علـــــــــــــــــــمی
و معـــــــــلومــــــــاتــــــــــــی
از روزنامه
همشهری
قاچاق بي رحمانه ماهي درياهاي عميق
|
قاچاق بي رحمانه نوعي ماهي ويژه درياهاي عميق بنام
«پاتاگونيا» اين گونه را در خطر انقراض قرار داده است. اخيراً گاردهاي مرزي
آفريقاي جنوبي با توقيف يك كشتي با پرچم «اروگوئه» كه از آب هاي قطب جنوب
مي آمد، موفق شدند محموله سنگيني از ماهي پاتاگونيا را كشف و ضبط كنند.
به گفته وزير ماهيگيري استراليا، قاچاقچياني كه با اين كشتي به صيد ماهي
«پاتاگونيا» پرداخته بودند، چند ماه پيش نيز در آب هاي استراليا تحت تعقيب
ماموران اين كشور قرار داشتند. فعاليت غير مجاز صيادان با كشتي متعلق به اروگوئه،
مناسبات استراليا و «اروگوئه» را نيز به خطر انداخت. با سختگيري هاي مقامات
استراليا، اينك قاچاقچيان سعي دارند با عبور از محدوده هاي آبي آفريقاي
جنوبي، محموله هاي قاچاق را به مقصد برسانند. باند هاي قاچاق در ازاي تحويل
يك كشتي ماهي صيد شده «پاتاگونيا» حدود ۲ ميليون دلار دريافت مي كنند.
اين تجارت غير قانوني اما سود آور، نسل اين ماهي را با خطر جدي روبه رو
كرده است. كارشناسان برآورد كرده اند كه اگر صيد اين گونه با همين
روند ادامه يابد ، نسل آن در سال ۲۰۰۷ ميلادي منقرض مي شود.
طرح جديد برزيل
براي حفظ آمازون
ابتكار دولت برزيل براي مراقبت جدي از ۱۰ ميليون هكتار از زمين هاي بكر مناطق
حفاظت شده اين كشور به عنوان يكي از دستاوردهاي پنجمين كنگره پارك هاي ملي
جهان در آفريقاي جنوبي مورد تحسين واقع شد. برزيل تصميم گرفته است از طريق ايجاد
يك دالان زيست محيطي مناطق حفاظت شده، بخشي از مهم ترين پارك هاي
ملي جهان را كه در خاك اين كشور واقع شده است،حفظ كند. اين اقدام برزيل با استقبال
وسيع تشكل هاي زيست محيطي روبه رو شده است. زيرا با به هم
پيوستن مناطق حفاظت شده و زيستگاه هاي حيات وحش از نفوذ و
تاثير گذاري مخرب فعاليت هاي انساني جلوگيري مي شود و همچنين، از
دست اندازي شركت هاي چند مليتي چوب بري در اين مناطق پيشگيري
مي كند. «راسل متير مايد» رييس موسسه جهاني حفظ محيط زيست، ابتكار برزيل
را در گسترش منطقه وسيع حفاظت شده «آماپا» معيار جديدي براي حفظ محيط زيست
جهاني ارزيابي كرده و اين اقدام را براي حفظ اكوسيستم بي نظير منطقه آمازون ،
بسيار مهم و مفيد مي داند.
راهي براي
كاهش گازهاي گلخانه اي
گروهي از دانشمندان اروپايي به كشورهاي اين قاره پيشنهاد
كرده اند كه براي كاهش گاز هاي گلخانه اي از بقاياي
چوب بري و ضايعات چوبي، به عنوان سوخت استفاده كنند. البته توصيه اكيد شده
است كه اين پيشنهاد نبايد موجب دست اندازي به ذخيره هاي پوششي كف
جنگل ها كه محل زندگي و فعاليت ميكروارگانيزم هاست، شود. دانشمندان
اعلام كرده اند كه بقايا و ضايعات چوب بري كه در جنگل ها
باقي مي مانند، هنگام تجزيه، گاز دي اكسيدكربن توليد مي كنند. با
سوزاندن اين ضايعات به عنوان سوخت مي توان به توليد نيروي الكتريسته پرداخت و
يا با فرآوري آنها به صورت خمير كاغذ مي توان به كاهش انتشار گازهاي
گلخانه اي كمك كرد. پژوهشگران در شهر كبك كانادا اعلام كرده اند، بقايا
و ضايعات جنگلداري مي تواند، معادل ۸ ميليون تن نفت خام و الكتريسته
توليد كند كه اين مقدار معادل انرژي مصرف نشده دركشورهاي ايرلند، فنلاند و دانمارك
در طول يك سال است.
