افغانستان دو سال پس از سقوط طالبان


کابل ،
ايرنا : ۲۲ آبان ۱۳۸۲ برابر با ۱۳ نوامبر۲۰۰۳
نوشته : خيرالله شفيعي

۲۲
ماه
عقرب مصادف با دومين سال سرنگوني رژيم طالبان در کابل و بيرون راندن آنان از اين شهر است .
شهروندان کابل پس از پنج سال و۱۶ روز تحمل
حکومت جنگ ، افيون ، فقر،تحجر، فشار و عقبمانده طالبان ، نفسي دوباره کشيدند و بامداد۲۲ آبان سال خورشيدى (۱۳ نوامبر۲۰۰۱ ) "آشنايان " تفنگ به دستي را ديدند که در ششم مهر ماه ۱۳۷۵ خورشيدى (۲۸ سپتامبر۱۹۹۶ ) زير فشار طالبان ۱۳۸۰ مجبور به عقبنشيني از اين شهر شده بودند.  سالهاى سخت و سنگ پايان يافته بود.
اما آنچه که اين بار تعجب
آور و حتي ترديد آميز نشان مي داد، حضور"غريبه ها"يي بود که "آشنايان " را همراهي مي کردند. سربازاني با تجهيزات  وجنگ افزارهاى مدرن ، عينکهاى دودى ، چشمهاى آبي و موهاى بورتراژدى خونين و دلخراش بحران افغانستان با کودتاى کمونيستي آغاز و باورود ارتش سرخ شوروى سابق تداوم يافت .
حاصل شوم اين دوره ۱۴ ساله ، کشته و مجروح شدن ميليونها
شهروند بي گناه ،مهاجرت بيش از پنج ميليون تبعه افغانستان ، کشت ۱۰ تا۱۲ ميليون مين در دلخاک براى شکار انسانها، نابودى بخشي از ساختار اقتصادى ، اجتماعي ، فرهنگي و حتي خانوادگي و تحميل فقرى مضاعف براى دهه هاى متمادى بود.
سال۱۳۷۱ خورشيدى يعني حدود چهار سال پس از خروج همراه با شکست ارتش
سرخ از افغانستان ، عمر حکومتهاى کمونيستي در اين کشور نيز به پايان رسيدو دولت مجاهدين به رياست "صبغت الله مجددى " و سپس "برهان الدين رباني "جايگزين آن شد.
اين حلاوت و شيريني عمرى کوتاه چون حباب داشت . چرا که در سومين روزاين
پيروزى در حالي که شليک هاى "شاديانه " تفنگها همچنان ادامه داشت ، به يکباره لوله تفنگ از آسمان به سوى يکديگر نشانه رفت تا بار ديگر تراژدى خونين جنگ و کشتار و قصه تلخ دربه درى ادامه يابد.
دو فرمانده رقيب يعني "احمد شاه مسعود
" که اکنون سر بر خاک نهاده است و "گلبدين حکمتيار" که در کوه ها متوارى است و هنوز به غرش تفنگ دل خوش مي دارد، جنگ با يکديگر را تدارک ديدند و به تدريج ديگر گروه ها و رقبا رانيز در اين جنگ ، کشتار، ويراني و بي سرنوشتي سهيم کردند.
حاصل اين ستيز و تضاد جديد تحميل چهار سال جنگ ، ويراني شهرهايي چون
کابل، مزارشريف ، باميان و دهها شهر ديگر، کشتار ده ها هزار نفر، افزودن برانبوه معلولان و مجروحان و تداوم مهاجرت و ياس و نااميدى بود.
از اين
تضاد و جنگ ، فرزندى متولد شد که "طالبان " نام گرفت . عصر طالبان در تاريخ معاصر افغانستان سياه ترين دوره اين کشور ناميده شده است . عصرى که تحجر، افيون و تروريسم نه تنها مردم افغانستان که تيغي بر گلوى تمامي بشريت شد و به رغم سرنگوني رژيم اين گروه متحجر، تاوان و پيامدهاى حضورآنان همچنان ادامه دارد و همچنان قرباني مي گيرد.
حادثه يازده سپتامبر که بيش از سه هزار شهروند بيش از۶۰
کشور جهان رادر کام مرگ فرستاد، موجب شد تا "انفعال" جهاني در قبال پديده هايي چون طالبان و تروريسم به "تحرک " تبديل شود. حاصل آن سرنگوني رژيم طالبان ونابودى بسيارى از لانه هاى تروريستها در اين کشور بود.۲۲ مهر۱۳۸۰(  14 اکتبر۲۰۰۱ ) پايان افسانه پيروزيها و آغاز شکست سخت طالبان و تروريستها بود.
