متن مصاحبه تحليلی "رجب صفراوف"

كه خبرگزاری نوستی روی شبكه اينترنتی خود

 آن را منتشر كرده است:

- از قرار معلوم، دولت بوش تماسهای خود را با ايران قطع كرده و بر توسل به عمليات نظامی عليه اين كشور پافشاری  می ‌كند. آيا ايالات متحده به ايران حمله خواهد كرد؟

- پيشنهاد می كنم اين موضوع را به لحاظ ساختاری سه قسمت بكنيم، يعنی برخورد كشورهای جامعه جهانی يا به عبارت دقيق‌تر قسمت غربی آن با ايران؛ اوضاع كنونی ايران و مواضع روسيه در قبال سناريوهای احتمالی

برخورد كشورهای غرب نستب به ايران، عمدتاً با توجه به برخورد ايالات متحده با ايران تعيين می شود. اين برخورد با 5 سال پيش تفاوت كامل دارد. همانطور كه اطلاع داريد، اتحاديه اروپا چندی پيش نزديك بود با ايران موافقتنامه همه‌جانبه‌ای امضا كند كه مي‌توانست اين كشور را به سطوح ً جديدی از مناسبات با كشورهای اروپايی برساند. ولی موافقتنامه‌هايی كه قرار بود امضا شود، به خاطر ايرادهای سياسی به ايران كه توسط ايالت متحده ديكته شده بود، به امضا نرسيد. در حال حاضر اتحاديه اروپا از تهران چهار ايراد مي‌گيرد:

اولاً ايران به عقيده اتحاديه اروپا با جنبشها و گروه های تروريستی روابط دارد؛

ثانياً ايران گويا تلاش مي‌كند سلاحهای هسته ای ايجاد كند؛

ثالثاً در ايران حقوق بشر به صورت جدی نقض مي‌شود؛

رابعاً ايران به اندازه كافی از روند صلح خاور ميانه حمايت نمي‌كند.

همه اين شبهات كه به صورت ايرادها در آمده‌اند، حالت خاص سياسی دارند در حاليكه قرارداد فقط همكاری بازرگانی و اقتصادی اتحاديه اروپا با ايران را پيش بينی می كند. بنا بر اين، اگر ايالات متحده با چيزی يا كسی مخالف باشد، حتی اتحاديه اروپا نمي‌تواند موافقتنامه مستقلانه‌ای امضا كند.

جهان مدت هاست تك‌ قطبی شده و ايالات متحده به اين وضع عادت كرده است و معتقد است كه در جهان بايد يك حكومت جهانی و يك رئيس جمهور وجود داشته باشد. طبيعتاً رئيس جمهور ايالات متحده بايد اين نقش را بازی كند. هر ادعائی برای استقلال و دنبال كردن سياست مستقلانه بايد از سوی حكومت جهانی شديداً مجازات شود كه اخيراً در عراق همين كار را كردند.

اوضاع فعلی ايران ساده نيست. گاهی طيف های قدرت با هم موافق نيستند، عده‌ای با آهنگ اجرای اصلاحات و عده ای با سطح زندگی در كشور موافق نيستند. در سالهای اخير مسأله بيكاری جوانان، حقوق و آزادي‌های بشر و به خصوص آزادی بيان در ايران بسيار جدی شده

است. اين عوامل در جامعه تشنج ايجاد كرده و بر سرعت اصلاحات و ادامه همگرايی كشور با جامعه جهانی اثر گذاشته است.

چندی پيش گروه قابل توجهی از نمايندگان مجلس ايران، برای اولين بار در تاريخ جمهوری اسلامی ايران طی نامه دسته‌جمعی به رهبر روحانی كشور اعلام كردند كه مردم بايد از آزادی برخوردار باشند. آزادی نيم‌بند و ناكام باب طبع كسی نيست. رئيس جمهور خاتمی ضمن برگزاری ششمين سالگرد رياست جمهوری خود اظهار داشت كه از كارهايی كه در طول رياست‌جمهوری خود انجام داد و نيز از سرعت و عمق اصلاحات خرسند نيست. او برای نخستين بار اعتراف كرد

كه بسياری از مكانيزم های نظام دولت كنونی ايران مانع از كار او و قوه مجريه در زمينه ارتقای اصلاحات تا سطح مطلوب می شود.

