عليرضا هدايت AliRezaH21@aol.com
برگرفته شده از
سايت روزنه
طنز
نام
طنز: دنياى پس از جنگ سرد
موضوع
طنز: نظم نوين جهانى
سوال و جواب
سوال: نظم نوين جهانى به چه
ميگويند؟جواب: نظم نوين جهانى يعنى همان نظم خونين جهانى. نظم خونين جهانى يعنى اينکه امريکا ميخواهد
با قلدورمنشى قلدورى اش را به جهانيان نشان دهد.
سوال: اين نظم از چه زمانى شروع
شد؟جواب: اين نظم بعد از فروپاشى بلوک شرق و ديوار برلين شروع شد. و تئوريسين آن هم پدر واتر
بوش يعنى جرج بوش و يا جرج بوش اول بود. اين نظم در دوازده سال پيش با حمله امريکا به عراق به
بهانه رها کردن کويت از چنگ عراق آغاز به کار کرد.
سوال: عمليات بعدى اين نظم بعد از
رها کردن کويت از چنگ عراق چه بود؟جواب: راستش وقفه اى در کار اين نظم ايجاد شده بود. دليلش اين
بود که در انتخابات سال ١٩٩٢ بيل کلينتون از حزب دمکرات که
حزب رقيب آقاى جرج بوش است به عنوان رئيس جمهور آينده امريکا انتخاب گرديد. و چونکه ايشان يعنى آقاى بيل
کلينتون مردى حوس باز بود و علاقه زيادى به زنها داشت چندان به فکر ادامه اين نظم نبود.
ايشان در واقع در حرمسراى کاخ سفيد مشغول وررفتن با مونيکا بود. تنها کار ايشان
براى نشان دادن قلدورى امريکا اين بود که براى ادامه فعاليت بازرسان تسليحاتى
در سال ١٩٩٨ به عراق حمله هوايى کند.
سوال: پس شما ميگوييد که نظم خونين
جهانى تنها از جانب حزب جمهوريخواه، يعنى حزب آقاى جرج بوش مطرح گرديد و دارد عملى ميگردد؟جواب:
دقيقا" همينطور است. ببينيد آقاى جرج بوش و ديگر همقطاران وى در حزب جمهوريخواه از
ايالت تکزاس امريکا هستند و معمولا اين دست از سياستمداران امريکايى هفت تيرکش و کابوى به
حساب ميايند و فرهنگ آنها خشن و قلدورى است. و به همين دليل هر وقت نماينده اين
حزب رئيس جمهور امريکا ميشود دنيا وارد يک دوره جنگ و خونريزى و نمايش قلدورى امريکا
ميگردد.
سوال: پس شما ميگوئيد که دولت امريکا
يک سيستم سياسى-اقتصادى نيست؟ يعنى هدفش براى قلدورى نه براى اهداف اقتصادى، بلکه تنها
براى قلدورى و نشان دادن فرهنگ هفت تير کشى است.جواب: معلوم است که هر دولتى يک ارگان سياسى و
اقتصادى است. اما بحث ما در حال حاضر نظم خونين جهانى است. و اين نظم اهداف اقتصادى
معينى را دنبال نميکند. بر خلاف نظر بعضى از تحليلگران حمله امريکا به عراق حتى براى
نفت و ديگر منابع سود آور هم نيست. اين نظرات و ادعاها کودکانه هستند. حمله امريکا
به عراق تنها و تنها براى سلطه گرى و قلدورى است. امريکا ميخواهد نشان دهد که هفت
تيرکش تر و قلدورتر و سلطه گرتر از ديگر رقبايش است. در واقع نظم خونين جهانى براى
انتقال فرهنگ هفت تيرکشى و کابوى از ايالت تکزاس امريکا به ديگر نقاط دنيا است.
باور کنيد هيچ منافع اقتصادى پشت اين نظم خونين خوابيده نيست.
سوال: چرا امريکا براى پياده کردن
نظم خونين جهانى عراق را انتخاب کرده است و چرا در طول اين دوازده سال که از عمر اين نظم
ميگذرد تنها به عراق پيله کرده است و ميکند؟جواب: سوال خوبى مطرح کرديد. اما امريکا
براى پياده کردن اين نظم به افغانستان هم حمله کرد. برخلاف تحليل کودکانه بعضى از
تحليلگران حمله امريکا به افغانستان ربطى به يازده سپتامبر و حسام بن لادن و طالبان
ندارد. حتى حمله امريکا به عراق براى رها کردن کويت از چنگ عراق در دوزده سال پيش هم
بطور واقعى ربطى به رها کردن کويت نداشت. امريکا رها کردن کويت از چنگ عراق و
بيخانمان و سرگردان کردن حسام بن لادن و طالبان در افغانستان را در واقع بهانه اى قرار
داده است که تا از اين طريق فرهنگ سلطه گرى و قلدورى و کابوى ايالات تکزاس
امريکا را به مردم دنيا تحميل کند.
