تاريخچه مختصري از فضانوردي
از صفر تا سفر
مي توان گفت كه تاريخچه فضا و فضاشناسي از زمان خلقت انسان بر
روي كره زمين شروع شده است. در واقع از هنگامي كه بشر به آسمان نگريست و در فكر
چگونگي و نحوه دستيابي به آن بود و حتي اگر توانايي و علم اين كار را نداشت سريعاً
شروع به ساخت داستان هاي تخيلي مي كرد و خود را در آسمان ها فرض
مي كرد. البته اقليم آسمان هاي تخيلي گذشته با واقعيت فضا بسيار متفاوت
است. زيرا در آسمان آنها همواره فرشتگان و يا آدم هاي كوچك تر يا
بزرگ تر وجود داشتند در صورتي كه تاكنون در فضاي واقعي هيچ يك از آنها ديده
نشدند.
از زمان داستان هاي اسطوره اي چون دادالوس و ايكاروس «Daedalus and Icarus» دو اسطوره
رومي كه با بال هايي از جنس موم مي خواستند به خورشيد برسند» تا زمان
بزرگ دانشمنداني چون ارشميدس، نيوتن، گاليله، كوپرنيك، داوينچي، ولز و... تمامي
آنها نگاهي عميق به فضا مي انداختند و مي دانستند كه دنياي آينده (دنياي
مدرن) قادر به دسترسي و نفوذ به آن هست.
حتي بعد از آنها نيز افرادي كه در عرصه عملي در صنعت هوا فضا بسيار تلاش كردند چون
برادران رايـت، رابرد گودارد (Robert Godard)، كانستانتين ژيوكلوفسكي، هـرمن آبـرث (Hermann Obreth) ورنهر فون براون، سرجي كورولف
(يكي از مشهورترين طراحان برنامه هاي فضايي شوروي)، يوري گاگارين، نيل
آرمسترانگ و... همگي در آرزوي اين بودند كه يك قدم بيشتر در فضا راه بروند زيرا
آسمان و فضا را دست يافتني درك كرده بودند.
اما در گذشته هاي دور يعني هزاران سال قبل، بشر طبق عادت هميشگي هنگامي كه
چيزي را دست نيافتني مي ديد آن را مقدس يا شيطاني مي شمرد و قدرت
آن را بر قدرت خود چيره مي دانست، به آسمان نگاه مي كرد و چون علمي در
مورد چگونگي سيارات و بعضي ستارگان نداشت آنها را خدا مي پنداشت.
ستاره شناسان (مخصوصاً روميان باستان) هنگامي كه اين نورها يا اجرام را در
آسمان مي ديدند به آنها ماهيتي ملكوتي مي دادند و آنها را براي مردم،
خدا وصف مي كردند.
بسياري از سيارات هر كدام نقش يك خدا را بازي مي كردند به عنوان مثال: مريخ
«بهرام - Mars» خداي جنگ بود،
عطارد «تير - Mercury» پيام آور
خدايان بود، ناهيد «زهره - Venus» خداي عشق و
زيبايي بود، مشتري«برجيس - Jupiter» خداي خدايان
بود و زحل «كيوان - Saturn» پدر ژوپيتر يا
خداي زراعت به حساب مي آمد. حتي درباره شهاب هاي آسماني آن قدر
عقايد مختلفي وجود داشت كه توضيح مشروح آنها در اين مقاله كاري غيرممكن است. اما
تمامي اين مسايل وجود داشت كه توضيح مشروح آنها در اين مقاله كاري غيرممكن است.
اما تمامي اين مسايل از زمان رنسانس به بعد رنگ و بوي ديگري به خود گرفت و با
پيشرفت هاي علمي ديگر منطق وارد كار شد و دست خرافات را بست. با اين كه
حتي در اين راه افراد زيادي كشته شدند ولي توانستند بر خرافه پرستي چيره
شوند. بعد از رنسانس بسياري از مسايل فرق كرد. قوانين پايه فيزيك، كشف شد. قوانيني
چون قانون گرانش و قوانين سينماتيك و چگونگي حالت و حركت اجسام.
يكي از تحولات بزرگ در قرن ۱۷ ميلادي رخ داد و آن هم اختراع تلسكوپ (Telescope) بود كه اخترشناسان را به نگرش
عميق تر در فضا ترغيب كرد. ديگر اخترشناسان مي توانستند به راحتي بسياري
از اجرام ناشناخته را ببينند، صور فلكي و جايگاه آنها در فصول مختلف را بشناسند كه
اين قدمي بزرگ در زمينه پيشرفت نجوم و فضاشناسي بود.