رئيس جمهور خاتمی علناً از مردم ايران عذرخواهی كرده و به مردم هشدار داد كه اگر وضع تغيير نكند، بديهی است كه مردم ايران در آينده نزديك با مشكلات جدی روبرو خواهند شد.

 

از قرار معلوم روزنامه “واشنگتن پست” چاپ آمريكا مقاله ای را درج كرده كه در آن به علاقه ايالات متحده به بي‌ثبات كردن اوضاع ايران، تمايل به تغيير رژيم اين كشور و اينكه دولت جورج بوش به همين منظور برنامه ويژه‌ای را طراحی مي‌كند، اشاره شده است.

مقامات ايالات متحده به يك مركز علمی پژوهشی به نام “شورای آتلانتيك” مأموريت دادند به بررسی دورنمای سرنگونی رژيم فعلی ايران بپردازد. به آنها دستور داده در همه راههای تعويض حكومت ايران و از جمله توسل به دخالت نظامی را بررسی كنند. (موسسه اينترپرايس به مديريت مايكل لدين و همكاری نزديك سهراب سبحانی كه اكنون از سوی همين موسسه بعنوان نخست وزير آينده ايران معرفی شده است- مراجعه كنيد به شماره شنبه گذشته پيك)

سام براونبك سناتور آمريكايی از حزب جمهوري‌خواه پيشنويس قانون موسوم به “سند در باره دمكراسی در ايران” را تهيه كرده كه مطابق آن اختصاص 50 ميليون دلار آمريكا به رسانه های گروهی اپوزيسيونی و به خصوص سلطنت‌طلب ايرانی مستقر در لس آنجلس و نيز به گروههای مختلف دمكراتيك و مدافعين حقوق بشر ايران پيشبينی شده است.

حالا درباره قسمت نامرئی اين “كوه يخ” صحبت كنيم. در خاك ايران هم اكنون صدها تن از متخصصين از آمريكا و كشورهای ديگر حضور دارند كه با اپوزيسيون داخلی ايرانی همكاری كرده و مصرانه فعاليت آن را با اپوزيسيون خارجی هماهنگ مي‌كنند. اين به اصطلاح “گروه اعزامی" مسأله هماهنگی اقدامات جوانان ايرانی كه از بيكاری رنج می برند و قسمت ناراضی مردم ايران با فعاليت نيروهای خارجی را حل مي‌كند.هدف ديگر آنان، بررسی اوضاع از اين نظر است كه آيا در ايرانی كه فساد و رشوه رايج است مي‌توان به نهادهای نظامی و انتظامی رشوه داد؟

طبق اطلاعات كنترل نشده از منابعی مورداعتماد، حدود 500 ميليون دلار به اين هدف اختصاص يافته است. با توجه به اينكه در ايران گزينش ها هنگام انتصاب مقامات در دستگاههای اداری دولتی دقيق مراعات می شود، فكر می كنم در رياست غيرنظامی ايران مشكل بتوان چنين افرادی را پيدا كرد. ولی در ميان نهادهای نظامی هستند افرادی كه نمي‌توانند از اين وسوسه چشم بپوشند؛ چرا كه كشورهای غربی هم اكنون در ايران در اين زمينه كار بزرگی انجام می دهند و ممكن است جهان در آستانه تغيير اوضاع ايران قرار گرفته باشد.

