اززبان ريش
سفيدان جنبش الفتح
از روزنامه شرق
مقاله حاضر از زبان هاني
الحسن عضو برجسته جنبش فتح نوشته شده كه خود را يكي از ريش سفيدان جنبش فتح
مي داند و از تريبون ياد شده مي خواهد جوانان را به سوي آينده اي
بهتر نويد دهد. جنبش فتح كه چهار دهه پيش در شرايطي خاص بنيانگذاري شد دستاوردهاي
متعددي داشت و همواره از سوي گروه ها و شخصيت ها مورد نقد و بررسي قرار
گرفته است. انتشار اين مقاله نيز نه به معناي پذيرش ديدگاه هاي وي بلكه به
منظور فتح بابي براي ادامه اين بررسي هاست به ويژه آنكه اين هفته سي و نهمين
سالگرد اين جنبش برگزار شد.
امروز سالگرد انقلاب فلسطين را جشن مي گيريم. سي و نه سال از آغاز حركت
تاريخي فتح كه در سال ۱۹۶۵ پا به عرضه وجود نهاد، مي گذرد. سئوال مهمي كه در
اين رابطه مطرح مي شود اين است كه: جنبش فتح چگونه توانست بدون وقفه اين
سال هاي طولاني را با صلابت و استواري پشت سر بگذارد. آن هم با وجود اينكه
نقشه خاورميانه هميشه شاهد تغيير و تحول بوده و اين منطقه به منطقه وزش
توفان هاي سياسي معروف است. توفان هايي كه بسياري از جنبش ها و
تشكل ها و رهبران را با خود برد. دليل واقعي دوام جنبش فتح و زنده بودن آن
پايداري راد مرداني است كه تلخي آوارگي را چشيدند و مأموريت رويارويي با
سخت ترين حركت استعماري تاريخ معاصر را به جان و دل خريدند. اين دلاورمردان،
انديشه سياسي و تشكلي را پايه گذاري كردند كه اعضاي آن با عبرت گرفتن از
حوادث و اتخاذ تدابير لازم در جهت پيشرفت براي رسيدن به آرمان هاي اين تشكل
گام برداشتند.
اين نسل، نسل بزرگان جنبش فتح اولين كساني بودند كه ثابت كردند توانايي رويارويي
با انديشه هاي حاكم در آن دوران را دارند. آنها با نگاهي تيزبين توانستند آن
سوي ديوارهاي خيالي را كه توسط نيروهاي سياسي و احزاب عربي با انديشه هاي
ماركسيستي و قومي ديني تلفيق يافته بود بشناسند.
آن پيشگامان دريافتند قالبي كه همه پارادوكس هاي عربي در آن ذوب شده همانا
نبرد عربي _ اسرائيل خواهد بود. در جهان سياست انديشه هاي فراوان وجود دارد
ولي شرايط حاكم، در برابر اجرا و تطبيق آنها مانع تراشي مي كند. چرا كه
استعمارگران بيگانه كه سرزمين فلسطين را ديواركشي نمودند قصد دارند سلطه خويش را
همچنان در آن سرزمين اعمال كنند و اصرار دارند كه تجزيه طلبي و
عقب ماندگي اقتصادي و كارشكني در برابر دموكراسي هاي ملي همچنان در
جوامع عربي حكمفرما باشد. آنها براي اجراي اين انديشه هاي شوم از راهكارهاي
تشويق افكار قبيله اي و اهميت دادن به نظاميگري در حاكميت ها استفاده
مي كنند.
آنچه در اين ميان از اهميت فراواني برخوردار خواهد بود اين است كه پيشگامان جنبش
فتح به خوبي درك كرده بودند كه جنگ سرد و به ثمر رسيدن انقلاب الجزاير و پا گرفتن
ناصريسم، فضاي مساعدي را براي نبرد مسلحانه به وجود آورده است. آنها روندي را در
تاريخ انقلاب و مبارزات فلسطينيان به وجود آوردند كه به جنگ مرزها معروف شد و ما
از بيست و سه سال پيش تاكنون همواره به آن نبردها احتياج وافري داشتيم. جنگ مرزها
درست قبل از انتقال حركت انقلابي و مبارزه به داخل سرزمين فلسطين كه با نخستين
انتقاضه همراه بود به وقوع پيوست.آنها امروزه افتخار مي كنند كه در سرزمينشان
به سر مي برند و به ياري ديگران نيازي ندارند. با وجود اين، آنها از خساراتي
كه به نيروهايي كه يه ياريشان شتافته بودند، دردمند هستند.
