يهوديان تركيه، پايان همزيستی 500
ساله؟
ديانا مقلد /
ترجمه: سعيد آقاعليخانی
منبع: الوسط×
مندرج در هفتهنامه «تابان» ، چاپ قزوين
از نظر دوستان تركش او «حليم ياسيل» جواني موفق و مسؤول فروش يك شركت
رايانهاي دراستانبول است، اما از نظر دوستان يهودياش او «حليم ليفي» جواني يهودي
است كه اجداد وي 5 قرن پيش براي فرار از دادگاههاي تفتيش عقايد در اسپانيا به
تركيه فرار كردند. به گفتهي «حليم» ريشهي بيشتر يهوديان تركيه به يهوديان
«سفاراديم»(1) باز ميگردد، يهودياني كه به دليل گردن ننهادن به آيين كاتوليك
مجبور شدند در اواخر قرن پانزدهم از اسپانيا و پرتغال به تركيه مهاجرت كنند.
«ياسيل» به هنگام معرفي خود رفتاري محتاطانه دارد و دليل آن هشدارهاي امنيتياي
است كه به اقليت يهودي تركيه و مؤسسات آنها داده شده، خصوصاً آنكه دو هفته پيش
كنيسههاي يهودي نيز هدف انفجارهاي تروريستي قرار گرفته است. در انفجارهاي جديد
نيز كه منافع انگلستان مورد تهديد جدي قرار گرفت به شهروندان ترك نيز خساراتي وارد
شد. سلسله انفجارهايي كه ظرف يك هفته در استانبول رخ داد و طي آن دهها تن كشته و
زخمي شدند به حدي ناگهاني رخ داد كه در ساعات اوليه بسياري به جاي آنكه پي به
ماهيت تروريستي آن ببرند تصور ميكردند كه زلزلهاي رخ داده است.
دفتر مركزي خاخامهاي تركيه –كه در نزديكي كنيسه «نيفي شالوم» قرار گرفته است- يكي
از مهمترين ساختمانهاي يهوديان تركيه و محل برگزاري نماز و نيايش است. اين
ساختمان نيز در زمرهي اماكني بود كه هدف قرار گرفت. اين كنيسه – كه مراسم عروسي و
آيينهاي مذهبي يهوديان نيز در آنجا برگزار ميشد- قبلاً و در سال 1986 هدف حملهي
يك گروه مسلح فلسطيني قرار گرفته بود، آن حادثه 22 كشته بر جاي گذاشت. در حملهي
اخير –كه گروهي موسوم به «حزبالله» تركيه مسؤوليت آن را بر عهده گرفته - خسارت
چنداني به اين ساختمان وارد نشده است. بر سردر اين مركز يهودي صراحتاً به اينكه
آنجا دفتر مركزي خاخامهاي يهودي است اشارهاي نشده و به جاي آن پرچم تركيه با
نماداسلامي هلال و ستاره خودنمايي ميكند.
نزديك دفتر مركزي خاخامها، موزهي يهوديان بي هيچ علامت و نشانهاي قرار گرفته
است، مدرسهي يهوديان نيز وضعيتي مشابه دارد مضاف بر اينكه به شدت توسط نيروهاي
امنيتي، سيمهاي خاردار و دوربينهاي مداربسته حفاظت و كنترل ميشود.
يهوديان تركيه –كه بيشترشان سكولارند- ميراث بجا مانده از اجدادشان را به عنوان
نماد قومي خود پاس ميدارند و به آنها علاقهاي بيشتر از عقايدشان دارند. آنها
برخلاف ساير همكيشانشان از پوشيدن كلاههاي مخصوص يهوديان و گذاشتن ريشهاي بلند
–كه نماد هويت مذهبي يهوديان است- اجتناب ميكنند.
«ياسيل» ميگويد: «ما پشت دربهاي آهنين زندگي ميكنيم».
او ميافزايد: «ما برخلاف مسلمانان تركيه فاقد آزادي و رفاه لازم هستيم».
