كردها |
|
|
|
فرزاد سارائی |
|
|
|
بعد از
تقسيم عثمانی در جنگ اول جهانی كشور عراق متولد شد. بعد از معاملات فراوان
بپن برندگان و بازندگان جنگ بالاخره مرزهای جديد شكل گرفت. اين پروسه حدود 5
سال طول كشيد. در اين مدت روياهای ملت كرد چندين و چند بار از پس ابرها خودی
نشان داد، ولی زود گذر با پايانی غم انگيز. حتی از شاه نشين های قديم هم
آثاری بجا نماند. كردستان دوباره تقسيم شد. در اين دوران انگيسيها، فرانسوی ها
و امريكائی ها از طرفی و تركهای جوان از طرف ديگر برای تهديد يكديگر، وعده
وعيدی به كردها دادند. رهبران غير منسجم آن دوران كرد در اين بازی بی
سرانجام بخصوص در كردستان تركيه بخاطرپيوندهای مذهبی گرفتار فاشيسم ترك شدند
و به رشد و بقای او ياری رساندند. اما در
بخش جنوبی كردستان كه در عراق قرار دارد، بعلت اينكه اشغالگران انگليسی
بشكلی علنی در حاكميت و بازسازی ارتش عراق مشاركت داشتند و قبلا هم از طرف
سلطان عثمانی بنام كافر و اشغال گرازآنها نامبرده شده بود، كردها نزديكی كمی
با آنها داشتند، تا بالاخره فيصل از خانواده فيصل های عربستان (هاشمی) بر
حاكميت عراق قرار گرفت. هنوز چندی نگذشته بود كه شيخ محمود برزنجی كه نااميد
از قرارداد سور بود، كردستان را ملك خود اعلام كرد و خود را ملك محمود
ناميد. در آن
زمان كه عراق ارتشی نداشت، انگليسی ها سركوب را دركردستان عراق آغاز كردند و
ملك محمود زنجير شده و به هندوستان تبعيد شد.(در خاورميانه اولين محلی كه
بوسيله انگليسی ها بمباران شد كردستان و جنبش كردستان بود) البته
لازم به يادآوری است والی ها و حكمرانهای كردستان جنوبی در دوره سلاطين
عثمانی بعلت بعد مسافت از حكومت مركزی
هميشه اختيارات فراوانی داشته اند، و به همين دليل والی ها و
حكمرانان كرد به مسئله ملی و فرهنگی توجه بيشتری داشتند، شايد به همين دليل
در كردستان عراق ادبا و شعرای كرد زبان زيادی زيسته اند. در
كردستان تركيه در اين سالها نيز جنبش های باسمت و سوئی استقلال طلبانه در
جوش و خروش بودند. ولی اين جنبش ها عمر طولانی نداشتند هر چند عملكرد های
مختلفی داشتند، كه در اينجا اشاره وار ميتوان گفت ضعف فرهنگی، تشكيلاتی و
حركت انفرادی كردهای هر بخش از كردستان. اين در صورتی است كه هميشه رژيم های
حاكم بر كردستان با همياری يكديگر در پايان به سركوب جنبشهای كرد مبادرت
ورزيده اند. دركردستان عراق
بعد از شكستهای جنبشهای كردستان تركيه اين بار شاهد جنبشی به رهبری شيخ احمد
بارزان و برادر كوچك اوملا مصطفی بارزانی ميباشيم كه آنهم توسط حكومت عراق و نيروهای انگليسی سركوب شد. در اين
دوران دوباره شيخ محمود حركتی تازه را بنيان نهاد كه با جنگ جهانی دوم همراه
شد. سركوب كردها در عراق و اعلان جمهوری مهاباد در كردستان ايران. در دوران
جنگ دوم جهانی بارزانی مجددا به منطقه بازگشته و شروع به سازماندهی كرد اما
بلافاصله سركوب و بناچار به ايران رفت و با جمهوری مهاباد اعلام همكاری كرد.