- اين امر برای روسيه چه عواقبی خواهد داشت؟

- دولت روسيه 10 ماه پيش پيشنويس برنامه گسترده همكاري‌های بازرگانی و اقتصادی با ايران را تأييد كرد. طبق برنامه مذكور، ايران و روسيه قصد دارند ظرف 10 سال آينده روابط بازرگانی و اقتصادی خود را به بيش از 40 ميليارد دلار برسانند. روسيه تنها در

زمينه انرژی اتمی مي‌تواند در ايران 6 واحد نيروگاه اتمی شبيه به واحدی كه اكنون در بوشهر ساخته مي‌شود احداث كند. روسيه در اين كشور منافع جدی دارد. علاوه بر آن، ايران تنها كشور منطقه باقی مانده است كه روسيه در آنجا نفوذ واقعی دارد. اگر تهران به مدار نفوذ غرب منتقل شود، بعد از مدتی سيستم حقوق بين‌الملل، تعادل ميان غرب و شرق و سيستم روابط روسيه با جهان اسلام و غرب به طور كلی بهم خواهد خورد. بعد از آن برای آمريكايي‌ها تنها هدف غصب آسيای مركزی باقی خواهد ماند. اين هدف به آسانی حاصل مي‌شود. ايالات متحده بعد از آسيای مركزی به حل و فصل مسايل توسعه‌طلبی خود در ارتباط مستقيم با روسيه خواهد پرداخت.

بنا بر اين، روسيه بايد در آينده نزديك مواضع خود را نسبت به سناريوهای احتمالی در رابطه با ايران طراحی كند. در حال حاضر وزارت امور خارجه و پنتاگون بر سر انتخاب استراتژی نسبت به ايران با هم اختلاف نظر شديدی دارند. پنتاگون اعتقاد دارد كه در اين كشور مذهبی مذاكرات برای دمكراتيزه ‌سازی گام به گام آينده ندارد. ولی وزارت امور خارجه بر اين عقيده است كه ايران در آستانه فروپاشی و تغيير نظام قانونی خود قرار داد و بايد فقط به تكميل هرچه سريع‌تر اين روند كمك كرد. اين “كمك” مي‌تواند از طريق تأمين مالی، كارشناسان، رشوه دادن به افراد و اعمال انواع مختلف فشارهای سياسی و اقتصادی ارائه شود.

بعيد نمي‌دانم كه كاری كه اكنون در ايران در جهت رشوه دادن به مقامات بلندپايه ايرانی در نهادهای دولتی و نظامی انجام می گيرد، اوضاع را به نحوی تحت تأثير قرار دهد. ولی روسيه در واقع بايد برای هر تحولی آماده باشد. واضح و روشن است كه ايالات متحده ايران را تا زمانيكه اوضاع اين كشور تغيير نكند يا رژيمی روی كار نيايد كه باب طبع آمريكا باشد راحت نخواهد گذاشت.

فكر مي‌كنم كه سياست گذشت ها و برقراری تعادل بين منافع سياسی و اقتصادی نسبت به ايالات متحده گاهی معقولانه نيست. چيزهای مهمی به بازی گرفته شده است. روسيه مي‌تواند فقط در بخش اقتصاد دهها يا شايد صدها ميليارد دلار از دست بدهد، همانطور كه در عراق ميلياردها دلار از دست داده است. همه وعده‌هايی كه منافع روسيه در ايران هرچه بيشتر در نظر گرفته خواهد شد و اينكه مسكو فقط نبايد در اين روند مداخله زيادی بكند، كاملاً بي‌اساس است.

وزارت امور خارجه روسيه بايد با توجه به اين تحولات فوراً به گفتگوی اصولی با واشنگتن درباره غيرمجاز بودن هرگونه مداخله آمريكايی در امور ايران بپردازد.