با اين حال «سابي بوره» پيرمرد يهودي 60 سالهاي كه در محلهاي يهودي واقع در
منطقهي جالاتا –نزديك كنيسه نيفي شالوم- زندگي ميكند، ميگويد: «ما يك گروه
منسجم با عمري 500 ساله و عضوي از ملت تركيهايم، مردم ميخواهند ما را بترسانند،
اما ما از اينجا نميرويم، خشونت در همه جا هست و اين بمب ممكن بود در اسراييل هم
منفجر شود و بيش از 50 نفر تلفات بگيرد، اصلاً ما كجا ميتوانيم برويم؟ در نتيجه
ترجيح ميدهيم در جوار همسايگان مسلمانمان و در صلح و صفا زندگي كنيم».
بعد از انفجارهايي كه مناطق حياتي استانبول را هدف قرار داد، افكار عمومي تركيه به
شدت صدمه ديده است و يهوديان به عنوان اهداف اصلي اين انفجارها در حال بازنگري
واقعيتها و دورنماي وضعيت خويش در سرزميني هستند كه علاوه بر مشخصهي تاريخي خود
از تنشهاي رو به انفجار خاورميانه نيز چندان دور نيست.
اگرچه يهوديان تركيه به هنگام ورود به اين كشور با استقبال سلاطين عثماني و حاكمان
بعدي روبرو شدند، اما هيچ گاه نتوانستهاند خود را از نگرانيهاي زندگي در كشوري
كه بيشتر ساكنين آن مسلمانند، برهانند.
انفجارهاي اخير تركيه باعث تشديد حس بيگانگي يهوديان اين كشور شده است و در حال
حاضر اقليت يهودي با توجه به ترورهاي اواسط دههي هشتاد و آغاز دههي نود، احساسات
رو به گسترش ضد آمريكايي و خشم ناشي از اشغال فلسطين توسط اسراييل زندگي پردغدغهاي
را تجربه ميكنند اگرچه ترور يهوديان تركيه در دههي هشتاد با انفجارهاي اخير
–لااقل از نظر ماهيت عاملان آن- ارتباط چنداني ندارد. با وجود آنكه بيشتر يهوديان
تركيه مخالف سياستهاي دولت عبري (اسراييل) هستند اما منكر اين واقعيت نيز نيستند
كه تاوان رابطهي ناخواسته نژادي و ديني با اسراييل را ميدهند. «سابورتا» يك عضو
برجستهي گروههاي يهودي تركيه ميگويد: «به دليل بحرانها و مشكلات موجود در
جهان، تهديدات روز به روز افزايش مييابد و اين امر باعث شده است كه به تمام
يهوديان جهان به يك چشم نگاه كنند در نتيجه اكنون يهوديان اقليت، هدف اصلي
تهاجماتند».
پس از انفجارهاي استانبول به روشني مشخص شد كه 23 كشته و 300 مجروح آمار دقيق
يهوديان و مسلماناني است كه قرباني اين حادثه شدهاند، اما آنچه كه –عليرغم صدور
بيانيه از سوي عاملان ناشناس اين انفجارها- تاكنون در هالهاي از ابهام مانده،
انگيزهي اصلي آنان است. گرچه آمار مسلمانان كشته شده در انفجارهاي استانبول بيشتر
از يهوديان است اما شكي نيست كه اين اقدام حاوي پيامي روشن به يهوديان بود زيرا
انفجار در قلب مركز اقليت يهوديان و در يكي از حياتيترين نقاط استانبول به وقوع
پيوسته است آن هم در مركز مهم اقليتي كه طي حيات تاريخي خود در تركيه رشد و توسعهي
چشمگيري يافتهاند و تبديل به يكي از گروههاي نژادي پيشرو اين كشور شدهاند. با
وجود بيتوجهي دموكراسي دولت تركيه به حقوق بشر كه در تعامل خشونتبار تركيه با
اكراد، ارمنيها و يونانيان قبرس نمود يافته است بايد اذعان داشت كه يهوديان اين
كشور از نوعي رفاه نسبي و همزيستي مسالمتآميز با مسلمانان برخوردار بوده و در اين
خصوص وضعيتي كاملاً متفاوت با ديگر اقليتهاي اين كشور داشتهاند.
