سلاطين‌ «آبرودار»، زنان‌ «بی‌آبرو»

نوشين‌ احمدی خراسانی

‌تريبون فمينيستی ايران

 

زمانی كه‌ نامه‌ی گله‌آميز «جمعی از فاحشه‌های شهر رشت‌» در 13 تيرماه‌ 1326 در روزنامه‌ی مرد امروز منتشر شد و آن‌ها نوشتند: «ما يك‌ عده‌ بيچاره‌های مظلوم‌ كه‌ فاحشه‌های رشت‌ را تشكيل‌ می‌دهيم‌، از تعدی و حق‌ و حساب‌گيری‌های رئيس‌ شهربانی رشت‌.... عريضه‌ای به‌ اعليحضرت‌ داديم‌ و نوشتيم‌ كه‌ ما بيچاره‌ها به‌ واسطه‌ی نداشتن‌ سرپرست‌ و شدت‌ گرسنگی، عصمت‌فروشی می‌كنيم‌... چرا اين‌ها دست‌ از سر ما برنمی‌دارند، اگر ما پول‌ داشتيم‌ چرا ديگر زير اين‌ ننگ‌ می‌رفتيم‌... شب‌ها مرتب‌ می‌آيند و از هر خانه‌ 20 تومان‌ برای رئيس‌ شهربانی و ده‌ تومان‌ برای خودش‌ پول‌ می‌برد... صد ديناری كه‌ در می‌آوريم‌ اين‌ زالوها می‌برند...» نمی‌دانستند كه‌ سنت‌ باج‌گيری از تن‌فروشی زنان‌، رسم‌ ديرينه‌ی حكومت‌ها و دولتمردان‌ است‌. چه‌ دريافت‌ ماليات‌ به‌طور رسمی از روسپيان‌ ـ افزون‌ بر باج‌خواهی‌های مأموران‌ نظميه‌ ـ همواره‌ رواج‌ گسترده‌ داشته‌ است‌. در سفرنامه‌ی ونيزيان‌ در ايران‌ آمده‌ است‌: «زنان‌ روسپی كه‌ در اماكن‌ عمومی رفت‌ و آمد می‌كنند نسبت‌ به‌ زيبايی خود ماليات‌ می‌پردازند و هرقدر زيباتر باشند بايد بيشتر ماليات‌ بدهند.» (سفرنامه‌ی ونيزيان‌، ص‌ 386)
دكتر زرين‌كوب‌ در كتاب‌ كوچه‌ رندان‌ به‌ فاحشه‌خانه‌هايی در عهد حافظ‌ اشاره‌ می‌كند كه‌: «از خرابات‌ شيراز كه‌ "بيت‌الطف‌" خوانده‌ می‌شد مبلغی به‌عنوان‌ ماليات‌ به‌ خزانه‌ی دولت‌ می‌رسيد» (زرين‌كوب‌، ص‌ 58)
جعفر شهری نيز در كتاب تهران‌ در قرن‌ سيزدهم‌ می‌نويسد: «با همه‌ی سخت‌گيری‌های دولت‌ در بستن‌ خانه‌های درون‌ شهر، هنوز خانه‌های بسياری بودند كه‌ آزادانه‌ به‌كار مشغول‌ و از طرف‌ كميسری‌ها (كلانتری‌ها) حمايت‌ می‌شدند.» (شهری، ج‌ 1، ص‌ 470)
رابطه‌ی حكومت‌ها در سراسر دنيا با روسپيان‌ رابطه‌ای برمبنای استفاده‌ی جنسی، سياسی و مالی بوده‌ است‌. تقريبا همه‌ی دولت‌ها در سراسر دنيا از نهاد فحشاء استفاده‌ی «بهينه‌» را برده‌اند: از آن‌ سود برده‌اند، به‌ صنعت‌ تبديلش‌ كرده‌اند، سرمايه‌گذاری‌های كلان‌ بر آن‌ كرده‌اند، گاهی ممنوعش‌ كرده‌اند تا بتوانند در «بازار سياه‌» بفروشند، يا به‌ تجارتی بين‌المللی تبديل‌اش‌ كرده‌اند، هم
چنين در بعضی از دوره‌ها از فاحشهها قربانی گرفته‌اند تا «ديگران‌» حساب‌ كار خودشان‌ را بكنند (قتل‌ زنان‌ خيابانی را در مشهد به‌ياد بياوريم)، يا حكم‌ اعدام‌ را در ابتدا بر آن‌ها اجرا كرده‌اند تا در ميان‌ آن‌ها زنان‌ سياسی را هم‌ بتوانند اعدام‌ كنند (زمان‌ رضاشاه‌ را به‌ياد بياوريم)؛ حتا وقتی بيماری مسری اين‌ زنان‌ (كه‌ از آقايان‌ می‌گرفتند) برای مشتريان‌ ”محترم“ تهديدی به‌حساب‌ می‌آمده‌، دولتمردان‌ به‌سرعت‌ قوانينی برای كنترل‌ زنان‌ روسپی وضع‌ كرده‌اند (همان‌طور كه‌ در بريتانيا در دهه‌ی 1880 قانون‌ امراض‌ مسری را گذاشتند تا بالاجبار زنان‌ روسپی را وادار به‌ معاينه‌ی پزشكی كنند) تا مبادا به‌ مشتريان‌ «آبرومند» گزندی برسد...