- شما به گروه متخصصين آمريكايی كه وارد ايران شده و آنجا درميان جمعيت ايران فعاليت تبليغاتی مي‌كنند اشاره كرديد. آنها به چه صورتی به ايران رفتند و چرا مقامات رسمی از فعاليت خرابكارانه آنها اغماض مي‌كنند؟

- طبيعتاً اين گروه تحت سرپرستی ايالات متحده وارد ايران نشدند. اعضای آن نماينده كشورهای مختلف جامعه جهانی بوده و طبيعتاً از فعاليت خود به كسی اطلاع نمی دهند. مقامات ايرانی همانند مقامات هر كشور جهانی امكان كنترل همه تازه واردان را كه چه كسی، چه وقتی و با چه هدفی وارد ايران شده اند ندارند. اما معلوم است كه اين گروه هم اكنون در ايران هستند و چند ماه است كه به فعاليت خود ادامه می دهند. همچنين معلوم است كه تماسهايی در جهت رشوه دادن به رهبران عالی مقام نهادهای نظامی ايران برقرار شده و تا آنجايی كه ما اطلاع داريم، نتايج اوليه در اين زمينه حاصل شده است.

- نفوذ روسيه در ايران بر چه چيزی استوار است؟

- برخورد روسيه با برخی مسايل برای ايران اهميت حياتی دارد: تعيين رژيم حقوقی دريای خزر، آينده افغانستان، حضور ايران در آسيای مركزی. مسكو همچنين مي‌تواند به خاطر موقعيت جغرافيايی خود در ايران نفوذ سياسی و اقتصادی زيادی داشته‌ باشد. در حقيقت امر روسيه برای ايران كريدوری به جهان خارجی است، چرا كه اين كشور هنوز تا اندازه زيادی از جامعه بين‌المللی منزوی است و بسياری از مسايل بزرگ خود را از طريق روسيه و با مشاركت روسيه حل می كند.

به عنوان مثال، به مسأله انرژی توجه كنيد. به همين دليل تهران با دقت به اينكه مسكو چگونه مسايل مربوط به ايران را حل می كند برخورد مي‌كند. ايران اميدوار است كه روسيه شريك مطمئن راهبردی ايران باشد تا ايران در لحظه خطر اميدوار باشد كه روسيه از آن دفاع می كند و همانند عراق آن را تسليم  نمی كند.

ايران، برای روسيه كشور هم مرزی است كه حسن همجواری با آن بر مسايل زيادی اثر می گذارد. اگر ما با ايران روابط خصمانه داشته باشيم، خسارات از اين روابط برابر صدها ميليارد دلار خواهد شد. از جمله می توان به تشنج در دريای خزر، وخيم شدن اوضاع آسيای مركزی، كمك به گروه های اسلامی در آسيای مركزی و قفقاز و احتمالاً حتی نفوذ مستقيم منفی در قسمت مسلمان جمعيت روسيه اشاره كرد.

- تا آنجايی كه من اطلاع دارم، روسيه در آستانه جنگ عليه عراق نيز مشغول گفتگوی فعالانه و مؤدبانه و گاهی با استفاده از لحن شديد سياسی بود. ولی اين گفتگو كمك نكرد. چرا شما اعتقاد داريد كه روسيه و نه تنها روسيه بلكه جامعه جهانی فرصت جلوگيری از حل و فصل قهری مسأله ايران توسط ايالات متحده را دارد؛ در حالی كه ايالات متحده خودش تصميم مي‌گيرد چكار كند. در اين رابطه كلمات اخير شما را مورد تأكيد قرار می دهم كه روسيه نبايد ايران را مانند عراق تسليم كند. ولی در اين صورت روسيه بايد چكار كند: ناوها و هواپيماهای خود را بفرستد؟ به عبارت ديگر، روسيه چطور می تواند و بايد از ايران دفاع كند؟

ايران، برای روسيه كشور هم مرزی است كه حسن همجواری با آن بر مسايل زيادی اثر می گذارد. اگر ما با ايران روابط خصمانه داشته باشيم، خسارات از اين روابط برابر صدها ميليارد دلار خواهد شد. از جمله می توان به تشنج در دريای خزر، وخيم شدن اوضاع آسيای مركزی، كمك به گروه های اسلامی در آسيای مركزی و قفقاز و احتمالاً حتی نفوذ مستقيم منفی در قسمت مسلمان جمعيت روسيه اشاره كرد.

