درس‌هايی ازجنگ عراق

نظم نوين جهانی: گرايش به وحشيگری

* رفتار دولت آمريكا ـ كه پدر تدوين موازين حقوقی بين المللی است ـ با اين موازين وحشتناك است. رفتارش شبيه رفتار هيولای اساطير يونانی ، «كرونوس» است كه كودكانش را، از ترس اينكه ممكن است او را به مخاطره اندازند، بلعيد
* ايالات متحده آمريكا كتاب كهنه را پاره پاره می‌كنند و می‌خواهند كتاب جديدی بنويسد ، تحت عنوان: زور به جای حق و حقوق. 
  
هريبرت پرانتل*
برگردان: محمد ربوبی
 
كرزوس، آخرين پادشاه ليدی، چنان ثروتمند بود كه شهرتش پس ازگذشت دوهزارو پانصدسال هنوز هم ضرب المثل است. موقعی كه اين كرزوس ثروتمند می‌خواست به پارس لشكر كشد، به معبد دلفی رفت تا ندای پيشگويی را بشنود. ندا چنين بود: "اگر از رودخانه‌هالی عبور كنی امپراتوری بزرگی نابود خواهد شد. " كرزوس اين ندای خردمندانه را بد فهميد. پيامی بودعليه خودش: او به پارس لشكر كشيد و كوروش پادشاه پارس لشكر او را تارومار كرد. امپراتوری بزرگی كه كرزوس می‌خواست نابودش كند، امپراتوری خودش بود كه نابود شد.
آمريكايی‌ها باجنگی كه به راه انداخته‌اند از رودخانه‌هالی عبور كرده‌اند. اگر چه آنها دراين جنگ برنده خواهند شد ولی صلح را می‌بازند. جنايت سازمان يافته عليه جنايتكار بغداد و زيردستانش به معنای پايان كار ابرقدرت آمريكا نيست ولی اين ابرقدرت خودش به خودش آسيب می‌رساند: آمريكا در عرصه جهان اعتبار و احترام، اقتدار و اعتماد را از دست می‌دهد. و آمريكا امپراتوری‌ای را كه خودش بوجود آورده ، يعنی سيستم بين المللی را كه در تأسيس آن شركت داشته است و بر اعتماد به آمريكا استوار بود نابود می‌كند: ايالات متحده آمريكا در تأسيس سازمان ملل متحد (
UN) و در تشكيل پيمان دفاعی اتلانتيك شمالی NATO شركت كرده است و حال سازمان ملل متحد را به سخره گرفته ، پيمان اتلانتيك را بی اعتبار كرده و برای پيمان مودت و دوستی اروپای باختری و آمريكا ارزش چندانی قائل نيست. ايالات متحده آمريكا در برابر افكار عمومی جهان ميثاق سازمان ملل متحد را چون ورق پاره‌ای به دورانداخته و باجنگ عليه عراق با افكارعمومی جهان به مقابله پرداخته است.
پس از سپتامبر2001 چنين گفته شد: از اين پس جهان مانند سابق نخواهد بود. پيش از هر چيز، سياست ايالات متحده آمريكا وضعيتی بوجود آورده است كه اين گفته واقعا" صادق است. ايالات متحده آمريكا سياستی اتخاذ كرده است كه گويی آمريكا جادودانی و رويين تن است و به ملل ديگر نيازی ندارد. ايالات متحده آمريكا به نام آزادی و موازين حقوقی ، آزادی و موازين حقوقی را كنار گذاشته است. آمريكا ـ بنا به گفته روانكاو و تحليل گر مسايل روانشناختی،‌هانس يورگن ويرت (
H. J. Wirth) ـ «به هذيان خود بزرگ بينی و خودشيفتگی جمعی مبتلا شده است» و ارزشهايی را كه خود بدانها پای بند بود زيرپا نهاده است. حكومت بوش به اثبات رسانيد كه هرگاه اراده كند آماده است موازين حقوقی را زيرپا نهد.
سناتور كهنه كار دمكرات‌ها ربرت برد (
Robert C. Byrd) در سخنرانی‌اش در سنا عليه جنگ عراق گفت: " اين حكومت متكّبر و گستاخ، سياستی در پيش گرفته است كه ساليان دراز تاثيرات مخرّبی برجای خواهد نهاد. " او اين جنگ را نقطه عطفی در تاريخ جهان ناميد. بمباران عراق، گرايش قدرت جهانی به وحشيگری و نقطه عطفی درتاريخ جهان است ، به دو دليل. اولا": رفتار دولت آمريكا ـ كه پدر تدوين موازين حقوقی بين المللی است ـ با اين موازين وحشتناك است. رفتارش شبيه رفتار هيولای اساطير يونانی ،كرونوس Kronos است كه كودكانش را، از ترس اينكه ممكن است او را به مخاطره اندازند، بلعيد. ثانيا": جنگی كه بوش به راه انداخته است مسابقه تسليحاتی را در عرصه جهان فورا" تشديد خواهد كرد. همه كشورهای درحال رشد، خصوصا" كشورهايی كه حس می‌كنند از سوی آمريكا مورد مخاطره قرار می‌گيرند فورا به فكر تهيه سلاح اتمی خواهند افتاد ، زيرا تنها با دسترسی به اين سلاح در برابر آمريكا در امان توانند بود. در واقع، آمريكا به خاطر اينكه صدام حسين سلاح‌های كشتار جمعی در اختيار دارد به عراق حمله ور نشده است. ايالات متحده آمريكا ـ همان طوركه منتقد "جهانی شدن" هرارد شومان H. Schumann به درستی گفته است ـ به عراق حمله ورشده است چون عراق چنين سلاحی ندارد. اگر عراق چنين سلاح‌هايی را می‌داشت ايالات متحده آمريكا جرات حمله ورشدن را نداشت. (به كره شمالی بنگريد). درسی كه كراچی و جاكارتا و غيره از اين جنگ خواهند آموخت درس ساده و واضحی است: ABC (اسلحه اتمی، اسلحه بيولوؤی و اسلحه شيميايی). جنگ عراق موضوع خلع سلاح را به ياوه گويی تمسخرآميزی تنزل می‌دهد.