كانادا توليدكننده بزرگ گازهاي
گلخانه اي
كانادايي ها، در كنار آمريكاييان و استراليايي ها،
از بزرگترين توليدكنندگان گازهاي گلخانه اي محسوب مي شوند. براساس آمار
و ارقام دولت كانادا، بين سالهاي ۱۹۸۱ و ۲۰۰۰، انتشار گازهاي گلخانه اي ۳۰
درصد افزايش داشته است.
به گزارش خبرگزاري فرانسه از مونترال، و به نقل از مدارك و اسناد دولتي كانادا از
لحاظ سرانه، كانادا يكي از بالاترين سطوح انتشار گازهاي گلخانه اي را
دارد. وابستگي شديد كانادا به سوختهاي فسيلي (سنگوار ه اي) براي انرژي
به جاي ساير شكلهاي آن مانند نيروي هسته اي و ساختار اقتصاد آن دو عامل مهم و
دليل آهنگ بالاي انتشار گازهاي گلخانه اي است.
در سال ۲۰۰۰، سرانه انتشار دي اكسيد كربن كانادا ۳/۱۸ تن بود كه براساس
اداره آمار كانادا بزرگترين ميزان توليد اين گاز در جهان است.
انتشار دي اكسيدكربن كشور كانادا در سال ۲۰۰۰ ، ۵۶۴ مگاتن بود كه نسبت به
۴۳۴ مگاتن در سال ۱۹۸۱ يك افزايش ۳۰ درصدي است.
اداره آمار كانادا خاطرنشان كرده است: رشد اقتصادي و افزايش جمعيت عوامل مهم در
رشد انتشار گازهاست.
در سال ۲۰۰۰، كانادا ۳/۱۸ تن دي اكسيد كربن براي هر نفر توليد كرد كه اندكي
كمتر از استراليا (۶/۲۷ تن) و آمريكاست (۱/۲۱ تن).
هدف پيمان كيوتو تنظيم سطح انتشار گازهاي گلخانه اي به ۱۰۸ درصد سطوح سال
۱۹۹۰ تا سالهاي ۱۲-۲۰۰۸ است. اما اين پيمان از سوي برخي منتقدان آن كه به طور عمده
دولتهاي استراليا و آمريكا هستند به بهانه غيرعملي بودن رد شده است.
كانادا از امضاء كنندگان پيمان كيوتوست و اخيراً اعلام داشته كه تدابيري براي
كاهش گازهاي گلخانه اي مطابق مفاد اين پيمان به كار خواهد بست. اين رويكرد
كانادا كه هفته گذشته در وسايل ارتباط جمعي جهان بازتاب داشت، چشم انداز
پيمان جهاني كيوتو را روشن تر كرده است.
پيدايش و سير تحول كاريكاتور
تماشاخانه اي به وسعت جهان
كاريكاتور، نقاشي هجايي يا طنز تصويري از آغاز تولد، به لحاظ كاركرد
انتقادي و طنزآميزش همواره در معرض سوءتفاهم بوده است. تازه ترين نمونه
از اين دست، اثري متعلق به كاريكاتوريست مطبوعاتي آمريكاست كه در آن با تقليد از
عكس تكان دهنده جنگ ويتنام، فردي را در حال شليك به جرج دبليو بوش رئيس جمهوري
آمريكا نشان مي دهد. كاريكاتوريست با الهام از آن عكس تاريخي و دهشتناك كه
گوشه اي از جنايات ضدبشري جنگ ويتنام و قتل عام معروف دهكده «مالاي»
ويتنام را به تصوير مي كشد، به صورت نمادين، رئيس جمهور آمريكا و
سياست هاي ميليتاريستي او را به نقد كشيده است. از سويي نيز سازمان اف.بي.آي
آمريكا زير ذره بين قرار گرفته است، زيرا به نظر تحليلگران آن سازمان اين كار
به نوعي، ترغيب ديگران به انجام سوء قصد عليه جان بوش تعبير
مي شود.
در تعريف فلسفي كاريكاتور گفته اند: كاريكاتور اثري است كه پس از دريافت توسط
حس بينايي توسط ذهن تحليل مي شود و براساس نوع داوري واكنش، مناسب توسط
بيننده بروز مي كند.
در بررسي تاريخچه و پيشينه كاريكاتور، گفته اند كه در هنر كلاسيك يونان و رم
از بسياري عناصر ظاهري كاريكاتور ديده شده است. در قرن شانزدهم ميلادي و در ميان
نقاشان كلاسيك، بروگل نقاش معروف هلندي به موضوعات كلي كه دربرگيرنده مفاهيمي از
فرهنگ و طنزهاي عاميانه بود، روي آورد و بسياري از ضرب المثل ها
را كه طي قرن ها سينه به سينه نقل شده بود در قالب نقاشي كه حالا
گرايش هاي طنز نيز در آن ديده مي شد به تصوير كشيد.