اماآيا، با سقوط رژيم طالبان و تخريب لانه هاى تروريستهاى "اسامه
بن لادن " جنگ و قتل در افغانستان پايان يافته است ؟ پاسخ به اين سووال همچنان منفي است . زيرا پديده طالبان همچنان حضور دارد و حتي اخيرا سازماندهي و فعالتر شده است . تروريستها نيز در بسيارى از نقاط جهان از جمله عراق ، يمن ، مراکش ، اندونزى و ... قتل و کشتار به ارمغان مي آورند.
بر اساس گزارشهاى منتشره ، رهبران سياسي و
نظامي اين گروه براى هماهنگ کردن آنچه که مقاومت عليه نيروهاى آمريکايي در افغانستان خوانده شده ،گروه هاى جديد مقاومت تشکيل داده اند.
شخصي که خود
را سخنگوى طالبان معرفي کرده است ، مي گويد : در آخرين نشست رهبران طالبان ، شورايي ۱۰ نفرى که از سوى "ملامحمدعمر" رهبر طالبان تعيين شده است ، گروه هاى مقاومت را ساماندهي مي کند.
تحرک نظامي طالبان درجنوب افغانستان اکنون به يک
تهديد جديد تبديل شده است بطورى که سازمان ملل وساير سازمان هاى امدادى بين المللي فعاليت هاى خودرا به دليل ناامني ها در جنوب افغانستان متوقف کرده اند.
اين تحرکها که منجر به ايجاد روزافزون ناامني ، اشغال و کنترل برخي ازمناطق
توسط طالبان ، به آتش کشيدن ده ها مدرسه به ويژه مدارس دخترانه ، توقف فعاليت سازمانهاى امدادى و ناامني برخي راه ها شده ،بعضا حتي نيروهاى مقابل را به انفعال کشانده و اخبار نسبتا موثقي نيز از مذاکرات پنهان دولت کابل و آمريکا با لايه هايي از طالبان را به دنبال داشته است .
سرهنگ "رادني ديويس " سخنگوى
پيشين نظامي آمريکا در افغانستان که ماموريتش روز چهارشنبه پايان يافت ، اخيرا گفت : گزارش هايي خوانده ام که اف .بي .آى با برخي از رهبران و نمايندگان شبه نظاميان طالبان ديدار و مذاکراتي داشته است .
اخبار موثقي وجود دارد که
فرماندهان نظامي آمريکا بارها با نمايندگان طالبان در داخل افغانستان و پاکستان مذاکراتي انجام داده اند و نمايندگان دولت افغانستان نيز آنان را همراهي کرده اند.آزادى "وکيل احمد متوکل" وزيرامورخارجه پيشين طالبان و اقامت وى در منزل شخصي اش در قندهار و حکم هفته گذشته کرزاى براى آزادى هشت عضو طالبان را مي توان در اين راستا تفسيرکرد.
طي هفته هاى اخير، نگرانيهاى بين المللي از تشديد
بحران در افغانستان وافزايش خطر طالبان ، تا جايي پيش رفت که برخي از مقامهاى سازمان ملل حتي از احتمال بازگشت افغانستان به دوران سياه گذشته در نتيجه افزايش تحرکهاى طالبان و کم توجهي بين المللي به اين کشور تحت تاثير بحران عراق سخن گفتند."فيليپو گراندى " کميسر عالي امور پناهندگان سازمان ملل در افغانستان اخيرا با بيان اينکه "علايم نگران کننده اى در اين کشور مشاهده مي شود"، اعلام کرد : در جنوب افغانستان خطر و تهديد طالبان و القاعده همچنان باقي است وآنان در حال تصرف بخشهاى وسيعي از اين کشور هستند.
"
آنتونيو ماريا کوستا
" مدير اجرايي موسسه مبارزه با مواد مخدر سازمان ملل نيز هشدار داده است : "اين احتمال وجود دارد که افغانستان بار ديگر به کشور ناکام مبدل شود و در اختيار تروريستهاى مواد مخدر قرار گيرد".
دو سال پس از سقوط رژيم طالبان ، بار ديگر با
فعاليت و سازماندهي مجددطالبان و رايزنيهاى طرفين ستيز مواجه هستيم . "ملامحمد عمر" و"اسامه بن لادن "هنوز هم زنده انداين خطر متوجه کيست ؟