بارزانی بعد از مدتی همكاری با دولت خودمختار مهاباد، بعلت سركوب جمهوری
كردستان ايران بشكل قهرمانانه ای از دست نيروهای انگليسی و شاه گريخت و به
خاك شوروی پناه برد. انگلستان
با پيروزی در جنگ دوم جهانی، درعين حال كه به نگهداری مستعمرات حاصل از جنگ
اول جهانی ادامه ميداد، سعی در نگهداری دوباره آنها بطور كامل داشت. ولی با
پايان جنگ جهانی دوم، تقسيم غنائم دوباره در دستور كار فاتحان قرار گرفت.
انگلستان با امريكا وارد معاملات تقسيم غنائم شد. در خاورميانه، موقعيت
جغرافيايی كردها برای انگلستان حساسيت زا بود. آنها همه نفت عراق را برای
خود می خواستند و بخشی از اين نفت در منطقه كردستان عراق بود. همانطور كه
آنها در پايان جنگ جهانی اول حاضر نشدند نفت عراق را با عثمانی ها تقسيم
نمايند، در پايان جنگ دوم هم نيز حاضر به پذيرش اين مسئله نبودند ولی بناچار
امتيازهای را به شركتهای امريكائی، فرانسوی و هلندی واگذار نمودند. به اين
ترتيب، نفت عراق همچنان تحت سيطره يك حكومت وابسته باقی ماند و رژيم سلطنتی
فيصل به عمر خود ادامه داد."بريتانيا در ژوئن 1930 با پيمانی كه در
پرمسمرت به امضا رسيده بود، به قيموميت خود پايان داده بود ولی حكومت فيصل
كاملا وابسته به انگليس باقی مانده بود" هنوز چند سالی
از پايان جنگ دوم جهانی نگذشته بود، كه جنبش های سياسی و ملی در منطقه شدت
بيشتری يافت. در ايران جنبش ملی به رهبری دكتر مصدق به اوج خود رسيد. در
كشورهای عرب نيز شور ملی و ناسيوناليزم عرب انسجام بيشتر يافت. در ايران
جنبش ملی توسط شاه و امريكا به شكست
كشانده شد ولی در عراق و مصر افسران ناسيوناليست عرب قدرت را
بدست گرفتند. البته اين جنبشها همگی
ضد استعماری و ملی بودند. در ايران نفت
ملی شد. در عراق هم بعد از كودتای عبدالكريم قاسم در سال 56 نفت ملی شد و از
شركت های انگليسی و خارجی در عراق خلع يد شد. در مصر كانال سوئز ملی اعلام
شد. در عراق
در دوران قاسم نيمه دمكراسی كوتاه
مدتی ايجاد شد. در دولت برآمده از كودتا، جمهوری مفهوم واقعی خود را نيافت و
اين حكومت اختيارات واقعی را به توده مردم نداد. كودتاهای
پی در پی همواره نقش سركوب و ايجاد موانع بر سر راه آزادی های واقعی را
داشته اند. رژيمهای كه برسر كار می آمدند بعد از وعده وعيد های خود بلافاصله
به تحديد آزادی های كه وعده داده بودند می پرداختند. در عراق، از جمله شاخص
های مهم برای تحديد آزاديهای مردم، حمله به كردستان و سركوب خواسته برحق ملت
كرد بود، كه البته اين شاخص همه كشورهای منطقه بوده است. كردها در
فاصله جنگ دوم جهانی تا شروع حكومت قاسم تحرك نظامی خيلی ضعيفی داشت و بيشتر
به مسائل تشكيلاتی توجه داشت. در
