اختناق تشد
يد مي شود
زنان
در زندان، مرگ تدريجي
نوشته
Marina DA SILVA
هنگامي كه يك زن به زندان وارد مي شود:
الف) او را به مدت يكربع در حوضچه حاوي محلول ضد عفوني قرار داده و سپس او را خشك مي كنند.
ب) او را نزد پزشك مي برند و عليه بيماريهاي هاري، وبا و مالاريا واكسينه مي كنند.
ج) او را به همراه وسايلش در يك سلول زنداني كرده و او منتظر مي ماند.
چرا مصرف فلفل در زندان ممنوع است؟
الف) به خاطر اينكه فلفل، ميل جنسي را تحريك مي كند.
ب) چون ممكن است كه زندانيان فلفل را در چشمان كاركنان زندان بپاشند.
ج) چون زنان با خوردن آن به اژدها تبديل نشوند...
زني كه در زندان كار مي كند چه مقدار حقوق دريافت مي كند؟
الف) ساعتي ٢ يورو
ب) ٣
ج)١١
امروز نوبت فاني اردانت ( هنرپيشه معروف فرانسوي ) است كه مورد سوال قرار بگيرد. ١٠ پرسش كه توسط گروه راديو- موف براي
مهمان برنامه كه يكي از پنجاه زني است كه شركت كنندگان اين برنامه عجيب را تشكيل
مي دهند،مطرح مي شود. برنامه اي كه به طور هفتگي با شركت زندانيان زندان فلوري –
مروژيس اجرا ميشود.
اين برنامه منحصر بفرد در اروپا كه با مهارت خاصي در گفتار و نوشتار و روح برنامه طرح ريزي شده است، از ١٦ سال پيش با
همكاري انجمن تحقيقات و جنبشهاي فرهنگي اجرا مي شود. انجمني كه هدف آن جذب
مجدد زندانيان در جامعه است (١). با جمله ” عجب لعبتي است “ از مهمان شگفت زده
استقبال مي شود. ستاره كه نمي تواند ازپاسخ دادن به سوالات به جا و يا بي مورد شانه
خالي كند: ” اين شهرت افسانه پردازي درمورد شما از چه ناشي مي شود؟ “ ، ” نظر شما در
مورد جنگ با عراق چيست؟“ با ادامه برنامه لحظات دلپذيرتر مي شود. براي مدتي انسان
فراموش مي كند كه در كجاست...
پس از خاتمه برنامه در پشت صحنه ، به سرعت حقيقت را درمييابيم: ” من تمام روز را به نخ كردن مرواريد مي گذرانم و پس از
تكميل هزار رج به زحمت ١٠ يورو دريافت مي كنم“. (٢)اين جمله را لور مي گويد كه
تازه ٢٠ سالش تمام شده است. الودي كه به نظر نمي رسد سن و سالش خيلي بيشر از او
باشد، به خاطر اين دستمزد كم حاضر به كار كردن نيست. علي رغم بار فشار اقتصادي
تحصيلاتش را در زندان ادامه مي دهد. فلوري – مروژيس مي توانست تقريبا نمونه اي از يك
زندان ” سطح بالا “ باشد. چرا كه فعاليتها ، دوره هاي آموزشي و کلاس ها در آن بسيار
متعدد است و برنامه هاي كمك آموزشي زنان زنداني بيانگر تمايل واقعي به کمک به جذب
آنها به زندگي اجتماعي است . به نظر كارول با وجود تمام اين امكانات ، نمي
توان هراس ناشي از زنداني شدن را فراموش كرد. ضربه اي كه خيلي وقتها مي تواند منجر
به خود كشي شود ، ” گاهي چندين خود كشي در مدت بسيار كوتاه “ . براي زنداني ، تنها
شرايط حبس مطرح نيست، بلكه مدت آن نيز اهميت دارد.
