صادق  فردنيا

مناجات به درگاه آمريکا!

اِی آمريکای عزيز!

 ای که از آنسوی دريا ها و اقيانوسها و آبها می آيی

ای رحمان ای رحيم

ای مقتدر،  ای منتقم

ای معنای القصاص

ای خود فی القصاص

ترا شکر می گزاريم و از تو استعانت می طلبيم،

 اِی آمريکا!

اِی که برای نفت می آيی!

 و مگر حالا

 اينها برای نفت نيست که هستند!؟

ترا به بزرگی و عظمت خودت قسم

ترا به جلال و جبروتت قسم

و ترا به همه پيامبران راستينت

برای هر چه که می آيی،  بيا!

بيا که تنها تويی که راست می گويی

بيا که حتی راه  امام حسين ماراهم تو باز کردی!

اين تو بودی که راه امام علی ما را هم باز کردی!

راه امام حسن را نيز!

 تو باز کردی!

اين تو بودی که مارا نيز بسوی آنها پا گشا کردی

تو!

 و تو ما احمقها راببخش که مرگ بر تو می گوييم

و می دانم که تو بخشنده و مهربانی!!

اينک روح آن حضرتها به دعا به درگاه تو مشغولند

 آنان بی هيچ ترديدی خود را شيعه تو می دانند

 که  اين تويی که سزاواری، و نه يک تل خاک بويناک!

ای آمريکای بزرگ

ای آمريکای رحمان و رحيم

ای آمريکای بخشنده و مهربان

ای امريکايی که پوست صدام را کندی

بيا و پوست اين رهبران الدنگ ما را هم بکن.

 اما پيش از اينکه  پوست ننگينشان را بکنی آنها را ببخش و بيامرز!

از گناهانشان در گذر!

دست کم از گناهان رهبر کبير انقلاب

 و از جناياتش در گذر

 از تيربارانهايش،

 از ازاله بکارتهای دختر بچه ها

 از اجبار تيرباران دوستان توسط دوستانشان بگذر

رهبر کبير انقلاب را ببخش و بيامرز،

او را بخاطر حماقتش ببخش،

 بخاطر وقاحتش و جنايتش از سر تقصيراتش بگذر!

 چنانکه تو، ای آمريکا می دانی

 او برای پنهان کاری در آن جهان نيز نام بهشت و جهنم را عوض کرده است،

 او اينک با همه شهدای هم سنخ خود محشور است ، در جايی با نامی نو!

 به هشت!!

 آری او آنجا هم مغلطه و نادرستی کرده است!!

 او وانمود می کند که در بهشت است

 تو او را بخاطر اينهمه وقاحت ببخش

 ما همه می دانيم که او از اهالی جهنم است،

 شک هم نداريم،

 ولی تو ای يگانه ای آمريکا، ای احد و ای واحد، ای صمد،

 ای هم يلد وهم يولد

 ای امجد ای يکتا ای بی همتا ما را به اين بيماريمان نيز ببخش!

رهبر معظم انقلاب  را نيز ببخش

که بخشش از خداوند است

حضرت رهبری مست بوده اگر شکری خورده است

به قول خودش:

               بهنگام پيری مرانش زپيش

                           که صرف تو کرده جوانی خويش...

 يادت می آيد در استان هرمزگان اين را می خواند! 

اِی آمريکای عزيز!

                        اين ائمه بر قدرت در ايران را اينگونه نگاه نکن

اينان همگی حاضرند در برابر وجود مقدس تو کرنش کنند،

 عمامه ها را بردارند، به تو دهند تا تو هر چه می خواهی با آنها بکنی

 ريش ها را بتراشند و سرخاب بصورت بمالند، و در خدمت تو

گستاخی اينان فقط برای ايرانيان است وگر نه کاسه زهر که سهل است،

 از آن بدترش را هم خواهند خورد!

 پارس اينان فقط برای ما اهالی ايران است،

 وگر نه که آنها همه چيزشان را در راه تو خواهند داد!

 اگر فکر می کنی نه، بيا تا ببينی که غيرت طالبان مليون است  در برابر يک اينها!

 اگر فکر می کنی نه، بيا تا ببينی که غيرت صداميان مليون است  در برابريک اينها!