كنار آن نشريات كردی، جمعيت های فرهنگی كرد رواج فراوان داشت. بعداز
كوتای قاسم و بازگشت بارزانی به عراق و شركت در دولت قاسم، كردها آزادی نسبی
بيشتری بدست آوردند. ولی اين مسئله زمان زيادی طول نكشيد. دوباره جنگ در
منطقه آغاز شد. هم زمان نيز سركوب
كردها و عربها شروع شد. در پی كودتاهای متوالی و رشد پان عربيسم در
منطقه، حزب بعث بطور كامل قدرت را به رهبری احمد حسن البكر در دست گرفت. جنگ
دوباره دركردستان شعله ور شد، كردها كه تابحال نيم نگاهی به اتحاد شوروی
داشتند، می توان گفت تقريبا اميد خود را از دست دادند. در اين ميان گرايش به
اينكه شايد بتوان با نزديكی به آمريكا، به مبارزات خود عليه رژيم سركوبگر
ادامه داد رشد كرد. بارزانی بخوبی می دانست كه آمريكا رژيم های بعثی
"پان عربيسم" را تحمل نمی كند، بخصوص كه در آن شرايط رژيم عراق
قراردادهای چند ساله با اتحاد شوروی
منعقد كرده بودند، و نيز اين رژيمها خطری برای متحد استراتژيك آن
"اسرائيل" بوجود آورده بود. بارزانی
با اين فرضيات با آمريكائی ها ارتباطاتی ايجاد كرد و در طی مذاكرات قرار بر
اين شد كه با دريافت كمك از ايران "هرچند كه بارزانی اعتمادی به شاه
ايران نداشت" به مبارزات خود ادامه دهد. اما دوباره ابر شكست در آسمان
كردستان به پرواز درآمد. امريكا برای ملاقات انورالسادات رئيس جمهور مصر با
اسرائيلی ها احتياج به پشتيبانی كشورهای عربی داشت. عراق كه در دست بعثی ها
بود و خود را طلايه دار دفاع از مليت عرب و فلسطينی ها می دانست، بهترين
امكان بود. امريكا با پادرميانی تركيه، جلسه
ای در تركيه با شركت نمايندگان عراق و آمريكا تشكيل داد و در آن جلسه به
عراق پيشنهاد شد از اين حركت پشتيبانی و يا سكوت كند، و در مقابل به عراقی
ها وعده داد كه ايران ديگر از كردها پشتيبانی نخواهد كرد و مرزهای خود را
خواهد بست. سرانجام اين قرارداد بصورت رسمی در الجزاير با پادر ميانی بومدين
رئيس جمهور اين كشور و با ملاقات شاه و صدام حسين شكل رسمی بخود گرفت و جنبش
كردستان بشكل بی رحمانه ای سركوب شد. رژيم عراق در طی اين سركوب تا سال 1991
بيشتر از 2000 آبادی را در طول خطوط مرزی با ايران از بين برد و تمام چشمه های آب منطقه را مسموم و يا با
بتون مسدود كرد و در كنار آنها صدها هزار كرد را به مناطق غير كرد نشين
منتقل نمود. در طول اجرای اين طرح هزاران نفر اعدام و يا نابود شدند. بارزانی
بعد از چندی از مذاكرات تركيه از طريق احمد چلبی كه آن وقت جوان و پايگاهش
در بيروت بود با خبر شد ولی به آن باور نكرد، تا اينكه بارزانی به تهران رفت
و در آنجا مورد بی توجهی قرار گرفت و از وقايع نه بطور كامل با خبر شد.