اين تحولات به همين شكل ادامه يافت. روز به روز وسايل
پيشرفته تر مي شدند. دانشمندان مجهزتر و با علم بيشتر پيش
مي رفتند. در هر يك سال گويي به ميزان صدسال پيشرفت حاصل مي شد. تا اين
كه بالاخره در سال ۱۹۵۹ (يك دهه طلايي براي صنعت هوافضا) براي اولين بار توسط
تكنولوژي راكتري (Rocketry) بعد از جنگ
جهاني دوم مصنوعات بشر توانستند حصار زمين را بشكنند و به خارج از جو زمين بروند و
حتي به ماه نيز دسترسي پيدا كنند و شخصي چون يوري گاگارين افتخار اولين انساني كه
توانسته بود به فضا سفر كند را به دست آورد. از آن به بعد ديگر تمامي كشورها
به دنبال رسيدن به فضا بودند اما در اين ميان دو كشور همواره بي رقيب بودند.
ايالات متحده آمريكا و اتحاد جماهير شوروي هميشه يك سروگردن از بقيه كشورها جلوتر
بوده اند.
تمامي مسافرت هاي فضايي باعث شد كه اندكي دانش بر معلومات بشر درباره منظومه
شمسي و بسياري از اقمار آن اضافه شود و بشر تمامي اينها را مديون دانشمندان گذشته
است. براي دستيابي به فضا، ساخت فضاپيماها مهم ترين مسئله است. براي ساخت و
طراحي يك فضاپيما بايد تمامي جوانب كار در نظر گرفته شود و به راستي كه از اين حيث
احتمالاً از سخت ترين مصنوعات بشر است. براي ساخت آن احتياج به آمار دقيق از
اين كه اين فضاپيما وزنش چقدر بايد باشد و چگونگي سرعت، سوخت، مواد
به كار رفته و.... تمامي، جزو قسمت عمده طراحي هستند. اين علوم مديون سه
دانشمند بزرگ در سه سده گذشته (از ۱۶۰۰ ميلادي تا ۱۹۰۰) است كه تنها نفر بودند كه
در اين زمينه بسيار فعاليت كردند كه مختصري از پيشينه آنها را مي خوانيد.
اول: ژوهانس كپلر (Johannes
Kepler)
رياضيدان فرانسوي (۱۶۰۹) كه توانست وضعيت چرخيدن سيارات و اجرام به دورهم را مشخص
نمايد و حتي روشن ساخت كه آنها در يك مدار نسبتاً بيضوي حركت مي كنند نه يك
دايره كامل.
دوم: اسحاق نيوتن
Isaac Newton)
در ۱۶۸۷ او به كشفي رسيد كه دنياي فيزيك را متحول كرد و تمامي شاخه هاي
ديناميك، سينيتك و سينماتيك را سرشار از مطالب جديد كرد. او قوانين پايه نيرو F=ma و ارتباط آنها با چگونگي حركت را
به دست آورد و توانست به صورت مشروح كار كپلر را كه تنها به يك تساوي رسيده
بود توضيح دهد.
سوم: كنستانتين ژيوكلوفسكي
(Konstantin Tsiolkovsky)
يك معلم مدرسه بود كه بدون اين كه حتي يك راكت را خود پرتاب (launch) كند، اولين نفري بود كه تمامي
معادلات پايه حركت هاي موشكي (Rocketry) را به دست آورد. او گفته بود كه سفرهاي فضايي غيرممكن نيست
بلكه سهل الوصول است و سفرهاي فضايي را جزو سرنوشت آينده بشر پيش بيني
كرده بود و او راكت ها را وسايلي براي دسترسي بشر به فضا مي دانست. او
بسياري از مشكلات در زمينه طراحي موشك ها و راكت ها را حل كرد و حتي روي
مشكل قدرت پيشران آنها نيز كار كرد.
