زنان
افغانستان
شهروندان درجه هيچ
از روزنامه شرق : يكي از تلخ ترين، غم انگيز ترين و بهترين
فيلم هايي كه به تازگي ديدم، فيلم «اسامه» بود؛ داستان دختري افغان در زمان
حكومت طالبان كه براي ترك خانه و پول درآوردن براي مادر بيوه اش خودش را به
شكل پسرها درمي آورد و سفر مخاطره آميزش را آغاز مي كند. مادر دختر
جايي با اندوهي فراوان مي گويد: «كاش خدا زن ها را خلق نكرده بود.»
بالاخره هم دختر را مي گيرند و داستان واقعاً تلخ و افسرده كننده
مي شود.شايد آمريكايي ها بتوانند افتخار كنند كه به افغانستان رفتند و
طالبان را سرنگون كردند. بوش هم در سال ۲۰۰۲ و در سخنراني سالانه اش روي همين
نكته تاكيد كرد و گفت: «مادران و دختران افغان در خانه هايشان در بند بودند
... اما امروز آنها آزاد هستند.»اما آنها آزاد نيستند. بيش از دو سال از آن هنگام
گذشته و بسياري از زنان افغان هنوز در خانه هايشان زنداني هستند. وضعيت زندگي
در كابل بهتر از زمان حكومت طالبان است، اما در بسياري مناطق و از بسياري جهات طبل
پيروزي آمريكا كاملاً توخالي است. به اين چند تصوير از افغانستان جديد توجه كنيد:
- يك دختر ۱۶ ساله از شوهر ۸۵ ساله اش، كه در ۹ سالگي عقدش كرده فرار
مي كند. او را دستگير مي كنند و به دو سال و نيم زندان محكوم
مي شود.
- دادگاه عالي افغانستان اخيراً نشان دادن زنان خواننده در تلويزيون افغان را
ممنوع كرده است، شركت زنان متأهل در كلاس هاي دبيرستان را نيز منع كرده و
ساعات رفت و آمد زنان بدون همراه مرد را محدود كرده است
- چندي پيش مردي در افغانستان متهم به قتل شد. خانواده او متعهد شدند به جاي
پرداخت ديه، دو دختر ۸ و ۱۵ ساله را به عقد مرداني از خانواده مقتول درآورند.
- هم اكنون هر ۲۰ دقيقه يك بار، يك زن افغان هنگام وضع حمل جان خود را از
دست مي دهد، بدون اين كه حتي يك پرستار به او رسيدگي كند. نتايج
تحقيقات سازمان ملل در سال ۲۰۰۲ نشان داد آمار مرگ ومير مادران در منطقه
بدخشان بالاترين آمار مرگ ومير در دنيا بوده است: زنان در آنجا به احتمال ۵۰
درصد در هنگام يكي از ۸ بارداريشان مي مردند.
- در شهر بزرگ هرات، زناني كه با مرد غريبه ديده شوند، دستگير مي شوند و مورد
آزمايش هاي اجباري باكره بودن قرار مي گيرند. طبق آخرين آمار به نقل از
«ديده بان حقوق بشر» به طور متوسط روزانه ده بار تست بكارت در اين شهر انجام
مي شود.
من شخصاً موافق جنگ در افغانستان بودم. به نظرم بوش جنگ هوشمندانه اي را آغاز
كرد و آن روزهاي اول پس از جنگ كه به كابل رفتم، بيش از هر زمان به آمريكايي بودنم
افتخار مي كردم. اما الان احساس خيانت مي كنم، همان طور كه
افغان ها احساس خيانت مي كنند. در آن زمان آمريكايي ها آن قدر مورد
عزت و احترام بودند كه مي شد با هدايت و رهبري بجا و نه چندان سخت، افغانستان
را در مسير موفقيتي چشمگير قرار داد و اهرمي براي تحول در پاكستان و آسياي مركزي
به وجود آورد. اما در عوض، علاقه مان را به افغانستان از دست داديم و رو به
عراق آورديم. بوش از فراهم كردن امنيت در خارج از كابل سر باز زد و الان آشوب و
راهزني فراگير شده، بيشتر كشور به دست جنگ سالاران افتاده، طالبان باز هم در
جنوب شرق افغانستان قوت گرفته و سازمان ملل هشدار داده «خطر بازگشت افغانستان به
وضعيت سابق كاملاً محسوس است، اين بار به دست كارتل هاي موادمخدر و ناركو تروريست ها.»گسترش
تجاوز و سرقت مسلحانه، غالباً توسط خود نيروهاي امنيتي افغان، تأثير فراگير
وحشتناكي روي زنان داشته است.
دختران، به دليل ناامني راه ها حتي در روز روشن جرأت نمي كنند به مدرسه
بروند و مادرانشان هم به همين دليل نمي توانند به مراكز بهداشتي يا دكتر و
بيمارستان مراجعه كنند. وقتي هم كه به يك زن تجاوز مي شود، به دليل
لكه دار كردن شرافت خانوادگي، جانش توسط اقوام خودش تهديد مي شود. گروه
ديده بان حقوق بشر در گزارشش تصريح كرده كه «بسياري از زنان و دختران در واقع
زندانيان خانه هاي خود هستند.» عضو بين المللي نيز از قول يك كارگر
افغان آورده كه: «در زمان طالبان اگر زني يك سانت از بدنش معلوم مي شد شلاق
مي خورد اما الان به او تجاوز مي كنند.»
