريكايی ترغيب
نمیكند. مغازه داران پايتخت مجبورند برای حفاظت از كالاهای خود در برابر غارتگران
دست به اسلحه باشند. مغازهها در خيابانهای مركزی بغداد به ويژه در منطقه «كراده»
(غرب دجله) و خيابان «سعدون» بسته هستند و بيشتر كركرهها را پايين كشيدهاند و
مغازه داران با اسلحه مشغول مراقبت از اجناسشان میباشند. اكثر آنها با كشيك دادن
در اطراف مغازههايشان و كسب اطمينان از اينكه فردی كه در اطراف مغازه اش پرسه میزند
مشتری واقعی است اجناس خود را به فروش میرسانند. همراه با فروش سلاح بازار سياه
ديگری نيز ايجاد شده كه در آن شناسنامه و گذرنامه و مدرك خاص به فروش میرسد...
اكنون بار ديگر «علی بابا» پس از سالهای متمادی به بغداد بازگشته است و باندهای
مافيايی كه به باندهای «علی بابا» معروف هستند نه با چهل دزد كه با چهل هزار دزد
بر بغداد پايتخت عراق حكومت میكنند واين گونه كه پيدا است گروههای سرقت و جنايت
كه بيشتر آنان از جنايتكاران حرفهای عراق هستند برای حكومت در اين شهر از
اشغالگران آمريكايی و انگليسی چراغ سبز دريافت كرده اند. نخستين مشكلی كه مردم
عراق با ديدن هر خبرنگاری مطرح میكنند عدم امنيت و كنترل اين گروههای جنايتكار است
كه هر روز مردم در كوچههای بغداد شاهد رخدادهای جنايتكارانه آنان هستند. علی
باباها محلات و كوچههای بغداد را ميان خود تقسيم كردهاند و از تجاوز به ناموس و
سرقت اموال و قتل مردم هيچ ابايی ندارند. ناامنی در بغداد تا به حدی است كه اين
باندها كه تا پيش از اين هنگام شب عمل میكردند اكنون در روز برای تصاحب 100 دلار
به روی مردم شهر اسلحه میكشند و نماهايی از غرب و فيلمهای وسترن را در شهر بغداد
به نمايش میگذارند. روزانه افراد زيادی در درگيریهای مسلحانه اعضای باندهای سرقت
هدف تيراندازی قرار گرفته و با اصابت گلوله زخمی میشوند. باندهای مافيايی صدای هر
معترضی را با اعمال تروريستی از جمله پرتاب نارنجك به منازل يا محل كسب افراد
خاموش میكنند. با وجود اين كه چارچوب سياستهای جديد امنيتی «پل برمر» به سربازان
آمريكايی اجازه داده است به سوی كسانی كه دست به غارت و چپاول میزنند تيراندازی
كنند و در حالی كه افراد عادی قادرند اعضای اين باندها را معرفی كنند به دليل ترس
و وحشت از اينكه آنان از سوی اشغالگران پشتيبانی میشوند سكوت اختيار كرده اند.
هر چند كه شهرهای مذهبی عراق از امنيت نسبی برخوردار است اما كنترل همه اين شهرها
نيز شبها در اختيار افراد مسلح گروههای سياسی رژيم سابق و باندهای سرقت است.
اكنون افكار عمومی عراق در مورد رفت وآمدهای سران دولت قبلی عراق در سطح شهرها و
اينكه نيروهای آمريكايی هيچ گونه اقدامی عليه آنان به عمل نمیآورند شگفت زده شده
اند. دولتمردان قبلی عراق و برخی اعضای ارشد حزب بعث كه نامشان در «ليست سياه 55
نفره كاخ سفيد» قرار نداشت به راحتی در خيابانهای بغداد و ديگر شهرها تردد میكنند
و آنها نيز به نوعی ديگر به هدايت عمليات تخريبی مشغولند. شبها شنيدن صدای
تيراندازی امری عادی است و در برخی از عملياتها مخالفين سابق رژيم بعث توسط بعثیها
تصفيه میشوند و حتی «قصی» پسر دوم صدام حسين با سازماندهی فرماندهان ارشد حزب بعث
نظير «سرهنگ عبدالغفار» و «سرتيپ عبدحمد» دو تن از آجودانهای مورد اعتماد صدام
فرماندهی عمليات گسترده ربودن رهبران معارض عراقی و افراد شاخص را از راه دور
تدارك میبيند. با وجود اينكه ايجاد آتش سوزی در ساختمانهای مهم عراق از جمله
ساختمان دو وزارتخانه اطلاع رسانی، شوراهای محلی و ديوان امور مالی عراق و تاسيسات
سوق الجيشی اين كشور به دستگاههای امنيت و اطلاعات رژيم سرنگون شده صدام حسين
نسبت داده میشود و عناصر بعثی سابق به تلاش برای بر هم زدن امنيت و ثبات در بغداد
متهم میگردند اما برخی از منازل مسكونی عوامل رژيم سابق نيز همچنان توسط مهاجمان
مورد تعرض و چپاول قرار میگيرد و افراد ناشناس پس از كشتن ساكنان منازل مزبور
آنها را به آتش میكشند. به نظر میرسد ناامنی اجتماعی و هرج و مرج و غارت اموال
دولتی در عراق حداقل در كوتاه مدت و تا زمان تحكيم حضور متجاوزان و سيطره كامل
آنان بر عراق تداوم يابد.