بارزانی تا آخرين لحظه حيات خود خيانت امريكائی ها و اسرائيلی ها را فراموش
نكرد. بارزانی
هيچگاه در مطبوعات از آن مسائل سخنی
نگفت ولی در محافل خصوصی از بيان اين مسئله ابائی نداشت. درست در سال های
پايان عمرملا مصطفی بارزانی، بحران های سراسری منطقه خاورميانه را در
برگرفت. انقلاب ايران، كودتای نظاميان در پاكستان، تركيه، افغانستان و
كودتای خزنده صدام عليه البكر، حكومتهای جديدی را در منطقه بر مسند قدرت
نشاند. اين تغيير و تحولها همراه شد با سركار آمدن رژيمهای پليسی جديدی در
منطقه، كه سرانجام آنها با ازبين رفتن هزاران انسان و ويرانی آن سرزمين ها
بود. هم زمان
با بحران در منطقه، سازمان های كرد در عراق و تركيه شروع به حركتهای جديد
كردند. بخصوص در اين دوران كه حاكميت های جديد در منطقه شكل گرفت. معاملات
جديد كه نهفته در اين بحرانها ميباشد تاثيرات خودرا بر سازمانها و حركتهای
منطقه گذاشت. حزب دموكرات كردستان عراق و اتحاديه ميهنی كردستان شروع به
بازسازی خود در منطقه نمودند. در تركيه PKK حركت آغازين خود را شروع كرد. اِين احزاب
بسرعت رشد غير منتظره خود را آغاز كردند. رشد واقعی اين احزاب براساس
موجوديت فاشيستی حكام منطقه و خواستهای برحق ملت كرد استوار بود و بخش
مصنوعی آن زائده معاملات نامشروع در منطقه. در اينجا بايد مجددا اشاره كرد كه جنبشهای كرد همواره رشد سريعی داشته
اند. دراين برهه از زمان می بينيم كه كردهای ايران، عراق و تركيه همزمان در
حال قيام بوده اند، اما بدون همكاری
وهماهنگی. در كشورما عده ای با درس گرفتن از خطاهای گذشته و بهای سنگينی كه در
ازاء آن پرداخت شده، جانب احتياط را نگه داشته، اما در همسايكی ما جنبش
آزاديخواهی و ملی گرائی كردها به زياده خواهی گرائيد و حداكثر خواستهارا
عنوان كرد، چنانكه گاه به موانع جدی در سر راه يكديگر تبديل شدند. رژيم های
منطقه با استفاده از اشتباهات سازمانهای كرد، معاملات خود را سازمان دادند.
در جنگ ايران و عراق هر دو كشور بدون پرده پوشی به سازمانهای كرد پناه دادند
و امكانات مالی نظامی دراختيار آنها گذاشتند، درحاليكه كردهای خود را سركوب
كردند. همزمان با
پيمان اسرائيل و تركيه، سوريه كمك های فراوانی در اختيار PKK قرارداد. اين
معاملات چنان رشد مصنوعی در سازمانهای موجود بوجود آورد كه عوارض بعدی خود
را نيز به همراه داشت. گرچه بعدها حركت آهسته و واقعی جنبش كردها خود را در
آزمون جديد جهانی يافت. پايان جنگ سرد و تاثير آن در منطقه در سالهای
پايان جنگ سرد، رژيم عراق كه حدود يك دهه از همكاری و همياری نظامی امريكا
بهره برده بود، به كويت حمله ور شد. هرچند كه قبلا حمله را به آمريكا اطلاع
داده بود ولی امريكا كه منتظر اين حركت عراق بود ابتدا سكوت تائيد آلود كرد
و در عوض، بلافاصله شروع به تقويت نظامی خود در منطقه نمود. امريكا با
شناختی كه از عراق داشت، اعلام جهاد آمريكائی عليه رژيم عراق داد و كويت
دوباره آزاد شد. چنان آزاد كه به ايالتی كوچك از ايالات متحده امريكا تبديل
شد. آمريكا در
اين فاصله كه رژيم عراق در ضعف بسر می برد مردم اين كشور را به شورش عليه
رژيم صدام فرا خواند و خود، در حاليكه تا دروازه های بغداد پيش رفته بود عقب
نشينی را ترجيح داد. رژيم عراق
كه دهه هشتاد را با سياست انفعال(1) طی كرده بود خود را پرچمدار اسلام و
مدافع فلسطين اعلام داشت. صدام مصلحت را چنين ديد كه مدعی داشتن نسبت از
پيامبر اسلام شود و خانه خدا را زيارت كند. رژيم بعث كه ايدئولوژی غير دينی
داشت به اسلام و اصول اسلامی روی آورد. بعد از
پايان جنگ كويت، در مدت كوتاهی سراسر عراق را شورشهای پراكنده فرا گرفت.
