پيشگفتار مترجم
صلح ، امنيت واعمارمجدد ضرورت ها و آرمانهايى اند که از سالها بدينطرف قلب هر افغان بخاطر آنها در تپش است . با سقوط دکتاتورى طالبان وختم تسلط سازمان تروريستى القاعده بر افغانستان در خزان ١٣٨٠ زمينه هاى نسبتاً مساعدى براى تحقق اين آرمانها فراهم شد. در حال حاضر با وجود همه کنديها و موانع متعدد، نيرو هاى افغانى و نيروهاى ائتلاف بين المللى ضد تروريزم به پاکسازى کشور از بقاياى طالبان والقاعده ميپردازند؛ نيروهاى بين المللى کمک به امنيت (ايساف) به بازگشت آرامش و ثبات در کابل مساعدت ميکنند ؛ با تدويرکنفرانس بين المللى توکيو در جنورى ٢٠٠٢ روند بازسازى عرصه هاى اقتصادى - فرهنگى افغانستان روبه آغازنهاده است .
افغانها سهم ونقش جامعه بين المللى را در اعاده صلح به کشور خود و اعمار مجدد آن يک امر ضرورى و مسلم ميشمارند. زيرا افغانستان صِرف بدست خود افغانها ويران نشده است. جنگ دوامدار گذشته در افغانستان با آنکه بخشى از کدام جنگ جهانى ويا منطقوى نبود، مگر دول زيادى از قدرتهاى بزرگ گرفته تا کشور هاى همسايه وغير همسايه در اشتعال وادامه آن بصورت مستقيم وغير مستقيم ذيدخل بوده اند. مداخله گسترده خارجى در مدت بيش از يک ربع قرن پرابلم عمده افغانستان وروابط بين المللى آن بود . تا اينکه افغانستان بالآخره ، آخرين قربانى بزرگ در جنگ سرد و اولين قربانى بزرگ در رويارويى تروريزم بين المللى و بنيادگرايى با جهان متمدن قرار گرفت . تراژدى سپتامبر ٢٠٠١ پيامد منطقى وبهاى آن بيتفاوتى دوامدارى بود که از طرف جامعه بين المللى در دهه ٩٠ در رابطه با افغانستان بوقوع پيوست.
در مرحله کنونى تأمين امنيت و بازسازى کشور دو مسئله حياتى و سرنوشت سازى اند که با تمام قامت در مقياس ملى در برابر مردم و دولت افغانستان قرار گرفته اند. عين مسائل ، پرابلم هاى کليدى آن ستراتيژى اى را در عرصه بين المللى تشکيل ميدهند که مبارزه با تروريزم بين المللى يا « جنگ جهانى عليه تروريزم» ناميده ميشود. بدينترتيب ، امنيت وبازسازى در افغانستان وابستگى متقابل واهميت مبرم بين المللى يافته اند: اگر افغانستان امروز بصورت پلان شده ، هدفمند و قناعت بخش بمساعى خود افغانها وجامعه بين المللى بازسازى نشود، تأمين صلح و امنيت دوامدار در آن نا ممکن خواهد بود. کشور ضعيف وويرانه خيلى بسهولت ميتواند مجدداً به کانون خشونت ، بنيادگرايى ، تروريزم بين المللى وکشتزار مواد مخدر مبدل شود . همچنان اگر امنيت و ثبات در کشور بزودى تأمين نشود، بدون شک بازسازى درآن با پيامد هاى فاجعه بار ناکام خواهد شد .
بر مبناى اين اعتقاد، فکر ميشود که موجوديت نيروهاى ائتلاف بين المللى ضد تروريزم در افغانستان فرصت فوق العاده نادرى را فراهم ساخته است تا از آن براى بوجود آوردن يک معاهده بين المللى بمقصد ضمانت از سر گرفته نشدن مداخله خارجى و عدم احياى دوباره فعاليت هاى سازمان القاعده در افغانستان استفاده بعمل آيد. افغانستان ، کشورهاييکه واحد هاى نظامى شان عملاً در عمليات ضد تروريزم در افغانستان سهم دارند وکشور هاى گروپ ٢+٦ ميتوانند امضاء کنندگان چنين معاهده باشند. معاهده ميتواند از يکطرف اطمينان مردم افغانستان را به آينده مصئون و موفقيت بازسازى تقويت کند واز طرف ديگر اميد هاى سازمان تروريستى القاعده و حلقات فوندمينتاليستى را در منطقه براى از سر گرفتن فعاليت هاى تخريبکارانه به يأس مبدل بسازد.