- تا آنجايی كه من اطلاع دارم، روسيه در آستانه جنگ عليه عراق نيز مشغول گفتگوی فعالانه و مؤدبانه و گاهی با استفاده از لحن شديد سياسی بود. ولی اين گفتگو كمك نكرد. چرا شما اعتقاد داريد كه روسيه و نه تنها روسيه بلكه جامعه جهانی فرصت جلوگيری از حل و فصل قهری مسأله ايران توسط ايالات متحده را دارد؛ در حالی كه ايالات متحده خودش تصميم مي‌گيرد چكار كند. در اين رابطه كلمات اخير شما را مورد تأكيد قرار می دهم كه روسيه نبايد ايران را مانند عراق تسليم كند. ولی در اين صورت روسيه بايد چكار كند: ناوها و هواپيماهای خود را بفرستد؟ به عبارت ديگر، روسيه چطور می تواند و بايد از ايران دفاع كند؟

- گاهی اوقات گفتگويی كه فعالانه و از راه مجاری ديپلماتيك اجرا شده باشد، بدون پشتيبانی نظامی واقعی نمي‌تواند نتيجه مطلوبی بدهد. اگر ايالات متحده در مورد ايران تصميم نظامی بگيرد (ما تشكيل ائتلاف ضدايرانی را در نظر نمی گيريم چرا كه در رابطه با ايران چنين كاری حد اقل در شرايط فعلی ميسر نيست)، شايد فقط اعتراضات ديپلماتيك روسيه كافی نباشد.

در صورتی كه تصميم بردخالت نظامی در ايران، بدون مجوز شورای امنيت سازمان ملل متحد گرفته شود، روسيه بايد يا واحدها و يگانهای نيروهای نظامی خود را به منطقه خليج فارس بفرستد يا به طور نمايشی از سازمان ملل خارج شده و عضو سازمان همكاريهای اقتصادی (اكو) شود. مسأله اين است كه اگر ايالات متحده ايران را به تصرف خود در آورد، آسيای مركزی گام بعدی آمريكا خواهد بود. از منطقه ديگر چيزی باقی نمانده است. كوبا و كره شمالی را نمي‌توان جدی گرفت. فقط چين باقی مانده است كه هنوز دست آمريكا از چين كوتاه است. بنا بر اين، روسيه بايد بفهمد كه اگر ايران را از دست بدهد، آسيای مركزی را به طور نهايی و بازگشت ناپذير از دست خواهد داد. روسيه با از دست دادن ايران و آسيای مركزی نهايتاً وزن خود را در سياست جهانی از دست داده و به حاشيه سياست جهانی، به رده كشورهای درجه سومی خواهد غلتيد كه كسی منافع آنها را در نظر نمی گيرد.

- آيا روسيه بايد همه اين اقدامات را قبل يا بعد از تهاجم به ايران اتخاذ كند؟

- فكر مي‌كنم كه روسيه واقعاً بايد قبل از آغاز عمليات جنگی اقدام كند. روسيه بايد به ايالات متحده بفهماند كه آمريكا بر خلاف همه موازين حقوقی بين‌المللی عمل مي‌كند. برای جواب به همه ايرادهای ايالات متحده از برنامه هسته ای ايران سازمان ماگاته وجود دارد. اگر در ايران حقوق بشر نقض می شود، كميسيون ويژه سازمان ملل برای رسيدگی به اين كار وجود دارد. اگر ايالات متحده تخلفات ديگری را از طرف تهران كشف كند، برای هر يك از آنها ساختارهای مربوطه بين‌المللی وجود دارند كه مي‌توانند اقدام كنند. روسيه بايد با قاطعيت تمام در چارچوب شورای امنيت سازمان ملل و در ساختارهای بين‌المللی ديگر اين مسأله را مطرح كند. فكر می كنم كه در اين صورت روسيه رأی وزينی خواهد داشت و بسياری از كشورهای جهان از آن استقبال خواهند كرد.