بعضي از تحليلگران، سفر پرده هاي نقاشي مذهبي به روستاها را سرآغاز
شكل گيري نوعي نقاشي مردمي مي دانند كه خاستگاه تصويرهايي برمبناي طنز و
فرهنگ عاميانه نيز بوده است. اما در جمعبندي نهايي كاريكاتور را مي توان
محصول يك دوره از تحولات سنجيده نقاشي و همزاد صنعت چاپ و نخستين روزنامه ها
دانست. درواقع هنر كاريكاتور كه برخاسته از سرشت طنز و شوخ طبعي هنرمندان
نقاش بود، بر بال فرهنگ مكتوب مي توانست سفر كند، از اين رو
كاريكاتوريست ها، مخاطبان خود را در ميان اهل مطالعه و مردمي كه در كنار كار
و فعاليت هايشان نيازمند طنز و شوخ طبعي بودند، پاسخ دهد.
در ميان نقاشان بزرگ ، فرانسيس گويا نقاش بزرگ فرانسوي با مجموعه «كاپريس» نقش
مهمي در رواج هنر كاريكاتور داشت.مجوعه «كاپريس» يكي از مهمترين فرازهاي ورود
نقاشان به عصر نقاشي با محتواي طنز انتقادي بود. در مجموعه كاپريس گويا با اثري با
نام «وقتي عقل به خواب مي رود، هيولاها بيدار مي شوند» با هشياري
كم نظير و طنزي تكان دهنده به كالبدشكافي مسايل اجتماعي عصر خود
مي پردازد و لشكركشي ها و خونريزي هاي بي پايان در قاره اروپا
را، به مثابه برآمدن هيولاها در غياب خرد اجتماعي به نقد مي كشد. «گويا» در
مجموعه كاپريس با خلق آثاري كم نظير، تحليل نهايي اثر را به بيننده واگذار
مي كند، هرچند در اين آثار او نخستين برداشت خود را از اثر ارائه
مي دهد. در اين مجموعه گويا رايج ترين مسائل اجتماعي را دستمايه كار خود
قرار مي دهد. گويا با اثر ديگري در مجموعه «كاپريس» با عنوان «هيچكس خودش را
نمي شناسد» مي گويد:«دنيا يك بالماسكه است تمام صورت ها،
لباس ها و صداها ساختگي هستند همه مي خواهند به شكل ديگري غير از آنچه
هستند، ظاهر شوند و يكديگر را فريب مي دهند و حتي خودشان را
نمي شناسند!»
در قرن نوزدهم ميلادي اگرچه فيلپيون، نقاش برجسته و كاريكاتوريست فرانسوي با هجو
چهره لويي شانزدهم پادشاه فرانسه و تبديل آن به گلابي با جسارت
خارق العاده اي به عصر كاريكاتور واقعيت بخشيد، اما در ميان نقاشان بزرگ
آن عصر، «آندره دوميه» نقاش برجسته و كاريكاتوريست سرشناس فرانسوي هم به لحاظ
زمانه اي كه در آن مي زيسته و هم به خاطر نگاه ژرفي كه به رفتار و
مناسبات مردم عصر خود داشته از پايه گذاران هنر كاريكاتور محسوب مي شود.
به دليل همين تأثيرگذاري است كه گفته اند، مردم قرن نوزدهم را به كمك
كاريكاتورهايشان مي توان شناخت. تحول بزرگ برآمدن شاخه كاريكاتور از درخت
تناور نقاشي در عصري كه دوميه و نقاشان هم دوره او در اوج شهرت قرار داشتند،
رخ مي دهد. عصري كه بعد از انقلاب كبير فرانسه با ظهور طبقه جديدي از
ديوانسالاران، تحولات سريع و تكان دهنده اي را به نمايش مي گذارد.