« از زمان انتصاب نيكلا ساركوزي ، زناني كه از دادگاه بر ميگردند ، اغلب محكوميتهايي دارند كه به خاطر ارتكاب جرائم كوچك
دو يا سه برابر شده است. پرداخت چنين بهايي براي بالا بردن سطح امنيتي بسيار
هراس انگيز است». زندانهاي فرانسه در آوريل ٢٠٠٣ به يك ركورد تاريخي در زمينه ازدحام
جمعيت دست يافتند(٢).
از طرف ديگر پروژه قانون پربن، که از سوي سنديكاي قضات محکوم شده است ذر جهت تشديد اختنناق عمل مي کند. اين طرح هم اکنون در
فلوري- مروژيس در دست اجراست.
مايرا ٢٣ ساله و اهل گواتمالاست. دختر ٣ ماهه او در زندان به دنيا آمده است. او تازه چند هفته باردار بود كه ”اين بلا به
سرش آمد“. او نيم كيلو كوكائين حمل مي كرد و شوهرش نيز كه همراهش بوده است دو
برابر اين مقدار را بلعيده بود. ” يكي از كپسولها پاره شد . شوهرم در جا مرد . من
حتي فكرش را هم نمي كردم كه چنين اتفاقي ممكن است بيفتد“. او از فرانسه فقط فرودگاه
رواسي و زندان فلوري – مروژيس را ديده است. ” شرايط اقتصادي در كشور من
وحشتناك است. من ديپلم منشيگري داشتم ،اما بيكار بودم. شوهرم هم بيكار بود. ما به
همراه پسر كوچكم كه امروز شش سال دارد ، پيش پدر و مادرم زندگي مي كرديم. ما ديگر
دلمان را به دريا زديم “.
ليليان پانزده سال است كه در گويان فرانسه زندگي مي كند. او به خاطرجنگ در سورينام ، از كشورش گريخت. ” در ١٩٨٧ من همه
چيزم را از دست دادم. همه افراد خانواده ام كشته شدند، به جز مادرم كه زخمي شد
و خواهرم كه به هلند پناهنده شد و من هنوز با او در تماس هستم. من سه سال در ادوگاه
پناهندگان در سنت لوران دو ماروني زندگي كردم“. او در حال حاضر ٣٥ سال سن دارد و
مادر دو دختر ١٤ و ١٥ساله است كه
يكي از آنان را به دوستش سپرده و ديگري نزد پدرش زندگي مي كند كه اطلاعي از او ندارد. او به جرم قاچاق مواد مخدر به چهار سال زندان
محكوم شده است . ” هنگامي كه به اينجا آمدم، زبان فرانسه بلد نبودم. در گويان همه
زبان ما يعني تاكي- تاكي را متوجه مي شوند. اما اينجا هيچ كس زبان مرا نمي
فهمد. اين تنهايي بسيار سخت و دردناك است.به خاطر استرس زياد هميشه بيمارم“.
به نظر ماريا ، بيست سالگي هميشه زيباترين سال عمر نيست. اين امريكايي دورگه در برونكس به دنيا آمده است و مادرش به
تنهايي او را بزرگ كرده است. مادري كه در حال حاضر مشكلات جدي جسمي دارد و نگهداري
از او به عهده مارياست. ماريا بايد به تنهايي از او و كودكش مراقبت كرده و با
كار كردن در بارها زندگي خود را تامين كند . ” پس از ١١ سپتامبر شرايط اقتصادي سخت
تر شد. “ در مسير فرانكفورت- پاريس- نيويورك ، او ٦ كيلو اکستازي همراه داشت. ”
فكر مي كردم با اين كار بتوانم چند ماهي خرج زندگي را تامين كنم، اما نشد“. اين
زنان اهل الجزاير، لهستان ، آنگولا، نيجريه ، افريقاي جنوبي، بوليوي ، برزيل،
فيليپين و... هستند. به نظر مي رسد كه فلوري – مروژيس با داشتن ٦٨ % زنداني خارجي ، گو
شه اي از جهان سوم است و به همين خاطر در چشم انداز زندانهاي فرانسه جايگاه ويژه
اي دارد. مدير آن مي گويد: ” همه زناني كه در فرودگاه رواسي دستگير مي شوند به فلوري
منتقل مي شوند“ . گوناگوني مليتها براي او مشكلات خاصي را به دنبال داشته است. ”
مشكلاتي اعم از برقراري ارتباط ، ويژگيهاي فرهنگي و يا عادات غذايي“. قاچاق
مواد مخدر، دلالي روسپيگري و سر پيچي از قوانين، بيشترين جرائمي است كه خارجيان
مر تكب مي شوند. در مورد قاچاق، زنان محكوم به پرداخت جرائم سنگيني مي شوند. يه
دليل ناتواني از پرداخت اين جرائم،آنها به تحمل يك تا دو سال حبس اضافي محكوم مي شوند.
