جــــــالـــــــــــب

از همشهری

 

عراق و افغانستان باتلاقي مي شوند

كمتر كسي تصور مي كرد كه آمريكايي ها بعد از ماهها تدارك حمله به عراق بالاخره بتوانند بر نيروي قهريه اين كشور فايق آمده و در مدت كوتاهي آن را به اشغال درآورند. چنين تصوري بيشتر بر پايه اين واقعيت كه نظاميان عراقي تجربه بيشتري داشته و قادر هستند با كمترين توان در مقابل خيل عظيمي  از نيروهاي متجاوز ايستادگي كنند، بنا نهاده شده بود. با اين وجود پس از ورود اولين گروه ها از نيروهاي اشغالگر به عراق نخستين نشانه ها از شكست ارتش عراق بروز پيدا كرد. برخي در اين گيرودار از مذاكرات پشت پرده نظاميان عراقي با نيروهاي اشغالگر سخن به ميان آوردند و مدعي شدند كه اگر عراقي ها تمايل به مقاومت داشتند، اشغال عراق هرگز محقق نمي شد. تمام اين گمانه زني ها بر توجيه شكست ارتش عراق استوار بود و تلاش مي شد تا براي پيروزي غيرمنتظره و سريع نيروهاي اشغالگر دليلي متقن يافت شود. اما اين تازه بخشي از ماجراست. زيرا بسياري معتقدند كه حفظ يك پيروزي از كسب آن مهمتر است و اين همان واقعيتي است كه نيروهاي نظامي آمريكا در دو كشور اشغال شده افغانستان و عراق با آن مواجه هستند. اخيراً گزارشي در نشريه كريستين ساينس مانيتور به چاپ رسيده است كه بر تحليل رفتن توان نظامي آمريكا به واسطه افزايش حوزه ها و مناطقي كه تحت پوشش و نظارت ارتش اين كشور هستند، صحه مي گذارد.
تامين نيروي نظامي مورد نياز هم اكنون بيش از هر چيز ديگري براي ارتش آمريكا اهميت يافته است. نظاميان آمريكايي توانستند در سال گذشته لقب «مرد سال آمريكا» را به خود اختصاص دهند. آنها توانستند براي آمريكا افتخار و غرور به ارمغان آورند ولي آيا مي توانند در مقابل فشارها و مشكلاتي كه در خارج از مرزهاي كشورشان متحمل مي شوند، همچنان مقاومت كنند.
پنتاگون (وزارت دفاع آمريكا) اكنون نگران است كه خلبانان اعزامي به نقاط بحران خيزي در خارج از مرزها مانند افغانستان پس از بازگشت از ماموريت هاي خود تقاضاي استعفا  كنند. تاكنون در افغانستان ۱۴ هلي كوپتر نظامي سرنگون شده و در اثر آن ۵۸ نظامي جان باختند. حفظ خلبان ها موجود براي نظاميان آمريكايي بسيار با اهميت است زيرا در صورت خروج آنان از ارتش آموزش و تربيت خلبان جديد كار بسيار هزينه بر و وقت گيري است.