افغانستان مطمئناً يك شبه متحول نمي شود. كشتن زن ها و دختران به خاطر
شرافت خانوادگي و ازدواج هاي زود هنگام و اجباري عميقاً در جامعه افغانستان
ريشه دوانده است. يك ضرب المثل افغان مي گويد: «يك دختر بايد اولين بار
در خانه شوهرش خون ببيند نه در خانه پدرش.» اما روند تغييرات بايد از جايي آغاز
شود و مهمتر از همه تأمين امنيت در افغانستان است. آمريكا فرصت را از دست داده
است، اما شايد باز هم فرصتي باشد. بياييد در حالي كه روز ولنتاين را جشن
مي گيريم و به همديگر شكلات و كادو مي دهيم، يادي هم از دختران افغان
مانند «اسامه» بكنيم. حتي الان، در افغانستاني كه پيش روي ماست، دختران دزديده
مي شوند، به آنها تجاوز مي شود، برخلاف ميلشان به عقد پيرمردان در
مي آيند، از تحصيل منع مي شوند، بكارتشان مورد آزمايش قرار مي گيرد
و در خانه هاي خودشان زنداني مي شوند. اين بلا را ما بر سرشان آورديم.
منبع: نيويورك تايمز
احتمال
تعويق انتخابات قوت گرفت
روزنامه شرق
: روزنامه «نيويورك
تايمز» احتمال داد انتخابات رياست جمهوري و پارلماني افغانستان كه قرار است خرداد
ماه آتي (ژوئن ۲۰۰۴) برگزار شود به دلايل امنيتي و كند بودن روند ثبت نام
افراد واجد شرايط شركت در انتخابات، در موعد مقرر برگزار نشود و به تعويق
افتد.«استيون وايزمن» تحليلگر اين روزنامه نوشت: مقامات دولت آمريكا اخيراً اعلام
كرده اند كه شرايط امنيتي در حداقل يك سوم سرزمين افغانستان خطرناك بوده و
مانع ثبت نام براي راي گيري مي شود به طوري كه تنها ۸ درصد از
افراد واجد شرايط تاكنون ثبت نام كرده اند.اين در حالي است كه «جاويد
لودين» سخنگوي دولت انتقالي افغانستان روز دوشنبه در يك كنفرانس خبري در كابل، از
برگزاري انتخابات اين كشور در زمان تعيين شده قبلي خبر داد.نويسنده نيويورك تايمز
افزوده است: تا زمان برگزاري انتخابات چهار ماه بيشتر باقي نمانده و اين در حالي
است كه ماموران ثبت نام از رفتن به بسياري از نقاط افغانستان به دلايل امنيتي
خودداري مي ورزند.
اين روزنامه به نقل از مقامات دولت آمريكا نوشت: به احتمال قوي انتخابات مجلس
افغانستان برخلاف انتخابات رياست جمهوري نه تنها به دلايل امنيتي، بلكه به
خاطر وجود مشكلات در مرزبندي بخش هاي مختلف كشور و انتخابات نامزدها و تشكيل
احزاب سياسي تا يك سال ديگر به تعويق خواهد افتاد.نويسنده اين مقاله افزوده است:
مقامات دولت بوش بر اين نكته اصرار دارند كه سياستگذاري آمريكا نقشي در
تصميم گيري در مورد برگزاري حتمي انتخابات افغانستان ايفا نمي كند؛ ولي شكي
وجود ندارد كه بوش كه خود سرگرم مبارزه براي احراز مجدد پست رياست جمهوري آمريكا
است؛ خواهان اعلام موفقيت انتخاباتي در افغانستان است.«اخضر ابراهيمي» نماينده
ويژه پيشين دبير كل سازمان ملل در افغانستان و مشاور ويژه كنوني عنان در امور
عراق مي گويد: نمي توان انتخابات سريع در هيچ يك از دو كشور عراق و
افغانستان برگزار كرد ولي دولت بوش در برابر تعويق انتخابات در افغانستان مقاومت
مي كند.تحليلگران در افغانستان معتقدند آمريكا و كرزاي خواهان برگزاري
انتخابات رياست جمهوري افغانستان در موعد مقرر در خرداد ماه آينده هستند زيرا
نتايج اين انتخابات هم براي كرزاي و هم براي بوش اهميتي حياتي دارد.به اعتقاد اين
عده؛ گذشت زمان موجب كاهش محبوبيت كرزاي در افغانستان خواهد شد و رقباي وي فرصت
خواهند يافت تا با اقتدار بيشتري در انتخابات شركت كنند.
از سوي ديگر بوش نيز نيازمند ارائه كارنامه اي موفق در افغانستان براي
تبليغات انتخاباتي آتي خود است زيرا گرداب عراق ممكن است بوش را غرق كند و
افغانستان مي تواند ايفاگر نقش نجات اين غريق آمريكايي باشد