در داخل تشكيلات زندان، دليل اصلي ارتكاب اين جرائم، يعني فقر كاملا مشهود است :
” اكثر زنان كار مي كنند تا پولي براي خانواده شان بفرستند. نه تنها كسي به آنها
كمك نمي كند، بلكه آنها هستند كه براي خارج از زندان پول مي فرستند“. به عقيده
خانم سر نگهبان كه قبلا در مراكز نگهداري مردان زنداني كار مي كرده است، وجه تمايز زنان
زنداني ، آسيب پذيري بالاي آنهاست. ” تعداد زناني که دست به خشونت بزنند
معمولا اندک است . اما اغلب آنها هميشه قرباني خشونت بوده اند“. در دنياي زندان، زن
نيمه اي از جهان نيست... در فرانسه، در مقابل ٦٠٠٠٠ مرد، حدود ٢٢٧٥ زن زنداني
وجود دارد، تقريبا معادل ٧/٣% كه عددي ثابت در چشم انداز جهاني است. در ميان كشور
هاي اروپايي، دراسپانيا و پرتقال تعداد زنان زنداني بيشتر است. يعني ٩% و ١٠%
رقمي كه از ميانگين اروپائي که همانا آمار فرانسه باشد، بسيار بالاتر است. به نظر
نمي رسد كه اين اعداد كنجكاوي كسي را برانگيزد. فعاليتها و تحقيقات در اين مورد بسيار
محدود است و وضعيت زنان در زندان نيز در تاريكي نگه داشته شده است.
به عقيده بنوا ديتچ ، رئيس زندان، اگر تعداد زنان بزه كار از مردان كمتر است، مجازات آنها نيز سبك تر مي باشد. مطلبي كه در
دوران تساوي زن و مرد به عنوان يك استثنا تلقي مي شود. اما اگر دليل اصلي
ارتكاب جرم را ناشي از فقر، تزلزل در اجتماع و طرد شدگي بدانيم، اين مطلب بيشتر در
مورد زنان صدق مي كند كه بد بختي براي آنها هميشه بيشتر است“. پس آسيب پذيري رواني و
اجتماعي آنها بايد در نظر گرفته شود. زنان اغلب شريك جرمي هستند كه معمولا توسط
مردان به اين كار كشانده شده اند تا با خواست قلبي خود. در اين قضاوتها مساله
وظايف مادري نيز نقش دارد كه باعث مي شود قضاوتها با تخفيف بيشتري انجام پذيرد. در
مقابل ، قاضي ديگري يعني آقاي ژان- لويي شلانسه اذعان مي دارد كه: ” اگر زنان واقعا
در مواردي چون قاچاق مواد مخدر، دلالي روسپيگري و يا فعاليتهاي سياسي و
تروريسم مجرم شناخته شوند، محكوميتهاي سنگين تري دريافت كرده و معمولا برخورد شديدتري با
آنها مي شود“.به گزارش فابين ماستراسي (٤) كه ١٣ ماه به خاطر قتل استاندار اري
نياك زنداني شده بود ”در فلوري ، زندانيان سياسي هميشه بر چسب قرمز دارند“. ژوئل
اوبرون و ناتالي منيگون، دو زن زنداني هستند كه به عنوان مجرم اصلي شناخته شده
اند. ” آنها تحت مراقبت ويژه زنداني هستند و بين فوريه ١٩٨٧ و اكتبر ١٩٩٩ تحت
انزواي شديد قرار داشتند(٥)، در حاليكه حكم محكوميت آنها در سال ١٩٩٤ به آنها
اجازه مي داد كه در دار التاديب(٦) زنداني شده و از شرايط حبس مناسبتري بهره مند شوند.