روند رو به رشد سرقت خودروها و افزايش درگيریها و غارت اموال عمومی و به آتش
كشيده شدن مكانهای دولتی و نيز مورد حمله و غارت قرار گرفتن كاخهای صدام هر چند
ممكن است نشانههايی از ناتوانی در برقراری امنيت در بغداد از سوی اشغالگران تلقی
گردد اما به نظر میرسد بسياری از سرقتها از جمله كاخهای صدام و موزه بغداد با
نظارت آمريكايیها و در جهت منافع آنان انجام شده است. آمريكايیها كه چند هفته
پيش از حمله به عراق، فعاليتهای مربوط به مبارزه با قاچاق و خريد و فروش
غيرقانونی آثار و اموال باستانی مربوط به منطقه خاورميانه را كاهش داده بودند
اجازه دادند تا موزه تاريخی شهر و اشيای بی نظير آن غارت شود و سپس به خريداری اين
اموال پرداختند. آنها بعد از غارت موزه آثار گرانبها را با قيمت كم خريداری كرده و
اكنون اين آثار را با قيمتهای گزاف در بازارهای نيويورك و لندن و پاريس به فروش
میرسانند. بسياری ديگر از ويرانیها نيز با سازماندهی آنان با هدف نابودی تاسيسات
زيربنايی اين كشور صورت گرفت تا بدين وسيله با توجيه بازسازی اين تاسيسات مدت زمان
طولانی تر حضور خود در عراق را تضمين نمايند. نيروهای مهاجم به رغم حضور گسترده
خود در شهرهای عراق و به ويژه پايتخت زمينه را برای غارت اموال دولتی و ايجاد هرج
و مرج و از بين بردن امكانات اداری و تاسيسات شهری در كشور فراهم كردهاند تا
افكار عمومی مردم را از حضور مسلحانه خود در عراق منحرف كنند و فضای سياسی،
اجتماعی عراق پس از سقوط صدام را به گونهای ترسيم كنند كه اذهان مردم فرصت برنامه
ريزی برای آينده را نداشته باشد. فقط در اين صورت است كه آنان خواهند توانست با
استفاده از اين موقعيت حضور خود را در عراق تثبيت نمايند. از سوی ديگر هرج ومرج
موجب بروز اختلافات داخلی و كشمكش بين اقوام و طبقات مختلف مردم شده و نيروهای
متجاوز ضمن جلوگيری از مقابله آنان با اشغالگران با نابودی زيرساختهای اداری و
تاسيسات شهری توان اداره امور را از دست مردم عراق خارج كرده و اتكای آنان را در
بخشهای اداری و شهری و خدماتی به نيروهای خارجی افزايش خواهند داد.
با اين وجود افسران آمريكايی اظهار میدارند كه با وجود تهديدها عليه طرح استقرار
يك دولت دموكرات و برگزيده در عراق اوضاع را به طور كامل در كنترل خود دارند. اگر
چه ناتوانی نيروهای آمريكايی در برقراری نظم و انضباط، ناديده گرفتن نقش سازمان
ملل و گروههای معارض در اين كشور و حضور هر چه بيشتر نيروهای بيگانه در منطقه از
جمله دلايل مهم گسترش ناامنی و غارتگری در عراق است به نظر میرسد انگليسیها كه
سوابق بيشتری در مستعمره كردن كشورها دارند در كنترل شهرهای جنوبی عراق موفق تر
عمل كرده اند. آنان از پوشش نظامی خود خارج شده و با لباسهای عادی ميان مردم تردد
میكنند و با آنها به گفت وگو و معاشرت میپردازند و در تعامل با جوامع محلی و
مردم روشهای خاصی را به كار بسته اند. در حال حاضر گروههای سياسی عراق با توجه
به افزايش بی نظمی و ناامنی در عراق نگران به تاخير افتادن مراحل بازسازی كشور خود
هستند و در فرآيند بازسازی دستيابی به امنيت را مهم ترين دغدغه میدانند. فرماندهی
مركزی آمريكا با اشاره به شكست نيروهای مسلح صدام حسين در مدت زمان سه هفته میگويد
كه «رسيدن به نظم و صلح در عراق بسيار سخت و طولانی خواهد بود.»
حضور گروههای مسلح مجهز به انواع سلاحها كه از انبارهای نظامی رها شده و به سرقت
رفتهاند مفهوم سخنان ژنرال «تامی فرانكس» مبنی بر مشاهده يك تنش شديد آيندهای
قابل پيش بينی را در عراق روشن میسازد. اكنون نابودی رژيم بعث كه سی سال با قدرت
و زور بر اين كشور حكومت میكرد فضا را برای تعداد زيادی از گروههای مسلح در
كشوری متشكل از جوامع دينی و قومی باز گذاشته است. خلاء حكومت در عراق به خوبی
احساس میشود و گروههای زيادی از جمله بعثیهای سابق، كردها، تركمنها، شيعيان و
آشوریها مايل به پر كردن اين خلا هستند و در حالی كه هرج ومرج و غارت در روزهای
اول اشغال عراق به وسيله آمريكايیها مطلوب آنها بود ولی در زمان حاضر كه قصد پر
كردن خلاء حكومت و برقراری ثبات در عراق را دارند با خشم و عصبانيت مردم مواجه شده
اند. شايد آن روزی كه «رامسفلد» با خندهای فاتحانه بر لب میگفت: «مردمی كه آزاد
شده اند، آزادند كه اشتباه نيز بكنند و مرتكب جرم هم بشوند» هرگز فكر نمیكرد برای
تامين امنيت شهری كوچك مانند «بغداد» اين گونه مستاصل گردد. او اكنون میترسد كه
بار ديگر حمام خونی در عراق به راه افتد با اين تفاوت كه اين بار ديگر از
«ديكتاتور» خبری نيست...
از سايت اخبار روز