براساس برخي از گزارش ها ميزان استخدام نيرو در ارتش آمريكا هم اكنون هفت درصد از ميزان پيش بيني شده قبلي عقب است. اين در حالي است كه برخي از نيروهاي ارشد نظامي از، ازدست دادن حدود ۵۰ درصد از نيروهايشان خبر مي دهند. اين نظاميان مي گويند سربازان دلايل شخصي از جمله ارتقا در شغل و وجود فشارهاي عصبي در خانواده خود را براي توجيه خروج از ارتش ذكر مي كنند. نتيجه اين وضعيت آن شده است كه ارتش آمريكا از ترخيص ۴۰هزار سرباز از جمله ۱۶هزار نيروي تحت اختيار گارد ملي آمريكا كه دوره خدمتشان  سال گذشته ميلادي به اتمام رسيده است، جلوگيري كند. اين در حالي است كه تحليلگران معتقدند اين اقدام روحيه سربازان را بويژه آنهايي كه در مناطق جنگي به سر مي برند تضعيف خواهد كرد و انگيزه جنگيدن را از آنان خواهد ستاند. براساس برخي ديگر از اخبار، ارتش آمريكا هم اكنون در حال بررسي امكان فراخواني ۸۰۰ هزار نيروي بازنشسته است. بدين ترتيب به زودي از آنها خواسته خواهد شد با ارتش تماس حاصل كرده و خود را معرفي كنند. برمبناي گزارش دفتر بودجه كنگره آمريكا در نوامبر سال ۲۰۰۳ كه پيرامون توان حفظ نيروهاي آمريكا در عراق است، ارتش آمريكا قادر به حفظ سطح نيروهاي خود در عراق نيست. برمبناي تحليلي هم كه پيرامون اين گزارش ارايه شده است، اين موضوع از آن جهت زمينه نگراني در ميان مقامات آمريكايي را به وجود آورده كه اين اولين بار است كه نيروهاي احتياط آمريكايي به خط مقدم جبهه اعزام شد ه اند.
گرچه نيروهاي احتياط و گارد ملي نيز در تهاجم سال ۱۹۹۱ به عراق و جنگ افغانستان نيز شركت داشته اند، اما كمتر از آنان در خط مقدم جبهه استفاده شده بود.
تجربه جنگ ويتنام نشان داد كه تبعات منفي هر پيروزي فرامرزي براي آمريكايي ها چند سال پس از اتمام آن پيروزي خود را بروز خواهد داد. واشنگتن هم اكنون مدعي است كه عراق و افغانستان پتانسيل تبديل شدن به باتلاق را براي نظاميان آمريكايي ندارند، زيرا ميزان تلفاتي را كه آمريكايي ها در ويتنام تجربه كردند، در اين كشورها ندارند. اما آيا با عراق و افغانستان تنها با افزايش ميزان تلفات مصداق پيدا مي كند يا كمبود نيروي مورد نياز براي حفظ موقعيت و دستيابي به اهداف پس از اشغال نيز از جمله نشانه هاي باتلاقي شدن عراق و افغانستان است.