- ايالات متحده برای تجاوز به ايران چه دلايل حقوقی نياز دارد؟

- مگر ايالات متحده در مورد عراق چه دلايل حقوقی داشت؟ هيچ حق و حقوقی نداشت! اكنون ايالت متحده اظهار مي‌دارد كه در انفجار 12 ماه مه در عربستان سعودی “رد پای" ايرانی وجود دارد، يعنی تشكيلات ايرانی القاعده آن عمل تروريستی را ترتيب داد. ولی اطلاعات موثق در اين خصوص وجود ندارد، همانطور كه از برنامه هسته ای ايران اطلاعات دقيقی در دست نيست. ولی شما اطلاع داريد كه هر بهانه‌ای مي‌تواند به صورت يك نوع خطر برای امنيت ملی ايالات متحده تلقی شود ولو اينكه اين كشور در فاصله 12 هزار كيلومتری از ايران واقع شده است. در اين صورت آنها مي‌توانند بگويند كه راهی جز برطرف كردن اين خطر ندارند. شستشوی مغزی افكار عمومی جهان به عمل خواهد آمد و چند ماه بعد تمام آمريكا نه تنها از تجاوز به ايران استقبال كرده، بلكه دولت خود را به سوی اين شيوه حل مسأله سوق خواهد داد

اكنون وضعيت عراق مشخص نيست. اكثريت شيعه عراق صرف نظر از اينكه چه حكومتی بعد از صدام روی كار آيد، احتمالاً به ايران گرايش خواهد داشت، حد اقل به اين دليل كه مقدسات اصلی ايران در خاك عراق واقع شده است. هر دولتی كه ايالات متحده در عراق بنشاند، به گونه‌ای با ايران همدردی خواهد كرد. ايالات متحده از اين امر مي‌ترسد. از اين نظر، ‌ايران منشأ نگرانی است كه به همين دليل ايالات متحده سعی خواهد كرد اين منشأ نگرانی را از بين ببرد.

متأسفانه، ايران كنونی از هر جهت باب طبع ايالات متحده نيست، حتی اگر روحانيت كناره‌گيری كند و اختيارات جديدی به قوه مجريه داده شود و حتی اگر در ايران همه روزنامه‌ها و كافي‌نت‌ها باز شوند، در هر حال چيزی پيدا خواهد شد كه موجب نارضايتی ايالات متحده شود. برای مثال، مي‌توانند بگويند كه ايران كشور همسايه تركيه را تهديد مي‌كند. بعداً خواهند گفت كه ايران به صورت شايسته از اسرائيل پشتيبانی نمي‌كند.

- حل و فصل نظامی مسأله، عمل انجام شده‌ای است؟

- فكر می كنم اگر كشورهای جامعه جهانی فعالانه مداخله نكنند، احتمال اتخاذ تصميم نظامی در مورد ايران بسيار بالاست.

- ايالات متحده مي‌تواند در ايران چه منافعی داشته باشد؟

- با روی كار آمدن روحانيت بعد از انقلاب اسلامی سال 1979، ايالات متحده در ايران چيزهای زيادی را از دست داده و نمي‌تواند با اين خسارات سازش كند. در سال 1977 ايران و ايالات متحده قرارداد بزرگ 24 ميليارد دلاری را امضا كردند كه مطابق آن قرار بود ايالات متحده ظرف 10 سال در ايران 8 نيروگاه اتمی ساخته و جنگ‌افزار معادل 14 ميليارد دلار را ارسال كند. علاوه بر آن، ارتش 60 هزار نفری آمريكا كه در ايران مستقر بود، از مصونيت برون‌مرزی برخوردار و همه تصميمات رهبر(شاه) وقت ايران از قبل با ايالات متحده هماهنگ مي‌شد.

هنگامی كه انقلاب شد همه اين قراردادها و موافقتنامه‌ها لغو شد.