نقطه عطف تاريخی:

موقعی كه دركنار نظام قدرت جهانی (سازمان ملل متحد) تأسيس نظام حقوقی مطرح گرديد (دادگاه بين المللی لاهه) و سپس دادگاه جنايی بين المللی، آمريكا ازشركت درآن خودداری كرد. وحال، آمريكا می‌خواهد به جهان بقبولاند كه زور مترادف است باموازين حقوقی. يعنی حق با زورمنداست و هركشوری كه قدرتمند باشد محق است. آمريكا برای توجيه اين دكترين موازين حقوقی بين المللی را چيزی سيّال و متغّيرتلقی می‌كندكه مشكل آفرين خواهد شد. آمريكا نمی‌خواهد به موازينی كه خود تعيين كرده است پايبند باشد. ربرت جكسون R. Jakson رإـيس دادگاه رسيدگی به جنايت‌های جنگی در نورنبرگ كه درپايان جنگ دوم جهانی تشكيل شد، در بيستم نوامبر1945 در سخنرانی گشايش اين دادگاه گفت:" ما هرگز نبايد فراموش كنيم كه موازين داوری اين دادگاه درمحاكمه جنايتكاران جنگی ، موازينی است كه تاريخ درآينده برمبنای آن درمورد ما قضاوت خواهدكرد. "
آيا بايد موازين حقوقی خلق‌ها مورد سئـوال قرارگيرد؟ منع اعمال قهر نقطه ثقل ميثاق‌های سازمان ملل است كه برترين مقام داوری در تاريخ نوين می‌باشد. البته درست است كه می‌شود شورای امنيت سازمان ملل و تركيب انحصاری آن ازپنج كشور بزرگ جهان را مورد سئـوال قرار داد. و اين نيز درست است كه درسازمان ملل هوچيگری‌های زيادی بارها و بارها شنيده‌ايم ولی اين امر به هيچ وجه با مفاد موازين حقوقی خلق‌ها كه جنگ‌های تهاجمی راهم تراز با جنايت عليه بشريت و قتل عام خلق‌ها اعلام كرده است مغايرت ندارد. درست است كه تاكنون ابزار موثری كه بتوان عليه جنگهای تهاجمی به كار گرفت وجود ندارد، اما اين امر جنگ تهاجمی را مجاز و محّق نمی‌سازد. جنايتكاری كه محكوم نشده بازهم جنايتكار است. و انتقاد برحق از سازمان ملل تغييری در اين امر نمی‌دهدكه اين سازمان عالی‌ترين مقام داوری است و اصول و موازين داوری منصفانه‌ای دراختيار جوامع قرار می‌دهد. عصبانيت ايالات متحده آمريكا از سازمان ملل به خاطر نقاط ضعف اين سازمان نيست بلكه به خاطر توانايی و قدرت آن است ، چون همين سازمان جهانی است كه با ابرقدرت جهانی مخالفت می‌كند. ازاينروست كه مشاور سابق پنتاگون ريچارد پرل
R. Perle اعلام كرد سازمان ملل بی اهميت و زايد است.
همكار نزديك جكسون ، تايلور
T. Taylor درسال 1970 اعلام كرد دادستان‌ها و قضات دادگاه نورنبرگ به اصول و موازين داوری خودشان پای بند نيستند. او گفت: " ما نتوانستيم از درسهای نورنبرگ چيزی بياموزيم. " اين جمله شامل تهاجم نظامی آمريكا به ويتنام و تهاجم اتحاد شوروی به افغانسان است و غيره و غيره است. حال ديگر سخن بر سر اين نيست كه از درسها چيزی آموخته نشده است. ايالات متحده آمريكا كتاب كهنه را پاره پاره می‌كنند و می‌خواهند كتاب جديدی بنويسد ، تحت عنوان: زور به جای حق و حقوق.
يك قدرت جهانی توان آن را دارد كه خطا كند. يك قدرت جهانی توان آن را نيز دارد كه خطايش را جبران كند. بنابراين تعريف، بايد شك و ترديد كرد كه ايالات متحده آمريكا هنوزهم آن چنان قدرتی است جهانی ، چون خطايی را كه با جنگ عراق آغاز كرد هم اكنون عواقب وخيم جبران ناپذيرش مشاهده می‌شود. نظم نوين بسيار زيبای پس از جنگ برای عراق (كه چندان هم زيبا نخواهد بود) مسابقه جديد تسليحانی در عرصه جهان را متوقف نخواهد كرد. و برنامه آن چنان زيبای بازسازی عراق، تنفر جهان عرب از ايالات متحده آمريكا را كاهش نخواهد داد. و مخفی هم نخواهد ماندكه حكومت آمريكا، ميلياردها دلار ثروت عراق در خارج را كه ضبط كرده است به صندوق شركت‌های آمريكايی سرازير می‌كند تا جاده‌ها و موسسات عراق را كه ارتش آمريكا ويران كرده است تعميركنند. چنين است سرمايه گذاری جهان زيبای نو.
 
---------------
*
Dr. Heribert Prantl در بخش ادبی SDZ (زود دويچه سايتونگ - آلمان) 30/29/مارس 2003

از سايت ايران امروز



بالا

بعدی * صفحة دری * بازگشت