نقد و هجو ديوانسالاران فخرفروش و پرده برداري از وجه مغلوب كارمندان
دون پايه و چاپلوس جز با زبان طنز و مطايبه و شناخت عميق روحيات و رفتار اين
جماعت ممكن نبود. دوميه كه مي توانست به توانايي «ميكل آنژ» طراحي كند و
در نمايش جمعيت هاي انبوه و فشرده و صحنه هاي مهيج چيزي از
«دولاكروا» كم نداشت، سعي كرد، همپاي تحولات عصر خود به عطش جامعه پاسخ دهد
و با آثاري كه دوميه و هنرمنداني چون او پديد آوردند، به قول آندره مالرو، نويسنده
بزرگ فرانسه، طنز تصويري برخاسته از عالي ترين استعداد بشري به صورت
مهمترين اسناد تاريخي درآمد. حسب عادت اغلب ما از ديدن كاريكاتور بيشتر به
جنبه هاي مضحك و خنده آور آن توجه مي كنيم و از عمق فاجعه اي
كه گاهي در پشت صحنه طنز جريان دارد، غافل مي مانيم. به عنوان مثال در طنز
سياه، كاريكاتوريست درصدد افشاي نكات خنده داري است كه در شرايط متعارف كمتر
به آن توجه مي شود. به همين دليل، هنر كاريكاتور از آغاز پيدايش تا به امروز
كه با ژورناليسم و مطبوعات پيوندي عميق دارد، همواره به مهمترين نياز زمانه خود
پاسخ گفته است، از نقد ديوانسالاري و نوكيسگان فخرفروش و چاپلوسان تا نمايش فجايع
تكان دهنده جنگ هاي جهاني در قالب طنز تصويري تا به امروز كه
كاريكاتوريست ها، بحران آلودگي محيط زيست را در هزاران تلخند بيان
مي كنند. كاريكاتور موجوديت خود را از نقاشي رسمي قرن نوزدهم ميلادي بيرون
كشيد و به ميان مردم آمد تا همه آنها را بخنداند و گاهي نيز به انديشيدن وادارشان سازد.
اين هنر در وجهي ديگر هزار توي روان آدمي را مي كاود و سياهه اي از
رؤياها و كابوس هاي نهايي را به تصوير مي كشد. در نقد مسايل اجتماعي نيز
هيچيك از شاخه هاي هنرهاي تجسمي توان و قابليت كاريكاتور را ندارند. اگر «دون
كيشوت» رمان برگزيده قرن بيستم ميلادي، باشكوه ترين طنز كلاسيك زمانه را به
نمايش گذاشته است، كاريكاتور در هجو شواليه هاي دوران مختلف، به زندگي باشكوه
خود ادامه مي دهد.
هنوز امكان پيش بيني زلزله
وجود ندارد
به دنبال وقوع زلزله هشت ريشتري در جزيره هوكايدو
ژاپن، زلزله شناسان تايواني اعلام كردند دانشمندان در سراسر جهان هنوز
نمي توانند وقوع زمين لرزه ها را پيش بيني كنند.با اين حال به
گفته اين دانشمندان پيشرفت هايي در پيش بيني زلزله و اقدامات پيشگيرانه
به دست آمده است.
به گزارش خبرگزاري آلمان از تايپه، اين زلزله هفت روز بعد از آنكه يك دانشمند
ژاپني هشدار داد زلزله هفت ريشتري منطقه توكيو را خواهد لرزاند و ۲۵ روز بعد از
آنكه ژاپن تمرين ملي پيشگيري از زلزله را برگزار كرد،اتفاق افتاد.كميته تحقيقات
زمين لرزه ژاپن در ماه مارس پيش بيني كرد احتمال وقوع زلزله شديد در هوكايدو
۱۰ تا ۲۰ درصد است، اما اطلاعات دقيق تري در اين زمينه ارايه نداد.
زلزله شناسان تايواني در حال مطالعه زلزله هوكايدو هستند، زيرا تايوان و ژاپن
بر روي يك كمربند زلزله قرار گرفته اند كه جزاير آليوتين، فيليپين، اندونيز،
و نيوزيلند را نيز در بر مي گيرد. حدود ۶۸ درصد از زمين لرزه ها در اين
منطقه اتفاق مي افتد.زلزله هوكايدو قدرت ۵۱۲ بمب اتمي را داشت و ۱۰ برابر
قويتر از زلزله ۳/۷ ريشتري ايالت نانتو در تايوان بود كه در سال ۱۹۹۹ باعث كشته
شدن ۲۴۰۰ تن شد.
يك كارشناس زلزله در اين باره گفت: خوشبختانه مركز زمين لرزه در فاصله ۹۰
كيلومتري ساحل هوكايدو و ۴۱ كيلومتر زيربستر دريا بوده است.اگر اين زلزله در جزيره
هوكايدو رخ مي داد ميزان تلفات غيرقابل تصور بود.
در روز ۲۸ ژوييه ۱۹۷۶ نيز يك زلزله ۸/۷ ريشتري تانگشان در شمال چين را لرزاند كه
۲۴۰ هزار نفر تلفات داشت و نيمي از ساختمان هاي شهر فرو ريخت.