 

از بوش متنفرند

اگر به ليست پرفروش ترين كتاب هاي سال نظري بيندازيم باز هم متنفرين از بوش را در رديف اول مي بينيم. مايكل مور را كه به خاطر داريد. او ديگر حكم رئيس گروه نفرت را پيدا كرده است
سيلوي كافمن
آنها را گروه «متنفرين از بوش» مي نامند. آنها سرود مخصوص، سايت اينترنتي مخصوص، طنز مخصوص و... مخصوص به خود را دارند.

خيلي ساده است. اين خانم نمي تواند بوش را تحمل كند. نگاه، صدا و حتي شيوه راه رفتن او هم حالش را به هم مي زند. نام بوش حداقل براي چند ثانيه اي هم كه شده او را منقلب مي كند. اين خانم محترم ۸۷ ساله آمريكايي مدام به پسرش مي گويد كه چه احساس تنفري نسبت به جورج دبليو بوش دارد و مي گويد: «بگو ببينم چطور مي تواني با چنين موجودي كار كني؟»
او مادر يكي از سناتورهايي است كه در واشنگتن به سر مي برند. پسر او يكي از وزنه هاي سنگين حزب دموكرات به حساب مي آيد. او هم مثل همه دموكرات هاي آمريكا از زمان انتخابات رياست جمهوري در نوامبر سال ۲۰۰۰ احساس ناراحتي مي كند و البته مثل همه دموكرات هاي كنگره از روز ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ در سكوت رنج مي برد. اين موضوع كه مادرش به گروه «متنفرين از بوش» پيوسته به هيچ وجه او را ناراحت نمي كند.
در اين گروه، افراد متفاوتي عضو هستند. از مادر سناتورها گرفته تا هنرمندان، روزنامه نگاران مشهور و همه كساني كه احساس تنفر از بوش در وجودشان شكل گرفته است.
اوايل دسامبر برخي دموكرات هاي خوش چهره هاليوودي اجلاسي در يكي از هتل هاي بزرگ بورلي هيلز ترتيب دادند تا براي كانديداهاي رياست جمهوري سال ۲۰۰۴ پول جمع آوري كنند. آن شب همه چيز بسيار عادي بود و همه احساس مي كردند در سرزمين شوارتزينگر-يا همان فرماندار - ترميناتور، در كميته كوچكي دور هم جمع شده اند. اما مت دروج، يكي از نو محافظه كاران جمهوريخواه حاضر در جمع روي سايت اينترنتي اش اين حادثه را «ميتينگ متنفرين از بوش» خواند و در ادامه نوشت: ببينيد چپي ها يا بازماندگان آنها چطور رئيس جمهور را شكنجه مي دهند.
فرد ديگري به نام راش ليمباگ كه اعتقادات جمهوري خواهانه شديدي هم دارد اين اجلاس را «ضربه اي از جانب چپي ها» خواند. چنين واكنش هايي از جانب جمهوريخواهان محافظه كار موجب شد كه تعداد بيشتري از «متنفرين از بوش» به سمت اين هتل هجوم بياورند و تعداد اين افراد كه پيش بيني مي شد تنها ده ها نفر باشند آن روز به بيش از ۳۰۰ نفر رسيد.
البته اينها فقط كساني هستند كه در هتل دور هم جمع شدند. درواقع تعداد كساني كه از بوش متنفرند خيلي بيشتر از اين حرف هاست و هنوز هم كسي تعدادشان را مشخص نكرده است. روز ۷ دسامبر در ۲۶۰۰ مكان مختلف در سراسر آمريكا، مردم متنفر به كافه ها، سالن هاي عمومي و يا خانه هاي ويژه اي سرازير شدند تا مدارك منتشر نشده روبرت گرين والد تحت عنوان «همه حقايق در مورد جنگ عراق» را به دست آورند. البته ضدبوش ها هميشه و هميشه حضور داشتند، اما حادثه ۱۱ سپتامبر باعث شد كه سكوت اختيار كنند. اما جنگ عراق و اختلافات موجود دوباره آنها را تشويق كرد كه صدايشان را بلند كنند.