او گفته بود كه براي دسترسي به فضا موشك هايي با سوخت مايع نياز است و به
همين دليل راكت ها بايد در چند قطعه ساخته شوند كه او آنها را راكت هاي
زنجيره اي (Rocket
Trains)
ناميده بود. وي همچنين خاطرنشان ساخته بود كه اكسيژن و هيدروژن بهترين سوختي است
كه در راكت ها مي توان استفاده كرد. با پيش بيني و محاسبات او بود
كه بشر حدود ۶۵ سال بعد توانست توسط راكت Saturn V براي اولين بار بر سطح كره ماه فرود بيايد.
اينها تمام مقدماتي بر چگونگي دستيابي بشر به فضا بود و در شماره هاي بعد،
معرفي انواع شاتل ها و ماهواره ها را براي خوانندگان در نظر
گرفته ايم.
فرود با سرعت ۲۰ هزار كيلومتر در ساعت
كلمبيا Columbia
قديمي ترين مدارگرد در ميان شاتل ها، نام خود را از يك كشتي قديمي تحت
فرماندهي كاپيتان آمريكايي رابرت گري Robert Gray برگرفته است. در تاريخ ۱۱ ماه مي ۱۹۷۲ ميلادي «گري» و ملوانانش
سفري را آغاز كردند كه از پرخطرترين مسيرهاي آبي آن زمان دنيا مي گذشت. آنها
«كلمبيا» را از دهانه رودخانه خطرناكي كه امروزه در حد واسط مرز كانادا و اورگون
واشنگتن Oregan -
Whashington قرار دارد عبور داده و سفري طولاني و در زمان خود غيرممكن را شروع
كردند. اين رودخانه امروزه به نام اين سفر و اين كشتي «كلمبيا» (south - easten British Columbia) ناميده شده
است. اين سفر اولين سفر دور دنياي آمريكايي ها بود. آنها از بوستون Boston در آمريكا پوست سمور آبي به كانتون Canton در چين بردند و دوباره بازگشتند. اما
وجه ديگر نام كلمبيا Columbia كه
وطن پرستانه تر است نام ادبي و رمانتيك آمريكا است كه در اشعار
آمريكاييان از آن به عنوان «مام ميهن» ياد مي شود و اين نام اقتباسي از نام
كاشف سرزمين روياها «كريستف كلمب» است كه «كلمبيا» تلفظ مي شود. شاتل كلمبيا
هم به مانند اسلاف پيشينش كه همگي از پيشتازان و كاشفان دوران خود بوده اند
توانست نام خود را به عنوان يكي از پيشتازان عصر جديد در تاريخ به ثبت برساند. اما
اين بار كشف «كلمبيا» نه آب هاي جديد بود و نه سرزمين هاي جديد،
كلمبياي ما فضاهاي جديد را به زير نام خود كشيد. بعدها كلمبيا به همراه چهار
خواهرخوانده خود ناوگان كشتي هاي فضايي آمريكا را تشكيل دادند. اين خواهرها
چلنجر Challenger كه در سال ۱۹۸۲
ساخته شد ولي چهار سال بعد به صورت فاجعه آميزي (در حالي كه پرتاب آن به صورت
مستقيم در سراسر دنيا پخش مي شد، در مقابل انظار ميليون ها بيننده
چندثانيه پس از پرتاب منفجر شد) از بين رفت، سپس ديسكاوري Discovery در سال ۱۹۸۳، آتلانتيس Atlantis در سال ۱۹۸۵ و اينديور Endeavour كه جايگزين ديسكاوري بود و در سال ۱۹۹۱
ساخته شدند، بودند. يكي ديگر از خواهران كلمبيا، Enterprise بود كه فقط در انجام آزمايش هاي پروازي
از آن استفاده شد و هرگز به فضا نرفت. اما اين خواهر بزرگ خانواده چگونه ساخته شد
و چگونه به فضا رفت. پس از طي مراحل ساخت و توليد، كلمبيا به مركز فضايي جان
اف.كندي در تاريخ ۲۵ مارچ ۱۹۷۹ منتقل شد تا اولين پرواز خود به فضا را انجام دهد.