كردها در شمال عراق، شهرهای كردنشين را يكی پس از ديگری آزاد كردند و شيعيان
در جنوب دفاتر حزب بعث را ويران ساختند. صدام به شكل بی رحمانه ای به سركوب
كردها و شيعيان پرداخت و موجب ويرانی و از بين رفتن هزاران انسان شد. دولت
بوش(پدر رئيس جمهور كنونی امريكا) در شرايطی كه مردم عراق را با ريختن اعلاميه
دعوت به شورش می كرد با سكوت كامل نظاره گر اين سركوب شد. بوش كم كم مجبور
شد از امتناع سرسختانه و خالی از احساس و عاطفه در پيوند با كردها كه خود در
آوارگی آنها نقش بسيار داشت، تحت تاثير مسائل بين المللی واكنشی نشان دهد.
با فرانسوی ها كه انديشه منطقه امن را همراه با جان ميجر نخست وزير انگليس
مطرح كرده بودند، همكاری كرد. دولتهای
امريكا تا اين تاريخ نسبت به سركوب كردها توسط عراق بی توجه بودند. حتی پس
از بمباران شيميايی كردها در حلبچه، آمريكا به دولت عراق در گرفتن وام های
سهل الشرايط و تكنولوژی نظامی كمك كرد و در همين ارتباط، لايحه تحريم
اقتصادی عراق در سنای امريكا تصويب نشد. اين بار دولت مردان امريكا بعد از
مدتی تاخير طرح منطنقه امن در شمال و جنوب عراق را در سازمان ملل و شورای
امنيت تصويب و به اجرا در آوردند. اين سياست
امريكا دو دليل داشت: در درجه
اول بعلت اينكه وزارت خارجه امريكا برنامه ای سازمان يافته برای جايگزينی
صدام نداشت و همچنين برروی صدام بعنوان حريفی قوی در مقابل ايران حساب می
كرد. در درجه
دوم، آنچه كه برای بوش اهميت داشت، تركيه بود كه تنها متحد آمريكا در كنار
اعراب بود. در رژيمهای بسياری كه در چهار دهه در آنكارا و واشنگتن بر سر كار
آمده بودند، راضی نگه داشتن تركيه اغلب مسئله ای بسيار ظريف و مهم بود.
ايالات متحده آمريكا منتهای كوشش خود را به عمل می آورد كه از هر عملی كه از
آن به نحوی توجه به آرزوها و آمال كردها، در هرجايی از منطقه تعبير شود
اجتناب ورزد. تركيه در
پايان جنگ سرد كه در جريان آن وظيفه
اش حمايت از جناح جنوبی ناتو در برابر اتحاد شوروی بود، در باره مفيد بودنش
در آينده برای شركای غربی ناتو دستخوش بيم ونگرانی بود. اشغال كويت از سوی
صدام برای آنكارا يك نعمت غير مترقبه بود، اما از بخت بد برای تركيه همين
كشمكش توجه جهان را روی مسأله كرد متمركز كرد. زنگ خطر برای تركيه به صدا
درآمد. تركيه با
پديده نوينی روبرو شد. شركای ناتو كه به مدت چهل سال بر نقض فاحش حقوق بشر
در آن كشور چشم پوشيده بودند، اكنون يكی از شروط اصلی ورود تركيه به اتحاد
اروپا را حل مسئله كردها و تأمين حقوق بشر در تركيه اعلام كردند. تركيه كه
از اواسط دهه هشتاد برای مبارزه با چپ های اين كشور به فعال شدن نيروهای
مذهبی كمك كرده بود، بر شدت آن افزود تا در درجه اول جهان را از خطر رشد
گرايش های مذهبی در تركيه بترساند و از طرف ديگر با سلاح مذهب كردها را
بدنبال خود بكشاند. هرچند در اين باره نيز موفقيت های بدست آورد ولی از طرف
ديگر مسئله افراطيون مذهبی بتدريج به يك معضل برای اين كشور تبديل شد و به
اين ترتيب طرح استفاده از مذهب عليه گرايش های مترقی و ملی كردها كارائی خود