سوال: منظور شما اين است که اگر
اشغال کويت توسط عراق درکار نبود و يا يازده سپتامبر روى نميداد و يا اينکه حسام بن لادن و
طالبانى در کار نبودند، امريکا مجبور ميشد براى سلطه گرى و قلدوريش متوسل به بهانه هاى
ديگرى گردد؟
جواب: دقيقا همينطور است.
سوال: پس با توجه به نقطه نطرات شما
اگر تاريخ نگارى بخواهد رويدادهاى اين دوره را تاريخ نگارى کند بايد تمام وقايع نظامى و حملات
نظامى امريکا و حتى حادثه يازده سپتامبر را هم که عليه خود شهروندان امريکايى بود و همچنين
وجود اسلام سياسى و بن لادن و طالبان را به عنوان بهانه هاى واهى و يا حوادث غيرواقعى
به حساب بياورد؟جواب: اگر
تاريخ نگار با انصاف و بيطرفى باشد. يعنى اگر جيره خوار و نوکر
امپرياليسم امريکا نباشد بايد چنين
کارى کند.
سوال: شما اشاره اى کرديد به يازده
سپتامبر. سوال من اين است که آيا يازده سپتامبر هم پديده اى خونين بود؟
حواب: اجازه بدهيد جواب اين سوال را
بى جواب رها کنم.
سوال: حمله نظامى عراق به کويت و
تصرف اين کشور در سال ١٩٩١ چطور؟ آيا اين پديده خونين نبود؟جواب: ببينيد استعمار انگليس زمانى که
داشت منطقه خليج را ترک ميکرد با خطکش و گونيا شيخ نشينهاى کوچکى را تحت نام دولتهاى مرموزى
برپا داشت که کويت هم يکى از آنها است. اين دولتها در واقع دولت هيچ کشورى نيستند
بلکه جيره خواران و نوکرصفتان امپرياليستهاى غربى تحت رهبرى هفت تير کشهاى کابوى
اهل تکزاس هستند.
سوال: پس شما تصرف کويت توسط عراق را
قبول داريد؟
جواب: به اين سوال نميخواهم جواب دهم.
سوال: اگر بهانه هايى که در بالا
شمرديم وجود نميداشت امريکا براى نشان دادن قلدورى و فرهنگ سلطه گرى خود به چه بهانه هاى
ديگرى متوسل ميشد؟جواب: حتما وجود کره شمالى و کوبا که هنوز خود را جز بلوک شرق به حساب
مياورند، و يا وجود شخصى مثل معمرقزافى در ليبى و يا جمهورى اسلامى ايران ميتوانستند بهانه
هاى ديگرى براى نمايش قدرقدرتى و هفت تيرکشى امريکاييان اهل تکزاس به حساب بيايند.
سوال: فکر نميکنيد که بعد از عراق
نوبت يکى از اين کشورها باشد، يعنى امريکا بعد از اتمام قلدوريش در عراق به يکى از اين کشورها
حمله کند؟جواب: از دست نظم خونين جهانى خيلى کارها بر ميايد. تا زمانى که جمهوريخواهان اهل
تکزاس در امريکا روى کار باشند بمب و موشک و غرش هواپيماهاى غول پيکر براى نمايش
قلدورى و هفت تيرکشى کابوى ها برفراز تمام کشورها چه بطور آشکار و چه بطور پنهانى مشغول
نمايش و تمرين هستند. گذشته از شوخى،
کشور بعدى ايران است.
سوال: تمامى تحليلگران و گروههاى
مخالف حمله نظامى امريکا به عراق معتقد بودند که در
همان روز اول حمله پانصدهزار نفر انسان و آنهم تنها بيگناهان در زير غرش بمب
و موشک امريکا کشته ميشوند. نظر شما
در اين مورد چيست؟جواب: ببينيد، اين امريکائيان اهل تکزاس حتى صبحانه شان را هم با فشنگ و باروت
صرف ميکنند. خيلى روشن است که چنين جانورانى براى نشان دادن قلدوريشان صحراى کربلا را به خاک و
خون ميکشند. حتى مارهاى سمى هم نميتوانند از دست اين زالوصفتان در امان بمانند. جهت
اطلاع شما رقم پانصدهزار نفر رقم خيلى کمى است.