اما اين پرواز بدون تلفات نبود. در انجام آزمايش هاي زميني سه كارگر كشته و ۵
نفر زخمي شدند
فرماندهي اين پرواز بر عهده جان يونگ John Young فضانورد باتجربه آمريكايي بود و هدايت آن بر
عهده رابرت كريپن Robbert
Crippen بود كه
پيش از اين به فضا نرفته بود. كلمبيا هميشه يكي از اولين ها را به خود اختصاص
داده است. در سال ۱۹۸۳ كلمبيا اولين ماموريت شش نفره اش (STS-9) را انجام داد كه در آن اولين فضانورد
غيرآمريكايي تاريخ هم وجود داشت و آن كسي نبود جز اولف مربولد Ulf Merbold كه اولين
آلماني، اولين اروپايي و در كل اولين غيرآمريكايي بود كه با شاتل به فضا
مي رفت. در ۱۲ ژانويه ۱۹۸۶ كلمبيا اولين اسپانيولي تاريخ را به فضا برد. اين
فرد دكتر فرانكلين ر.چنگ ديا Dr.Franklin R.Chang-Dia بود. كلمبيا باز هم در سال ۱۹۹۸ اولين بود. در
اين سال ناسا NASA اولين فرمانده
زن تاريخ فضانوردي آمريكا را اعلام كرد. اين خانم موفق ايلين كالين Eileen Callin بود. كلمبيا
هميشه اولين بودن را تجربه كرده بود، اما يكبار براي هميشه دوم شد و از خواهر
كوچكتر خود چلنجر Challenger عقب ماند و آن
«نابودي» كلمبيا بود... بله، كلمبيا هم به مانند چلنجر به شيوه دلخراشي نابود شد و
اين نابودي چنان ضربه اي به صنايع فضايي آمريكا زد كه از سوي دولت آمريكا
اعلام شد. تحقيقات فضايي كه در آنها انسان ها به فضا فرستاده مي شوند تا
چند سال متوقف مي شوند. البته در اين آخرين ماموريت هم كلمبيا دوباره اولين
بود. در اين پرواز اولين فضانورد اسراييلي به نام ايلان رامون Ilan Ramon حضور داشت و اسرائيليان انتظار آن را
مي كشيدند كه پس از فرود كلمبيا با حلقه هاي گل از اولين فضانورد تاريخ
كوتاه كشورشان استقبال كنند، اما ايلان چنان نابود شد كه حتي اسرائيلي ها
نتوانستند حلقه هاي گل خود را بر روي جسد او پرپر كنند. اما اين تنها مورد
نبود. يكي ديگر از خدمه اين فضاپيما هم از اولين ها بود. كالپانا چاولا Kalpana Chawla اولين دوشيزه
هندي تاريخ بود كه به فضا رفته بود اما در بازگشت به شيوه اجدادش با دنيا خداحافظي
كرد او هم مانند ديگر خدمه كلمبيا به خاكستر تبديل شد و هرگز به زمين بازنگشت.
ديگر سرنشينان اين فضاپيماي فراموش نشدني، ريك هازبند Rick Husband به عنوان فرمانده، ويلي مك كول Willie McCool به عنوان
خلبان، مايل پي.اندرسون Michael P.Anderson، لورل كلارك Laurel Clark و ديويد ام براون David M.Brown بودند. اما خواهر بزرگ خانواده چگونه از بين
رفت؟ در صبح اولين روز از ماه فوريه سال ۲۰۰۳، شاتل پس از يك ماموريت ۱۶ روزه
فضايي دوباره به اتمسفر زمين بازگشت. حدوداً ساعت ۹ صبح بود كه ناسا تماس
راديويي با شاتل كلمبيا را از دست داد. دقيقاً دقايقي قبل از زمان تخمين زده
شده فرود آن در پايگاه فضايي كندي درفلوريدا،
به ناگاه دستگاه هاي فيلمبرداري خودكار
آمريكا هواپيما را در حال تكه تكه شدن بر فراز تگزاس Texas، در ارتفاع تقريبي ۳۹ مايلي (۶۳
كيلومتري) و سرعت ۱۲ هزار و ۵۰۰ مايل بر ساعتي (۲۰ هزار كيلومتر بر ساعت) به
آمريكاييان نشان دادند. اين كه چرا شاتل نابود شد بسيار معماگونه است، از
آن جا كه اين شاتل بر فراز شهري به نام فلسطين Palestine در تگزاس منفجر شده است اين احتمال را
مي دهند كه بين ايلان موران اسرائيلي و اين شهر ارتباطي موجود باشد. به هر
حال و به هر دليلي خانواده نه چندان بزرگ شاتل هاي آمريكايي ركن اساسي خود
يعني خواهر بزرگ خانواده را از دست داد. كلمبيا با تلفات شروع به كار كرد، هميشه
پيشتاز بود و با تلفات به پايان كار رسيد.
از همشهری
|