طالبان ، آتش زيرخاکستر

منبع : تاگس شاو.  برگرفته شده از روزنامه شرق ( شنبه 24 عقرب 1382 خورشيدی )

طي ماه هاي گذشته اوضاع امنيتي در افغانستان به طرز نگران كننده اي وخيم شده است. پس از گذشت نزديك به سه سال از فروپاشي رژيم افراطي طالبان،  از آگوست امسال بار ديگر گزارش هاي زيادي در مورد حملات جنگجويان طالبان و سازمان دهي جديد آنها به چشم مي خورد، در بين اين خبرها شايعاتي هم به گوش مي ر سد مبني بر اينكه اسامه بن لادن، رهبر سازمان القاعده و ملاعمر، رئيس حكومت ساقط شده طالبان، هنوز زنده است. از اينرو نگراني هاي زيادي در خصوص تجديد سازمان اين جنبش افراطي در كشور همسايه، پاكستان، وجود دارد. سياستمداران افغاني اسلام آباد را از حمايت  طالبان برحذر مي دارند و عنوان مي كنند، مداركي از دستگير شدگان در اختيار دارند كه مشاركت پاكستان در حملات اخير را تاييد مي كند. واقعيت آن است كه تا پيش از حملات انتحاري 11 سپتامبر 2001 دولت اسلام آباد آشكارا از رژيم پايتخت نشين طالبان حمايت مي كرد. پس از آن جانب آمريكا را در جنگ بر ضد پديده ترور  گرفت و به جرگه كشورهاي تروريسم ستيز پيوست. اما با اينحال نيروهاي دستگير شده طالبان همواره اظهار مي دارند كه مورد حمايت اسلام آباد بوده و هستند. افزايش چشمگير نفوذ بنيادگرايان در پاكستان پس از پيروزي قاطع در انتخابات گذشته و تاسيس پاسداران اخلاق، شبيه پليس ديني در افغانستان دوران طالبان، همه گواهي بر اين مدعا هستند. جنگجويان اصول گرا بيشتر در جنوب شرقي افغانستان مستقر هستند. طالبان ادعا مي كند مبارزه آنها جز جنگ مقدس بر عليه سربازان صليبي نيست. ادعايي كه با واقعيت بسيار فاصله دارد. چه اعمال خشونت آميز اين گروه دير زماني است كه از انگيزه هاي مذهبي و اعتقادي تهي شده است و آنچه در اين ميان اهميت يافته قدرت و غنيمت است نه پيروزي دين در معني واقعي آن. حمله چند هفته پيش به 30 دستگاه اتوبوس و خودروي شخصي در جاده قندهار به اروزگان و تاراج مسافران در همين راستا قابل ارزيابي است. اين عوامل دست به دست هم داده اند تا علاوه بر سازمان ملل، سازمان هاي غير دولتي (NGO) نيز جز در كابل فعاليت نكنند. سراسر مناطق جنوب و شرق قندهار و كز و نواحي اطراف گرديز و خوست جزو «نواحي پر خطر» محسوب مي شوند. مردم اين مناطق پيوسته به مبارزه با نيروهاي بين المللي و دولت مركزي فراخوانده مي شوند. سواي اين نواحي اطراف ولايت قندوز در 300 كيلومتري كابل هم چندان بي خطر نيست. تنها مزيت اين منطقه نيمه بياباني فاصله 60 كيلومتري آن تا جمهوري تاجيكستان و حضور يك لشگر از ارتش روسيه در آنسوي مرز است و بس.در واقع قندوز تا 2 سال قبل دژ مستحكم نيروهاي طالبان بود. اما در سال 2001 اكثريت شهروندان اين شهر حاضر به همكاري با نيروهاي ائتلاف شمال شدند. امروز بار ديگر 50 تن از به اصطلاح جنگ سالاران شهر را در اختيار دارند. سرآمد آنها شخص محمد فهيم،  وزير دفاع دولت انتقالي كرزاي است. اين ژنرال پر نفوذ كه در ائتلاف شمال بر ضد طالبان مي جنگيد، دشمن خوني اما خاموش حامد كرزاي و قدرتمندترين حاكم محلي است كه گويا بخش اعظم درآمد خود را از محل فروش ترياك تامين مي كند. بي ترديد هر تيم خارجي كه براي بازسازي به ولايت قندوز مي آيد بايد كه دغدغه اصلي اش هماهنگي با شخص فهيم باشد. خواه اين گروه از كشور آلمان باشد يا هر جاي ديگر.



بالا

بعدی * صفحة دری * بازگشت