برخي از اينها شهامت بسياري از خود نشان داده اند. مثلاً ديكسي چيكس يكي از خواننده هاي محبوب تگزاس ماه مارس گذشته و زماني كه گروه هاي آمريكايي براي اشغال عراق آماده مي شدند حركت غيرمنتظره اي كرد. او در برابر جمعيت عظيمي كه مخالف جنگ بودند و از سراسر آمريكا با نامه هاي الكترونيك، تلفن يا پيام هاي راديويي دور هم جمع شده بودند حاضر شد و با صداي بلند فرياد زد: «فقط براي اين كه بدانيد مي گويم، ما خجالت مي كشيم كه رئيس جمهور آمريكا تگزاسي است.» اين جمله به سرعت از مرزهاي آتلانتيك هم فراتر رفت. درواقع پس از اين ماجرا بود كه بسياري خواستار آن شدند كه ديگر آوازهاي او از راديو پخش نشوند. فشارهاي موجود باعث شد كه سي دي هاي او فروششان به شدت افت كرده و از ۱۲۴ هزار به ۳۳ هزار در هفته كاهش پيدا كند. مسئله تا
آن جا پيش رفت كه توني ليكت، از خوانندگان،
به هنگام اجراي كنسرتش عكس ديكسي را با صدام حسين مونتاژ و در دكور پشت صحنه اش از آن استفاده كرد.
اواخر نوامبر بود كه ناتالي مينز در گفت وگو با
NBC با تاسف گفت كه از واكنش بوش بسيار تعجب كرده: «فكر مي كردم بوش از اصولي كه آمريكا برپايه آنها بنا شده دفاع مي كند: آزادي بيان و اين جور چيزها.» اما جنگ عراق همه چيز را خراب كرد و حالا او و دو موزيسين ديگر مي گويند: «مردم فريب داده شدند.»
با فرا رسيدن تابستان و پيدا نشدن سلاح هاي كشتارجمعي در عراق متنفرين از بوش شهامت بيشتري پيدا كردند. روزنامه نگاري به نام جاناتان چيت كه قبل از جنگ عراق به شدت از بوش دفاع مي كرد اواخر سپتامبر در هفته نامه «نيوريپابليك» گزارش مفصلي چاپ كرد كه كاملاً ضد بوش بود. گزارش او «ديوانه ام مي كند» نام داشت و با اين كلمات شروع مي شد: «از رئيس جمهور جورج بوش متنفرم و به خودش هم گفته ام.» و در چندين صفحه تنفرش را اظهار كرده و در پايان نوشته بود: «حالا احساس بهتري پيدا كردم.»
وقتي بوش براي ديدار با متحدين انگليسي اش عازم بريتانيا شد قلب مخالفان بوش در آن سوي اقيانوس اطلس هم به شدت به جوش آمد و انگليسي هاي بسياري با تظاهرات در خيابان ها و سوزاندن عكس بوش به همه نشان دادند كه نفرت از بوش به آمريكا محدود نمي شود.
اگر به ليست پرفروش ترين كتاب هاي سال نظري بيندازيم باز هم متنفرين از بوش را در رديف اول مي بينيم. مايكل مور را كه به خاطر داريد. او ديگر حكم رئيس گروه نفرت را پيدا كرده است و نوشته هايش در راس ليست بهترين فروش ها قرار گرفته است. الفرانكن كه به طور ريشه اي با بوش مشكل دارد، مولي ايوينز و لودوبوس كه خيلي وقت است جزو دارودسته هاي تگزاسي مخالفين بوش هستند، رديف هاي بعدي را به خود اختصاص داده اند. اين گروه هاي مخالف آنقدر رو به رشد هستند كه اخيراً دفترچه راهنمايي تحت عنوان «دفترچه راهنماي رئيس جمهوري كه در ۱۰۰ سال گذشته از همه مزخرف تر بوده» به قلم جك هوبرمن به چاپ رسيده است و اين كتاب بزرگ نماد همه متنفرين از بوش است. پل كروگمن، استاد اقتصاد دانشگاه پرينستون و وقايع نگار نشريه نيويورك تايمز مرتب و به وضوح سياست هاي بوش را به انتقاد مي گيرد. شيوه عمل  بوش، تك تك عملكردهاي او و حتي طرفدارانش به هيچ وجه از نظر كروگمن پنهان نمي ماند. يكي از همكاران او در دانشگاه پرينستون به نام سين ويلنتز مدام هشدار مي دهد كه «از هرگونه حمله شخصي به بوش پرهيز كن كارتو ديگر از يك فرد متنفر از بوش هم فراتر رفته است.»