سوال: اگر در روز اول جنگ پانصدهزار
نفر کشته شوند، حتما در روزهاى بعد اين رقم چند و چندين برابر ميشود. و از طرف ديگر هم بطور
يقين در مقابل هر کشته پنج نفر زخمى ميشوند. اين يعنى در همان روز اول جنگ حدود سه ميليون
نفر کشته و زخمى يعنى لت و پار ميگردند. و ما در حال حاضر روزهاى بيستم جنگ را
ميگذرانيم و با اين حساب از آنجا که جمعيت عرب نشين عراق، يعنى همانهايى که مورد هجوم هفت
تيرکشهاى تکزاسى قرار گرفتند، حدود بيست ميليون نفر تخمين زده ميشود پس بايد تا
امروز تمام جمعيت مورد بحث ما کشته و يا دربدر شده باشند. نطر شما چيست؟ جواب: دقيقا
همينطور است. همه اهالى مرکزى و جنوبى عراق کشته شدند. تنها آن بخش از جمعيت
عراق که ساکنين شمالى آن هستند و به زبان کردى تکلم ميکنند از حملات جانوران تکزاسى
زنده ماندند که همينها قرار است با فرستادگان سازمان سيا امريکا که جملگى اهل شهرها
و دهات تکزاس هستند حکومت آينده در عراق را بين خود تقسيم کنند.
سوال: فکر نميکنيد که حساب و کتاب
شما از کشته هاى اين جنگ در نهايت به نفع خود امريکا تمام شود. خبرنگاران و ژورناليستها صحبت از
تنها هفصد کشته و هزار زخمى ميکنند. تحليلگران و مشاوران سياسى و نظامى آقاى جرج بوش که
معتقدند از آنجا که اجساد ميليونها نفر که گفته ميشد در اين جنگ کشته ميشوند در
خيابانها ديده نميشود، پس ما موفق شده ايم اين جنگ را با کمترين تلفات انسانى به پيش
ببريم و در حال حاضر در انتهاى آن هستيم. نظر شما در اين مورد چيست؟جواب: دروغ
ميگويند. تمامى خبرنگاران و ژورناليستها از کارمندان سازمان سيا هستند و اجساد ميليونها
کشته را که در حال حاضر در صحراى کربلا طعمه مارها و عقربها و لاشخورها شده اند
را مخابره نميکنند. اينها نوکرصفتان
فقط صحنه هايى را نشان ميدهند که گويا مردم عراق با گل و شربت
محمدى به استقبال سربازان آزاديبخش
امريکايى و انگليسى رفتند. اين مردم در واقع مردم عراق نيستند. تمامى مردم عراق بايد طبق
برآورد ما کشته شده باشند. اين مردم که به سربازان امريکايى و انگليسى گل هديه ميکنند در
واقع همان سربازان امريکايى هستند که لباس عربى به تن
کردند
و مشغول نمايش فيلمهاى هاليوودى هستند.
سوال: مقامات دولت عراق امروز اعلام
کردند که تا به حال حدود هزارو دويصد نفر غير نظامى در جنگ کشته شده اند. نظر شما
چيست؟حواب: ببينيد اين خبر را شما از زبان همان ژورناليستهاى جيره خوار امپرياليست امريکا و
انگليس گرفتيد. خود مقامات عراق بطور مستقيم در اين مورد چيزى نگفتند دليلش اين است که، ما در
روز بيستم جنگ هستيم و طبق حساب ما که گفته بوديم در روز اول جگ پانصدهزار نفر
کشته ميشوند، بنابراين همه مردم عراق حتى مقامات دولتى هم جز لت و پار شده ها هستند،
يعنى مقامات بالا و پائين دولت عراق هم جملگى کشته شده اند. باور کنيد که نظم
خونين جهانى مورد بحث ما بيست ميليون انسان بيگناه و گناهکار را در عرض سه هفته قتل
عام کرده است.
سوال: بعد از پيروزى امريکا در عراق
دنيا به نظر شما در چه وضعيتى قرار خواهد گرفت؟جواب: دنيا از اين که هست تيره و تارتر خواهد
شد و چيزى ديگر قابل رويت نيست. برادرکشى و آدمکشى و آدمخوارى مدروز ميگردد. انسان انسان را
زنده زنده و خام و خام ميبلعد. قانون جنگل حاکم خواهد شد.