را از دست داد. ز طرف ديگر، تركيه برای ورود به اتحاديه اروپا احتياج به
پاره ای تغييرات در قانون اساسی و رعايت دموكراسی داشت. به اين
ترتيب، تركيه ديگر آن سوگلی سابق برای اروپا و آمريكا نبود و خود تركيه نيز
براين مسئله واقف شده بود. تركيه
بخوبی می داند كه ديگر قادر نيست سازمانهای كرد را به آن آسانی گذشته سركوب
كند. رژيم تركيه كه در نوع خود مظهر يك حكومت نژاد پرست می باشد و تا به حال
منكر وجود كردها در تركيه بوده، در حال حاضر زبان كردی را در تركيه آزاد
اعلام كرده است، و ديگر از تكرار
كلمه ترك كوهی پرهيز می نمايد. البته طرح جلوگيری از رشد سازمان های
كرد را همچنان دنبال می كند. اهميت آزاد اعلام شدن زبان كردی و اين عقب
نشينی دولت تركيه زمانی درك می شود كه بدانيم در سال 1960 دولت تركيه در
باره پخش برنامه كردی از راديو صوت العرب به مصر اعتراض كرد و جمال
عبدالناصر رئيس جمهور وقت مصر، با آگاهی از انكار وجود كردها در تركيه از
سوی دولت اين كشور، در تماس با يكی از ديپلماتهای ترك، از او سئوال كرد« مگر
شما در كشورتان كرد داريد» ديپلمات ترك می گويد « نه » و ناصر در ادامه می
گويد پس چه گله ای از صوت العرب داريد؟)) شايد
ماجرای ربودن رهبر كردهای تركيه و انتقال او با كمك اسرائيل از يك كشور
افريقائی به تركيه، به ياد ماندنی ترين اقدام ضد كردی تركيه باشد. دولت
تركيه با تهديد سوريه PKK را مجبور به ترك دره بقاع كرد و در يك عمليات پليسی
به كمك آمريكا و اسرائيل رهبر PKK "اوجلان"
را دستگير و به تركيه منتقل كرد. تركيه بر اين گمان بود كه با دستگيری رهبر PKK به جنبش ملی كردهای اين كشور خاتمه خواهد بخشيد و يا
لااقل ضربه ای مهلك به آن خواهد زد، اما چنين نشد زيرا شرايط جهانی و منطقه
تغيير كرده بود و با فروپاشی اتحاد شوروی
محاسبات جديدی در منطقه شكل گرفته بود كه تركيه هنوز نتوانسته بود آن
را درك كند. همانطور كه می گويند كه يك چشم ديكتاتورها
هميشه كور است. تركيه اين بارنه تنها
نتوانست جنبش كرد را سركوب كند، بلكه جنبش كردی تركيه با اين اقدام
در راس خبرهای جهان قرار گرفت و به همين دليل تركيه ناچار شد از اعدام اوجالان
پرهيز كند. تركيه بر
اين تصور بود كه وقتيPKK در
سوريه جای نداشته باشد و رهبر آنها دستگير شده باشد، پس براحتی می توان آنها
را سركوب كرد، اما اين بار نيروهای كرد تركيه برخلاف گذشته ها به كشورهای
همسايه پناه نبردند تا با آنها معامله سياسی شود، بلكه اين بار كردهای تركيه
به سرزمينی پناه بردند كه كردها بر آن حاكم بودند وبعنوان منطقه امن از نظر
سازمان ملل شناخته شده بود: كردستان عراق! دولت عراق نيز برای سركوب كردها و
بيرون راندن كردهای تركيه و يا همكاری با ارتش تركيه برای سركوب مشترك كردها
نمی توانست طرف معامله با تركيه شود. به همين دليل تركيه خود راسا در
كردستان عراق دست بكار شد و فشار زيادی را بر كردهای عراق وارد آورد و حتی
به شكل نظامی وارد منطقه شد اما ديگر تركيه آن سوگلی سابق برای اروپا و
آمريكا نبود كه از هر عمل فاشيستی آن عليه كردها حمايت شود. به همين دليل
تركيه يك آتش پهلوئی در جبهه روبرو باز كرد. آنها تركمن های منطقه كردستان