 اِی آمريکا، بگو کی می آيی؟؟

اينها حاضرند بجای گوسفند در برابر قدمگاه ملکوتی تو ميلونها ايرانی را ذبح اسلامی کنند

اينک آنها

 بند پوتينها را بسته اند 

فشنگها را به خشاب فشرده اند

و آماده جنگ با مردم ايرانند

ای رب العالمين

ای مستکبر المستکبرين

ای جبارالجبارين

تو بدان که حتی يک تير بسوی سربازان مقدس تو شليک نخواهد شد

همه اينها مهيای کشتار ايرانيان مجوس و گبر و آتشپرستند.

رفسنجانی بزرگ، قمه  و چاقو و چماق را کنار گذاشته،

 پر توانتر از هميشه شمشير عريان  خود را،

 که از آن  حضرت  آقا ارواحنا له الفدا ست،

 از همان ليفه خرمايی که تو می دانی بيرون کشيده،

   وقيح تر از هميشه،

  پر رو تر از شيطان و دزد تر از اباذر جولان می دهد

 اما نه برای تو!!!

در تفکر او تنها بايد از مردم ايران انتقام گرفت.

اِی آمريکا گناهان ما را بر ما ببخش

ما را در اين راه تنها مگذار

سربازان مقدس تو حتی يک تجاوز جنسی انجام ندادند!

اما پاسداران امام راحل،

 صدها دختر بچه مجاهد و چريک و پخش کننده اعلاميه را پيش تيرباران صبح زود!

 بر روی اسفالت خيابانی در زندان اوين و يا زندانی ديگر!

بر روی کف سيمانی  زير زمينی مرطوب!

يا در سلولی انفرادی و يا چند نفری!

تجاوز!

 آری تجاوز شرعی و اسلامی والهی و علوی و محمدی و مولوی و جمعی کردند!!!

تا مباد که اين پتياره ها به بهشت بروند!

سربازان تو اما يک دلار از ششصد ميليون دلار عدی صدام را ندزديدند! 

سربازان تو هيچ چيز و هيچ کس را غارت نکردند

اما!

سربازان مسلمان صدام برای زنان و دختران و دختربچه های ايران هزاران فرزند تجاوز بجا گذاشتند

 اينک در شهرهای ما يتيمخانه های شرم وجود دارد

اما چه غم که امام بزرگوار ما فتوای حليت داده است!!!

آری سربازان مقدس تو پولی از کسی ندزديدند

اما لباس شخصی های امام راحل ما ،

بسيجيان مکتب سيد علی رهبر معظم انقلاب در آن سال عدل علی و در آن شب وحشتناک که در کوی دانشگاه خون و تاريکی و الله و اکبر در هوا همه را مست کرده بود. حتی از ساعت دانشجوی بدبخت روستايی و شهرستانی نيز نگذشتند.

با اينحال ای آمريکا ،

 اِی که راه امام حسين و امام علی ما را باز کردی،

 و زائران را به آنجا جاری نمودی تو نگران پارس رهبران ايران نباش!!

آنها حاضرند همه چيز را بپای تو بريزند! نفت چيست؟؟

آنهامثل من حاضرند خدايشان را عوض کنند ودر برابر تو ای قبله حاجات زانو بزنند،

 و « امن يجيب»  بخوانند!،

 بسم الآمريکا بخوانند!!

 آمريکا تعجب نکن آنها خود می دانند که در آن سوی تزوير آنان هيچ چيزی نيست،

 آنها تنها ما را خر طلب می کنند! همين!

 و گر نه آنها خود به پوچی احمقانگی خود واقفند!

آنها همه روزنامه نگاران را،

 همه نويسندگان را ،

همه شاعران را،

 همه متفکران را،

 همه فيلسوفان را،

 همه دانشجويان را و همه مردم ايران را حاضرند با تو معامله کنند،

 و جلو پای تو سر ببرند، تو نگران نباش!!

آنها همينک زندانها را پر کرده اند!

 تا چند روز دگر من هم آنجا خواهم بود!

زرافشان آنجاست!

گنجی آنجاست!

باقی آنجاست!

سلطانپور آنجاست!

 رحمانی آنجاست!

زيدآبادی آنجاست!

مردم آنجا هستند!

زندانها پر است !

 سينا مطلبی،

 آری سينا مطلبی را می گويم آن جوان زيباروی ساده دل گشاده روی سياوش چهره  را به عنوان زيباترين و جوانترين قربانی آنجا برده اند.

آنها زندانها را پر کرده اند!

آمريکای عزيز کی می آيِی؟

ما حرفشان را ديری ست که باور نمی کنيم،

 حرفشان را باور نکن!

 تنها تويی که راست می گويی!!

 

از سايت اخبار روز



بالا

بعدی * صفحة دری * بازگشت