سوال: به نظر شما آيا نظمى که در
دوران جنگ سرد حاکم بود بهتر بود؟جواب: دقيقا. در آن زمان دنيا دو قطبى بود. در آن زمان شوروى که خداى
کمونيسم روسى رحمتش کند، همانند امريکا قلدور و زورگو بود. اما قلدوريش عليه تنها
امريکائيان اهل تکزاس بود و به همين دليل توازن قوا وجود داشت و دنيا روشنتر از آلان
بود و چشم انسانها ديد بيشترى داشت. هر چند در آن زمان هم امريکا به ويتنام لشکر
کشيد اما تنوانست به دليل وجود قلدورهاى روسى تمام مردم ويتنام را ببلعد. اما دنيا در
حال حاضر يک قطبى شده است. اين روسها ديگر روسهاى آن زمان نيستند که با امريکائيان
اهل تکزاس دوئل کنند. امريکا تنها است و
هر چه دلش بخواهد ميکند. حتى روسها را هم به خود وابسته کرده است. همانطور که گفتم اين نظم خونين جهانى بعد از
قتل عام مردم عراق در ابعاد بيست ميليونى، اينبار دنيا را در ابعاد چندين ميلياردى ميبلعد و
ديگر کسى در روى کره زمين زنده نخواهد ماند. خون همه جا را فرا خواهد گرفت. اين
کره آبى ديگر آبى به نظر نخواهد رسيد. موجودات کرات و کهکشانهاى ديگر با تلسکوپهاى قوى
شان که شاهد صحنه هاى خونريزى آدمخواران امريکايى هستند، کره زمين را ديگر آبى
نخواهند ديد. اين کره ديگر رنگش تغيير خواهد کرد و رنگ خون به خود خواهد گرفت. در حال
حاضر يکصدم اين کره که همان صحراى کربلا باشد رنگ خون به خود گرفته است و از کرات
ديگر قابل رويت شده است. بعد از عراق به ترتيب نوبت ايران، سوريه، کوبا، کره شمالى و
يمن و ليبى خواهد رسيد. و بعد از اين بهانه ها امريکا حتما بهانه هاى ديگرى را براى
ادامه نظم خونين و ايجاد دنياى آدمخوارى جور خواهد کرد و به کشورها و مناطق ديگر
حمله ميبرد و اين بار با بمبهاى اتمى و بيولوژيکى تمام کره زمين را نابود خواهد کرد.
سوال: شما پيام و يا توصيه اى براى
مردم دنيا نداريد؟جواب: من از اين تريبون ميخواهم به مردم دنيا بگويم دنيا بعد از عراق
تاريکتر و تاريکتر ميشود و اگر جلوى آن گرفته نشود حتى نور خورشيد هم ديگر به ما نميرسد و همه ما
به فسيل تبديل ميشويم. براى
جلوگيرى از تاريکتر شدن دنيا بايد براى هميشه در خيابانها ماند و چادر برپا
کرد.
بايد عليه اين نظم هفت تيرکشى اعتراض ادامه دارى را سازمان داد. بايد در همه
جا عليه امريکا و امريکائيان اهل
تکزاس شعار داد. شعارهاى ما بايد تنها و تنها قلدورمنشى و فرهنگ قلدورى امريکائيان را نشانه
گيرد. امريکا بايد تنها به عنوان رهبر قلدورها مورد حلمه قرار گيرد. فراموش کنيد بحثهايى را که
ميگويند امريکا رهبر سرمايه داران است، امريکا رهبر استثمارگران است و يا امريکا
رهبر سيستم بردگى مزدى است. اين بحثها کودکانه هستند و از مد افتاده اند. بردگى مزدى
ديگر چه سيغه اى است، بحث استثمار ديگر چه معجونى است،، اينها حرفهاى بعضى از اين
روشنفکران دست چندم است که اطلاعى از نظام موجود
دنيا ندارند، و کارشان تنها تبليغات سوسياليستى است. من فقط ميدانم که نظام فعلى دنيا که همان نظم خونين
جهانى است نظام تنها قلدورى و هفت تيرکشى و آدمخوارى است. بقيه چيزها ديگر به من مربوط نيستند.
براى خاتمه چند بيت شعر زير را تقديم تمامى مبارزان و معترضين عليه نظم خونين
آدمخوارى امريکائيان ميکنم.
قلدور قلدور قلدور امريکا قلدور است
قلدور قلدور قلدور امريکا آدمخوار
است
قلدور قلدور قلدور امريکا باز هم
قلدور است
پايان طنز