سين ويلنتز خودش هم يكي از كليدي ترين دموكرات هاي مخالف است و بي شك همين مسئله باعث شده كه كتاب هايش در ميان مردم آمريكا محبوبيت پيدا كند. او مي گويد: «مردم از بوش عصباني اند. آنها از دست اندركاران رسانه ها هم عصباني اند، چرا كه امكان حضور آنها و اظهار عقايد شان را فراهم نمي كنند.» نمايندگان دموكرات كنگره آنقدر در لاك خود فرو رفته اند كه به نظر مي  رسد زير فشار رژيمي با حزبي يك طرفه قرار گرفته اند.
هوارد دين، نماينده شورشي حزب مخالف، تنها كسي است كه جرات كرده در اين شرايط در برابر بوش قد علم كند. او تنها كسي بود كه مستقيماً از جبهه دموكرات ها به سياست هاي بوش در مواجهه با عراق حمله كرد. البته اگر صادقانه بگوييم در ليست بهترين فروش ها عناوين كتاب هاي ضدچپي هم يافت مي شود. از جمله آنها كتاب بيل اوريلي، ستاره شبكه تلويزيوني محافظه كار فاكس نيوز است. البته اين كتابها خيلي زياد نيستند اما همين تعداد هم كافي است تا نشان دهد آمريكا به شدت دچار دودستگي شده است. اين وضعيت درست مثل سال ۲۰۰۰ است همه چيز نصف نصف و كاملاً قطب دار است. در اين ميان هم چيزي به نام ميانه روي و تعادل وجود ندارد.
چنين خشمي تازگي ندارد. اما حالا اين خشم چهره ديگري به خود گرفته است. ۱۰ سال پيش يا حتي چهارسال پيش نفرت از بوش مفهومي نداشت و البته متنفرين از كلينتون همه جا را پر كرده بودند. البته يكي از اعضاي حزب جمهوريخواه مي گويد: «هيچ يك از روساي جمهور آمريكا تا اين حد مثل بوش منفور نبوده اند.... و از زمان كلينتون نفرت از روساي جمهور بسيار اوج گرفته است.»
نكته ديگري كه حايز اهميت است اين كه در زمان كلينتون رسانه ها بسيار سازماندهي شده عمل كرد و كلينتون و همسرش هيلاري را نشانه گرفته بودند و آنها را به قتل، بدقولي و... متهم مي كردند كه البته سطح حمله هاي رسانه اي به بوش كاملاً پايين تر است.
پس از انتخابات سال ۲۰۰۰، مخالفان بوش او را متهم مي  كردند كه آرا را دزديده است، اما پس از ۱۱ سپتامبر آنها چاره اي نداشتند جز اين كه سكوت اختيار كنند. ولي حالا و در شرايطي كه نبرد براي انتخابات رياست جمهوري نوامبر ۲۰۰۴ شدت گرفته است آنها كه به شدت نگران ناتواني خود هستند و خوب به ياد دارند كلينتون، رئيس جمهوري كه اين همه مردم از او متنفر بودند دوبار انتخاب شد، به شدت به تكاپو افتاده اند تا نبردشان را آغاز كنند. كلينتون نيز در گفت و گو با مجله امريكن پروسپكت به آنها پيام داده است: «هرگز با جمهوريخواه ها با بغض شخصي و يا شيوه اي كه آنها در مواجهه با هيلاري، ال گور و من اتخاذ كردند رفتار نكنيد. فكر نمي كنم اين كار لازم باشد اما بايد بجنگيد، بايد به شدت بجنگيد و گرنه آنها ما را له مي كنند...»