كشور تايوان به منظور كاهش آثار زلزله اقدام به ايجاد يك سامانه انتشار سريع
اطلاعات زلزله كرده است كه مركز زمين لرزه را ۱۰۰ ثانيه بعد از وقوع تعيين
مي كند و ظرف ۵ تا ۱۰ دقيقه گزارش زلزله را در اختيار رسانه ها قرار
مي دهد. انجام اين كار در كاهش تلفات زلزله بسيار بااهميت است، زيرا با تخمين
ميزان خسارات و اطلاع رساني به موقع به امدادگران مي توان ميزان تلفات
را بسيار كاهش داد.
مشكل پيش بيني زلزله اين است كه انسان هنوز نمي داند چرا و چه زماني زلزله رخ
مي دهد.
دانشمندان فقط مي دانند زلزله در اثر اصطكاك بين صفحات تكتونيك رخ
مي دهد، اما نمي توانند زمان وقوع آن را پيش بيني كنند. دانشمندان
تلاش كرده اند زلزله را از روي علايمي مثل تغيير ميدان مغناطيسي زمين يا بروز
رفتار غيرعادي در حيوانات پيش بيني كنند، اما اين قاعده در مورد همه
زلزله ها صدق نمي كند.
زلزله شناسان چيني موفق به پيش بيني برخي زلزله ها در
شين جيانگ و يونان شدند، زيرا متوجه تجمع فعاليت زمين در اين منطقه شدند، اما
اين امر در مورد تايوان كارآيي ندارد. در تايوان هر روز زلزله اي رخ
مي دهد كه به علت اصطكاك ميان صفحه «اروپا - آسيا» و صفحه «فيليپينو» است و
هيچ نشانه اي پيش از زلزله مشاهده نمي شود.
شناسايي سنگ هاي
آسماني
نزديك زمين
شناسايي يك سنگ آسماني نسبتاً
كوچك كه چند روز قبل از كنار زمين عبور كرد،نشان
مي دهد كه ستاره شناسان در زمينه شناسايي
اجرام آسماني نزديك زمين به پيشرفت
زيادي دست پيدا كرده اند.
به گزارش سايت اينترنتي «بي بي سي نيوز»،
اين سنگ آسماني كه «۲۰۰۳ اس دبليو ۱۳۰»
نامگذاري شده تنها پنج متر قطر داشت و حتي اگر
به جو زمين نيز وارد مي شد، به احتمال زياد تا
قبل از رسيدن به زمين كاملاً سوخته و نابود
مي شده است .ستاره شناسان تاكنون ۱۰ بار
موفق شده اند نزديك شدن يك سنگ آسماني
به كره زمين را شناسايي كنند كه از اين تعداد
۵ مورد آنها در دو سال اخير صورت گرفته است .سنگ
آسماني «۲۰۰۳ اس دبليو ۱۳۰» ابتدا توسط ستاره شناسان
آمريكايي و با استفاده از تلسكوپ ۸/۱ متري «اسپيس واچ »
در «آريزونا» شناسايي شد و چند ساعت بعد نيز رصدخانه
«كلت » در جمهوري چك آن را رصد كرد.بررسي ها
نشان مي دهد كه اين سنگ آسماني در روز ۱۹
سپتامبر از فاصله ۱۶۸ هزار كيلومتري زمين عبور كرده
است . تاكنون تنها چهار مورد عبور اجرام سماوي از نزديكي
زمين گزارش شده كه فاصله شان تا زمين
كمتر از اين مقدار بوده است .
توانايي ستاره شناسان در كشف سنگ هاي
آسماني كه از نزديكي زمين عبور مي كنند،
روزبه روز افزايش مي يابد. سال گذشته دانشمندان
سنگ هاي «۲۰۰۲ ايكس وي ۹۰» و «۲۰۰۲ ام ان » را
شناسايي كردند كه در فهرست اجرام آسماني كه
از كنار زمين عبور كرده اند، مكان دوم و سوم در
اختيار اين دو سنگ آسماني است .
كمترين فاصله شناسايي شده يك سنگ
آسماني از كره زمين به سنگ آسماني «۱۹۹۴
ايكس ام ۱» مربوط مي شود كه در سال ۱۹۹۴ با
فاصله اي در حدود ۱۱۲ هزار كيلومتر از كنار زمين عبور كرد.
هر از چندگاهي برخي از اين اجرام آسماني با
كره زمين برخورد مي كنند كه يك نمونه
مهم آن برخورد سنگ آسماني «تونگوسكا» با زمين در
سال ۱۹۰۴ بود.