رابطه‌ی سلاطين‌ ايران‌ هم‌ با روسپيان‌ از همين‌ نوع‌ بوده‌ است‌. عارف‌ قزوينی درباره‌ی شاهزاده‌های قاجار می‌نويسد كه‌ اكثر فواحش‌ تهران‌ زن‌ها و دخترهای پاكدامنی بودند كه‌ در اثر دسايس‌ قدرتمندان‌ به‌دام‌ فساد افتاده‌اند.
مرتضی راوندی در تاريخ‌ اجتماعی ايران‌ می‌نويسد: «هر وقت‌ دولت‌ها مواجه‌ با شكست‌ سياسی يا اقتصادی می‌شدند و يا در نتيجه‌ی نيامدن‌ باران‌ و شيوع‌ امراض‌ ساريه‌، عده‌ای از قحطی يا بيماری و يا طاعون‌ می‌مردند، دولت‌ يا مردم‌ جاهل‌ برای دل‌خوشی و اقناع‌ خودشان‌ تمام‌ اين‌ بدبختی‌ها را در نتيجه‌ی رواج‌ فحشا و... می‌شمردند و بی‌درنگ‌ به‌ تخريب‌ مساكن‌ و كشتار اين‌ گروه‌ می‌پرداختند» (راوندی، ج‌، ص‌ 474)
در طول‌ تاريخ‌ سرزمين ما ايران‌ سرنوشت فاحشه
خانهها همواره با قبض و بسط مواجه بوده است بهطوری كه تأسيس‌ و تخريب‌ خانه‌ها و محله‌های روسپيان‌ يكی از دل‌مشغولی‌های اوليه‌ی هر سلطانی بوده‌ كه‌ به‌ تخت‌ می‌نشسته‌ است‌. كريم‌خان‌ زند در زمان‌ قدرت‌يابی در شهر شيراز خارج‌ از شهر روسپی‌خانه‌ای بنا كرد كه‌ مردم‌ آن‌را «خيل‌خانه‌» می‌ناميدند. در رستم‌التواريخ‌ ، نويسنده‌ «غرض‌ از تأسيس‌ اين‌ خرابات‌ را گذشته‌ از جلوگيری از فساد در شهرها، بند كردن‌ دست‌ و بال‌ مردان‌ سركش‌» ذكر كرده‌ است‌. (رستم‌التواريخ‌، ص‌ 329 تا 331) بعد از كريم‌خان‌ زند با روی كار آمدن‌ زكی‌خان‌ زند فاحشه‌خانه‌هايی را كه‌ كريم‌خان‌ ساخته‌ بود ويران‌ كردند. اما ساختن‌ و تخريب‌ اين‌ خانه‌ها هميشه‌ ادامه‌ داشته‌ است‌.
ناصرالدين‌شاه‌ قاجار در دوره‌ی سلطنت‌اش‌ دستور داد محلی را در خيابان‌ «حاج‌ عبدالصمد» به‌ روسپی‌خانه‌ اختصاص‌ بدهند. اما مظفرالدين‌ شاه‌ اعلام‌ كرد كه‌ نبايد خانه‌هايی به‌نام‌ «بدكاره‌خانه‌» به‌رسميت‌ شناخته‌ شود. در زمان‌ پسر مظفرالدين‌ شاه‌ يعنی محمدعلی‌شاه‌ همان‌كسی كه‌ در دوره‌ی استبداد صغير، مجلس‌ را به‌ توپ‌ بست‌، دوباره‌ فحشا آزاد شد. اما در زمان‌ احمد شاه‌ حكومت‌ تغيير موضع‌ داد و فحشا را ممنوع‌ اعلام‌ كرد. سيدضياء طباطبايی نيز بعد از كودتای خود اين‌ سخت‌گيری‌ها را شدت‌ بخشيد به‌طوری كه‌ «حتی بيرون‌ ماندن‌ گوشه‌ چشمی از زن‌ موجب‌ مجازات‌ شوهر يا سرپرست‌ او گرديد و ملاقات‌ زن‌ و مرد و حرف‌ و سخن‌شان‌ در شارع‌، اگرچه‌ زن‌ و شوهر، باعث‌ تحقيق‌ و گرفتاری» شد. سخت‌گيری‌های سيدضياء سبب‌ شد كه‌ در اين‌ زمان‌ «حتی زنان‌ عفيفه‌، اكثر به‌ لج‌ حكومتيان،‌ به‌ آن‌رو آورده‌، چه‌ از رأس‌ و رئوس‌ مملكت‌شان‌ خلاف‌ آن‌ شيوه‌ مشاهده‌ می‌كردند كه‌ خود سيدضياء را در هر شب‌، چند زن‌ و دختر معلوم‌الحال‌ نوبه‌نو نوازش‌ داده‌ و سرگرم‌ می‌كنند» (شهری، ج‌ 6، ص‌ 298 و 299) بدين‌ترتيب‌ واكنش‌ مردم‌ از سخت‌گيری‌های سيدضياء به آن