 

آوازه خوان هايي كه رئيس جمهور مي شوند

اين ستاره هاي روسي به هيچ وجه دلشان نمي خواهد از هم جدا شوند و دوست دارند دو نفري با هم براي سمت رياست جمهوري انتخاب شوند
آيا احتمال دارد انتخابات آتي رياست جمهوري در روسيه كه روز ۱۴ مارس آينده برگزار خواهد شد به كشت و كشتار منجر شود؟ پس از انتخاب فرماندار كاليفرنيا و پيوستن يك هنرپيشه به دنياي سياست، حالا روسيه هم وارد بازي شده و رقابت ستارگان محبوب با سياستمردان را به نظاره نشسته است. گروه پاپ (
U.T.A.T) متشكل از دو دختر نوجوان روس كه به فساد اخلاقي هم متهم هستند اخيراً ابراز علاقه خود براي نامزدي در انتخابات رياست جمهوري را اعلام كرده است.
ساشا تيتيانكو، مسئول روابط عمومي يكي از مراكز اطلاع رساني روسيه ضمن اعلام اين خبر مي افزايد: «روز ۲۷ دسامبر حدود ساعت ۱۲ ظهر، مي شد در كاخ جوانان مسكو به حمايت از نامزدي اين گروه پرداخت. گروه دونفره اي كه شايد موفق شوند با آراي مردم سمت رياست دولت روسيه را به دست آورند.» از اين تاريخ به بعد هيچ چيز ديگري در مورد اين دعوت عجيب و غريب براي حمايت از آنها گزارش نشده است. سايت مخصوص اين خوانندگان پاپ هم
كم و بيش در مورد تصميمات يوليا ولكووا و لنا كاتينا، هنرمندان محبوب مردم روسيه مطالبي را منتشر مي كند.
به دست آوردن ۵۰۰ امضاي لازم براي رسيدن به مقام رياست جمهوري دو نفره براي اين دو دختر جوان كار چندان دشواري به نظر نمي رسد و از هم اكنون موضوع نامزدي آنها در انتخابات در تمامي مسكو و ساير شهرهاي روسيه بر سر زبان هاست. اين مسئله به حدي حايز اهميت شده كه به راستي ولاديمير پوتين، رئيس جمهور فعلي را به حاشيه كشانده است و پوتين با همه اين حرف ها تلاش مي كند هر طور شده ميزان محبوبيت خود نزد افكار عمومي را بالاتر ببرد. يكي از جالب توجه ترين حركت هاي رئيس دولت در اين رابطه، اين بود كه شخصاً يوليا و لنا را به كرملين دعوت كرد تا جايزه مطرح ترين شخصيت هاي روس را تقديم شان كند.
پس از انتخابات مجلس در ماه دسامبر و راه يافتن اكثريت ناسيوناليست ها به مجلس، حالا روسيه بايد پيروزي چشمگيري را براي رئيس جمهوري كه به پايان دوره اش نزديك شده فراهم كند. پوتين بسياري از نامزدها را تحريك كرده تا بتواند براي ماه مارس آتي موفقيت خود را تضمين كند و حالا با اين نامزدي اعجاب انگيز به نظر مي رسد كه پوتين در تله اي باورنكردني گرفتار شده باشد.
نكته قابل توجه ديگر اين است كه اين ستاره هاي روسي به هيچ وجه دلشان نمي خواهد از هم جدا شوند و دوست دارند دو نفري با هم براي سمت رياست جمهوري انتخاب شوند. ساشا تيتيانكو هم گزارش مي دهد كه آنها براي رياست دو نفره نامزد شده اند.
البته به غير از وابستگي اين دو به هم، عامل ديگري نيز سبب شده كه آنها اين شيوه رياست دو نفره را انتخاب كنند. طبق قانون فدرالي كه روز ۱۰ ژانويه ۲۰۰۳ به تصويب رسيد «حداقل سن نماينده انتخابات رياست جمهوري بايد ۳۵ سال تمام باشد.» يوليا و لنا روي هم به زحمت سنشان به ۳۵ سال مي رسد و چاره اي ندارند جز اين كه «يك صندلي براي دو نفر» را انتخاب كنند.
اين روزها كارهاي گروه پاپ
U.T.A.T پيشرفت زياد خوبي را نشان نمي دهد. برنامه هاي كنسرتشان در انگلستان كه براي اواخر سال ۲۰۰۳ برنامه ريزي شده بود لغو شد و دليل آن هم اين بود كه تعداد بليت هاي رزرو شده كافي نبودند. اما فراموش نكنيم كه روسيه، اين كشور سابق كمونيستي هيچ كس را از هيجان، چه مثبت و چه منفي، محروم نمي كند. آن جا كشوري است كه نوجوانان آوازه خوان هم به بازي انتخابات رياست جمهوري دعوت مي شوند.

 