امروز در سي و نهمين سالگرد جنبش فتح ديگر موضوع حاكميت در فلسطين و برعهده گرفتن
امور مورد منازعه و درگيري گروه هاي فلسطيني نيست. زيرا حكومت فلسطين در
مرزهاي ۱۹۶۷ حاكميت كامل دارد و بيت المقدس پايتخت آن است و اين حقيقتي است
جهاني كه حداكثر تا سال ۲۰۰۷ براي جهانيان ثابت خواهد شد.اما اوضاع جديد در سرزمين
فلسطين باعث شده جنبش فتح درك كند كه آن جنبش ديگر فقط يك جنبش آزاديبخش ملي نيست
بلكه يك جنبش دموكرات نيز هست كه مسئوليت حاكميت ملي را برعهده دارد و بايد
نيازهاي ملت بزرگ فلسطين و منافع اقتصادي و اجتماعي و آموزشي و امنيتي آن را برطرف
سازد.
جنبش فتح بايد دو وظيفه اصلي و اساسي را سرلوحه فعاليت خويش قرار دهد؛ نخست ادامه
رهبري ملي، حال آنكه مرحله آزادسازي ملي هنوز پايان نيافته است. جنبش فتح همچنان
قادر است وحدت فلسطينيان را مستحكم تر كرده و به خوبي مي تواند در برابر
ويراني و جنگي كه صهيونيست ها به آن دامن مي زنند بايستد. با
صرف نظر از ديدگاه ها و فعاليت حزبي و گروهي بايد اذعان كرد فتح تنها
تشكلي است كه مي تواند ديدگاه هاي مختلف فلسطينيان را در قالب ديدگاهي
واحد در برابر دشمن سامان بخشد. ادامه قبول مسئوليت تاريخي توسط اين جنبش يك نياز
ملي است كه مي تواند ملت ما را از نبردهاي حاشيه اي و ثانوي دور سازد.
دومين وظيفه اي كه جنبش فتح بايد به آن بها دهد تحكيم پايه هاي حكومت
فلسطين در همه زمينه ها بر مبناي دموكراسي و شفافيت است.
اوضاع جديد ايجاب مي كند فتح دنباله رو انديشه اي باشد كه به
آزادسازي ملي منجر شود. زيرا حكومت فلسطين در سرزمين هاي تحت اشغال نفوذ
ندارد، همچنين اين جنبش بايد مؤسسات مدني را سامان بخشد تا در جريان آزادسازي
فلسطين نقش داشته باشند. مسئله اي كه به يك انديشه و سازماني جديد نياز دارد.
ساختار سازمان جديد بايد به گونه اي باشد كه طرح هاي تازه اي
را براي فعاليت جهت پايان بخشيدن به اشغال و همچنين توسعه مؤسسات مدني ارائه
نمايد. اين روند كه معمولاً با تناقضات و مخالفت هاي متعددي همراه خواهد بود
را قبلاً در جنگ مرزها شاهد بوده ايم. در آن دوران ساختار حزبي ما از حالت
سري به شبه سري و سپس به شبه علني تبديل شد. اين كار شايعاتي را كه در خارج از
جنبش مطرح شده و بروز اختلاف در حركت فتح و نحوه اعمال دموكراسي در داخل آن و عدم
هماهنگ بودن اعضا نشان مي داد خنثي كرد.
اشغال با ايراد خطابه هاي پرطمطراق از ميان نمي رود. روشن است كه انديشه
اساسي جنبش فتح بر اين امر تأكيد دارد كه ما بايد حداكثر تلاش خود را انجام دهيم
تا به نتيجه برسيم. هنگامي كه اسرائيلي ها فضاي حاكم بر معاهده اُسلو را
غنيمت شمردند تا از تعهدات خويش و بازگرداندن حاكميت فلسطينيان بر كرانه غربي و
غزه سرباز زنند انتفاضه دوم پا به عرصه وجود نهاد تا نتيجه آن تلاش ها را درو
كند. جنبش فتح هيچ باكي ندارد كه از ادامه رهبري جريان آزادسازي فلسطين شانه خالي
كند. زيرا ما اعتقاد نداريم كه در فلسطين جنبش و يا تشكلي وجود دارد كه
انديشه اي هماهنگ و برتر از جنبش فتح داشته باشد. همچنين هيچكدام از
تشكل هاي فلسطيني تجربه تاريخي و مهم جنبش پيشتاز ما را در برخورد با
بحران هاي جهاني و منطقه اي ندارند.