بنابر آمار ارايه شده، حدود 22 هزار يهودي در تركيه زندگي ميكنند كه عمدتاً در
استانبول متمركز شدهاند و مابقي آنان نيز به ترتيب در ازمير، آنكارا، انطاكيه،
آزنا و بورسا زندگي ميكنند. بسياري، جمعيت كنوني يهوديان اين كشور را بسيار كمتر
از آمار ارايه شده ميدانند و برخي آمارها نيز شمار آنها را قبل از فروپاشي
امپراطوري عثماني حدود نيم ميليون نفر عنوان كردهاند كه شمار زيادي از اين عده به
تدريج به اروپا، آمريكا و اسراييل مهاجرت كردهاند.
عثمانيها و يهوديان
در خلال حكمراني عثمانيها، سلطان بايزيد دوم از اولين كساني بود كه كشورش را براي
يهوديان «سرزمين امن» اعلام كرد. او در قرن پانزدهم كشتيهاي موسوم به «كشتيهاي
رحمت» را براي جلب و نجات يهوديان از دادگاههاي تفتيش عقايد به سواحل اسپانيا
فرستاد و به همين دليل منابع تاريخي يهودي به كرات از فضاي تساهلگونه و چندنژادي
دوران عثماني سخن به ميان آوردهاند. در آن دوران يهوديان تركيه طبقهاي جدا اما
نخبه را ايجاد كرده و عمدتاً به كارهاي ديپلماتيك و تجاري اشتغال داشتند، امري كه
باعث شد سلاطين عثماني نتوانند بهت و حيرت خود را از دستاوردهاي بزرگ اين اقليت
كوچك پنهان كنند.
بسياري از پزشكان حاذق دربار عثماني يهودي بودند و حتي نزديك بود يكي از پاشاهاي
يهودي حكمران قبرس شود، بسياري از زنان يهودي به حرمسراهاي سلاطين عثماني راه
يافتند و داستانهاي فراواني از نفوذ و نقش مؤثر آنها در حرمسرا و دربار عثماني بر
جاي مانده است زيرا سلاطين عثماني تعلقخاطر بسياري به آنان داشته و كودكان اين
زنان يهودي نيز جزء وراث شاه محسوب ميشدند.
اين دوره بيش از ساير دورانها شاهد شكوفايي يهوديان بود و قسطنطنيه به مقر خاخامها
و علماي دين يهود و نيز مركز نشر كتب عبري تبديل شد. و حتي با وجود فروپاشي
امپراطوري عثماني در جنگ اول جهاني و كشتارهاي فجيع ارامنه و جايگزيني مسيحيان به
جاي تركهاي قبرس در سالهاي بعد، يهوديان همچنان بيهيچ تهديدي در تركيه –خصوصاً
استانبول- به زندگي آرام خود ادامه ميدادند.
با شعلهور شدن آتش جنگ دوم جهاني، جمهوري تركيه بار ديگر به يهوديان فراري اروپا
كه عمدتاً آوارگان كشورها و مناطقي چون فرانسه، اسپانيا، اتريش، سيسيل، سالونيكا و
باواريا بودند، پناه داد و بدين ترتيب نقشي اساسي در نجات جان يهوديان فراري اروپا
ايفا كرد.
با آغاز جنگ دوم جهاني و گسترش يهوديستيزي، بنا به دعوت «مصطفي كمال آتاتورك»
-بنيانگذار دولت نوين و سكولار تركيه- صدها تن از اساتيد يهودي دانشگاههاي آلمان
نازي به تركيه آمدند و مناصب مهمي در دانشگاههاي آنكارا و استانبول به آنها
واگذار شد، بسياري از اين افراد حتي بعد از پايان جنگ دوم جهاني درسال 1945 نيز
همچنان در اين كشور باقي ماندند.
با روي كار آمدند آتاتورك دولت سكولار تركيه كه از خاكستر امپراطوري عثماني
سربرآورده بود ممانعت از تعاليم ديني را با منع تعليم عبري گسترش داد و به مدت
بيست سال –تا زمان مرگ آتاتورك در سال 1938- مانع از آموزش اين زبان ميشد.