امروزه ٦٣ مركز نگهداري زندانيان از ١٨٦ مركز ، مي تواند پذيراي زنان زنداني
باشد. چهار دار التاديب فلوري- مروژيس، فرسنز، رن و ورساي و سه حبسگاه رن،
باپوم و ژولاويل( با توجه به معيارهاي بعضا نا مشخص يک دارالتاديب، اغلب زنان محكوم
را در خود جاي مي دهد) در نيمه شمالي فرانسه قرار دارند كه اين مساله مشكلات قابل
ملاحظه اي در حفظ رابطه زندانيان با نزديكانشان ايجاد مي كند. ژنويو، يكي از
ديدار كنندگاني كه به طور داوطلب به اين محل آمده است مي گويد:”هزينه ترن، تاكسي و
هتل ، ديدار را براي افراد خانواده بسيار مشكل مي كند و باعث مي شود كه زنان زنداني
از تنهايي بيشتري رنج ببرند. در حاليكه به طور عادي، زنان در شرائط طرد بيشتري
قرار دارند“.
موسسات ديگردر واقع زير مجموعه موسسات مخصوص مردان است كه به خاطر تعداد كم زنان ، معمولا تشكيلات، امكانات و فعاليتها در
آنها كمتر به چشم مي خورد. محل متفاوتي براي نگهداري مجرمان جرائم كوچك وجود
نداردو فقط ٢٥ موسسه براي نگهداري مادران و كودكان آنها وجود دارد و كودكان مي
توانند تا ١٨ ماهگي نزد مادر به سر برند. سالانه حدود ٥٠ كودك در زندان متولد مي شوند.
هيلاريا مرتب مي خندد. او چشماني سرزنده و درخشان دارد. وقتي كه مي خندد يا كودكانه از دست ديگران فرار مي كند، نشاطي
سراسر وجودش را فرا مي گيرد. هيلاريا دقيقا ١٢ ماهه است. او به هنگام ديدار پدر
و مادر در يكي از اتاقهاي ملاقات به وجود آمده است . به قول سازمان زندانها او يك
” كودك اتاق ملاقات “ است. مادرش ١٠ سال پيش به جرم قتل به ١٨ سال زندان محكوم شده
است. او ميگويد:” بلافاصله مرا از مارسي به ژولاويل در نزديكي ديژون انتقال دادند. سپس
مرا به فلوري – مروژيس آوردند. من بي صبرانه منتظر آزادي مشروطي هستم که فرا نمي رسد
“. او معتقد است كه ” هر سال بيشتر ماندن در زندان، نفرت بيشتري ايجاد مي
كند “.
اما اتاق بچه ها يك مكان متمايز است. سلول ها وسيع تر و مرتب ترند و در طول روز باز هستند. مادران و بچه ها مي توانند از
يك اتاق به اتاق ديگر بروند و از فضاهاي مشترك بهره مند شوند. پاركي براي بازي
كودكان و يك باغچه در آنجاست. نگهبان روز مي گويد: ” كودك آزاد است، اما بيشتر، مادر
است كه از آزادي تدارك ديده شده براي كودك بهره مند مي شود. كودكان هر ١٥ روز
يكبار توسط يك تيم پزشكي شامل روانشناس، متخصص اطفال، ماما و... كنترل مي شوند. ما
مرتب با آنها جلسه داريم. وظيفه ما اطلاع رساني به آنهاست. در مواردي كودك آزاري
وجود دارد اما خيلي كم اتفاق مي افتد. مساله عجيب اين است كه كودكان اغلب بسيار
هوشيار هستند. حتما به اين دليل كه تا ١٨ ماهگي ارتباط با مادر بسيار حياتي است و اين
كودكان در تمام اين مدت از مادر جدا نمي شوند. اما چه چيزي اين موجود كوچك را با
محيط خارج ارتباط مي دهد، در حاليكه از صداها و ريتم عادي زندگي در شهر و روستا به
دور است؟ اين ارتباط تنگاتنگ و انحصاري او با مادر چه پيامدهايي به دنبال خواهد داشت
در حاليكه به علت عدم حضور پدر و بستگان نزديك به خصوص جنس مذكر ، ارتباطات عاطفي
او بسيار محدود است؟ و سپس محروميت ناگهاني پس از ١٨ ماهگي از از حضور مادري كه
هنوز دوران محكوميتش به پايان نرسيده است؟ اگر هم برخي از كودكان به طور
مرتب به ديدن خانواده و يا مهد كودك بروند، امااين مساله براي همه عموميت ندارد.” در
حال حاضر نه كودك اينجا هستند و فقط دو جاي خالي براي نگهداري آنها وجود دارد.