عجز و كاستي هاي تبلور يافته در حكومت ملي فلسطين به دليل اعمال نفوذ
سازمان هاي امنيتي بر حكومت بود و اين مسئله مي رفت تا دموكراسي را از
جنبش فتح سلب و راه را بر بسياري از عملكردهاي منفي كه به فساد اداري معروف است
باز كند. بعد از آن مرحله جديدي در جنبش فتح آغاز شد و اعمال نفوذ سازمان هاي
امنيتي در جنبش فتح محدود گرديد و رهبران اين جنبش از ملت فلسطين به خاطر اشتباهات
گذشته خود عذرخواهي كردند و سرانجام يك تجربه حزبي جديد محقق گشت. لازم به يادآوري
است كه در آينده نزديك شاهد انتخابات و رأي گيري از پايين ترين
رده هاي جنبش تا صدر آن خواهيم بود.
نسل جوان جنبش فتح اعتراضات گسترده اي را در برخي محافل براي تصدي نقشي بارز
در اداره امور و رهبري جنبش فتح از خود نشان مي دهد. هيچ عاقلي
نمي تواند اين مطالبات را ناديده بگيرد. كشمكش بين نسل هاي مختلف پديده
عجيبي نيست بلكه جزو قوانين زندگي است. اعتراض ما به آنها تنها به اين خاطر است كه
آنها به شكلي عمل مي كنند كه انگار حكومت در فلسطين پا برجاست و اشغال پايان
يافته است. خلاصه اينكه آنها بر مبناي اصول دموكراسي كه معمولاً در كشورهاي داراي
ثبات و استقرار و نه در حال مبارزه با اشغالگران به چشم مي خورد عمل
مي كنند. در چنان كشورهايي در، به روي همه باز مي شود و كنفرانس ها
و گفت وگوها براي همه آزاد خواهد بود حال آنكه در شرايط مبارزه با اشغال بايد
چون درختي باشيم كه ريشه هايي در زيرزمين دارد و شاخه هايي بر بالا. اين
مسئله اقتضا مي كند كه رهبري جنبش متراكم باشد. تغيير و تحول در كادر رهبري
در جنبش بدين معني نيست كه برخي از افراد از رهبري حركت حذف شوند و برخي ديگر به
آن ملحق شوند مگر در حالت ارتكاب اشتباهاتي بزرگ و يا انحرافي ملي. لازم به
يادآوري است كه رهبران فتح در اين چند سال بهاي سنگيني را در قبال فعاليت خويش
پرداختند.
فراموش نكنيم كه هشت نفر از اعضاي كميته مركزي جنبش فتح به دست متجاوزان اسرائيلي
كشته شدند. ما درصدد هستيم تا شوراي انقلاب فلسطين و كميته مركزي را توسعه دهيم و
تئوري شاخه سياسي جنبش را كه در اساسنامه داخلي ذكر شده، اجرا كنيم به
گونه اي كه وظيفه اصلي اين شاخه فقط اجرايي نباشد. همچنين ما مي خواهيم
دفاتر نمايندگي اين جنبش را به عنوان پارلمان محلي جنبش فتح توسعه دهيم.اعتقاد ما
به عنوان اعضاي فتح به آرمان هاي ملي هرگز تغيير نمي يابد، ولي تجربه به
ما آموخته است كه در مورد امور جاري با صراحت از همديگر انتقاد كنيم و آزادانه
اظهارنظر نماييم. اين موضوع البته شامل اموري نمي شود كه براي اجراي آنها بيش
از يك نسل زمان صرف شده است. آرمان هاي ما پيرامون حق بازگشت و برپايي حكومتي
ملي همچنان خط رهبري ما را تشكيل مي دهد و از آن عدول نخواهيم كرد. ما
توانايي بحث و گفت وگو و برخورد با بسياري از انديشه هايي را كه توسط
افراد مبتدي مطرح مي شود داريم. ما مي دانيم كه آن انديشه ها هيچ
ثمري به بار نمي آورند. چالش ما در حال حاضر با كساني است كه در عين پيشگام
بودن در تاريخ مبارزه با اشغالگري و تقديم گرانبهاترين چيزها در اين راه، در
حال حاضر خسته و كوفته شده اند و استراحت موقت را قبول نمي كنند و در
برابر برخي امور از خود ملايمت و نرمي نشان مي دهند ومسئوليت هايي را
مي پذيرند كه نبايد مي پذيرفتند. آنها فراموش كرده اند كه وظيفه
اصلي رهبران حفظ توازن نيروهاي مبارز فلسطين است.
عضو کميته
مرکزی جنبش فتح
منبع الشرق
الاوسط