سبد بسكتبال در سالن پذيرايي صدام

ارتش آمريكا در جريان حمله به عراق بسياري از كاخ هاي متعلق به صدام حسين، رئيس جمهور سابق عراق را ويران كرد. اما اين روزها تغييرات بسيار قابل توجهي در عراق اشغالي حاكم شده است. گروهي از آمريكايي ها اين روزها براي رسيدن به آرامش پس از جنگ راههاي مختلفي پيدا كرده و براي تجديد نيرو و تقويت خودشان كاخ هاي بازمانده از صدام را اشغال كرده اند. سالن پذيرايي كاخ تكريت حالا ديگر به زمين بسكتبال سربازان آمريكايي تبديل شده است. البته هنوز مشخص نشده كه آيا اين سالن با ابعاد زمين هاي استاندارد منطبق است يا نه. اما چيزي كه مشخص است اين كه اين سالن پذيرايي مجلل به تماشاگران امكان مي دهد از طبقه بالا و از پشت نرده هاي باشكوه ضمن تماشاي بازي بسكتبال از گچبري هاي زيبا و تزيينات بي نظير عمارت بهره ببرند. مطمئناً ديكتاتور سابق حتي خوابش را هم نمي ديد كه يك مشت سرباز، سالن مجلل كاخش را به اين شكل به هم بريزند. اين هم يكي ديگر از نشانه هاي اين كه «دنيا وفا ندارد.»
نوه هشت  ماهه فاكس با پوتين كابوي ها
وينسنته فاكس رئيس جمهور مكزيك را كه مي شناسيد. او علاقه عجيبي به نشان دادن پوتين هايش دارد و هميشه هم با لذت خاصي پوتين هاي چرمي و سنتي كابوي ها را به پا مي كند. او حتي يك كارخانه فاميلي تاسيس كرده كه فقط اين مدل كفش ها را توليد مي كند. اين كارخانه مشهور بوتاس فاكس نام دارد و فروش بسيار خوبي هم به دست آورده است.
به نظر مي رسد فاكس نه تنها خودش از اين كفش ها سير نمي شود بلكه اطرافيانش را هم وادار كرده است كه از او تبعيت كنند. وينسنته فاكس رودريگز،نوه وينسنته فاكس پسر كونچا و پولينا رودريگز ۲۲ مارس پا به دنيا گذاشت، اما هنوز يك سالش نشده آرامش را از او سلب كرده اند. پدربزرگ مشهورش اخيراً يك جفت از اين كفش ها را براي او سفارش داده و نوه بيچاره اش را هم به چند قدم راه رفتن با اين پوتين هاي كابويي وادار كرده است. سازنده اين پوتين ها مي گويد كه فاكس از او خواسته با عجله براي نوه هشت  ماهه اش پوتين بدوزد چون مي خواهد از همين دوران كودكي به او ياد بدهد كه بايد هميشه با كفش هايي كه نوك باريك و كشيده دارند راه برود. او در ادامه مي گويد: «ما در كارگاهمان سه جفت پوتين كه دوتايشان از جنس پوست شترمرغ است تهيه كرديم. پوتين  بعدي هم چرم براق و درست شبيه پوتين كابوي ها است. اين پوتين هاي شماره

 

۵/۱۱ به وينسنته سوم تعلق دارند تا اولين گام هايش به سوي جانشيني پدربزرگ را بردارد.»
در خانواده فاكس اين پوتين ها سنتي شده اند. دون خوزه فاكس، پدر رئيس جمهور هم عادت داشت از اين مدل كفش ها به پا كند.
سي دي آوازهاي برلوسكوني در كابينه ايتاليا


سيلويو برلوسكوني به دوهزار كارمندي كه در كابينه اش كار مي كنند سي دي۱۴ آواز خود به زباني فصيح و شاعرانه را هديه داده است. «بدون تو روزهايم خالي و شب هايم غم انگيز هستند»، «مرا ترك نكن، اين جا در كنارم بمان، مرا تنها نگذار، به تو نيازمندم» اينها جملاتي هستند كه برلوسكوني در آلبوم خود به نام «با آواز بهتر است» به زبان مي آورد. او به همراه موزيسيني به نام ماريانو آپيچلا كه در بار هتل ناپل در سال ۲۰۰۱ با او آشنا شده بود اين آلبوم ها را ضبط كرده است.

يكي از سناتورهاي حزب مخالف و نماينده اتحاديه اي مي گويد: اين سي دي ها روي ميز بعضي از كارمندان بود. وقتي از تعطيلات سال نو برگشتيم واقعاً از ديدن اين همه سي دي تعجب كرديم، اما واقعاً هزينه هاي اين كار از كجا تامين شده؟ نكته ديگر اين است كه اين هديه تنها به دوهزار كارمند زن رسيده و هنوز معلوم نيست چرا مردها از عنايت رئيس  دولت ايتاليا محروم مانده اند.



بالا

بعدی * صفحة دری * بازگشت