شكوفايي اقتصادي يهوديان همچنان ادامه مييافت و عده بسياري از آنها از زمان
عثمانيها به تدريج در مناطق مرفهنشين استانبول سكني گزيدند اين وضعيت همچنان
پابرجاست و بسياري از تجار كنوني تركيه، يهودي و مالك عمده سهام شركتهاي بزرگ از
جمله «آركو» و «كيسكا» شركتهاي موفق در زمينهي ساخت و ساز هتلهاي مشهور در
تركيه، مراكز تفريحي و نيز توليد كننده وسايل بهداشتي، آرايشي هستند.
اقليت يهودي استانبول هفتهنامهاي به نام «شالوم» را منتشر ميكنند كه به دو زبان
عبري و لادينوست. (2)
فقط در استانبول 17 كنيسه وجود دارد كه سه واحد از آنها پيرامون كنيسه «نيفي
شالوم» -كه اخيراً هدف قرار گرفت- واقع شدهاند.
«باهري جونار» يهودي 50 سالهاي است كه به هنگام تهاجم يك گروه مسلح فلسطيني در
سال 1986 به كنيسه «نيفي شالوم» در آنجا حضور داشته است و آن را وحشتناكترين
تهاجم ضد يهودي ميداند.
او ميگويد: «انگار همين ديروز بود» و در حالي كه خرده شيشههاي كنيسه را جمع ميكند،
ادامه ميدهد: «مردم آرامش خود را حفظ خواهند كرد و البته محتاطتر ميشوند اما
تا ابد در هراس به سر نميبرند، درست است كه ساختمان آسيب ديده اما به زودي ترميم
خواهد شد.»
تركيه و اسراييل
تركيه برجستهترين كشور مسلمان همپيمان با اسراييل است و بسياري از سياستمداران
تركيه احساسات خود را نسبت به وجود مشتركات فراوان ميان تركيه و اسراييل پنهان نميكنند.
اختلاف مرزي با كشورهاي عربي، ارتباط مستحكم با ايالات متحده و بهرهمندي از
مساعدتهاي اين كشور نمونهاي از اين مشتركات است كمااينكه هر دو كشور كارنامهي
مشابهي در مورد حقوق بشر دارند، اين دو كشور حتي از نظر نفوذ مجموعهاي از ژنرالهاي
جاهطلب در مراكز تصميمگيري نيز مشتركات فراوان و پيمانهاي مخفيانهاي دارند كه
تاكنون به شكل علني بدان پرداخته نشده است.
تركيه در سال 1948 به عنوان اولين كشور مسلمان دست به شناسايي اسراييل زد و حتي
بعد از جنگهاي 1967 و 1973 نيز روابط عادي خود با اسراييل را ادامه داد، اين در
حالي بود كه خلال دههي شصت و هفتاد، تظاهرات دانشجويان چپگراي ترك به اوج خود
رسيده بود، امري كه در سال 1971 به كشته شدن كنسول اسراييل در استانبول به دست
دانشجويان منجر شد. (3)
در خلال جنگ سرد و بعد از آن كه اسراييل سياست دفاعي خود را براساس همكاري با
ايالات متحده بنا كرد، اين احساس در مقامات تركيه به وجود آمد كه در راستاي همكاري
بيشتر با اين كشور و با توجه به بروز جريانهاي تنشزا و بنيادگرا بايستي به عنوان
مانعي ميان اروپا از يك سو و خاورميانه و قفقاز از سوي ديگر عمل كنند در نتيجه
سياستهاي تركيه را بر اين مبنا تدوين كرده و به مرحله اجرا گذاشتند.
همپيماني غيررسمي آنكارا با اسراييل در راستاي منافع تركيه است زيرا باعث تداوم
كمكهاي ايالات متحده در ارسال تجهيزات پيشرفتهي نظامي –به بهانهي تهديدات
خارجي- ميشود خصوصاً آنكه ارتش تركيه سركوب نيروهاي چپ، اسلامگرايان و اكراد را
همواره مدنظر داشته است.
