از روزنامه شرق
بازگشت به
گذشته يا آينده
بي ترديد شخص كرزاي و در كنار
او ايالات متحده آمريكا از جمله برندگان تصويب قانون اساسي افغانستان هستند.
آمريكايي ها در گذشته همواره از كرزاي پشتون حمايت كرده اند و در آينده
نيز اميدهاي زيادي به او دارند. چه قانون اساسي جديد قدرت زيادي به رئيس دولت
مي دهد. بنابر استدلال حامد كرزاي الگوي رياستي قوي براي كشورهاي داراي
نهادهاي ضعيف حكومتي ضرورتي گريزناپذير است.
در مقابل اما مجاهدين سابق، امراي محلي و اقوام غيرپشتون حداقل در مسئله ساختار
دولت آينده بازندگان اصلي هستند. پيشاپيش اين همه تاجيك ها هستند،
همان هايي كه قدرت خود را در كابل در خطر مي بينند. اين گروه قومي از
هنگام سرنگوني رژيم طالبان وزنه اي سنگين در حيات سياسي افغانستان به شمار
مي آيد. به واقع اقليت هاي قومي از آن بيمناك اند كه نظام رياستي
ديگر بار به تسلط سنتي پشتون ها بينجامد. اينان از هنگام تشكيل پادشاهي
افغانستان در قرن هجدهم تا سقوط سلطنت ظاهرشاه در ۱۹۷۳ همواره قدرت حاكم در كابل
بوده اند.
قانون اساسي جديد هرچند بر وفق مراد شخص كرزاي است اما كمتر به واقعيت سياسي و
اجتماعي افغانستان پرداخته است. بي ترديد كرزاي يك رئيس جمهور ضعيف و
ناتوان است و تاكنون تنها در مقام حرف توانسته اقتدار دولت را به بيرون از پايتخت
بكشاند و قدرت امراي محلي را در هم بشكند. با اين وصف آيا او مي تواند برخلاف
ميل حاكمان محلي درصدد تحقق حقوق اوليه مصرح در قانون اساسي جديد برآيد؟ بسياري از
حكمرانان مناطق مختلف خود را متحد كرزاي نشان مي دهند اما اغلب گونه اي
ديگر رفتار مي كنند. آنها خود تصميم مي گيرند تا چه ميزان به دستورهاي
كابل تمكين كنند و در كجاها از آن عدول نمايند.
اينان همواره با ادعاي حاكميت دولت بر همه مناطق مخالفت كرده اند با اين همه
بايد توجه داشت كه افغانستان تنها به لحاظ قومي و منطقه اي يك كشور تجزيه شده
نيست. شكاف ميان بيشتر اصلاح طلبان دانش آموخته خارج با آن تفكرات
سكولاريستي از حكومت و محافظه كاران اصلاحي و نيروهاي اسلامگرا بسيار عميق
است. هنوز روستاهاي حاشيه پايتخت در دنيايي به سر مي برند كه با حال و هواي
كابل تفاوتي بنيادين دارد: دنيايي از سنت هاي كهن و جامعه قبيله اي
مبتني بر اسلام سنتي. اگر امروز در كشور قوانين ديگري حاكم است، اما قدر مسلم
نزديك به يك پنجم كرسي هاي مجلس آينده در اختيار زنان خواهد بود. چه قانون
اساسي جديد توجه ويژه اي به اصل تساوي حقوق زن و مرد مبذول داشته است. با اين
حال در زندگي روزمره افغان ها وضع گونه اي ديگر مي نمايد. در
بخش هاي وسيعي از افغانستان زنان مانند گذشته بدون اجازه مردان
نمي توانند از چهارديواري خانه بيرون بروند. هنوز در اكثر موارد پدر براي ازدواج
دخترش تصميم مي گيرد و در صورت عدم تمكين هم دختر از حداقل حقوق خود محروم
مي شود.
چالش بزرگ ديگري كه افغانستان همچنان با آن روبه روست مسئله ناامني روزافزون
در مناطق پشتون زبان جنوب و شرق كشور است. بي ترديد اگر امنيت نباشد بازسازي
محقق نمي شود و بدون پيشرفت ملموس اقتصادي اوضاع امنيتي همچنان ناپايدار
خواهد بود. امروز از يك سو خلع سلاح شبه نظاميان محلي و تشكيل ارتش ملي بسيار
به كندي پيش مي رود و از ديگر سو تجديد قواي طالبان موجب هراس كشورهاي غربي
شده است. از همين رو نيروهاي بين المللي ناتو مستقر در افغانستان دامنه
فعاليت خود را به بيرون از كابل نيز كشانده اند. برنامه ريزي براي آموزش
تيم هاي بازسازي منطقه اي متشكل از امدادگران غيرنظامي و نظامي هم در
همين راستا ارزيابي مي شود. با اين همه اما نمي توان چشم ها را روي
واقعيت وجود اختلاس و فساد مالي بست. البته علت آن را بايد در گستردگي جغرافيايي
افغانستان و محدوديت هاي همراه اين پديده جست وجو كرد. در حال حاضر
وظيفه سربازان در بيرون از مرزهاي كابل محدود به حفاظت از امدادگران غيرنظامي است.
گويا حضور نيروهاي خارجي تأثيري در بهبود اوضاع امنيتي مردم محلي نداشته است.
از نيروهاي ناتو كه بگذريم يگان هايي از ائتلاف ضدترور در جنوب و شرق
افغانستان در حال نبرد با نيروهاي طالبان و القاعده كه در نقاط مرزي اين كشور با
پاكستان پناه گرفته اند، هستند. آمريكايي ها در مقام فرماندهي نيروها
براي برقراري امنيت و ثبات تنها به ابزارهاي نظامي متوسل نمي شوند، بلكه مشاركت
غيرنظامي در بازسازي افغانستان را هم يك فرايند امنيت ساز مي دانند.
زيرا هرچه وضعيت اقتصادي پشتون هاي ساكن در جنوب و شرق كشور بهتر شود به همان
نسبت موقعيت كرزاي مستحكم تر خواهد شد. البته آمريكايي ها تاكنون موفق
نشده اند اسامه بن لادن را دستگير كنند. به باور آنها شخص بن لادن-
اگر هنوز زنده باشد- در يكي از بي شمار غارهاي منطقه مرزي سخت گذر ميان
افغانستان و پاكستان پنهان شده است. اين منطقه در كنترل دولت قرار ندارد. در يك
سوي آن جنگ سالاران افغان حكم مي رانند و در ديگر سو احزاب اسلامگراي
پاكستان. البته با توجه به احترام بسيار زيادي كه قبايل پشتون زبان ساكن در دو طرف
مرز براي بزرگان قائلند، بسيار بعيد به نظر مي رسد كه
اسامه بن لادن به راحتي صدام حسين لو برود. اين همه در حاليست كه
ملاعمر، رهبر طالبان، نيز همچنان متواري است.
دست آخر اين كه افغانستان تا تجديد سازمان سياسي خود راهي بس دراز در پيش دارد.
گام هايي كه در دوسال گذشته در اين راه برداشته شده بسيار كوتاه بوده است.
اگر بازسازي كابل پيشرفت هاي چشمگيري داشته، در بخش هاي وسيعي از
افغانستان اين حركت تازه آغاز شده است. ضمن آن كه خطربازگشت به دوران هرج و مرج گذشته
هنوز از بين نرفته است.
منبع:
روزنامه «نويه سورشر» چاپ سوئيس