فرانسوي ها براي استفاده از آن مقدم ترند. من نه مي توانم كار كنم و نه وقت فراغتي
براي شركت در كلاسها دارم. به علت خارجي بودن، از هيچ حمايت يا كمك مالي
برخوردار نيستم. پول يك مشكل اساسي در زندان است. همه ارتباطات با آن انجام مي شود. من
مي خواهم يك تلويزيون براي پاملاي كوچكم اجاره كنم، اما با قيمت هفته اي ٩
يورو واقعا برايم امكان پذير نيست“. پاملا و مادرش منتظرند كه دوباره به كلمبيا
بازگردند. مدت محكوميت مادر از ٢ ماه پيش تمام شده است، اما مراحل مرخص شدن او
از زندان خيلي طول كشيده است. بدون هيچ منبع مالي، فاميل و يا دوست ، يكي از
مربيان به او گفته كه ” بهتر است با استانداري مكاتبه كني“. منطقي كه به جاي مبارزه با
فقر ، با فقرا در مي افتد.
” اندازه متوسط هر سلول حدود ٩ متر مربع است. هيچ فضايي متعلق به خودت وجود ندارد. بايد شب و روز قابل ديد باشيم. حتي
موقع خواب نيز آرامش ندلريم. هر زمان كه تصميم بگيرند سلولها را بازرسي مي
كنند. ما هيچ خلوتي براي خود نداريم. زناني را ديده ام كه از درماندگي گريه مي
كردند“. ماريتا از بدو ورود احساس مي كرد كه ” بودن در زندان يعني مرگ“... از سال ١٩٨٣
حق داشتن ارتباط با هر شخصي براي همه محكومين و متهمان به رسميت شناخته مي شود. از
سال ١٩٨٧ ديگر كار كردن در زندان اجباري نيست. فقط براي كساني كه منبع در آمدي
ندارند كارهايي مثل آشپزي، خانه داري، تداركات، خياطي، ساختن جعبه و غيره وجود دارد
كه در ازاي آن حقوق مسخره و متغيري بين ١٠٠ و ٨٠٠ يورو در ماه دريافت مي كنند كه
ميزان اين حقوق بستگي به نوع كار و محل آن دارد و البته مبلغي نيز بابت سهم سازمان از
آن كسر مي شود. چون زندانيان تامين اجتماعي ندارند، در موقع از دست دادن شغل ،
قانون كار هيچ كمكي به آنها نمي كند.