شما مي‌دانيد كه ايالات متحده “پدرخوانده اصلی" القاعده می باشد. آمريكا در سال 1980 اين گروه را برای حمايت از مجاهدان افغانی در مبارزه با اتحاد شوروی تشكيل داد. بعد از آنكه اتحاد شوروی از افغانستان خارج شد، نوع ديگر القاعده يعنی رژيم طالبان را به وجود آورد. به همين دليل اسامه بن لادن به افغانستان پناه برد و نه به پاكستان، عربستان سعودی يا كشور ديگر بلكه به افغانستان.

ايالات متحده در طول سالها القاعده و طالبان را به عنوان سازمانهای تروريستی به حساب نمي‌آورد، چرا كه اين سازمانها مطابق با منافع ايالات متحده عمل مي‌كردند. ولی اكنون ايالات متحده اعلام می كند كه ايران به اندازه كافی با القاعده مبارزه نمي‌كند. جهت اطلاع حضار محترم، ايران طی 6 ماه اخير 500 عضو القاعده را دستگير و از كشور اخراج كرده است.

بعد از آن بسياری از جهانيان باور نمي‌كنند كه اعمال تروريستی 11سپتامبر كار فقط اين سازمان بوده باشد. بدون برخورداری از تلفنهای همراه و رايانه، نمی توان چنين شبكه بزرگ جهانی را نگهداشت؛ نمي‌توان از كوه و غار اين شبكه جهانی را اداره كرد. چنين چيزی ممكن نيست. ولی مي‌توان فرض كرد كه ايالات متحده در آينده بارها از اين برگ برنده استفاده كند. الآن آمريكا دست داشتن ايران را اعلام كرده است، بعداً آسيای مركزی را به ارتباط با اين سازمان متهم خواهد كرد و پس فردا نمايندگان القاعده در روسيه كشف خواهند شد. در اينصورت ايالات متحده از بهانه خوبی برای تشديد روابط خود با روسيه برخوردار خواهد شد.

- چرا ايالات متحده به جان ايران افتاده است؛ از چه چيزی در اين كشور راضی نيست؟

- حكومت ايران به دلايل زيادی باب طبع آمريكا نيست.

در حال حاضر حدود 40 ميليون از 70 ميليون نفر جمعيت جوانانی زير 25 سال هستند. قريب به 3 ميليون نفر از آنها كار ندارند. تازه بيكاری در ايران با بيكاری در اروپا و كشورهای ديگر فرق مي‌كند. اين مسأله منشأ اصلی تشنج در كشور شده است. با اين حال تكنوكراتهای ايرانی فعالانه از استفاده ايرانی از تكنولوژي‌های غربی طرفداری مي‌كنند. ولی اصلاح طلبان معتقدند كه در چارچوب وضعيت كنونی كشور مي‌توان به صورت ملايم اصلاحات را اجرا كرده و به سطحی كافی و شايسته برای كشور دمكراتيك اصلاح شده دست يافت. بخشی از جمعيت ايران از اينكه آنچه كه در عراق رخ داد، در ايران رخ نداد، تاسف خوردند.

- شما به گروه اعزامی اطلاعاتي-تخريبی آمريكايی در ايران اشاره كرديد. شما اين اطلاعات را از كجا داريد و آيا مي‌توان به اين اطلاعات اعتماد كرد؟

- اطلاعات از منابع مختلفی كه مورد اعتماد ما هستند دريافت می شود. ما در حال حاضر مشغول كنترل ادامه اطلاعات از اين منابع هستيم. ما كوچكترين شكی نداريم كه چنين كاری چند ماه است كه ادامه دارد و نتايج معينی مي‌دهد. فكر مي‌كنم يك ماه بعد كنفرانس خبری جديدی تشكيل شود كه در جريان آن اطلاعات كنترل شده و موثق درباره اينكه چه كسی و با چه هدفی به ايران اعزام شد، چه مسايلی را آنجا حل مي‌كرد،‌ با چه كسی در تماس بود و به چه نتيجه‌ای رسيد ارائه شود. البته اگر تا آن موقع اين سئوالات مبرم باشد.

خبرگزاری “ريا- نووستی"

از پيک نت



بالا

بعدی * صفحة دری * بازگشت