بعداز بيست وسه سال جنگ وويرانى ، اعمار مجدد افغانستان يک امر بغرنج ملى-تاريخى ويک پروژه بزرگ همکارى بين المللى است. آينده افغانستان ، امنيت منطقه و موفقيت مبارزه عليه تروريزم بين المللى خيلى ها منوط به آن خواهد بود که بازسازى جارى در افغانستان بکدام عمق و کيفيت انجام ميشود.
کتاب هذا - پلان مارشال ( تجربه يک بازسازى موفق ) به زبان درى در زمانى به چاپ ميرسد که اعمار مجدد افغانستان در شرايط پيچيده امنيتى عملاً آغاز شده است . اوريجينال کتاب به زبان هالندى تحت عنوان « سپاس به مارشال » بوسيله خانم پين فان دِر هوفن در سال ١٩٩٧ بمناسبت پنجاهمين سالگرد بوجود آمدن پلان مارشال تحرير يافته بود. درين اثر مولف به نحو احسن ترسيم نموده است که اقتصادهالند و اقتصادکشور هاى اروپاى غربى بعد از جنگ جهانى دوم در چه وضعيتى قرار داشت ؛ پلان مارشال در چگونه شرايط ، براى کدام اهداف و چطور بوجود آمد؛ محتواى آن چه بود؛ کدام کشورها در آن اشتراک ورزيدند ونتايج آن براى اروپا و هالند چه بود؛ قرار معلوم، هالند ازجمله شانزده کشور اروپاى غربى اشتراک کننده در پلان مارشال توانست از پروگرام مارشال بمقايسه ديگران زيادترين کمک بر فى واحد نفوس را بدست بياورد ودر بازسازى سريع ومؤثر خويش به نتايج خيلى ها درخشانى نايل آيد. اما درين کتاب صحبت صرف بر سر آن نيست که چطور هالنديها توانستند پولها وکمکهاى بيشترى براى بازسازى کشور خود بدست بياورند. صحبت عمدتاً بر سر آنست که آنها چطور توانستند پولهارا صرفه جويانه ومؤثر مصرف کنند. هالنديها توانستند برخى از کمکها را دو بار بمقصد بازسازى بدوران بيندازند. همکارى هدفمند مردم و دولت ، همکارى بيسابقه کارگر وکار فرما ، همکاريهاى متقابل کشور هاى اروپايى عوامل ديگرى بودند که در تعامل با پلان مارشال به موفقيت درخشان بازسازى در هالند مساعدت نمودند.
من از خانم فان دِرهوفن مؤلف کتاب صميمانه سپاسگذارم که به اساس خواهش اينجانب نه تنها به ترجمه کتاب خود به زبان درى بکمال خرسندى موافقه نمود وبه ابتکارخود سخاوتمندانه از امتياز مادى حق تأليف بخاطر امر شريفانه بازسازى افغانستان منصرف شد، بلکه مصارف چاپ کتاب را نيز به سعى وتلاش خود تدارک نمود. با اغتنام ازين فرصت من سپاس قلبى خودرا به فوند ايليزى ماتيلدِه
(Stichting Elise Mathilde Fonds)
بخاطر متقبل شدن مصارف چاپ کتاب ابراز ميدارم . همچنان از آقاى يوپ ليسمن ناشرموسسه برت بَکر- پروميتيووس متشکر هستم که بنمايندگى از آن مؤسسه حق چاپ کتاب رابنفع بازسازى افغانستان بطور رايگان در اختيار قرار داده است . خانم فان درهوفنِ واينجانب از سفارتکبراى دولت شاهى هالند درکابل بخاطرمساعدت درتوزيع کتاب صميمانه سپاسگذارميباشيم .
براى من کمال خوشبختى خواهد بود اگر اين کتاب مورد مطالعه ودلچسپى دست اندرکاران عرصه هاى مختلف بازسازى افغانستان قرار بگيرد.
محمدفاروق کارمند
هالند، اگست ٢٠٠٣