زنان هنگام ورود به زندان ، علاوه بر آزادي احساس مي كنند كه هويت خود رانيز از دست داده اند. ” وقتي نام مرا صدا مي
كردند ، احساس مي كردم كه كه شخص ديگري هستم. شايد با اين دليل كه اسم و فاميلم
را منقطع از هم تلفظ مي كردند. علاوه بر زنداني بودن، كمبود وسايل زندگي ، فقدان
وجود داشتن و دوست داشتن،اين ارتباط دائمي و رويارويي و اصطكاك با زن نگهبان ، خود
يك مشكل بزرگ بود. او صد چهره داشت و مثل يك كابوس روزمان را خراب مي كرد“. به نظر
بتي او مكاني براي خلوت وآرامش باقي نمي گذاشت. الين كه قبلا هرگز تنهايي را تجربه
نكرده بود، جلوي آينه مي ايستد و غذا مي خورد تا با اينكار يكي را ببيند و خود
را تنها احساس نكند. او ميگويد : ” انسان ناگهان احساس مي كند كه نه كسي را دارد كه
تماشا كند و نه كسي او را نگاه مي كند“. آني با خوددريافته كه « هر كسي ممكن است به
زندان بيفتد، اما اكثر آنها محرومين جامعه هستند، گويا نقش ها از پيش تعيين شده
است » و تخلف زنان بيانگر ” آسيب پذيري فوق العاده و وجود خطر براي آنهاست“. ”
عجيب آنکه زندان ميتواند براي برخي مانند يك پناهگاه باشد. تصور كنيد كه اين
زنان از كجا آمده اند...“.
ماري -پل كه مربي يک کارگاه تجسمي در فلوري-مروژيس مي باشد سالانه ٦٠ زنداني از بين بهترين ها که هنوز توانائي برقراري
ارتباط اجتماعي را دارند ملاقات مي كند، با اينحال او از بدبختي بزرگ اجتماعي ،
احساسي و عقلي و عدم تجانس اين افراد تحت تاثير قرار مي گيرد. هنگامي كه انسان در
مشكلات زندگي قرار ميگيرد، هر كسي ممكن است به زندان راه پيدا كند. پيش داوريها و
حق ناشناسي ها در اين زمينه زياد است. زندان به معناي رهايي از مشكلات است. جامعه
را حفظ مي كند اما كسي نمي خواهد بداند كه در آن چه مي گذرد. جرائمي كه زنان مرتكب
مي شوند نشان دهنده شرايطي است كه در آن قرار دارند: اين جرائم بيشتر در زمينه
خانوادگي و اقتصادي است تا خشونت. به عقيده جين اولين اتوود، عكاسي كه از سال ١٩٨٩ در
مورد زنان زنداني در اروپا، روسيه و امريكا (٧) فعاليت كرده است ” اگر تعداد زنان
زنداني امروزه افزايش يافته است، به اين دليل است كه قوانين مربوط به مواد مخدر تغيير
يافته و سياست كيفري عوض شده است ؛ ٨٩% بخاطر ارتكاب جرائم غير خشونتي زنداني
شده اند ، مانند چك بي محل ، سرقت دسته چك ، كارت اعتباري جعلي . استفاده و يا فروش
مواد مخدر. تقريبا هميشه بيشترين جرائم مربوط به مواد مخدر است و روز به روز زنان
بيشتري به خاطر آن دستگير و محكوم مي شوند“. زنان زنداني جوان هستند: يک چهارم
آنها زير ٢٥ سال و نيمي از آنها زير ٣٠ سال سن دارند. اكثر آنها از نابساماني در زندگي
گذشته خود رنج مي برده اند مانند مرگ ، طلاق ، جدايي ها و يا الكلي بودن و خشونت.
بر اساس نتايج مطالعات بين المللي در زندانها ٢٠ % آنان بي سواد هستند و ٥٠%
تنها تحصيلات ابتدايي دارند. تعداد بسيار زيادي پيش از زنداني شدن از مشكلات
روانشناختي رنج مي برده اند. تعداد زناني كه
از داروهاي رواني استفاده کرده و يا
اينگونه داروها براي انها تجويز
گشته است از تعداد مردان بيشتر است: يعني
٤٥% در مقابل ١٨%.