عراق را همه جانبه تقويت كردند تا بازوی آنها در كردستان عراق شود، گرچه اين
نيز چندان مفيد از كار در نيآمد. چنان كه در جنگ اخير آمريكا در عراق، تركيه
از بيم واكنش های درونی كشور خود نتوانست به امريكا اجازه عبور از خاك تركيه
و يا استفاده از خاك اين كشور را بدهد و امريكا نيز از هر نوع تحريك ارتش
تركيه در كردستان عراق، پس از سرنگونی صدام حسين جلوگيری كرد! كردستان ايران در كردستان ايران نيز فعاليت
فرهنگی و سياسی كردها، در يك استراتژی اصلاح طلبانه توانست رشد چشمگپری
داشته باشد. زمامداران ايران شايد زودتر از ترك ها متوجه تغيير اوضاع منطقه
شده و از طرح های سركوب گرانه فاصله
گرفتند، گرچه هنوز بخشی از حاكميت ايران آن سوداهای جنگ طلبانه را در سر دارد. جناحی از حاكميت كه به
كردستان به ديد يك مستعمره نگريسته و هرگونه صدای اعتراضی را همچنان می
خواهد با گلوله پاسخ بدهد. وقتی نماينده ولی فقيه در كردستان
« موسوی »، در اشاره به عقب نشينی های فرهنگی در كردستان و برگماری مسئولين
كرد در اين منطقه فرياد بر می آورد كه "سرزمينی را با
هزاران شهيد فتح كرده ايم و حالا داريم آن را
از دست می دهيم و هر روز مسئولان جديد كرد در رأس دواير دولتی قرار می گيرند"
بخوبی ديدگاه اين جناح را نشان می دهد. ديدگاهی كه تا بحال به كردستان به
چشم يك مستعمره نگريسته است. در چند سال اخير كردها بالاخره در مجلس دارای
يك فراكسيون شدند، رمضان زاده سخنگوی كنونی دولت كه يك كرد تحصيل كرده بلژيك
است سالها استاندار كردستان بود. فراكسيون كردها در مجلس حتی گاهاً
اعتراضاتی نسبت به برخورد دولت با مناطق كردنشين نيز داشته اند كه اين امر
در مجلس چهارم و پنجم هرگز ممكن نشد. هرچند اين حركات ضعيف است ، اما روند فرهنگی سياسی در كردستان
رو به رشد است و حكومت نيز با آگاهی از تحولات منطقه می كوشد برخوردی ملايم
تر از گذشته با كردها داشته باشد. امريكا و كردها آمريكا نيز متاثر از تحولات ناشی
از فروپاشی اتحاد شوروی سعی دارد تغييراتی در نقشه خاورميانه بوجود آورد، هر
چند بخوبی اين مسئله روشن است كه برای آمريكا مسئله دموكراسی در اولويت قرار
ندارد، بلكه مسئله تسلط اقتصادی كامل بر منطقه خاورميانه و كنترل بر مهمترين
ماده انرژی زای جهان ميباشد. به اين دليل با سازمان دهی جديد منطقه می خواهد
به اهداف خود دست يابد. آنچه امريكا در جستجوی آنست همراه شده با تحولاتی در
داخل خود كشورهای منطقه، كه نمی تواند نسبت به آن بی تفاوت بماند. در پاكستان مذهبی های تندرو كه
سالها مورد حمايت امريكا بودند تا بتوان از آنها پشتوانه ای برای سياست های
اين كشور در افغانستان فراهم ساخت اكنون به معضل تبديل شده اند و مزاحم دولت
نظامی اين كشورند. در ايران حركت به سمت دمكراسی و مبارزه برای آن در حال
گسترش است. در تركيه نيروهای مذهبی با سياست های ليبرال در انتخابات پيروز
شدند. افغانستان هنوز از ايمنی برای حمل نفت و گاز جمهوری های آسيای ميانه
برخوردار نيست. عراق فعلا در كنترل نيروهای امريكا و انگلستان قرار دارد و