جا رسيد كه سرانجام او به‌ تأسيس‌ محله‌ی «شهرنو» در تهران‌ مجبور گرديد.
به‌هرحال‌ گويا بعد از هر تحول سياسی يا كودتايی در ايران‌ وضعيت‌ زنان‌ فاحشه‌ نيز دچار تحول‌ می‌شده‌ است‌ به‌طوری كه‌ بعد از كودتای 28 مرداد 1332 عليه‌ حكومت‌ دكتر مصدق‌، سرتيپ‌ زاهدی يكی از كارهايش‌ آن‌ بود كه‌ عملكرد «شهر نو» را محدود كند. او دور محله‌ی شهرنو را ديوار كشيد‌ و فقط‌ دو درب‌ شمالی و جنوبی برای آن‌ گذاشت‌ تا رفت‌ و آمد مراجعان‌ را كنترل‌ كند. بعد از انقلاب‌ 57 نيز محله‌ی شهر نو ويران‌ شد.
در مقابل‌ اين‌ سوء استفاده‌ها تنها در مقاطع‌ بسيار كوتاهی، برخی از سلاطين‌ ايران‌ به‌فكر اصلاح‌ در وضع‌ زنان‌ روسپی افتاده‌اند. برای نمونه‌ «در دوره‌ی ايلخانان‌ در ايران‌... غازان‌خان‌، قدم‌هايی در راه‌ اصلاح‌ وضع‌ آن‌ها برداشت‌ و مقرر شده‌ بود كه‌ هر كنيزی كه‌ ميل‌ نداشت‌ وارد خرابات‌ شود، از فروش‌ او ممانعت‌ به‌عمل‌ آيد و حكومت‌ او را از صاحب‌ آن‌ مركز می‌خريده‌ و بيرون‌ می آورده‌ است‌. گذشته‌ از آن‌ برای اين‌ دسته‌ از زنان‌ به‌فراخور حال‌ و زيبايی‌شان‌ نرخی معين‌ شده‌ بود تا مغبون‌ نگردند». (راوندی، ج‌ 7، ص‌ 480)
البته‌ چنين‌ اقدامات اصلاحی بسيار محدود و به ندرت اتفاق افتاده است‌ و آن‌چه‌ در سراسر تاريخ‌ وجود داشته رنج‌ و تحقير مضاعفی است‌ كه‌ از طبقات‌ بالادستی (و نيز از سوی فرهنگ‌ مردسالاری) بر زندگی اين‌ زنان‌ فرودست جاری بوده‌ است‌. اما اكنون‌ كه‌ سلاطين‌ «رفته‌اند» و بنا به‌ گفته‌ای تعداد زنان‌ روسپی به‌ يك‌ ميليون‌ و دويست نفر در سراسر ايران‌ رسيده‌ است‌ و نيز بيش‌ از 50 درصد زنان‌ روسپی در كشور ما مبتلا به‌ ايدز هستند (بولتن‌ اخبار زنان‌، آذر و دی 1381) ، آيا وقت‌ آن‌ نرسيده‌ كه‌ برای بهبود وضعيت‌ اين‌ زنان‌ كه‌ از محروم‌ترين‌ طبقات‌ جامعه‌ هستند فكری كرد؟ سخن‌ را با شعر «ملاّفاطمه‌» كه‌ يكی از فاحشه‌های اهل‌ شعر و ادب‌ و هنر در زمان‌ كريم‌خان‌ زند‌ بود پايان‌ می‌دهم‌. وی در پاسخ‌ به امام جمعه شيراز كه‌ به‌ او گفت‌ «از اين‌ كارهای قبيح‌ دست‌ بردار» فی‌البداهه‌ شعری سرود و گفت‌:
در كوی نيكنامی، ما را گذر ندادند
گر تو نمی‌پسندی، تغيير ده‌ قضا را

------------------
منابع‌:
ـ شهری، جعفر، تهران‌ در قرن‌ سيزدهم‌، ج‌ 1 و 7، مؤسسه‌ی خدمات‌ فرهنگی رسا، 1369
ـ راوندی، مرتضی، تاريخ‌ اجتماعی ايران‌، ج‌ 7، نگاه‌، 1369.
ـ بولتن اخبار زنان، بولتن خبرگزاری جمهوری اسلامی ايران، 9 و 10 آذر و دی 1381.
....

language:FA'> 



بالا

بعدی * صفحة دری * بازگشت