براي زنان احساس شرم و مجرميت ناشي از زنداني شدن بسيار شديد تر است، جسم آنها اولين جايگاه بيان شكايت و ناله آنهاست:
آنها به خاطر فشار روحي بيمار ميشوند، مبتلا به سوء تغذيه و مشكلات گوارشي مي
شوند. آنها گاهي حتي در تمام دوره حبس عادت ماهانه نميشوند. مساله ايمني براي
آنان بيشتر از ديگران مطرح است. تحليل قوا و افسردگي شديد و ميزان اقدام به خود كشي
يا خودزني بسيار بالاست. سالانه حدود ١٠٠ خودكشي در سازمان زندانها به ثبت مي
رسد. رقمي كه به طور ثابت در حال افزايش است و از ١٥ سال پيش به دو برابر رسيده
است(٨). در برخي از زندانها كساني كه اقدام به خود كشي مي كنند معمولا با انتقال به
انفرادي زنداني مي شوند كه خود منجر به نا اميدي و تكرار خود كشي شده و شكنجه روحي
آنها را بيشتر مي كند. با تلاش براي يافتن چهره و داستاني از زندگي هرکدام از اين
زنان در مي يابيم كه تعداد آنها از مردان كمتر است ، اما نسبت به گذشته افزايش
پيدا كرده است.در عرض ١٥ سال اخير مدت متوسط حبس در مجموع ٥٠% افرايش يافته است . در همين مدت
نرخ دوباره زنداني شدن مجرمين به رقم بي سابقه ٧٠% رسيده است(٩) . زندان
مانند وسيله اي ساده براي اداره نابرابريها عمل مي كند و باعث از هم گسيختگي وسيع
روابط اجتماعي مي شود. زندان ” محروميت از آزادي و همچنين از انسانيت “ است. همانطور
كه گزارش سنا و مجلس ملي در ٥ ژوئيه سال ٢٠٠٠ در مورد ” تعداد زياد افرادي كه نبايد
در زندان باشند مانند معتادان، بيماران رواني، خارجياني كه در شرائط غير قانوني
قرار داشتند ، افراد مسن يا بيماران مشرف به موت، جوانان تازه به سن قانوني
رسيده و زندانياني که در حبس تاديبي بسر مي برند و ...“ هشدارداد.
چگونه مي توان تصور کرد زنان زنداني که از دسترسي به حوائج اوليه زندگي محروم بوده اند ، و ماهها و يا سالها در خاموشي
دائم بسر برده اند و براي فرار از مشكلات زندگي ، آسيب هاي عاطفي و نبود چشم
انداز اجتماعي مرتكب خلاف شده اند، بتوانند مجددا در جامعه با رفتار ديگري حضور
يابند؟
پي نوشتها
١- اين
برنامه در داخل زندان پخش شد. بر همين اساس در ٣٠ ژوئن ٢٠٠٣ اولين شبکه تلويزيوني ويژه زندان ها افتتاح شد
٢- سورين
واتان ، « پسرفت در حقوق کار زندانيان » ، مجله Maniere de voir شماره ٧١ ، اکتبر- نوامبر ٢٠٠٣
٣- تعداد
٦٠٩٦٣ زنداني با توجه به تراکم افراد در سلولها که مي تواند به ٢٠٠% برسد.
٤- ديوارهاي
زندان هاي شما، آلبي يانا ٢٠٠٢
٥- رجوع
شود به مقاله ادگار روسگيس « زندانهاي فرانسه از اکسيون ديرکت تا زندانيان عادي»
لوموند ديپلماتيک ، ژوئيه ٢٠٠١
٦- زندان
مركزي :محكومين طولاني مدت و كساني كه چند بار مرتكب جرم شده اند. دار
التاديب: متهمان، محكوميني كه كمتر از يك سال از محكوميتشان مانده است، حبسگاه:
محكوميتهاي رو به اتمام و يا كمتر از ٣ سال. مراكز كيفري: مراكزي كه شامل زندانهاي
مختلف هستند.
٧- جين
اولين اتوود: زنان در زندان: رنج بسيار ، آلبين ميشل ، پاريس، ٢٠٠٠
٨- ١٢٠ خودكشي در سال ٢٠٠٢ توسط مردان
وزنان انجام شد، که ٧ برابر
آمار خودكشي در خارج از زندان است .
٩- فرانسوا
هولوت، دبير سنديكاي س.ژ. ت کارکنان زندان ها در” گزارشي از فعاليتهاي كميسيون
قضايي حزب كمونيست فرانسه پاريس، فوريه ٢٠٠١
ازلوموند دپلوماتيک