نقشی كه نيروهای مذهبی « شيعيان » در دولت آينده اين كشور خواهند داشت
همچنان نا معلوم است. همگان براين نكته تاكيد می كنند كه سرانجام تمام اين
كشاكش ها در كشورهای ياد شده به سرانجام موجوديت حاكميت در جمهوری اسلامی
بستگی خواهد داشت و به همين دليل است كه مناسبات ايران و امريكا در كانون
چالش ها قرار گرفته است. بيم ها
و اميدها كردها در مجموع و با تجربه سالهای 75 و 91 اعتماد چندانی
به آمريكا ندارند، ولی در كنار آن بی پناهی
وسركوب دراز مدت، اكنون منطقه امن 12 ساله اخير ناتو در عراق، بار
ديگر كردها را به فكر واداشته كه آيا دوباره می توان اميد به صلح و حكومت بر
خويش داشت. در اينجا شايد سئوال شود كه كردها كه با شادی و گاهاً با
برافراشتن پرچم آمريكا پيروزی بر صدام را جشن گرفتند آيا دوباره خوش باوری
بر آنها مستولی نشده؟ بايد گفت هرچند ديدن اين صحنه ها
ناخوشايند می باشد، اما بايد اين را دانست كه كشور و منطقه ديكتاتور زده، از
بيم ويرانی و آغاز جنگ و دربدری به نيروهای خارجی خير مقدم گفته اند. ريشه
اين پديده را بايد در نحوه حاكميت چهار كشور منطقه ايران، تركيه، عراق و
سوريه بر كردها دانست كه هميشه بعنوان يك مستعمره به مناسق كردنشين نگريسته
اند و كردستان هر چهار كشور همواره ديكتاتور زده و فاقد دولتی با هويت ملی
بوده است. در اين ميان كردهای عراق،
بويژه بعد از 12 سال حكومت خودگردان
نگران آينده اين خودگردانی اند. بيم و اميد همچنان بر كردستان عراق
سايه افكن است. كنترل جنوب عراق به همراه مخازن
نفتی آن در اختِار انگليسی ها قرار گرفته است و مركز و شمال نفت خيز عراق در
اختيار امريكا. در عين حال، آمريكا
با استفاده نكردن از خاك تركيه در جنگ عراق، تركيه را از وارد شدن به شمال
عراق محروم كرد و سيستم حكومتی 12 ساله كردهای عراق فعلا بدون آسيب تداوم
دارد. در كنار اين مسائل، ايران نيز
سرگرم مسائل شيعيان عراق است و با توجه به بحران درونی آن قادر به دخالت در
كردستان عراق نمی باشد. با اين پارامترها روشنائی هرچند كم
سو را در آينده كردستان می توان ديد. البته بيم ها نيز در راه هستند. تا بحال حكومت آمريكا سخنی از
فدراتيو بودن عراق بميان نيآورده است و فقط از دمكراسی در عراق صحبت بميان
آورده است. طرح خلع سلاح پيشمرگه های كرد و تشكيل ارتش و نيروی انتظامی عراق
و ادغام آنها دراين نيروها بيم هائی را برانگيخته است اما اوضاع كلی عراق
چنان نابسامان است كه هنوز هيچ طرحی را نمی توان قطعی تلقی كرد. رهبر حزب
دمكرات كردستان عراق كه در پيوند و اتحاد با نيروهای چپ و دمكرات عراق قرار
دارد، همچنان بر خواستی كه درابتدای جنگ عراق اعلام كرد پافشاری می كند و آن
نيست جز خواست خروج هرچه زودتر نيروهای آمريكائی از عراق. پافشاری
كردهای عراق بر فدراتيو شدن اين كشور می توان افق تازه ای برای جنبش كردها
بوجود آورد، زيرا به بيم و هراس حكومت های مركزی كشورهای چهارگانه تركيه،
سوريه، ايران و عراق بی حاكميت كه پيوسته نگران كردستان واحد و تجزيه خاك
خود بوده اند خاتمه می بخشد. اما چه كسی می تواند حوادث آينده و طرح های
جديد را پيش بينی كند؟ |