از زماني كه دولت تركيه به موازات سياستهاي ايالات متحده و در راستاي همپيماني با
اسراييل پيش ميرود سياستهاي اين كشور چندان با استقبال افكار عمومي مواجه نشده
است.
انتخابات پارلمان تركيه در سال 2002 كه منجر به تصدي يك سوم از صندليهاي پارلمان
توسط حزب عدالت و توسعهي اسلامي شد، تجلي بار اين مدعاست.
ذكر اين نكته نيز ضروري است كه با وجود نظر مثبت ارتش تركيه به آغاز جنگ عراق 90
درصد مردم اين كشور مخالف اين جنگ بودند.
در سال 1996 تركيه و اسراييل پيمان همكاري مشترك نظامياي را امضاء كردند كه بنا
به اعتقاد بسياري به منزله ايجاد يك محور همپيمان در منطقه بود امري كه با انتقاد
شديد دولتهاي عربي مواجه شد.
در حال حاضر روابط سياسي دو كشور شاهد روند رو به گسترشي است، اسراييل از تركيه آب
ميخرد و فقط در سال گذشته 300 هزار گردشگر اسراييلي از اين كشور ديدن كردهاند.
اين روابط قوي پس از آني مستحكم شد كه در پي زلزله قوي چهار سال پيش تركيه كه در
آن صدها تن در چندين شهر كشته و زخمي شدند و دولت تركيه خود را در آستانهي يك هرج
و مرج كامل ميديد، گروههاي امدادگرا اسراييلي از برجستهترين و فعالترين گروههايي
بودند كه در عمليات نجات و اسكان حادثهديدگان مشاركت داشتند.
ناظران امور معتقدند كه در سايهي مخالفتهاي گستردهاي كه با جنگ آمريكا در عراق
شد ميتوان چنين استنباط كرد كه انفجارهاي اخير استانبول چيزي جز هشدار به تركيه
نبوده است. در جريان جنگ مخالفتهاي افكار عمومي تركيه با جنگ عراق به حدي بالا
گرفته بود كه پارلمان اين كشور مجبور شد تقاضاي آمريكا مبني بر گشودن جبههاي
نظامي درشمال عراق -از طريق تركيه- را رد كند.
بنابراين ميتوان گفت، انفجارهاي اخير اقدامي تلافيجويانه و در اعتراض به كشتار
روزانهي مردم فلسطين و ايجاد ديوار حائل تلقي ميشود و چه بسا عاملان اين
انفجارها راهي سادهتر از كوفتن به دروازههاي تركيه براي ارسال پيام و هشدار خود
به واشنگتن، لندن و تل آويو نيافتهاند.
در هر صورت بايستي اذعان داشت كه هدف مستقيم انفجارها يهوديان بودهاند و عدهي
بسياري از يهودياني كه همواره در حاشيهي حوادث بودهاند امروز خود را در مركز
بحران ميبينند.
«امير توفي» يك يهودي ترك ميگويد: «انفجارها طرز فكر و انتظارات ما را تغيير
نداده بلكه واقعيتها را بيشتر نمايان ساخته است». او ديگر نميتواند آزادانه از
هويت خود پرده بردارد و ميگويد كه انتظار اين بمبگذاريها را داشته و اين نگراني
دغدغهي اصلي او و ساير همكيشانش در تركيه بوده است. او كلامش را اينگونه به پايان
ميبرد. «افكار عمومي، يهوديان را به نحوي با اسراييل. آمريكا و سياستهاي هر كدام
از آنها در خاورميانه همكاسه ميكنند و خواهي نخواهي ما بايستي تاوان آن را
بپردازيم.»
----------------
توضيات مترجم
× ضميمه هفتگي الحيات چاپ لندن
1) «سفاراديم» اصطلاحاً به يهوديان شرقي در مقابل يهوديان غربي «اشكنازيها» اطلاق
ميشود.
2) «لادينو» از شاخههاي اسپانيايي زبان عبري است كه بسياري از يهوديان تركيه بدان
تكلم ميكنند.
3) بعدها مشخص شد كه وي عضو سازمان اطلاعات اسراييل، «موساد» بوده است.