شوخي تلويزيوني با بن لادن

يك شبكه تلويزيوني خصوصي در لبنان چندي پيش اعلام كرد كه اسامه بن لادن، تروريست مشهوري كه همه به دنبالش هستند در لبنان دستگير شد. پيش از اين كه اعلام شود اين خبر يك شوخي صرف بوده سراسر كشور و مهماني شام نخست وزير رفيق حريري كاملاً به هم ريخت.
مجري برنامه شبانه اين شبكه خيلي خونسرد اعلام كرد كه بن لادن در خانه عمر كرامه نخست وزير سابق اين كشور دستگير شده است. هنگام پخش برنامه طنز اين شبكه به يك باره برنامه قطع شده و مجري شبكه، خبر فوري خود را اعلام كرد: «يك اقدام امنيتي به دستگيري شخصيت مهم و مرد شماره يك عرب كه آمريكايي ها به شدت به دنبالش هستند منجر شد.» بار دومي كه برنامه قطع شد او گفت: «بن لادن در انبار خانه عمر كرامه» و در شمال طرابلس، شهري كه اكثريت ساكنانش سني هستند دستگير شد. اما بار سومي كه اين مجري ظاهر شد اعلام كرد كه خبر قبلي «تنها يك شوخي» بوده است و در واقع جزو همان برنامه طنز به حساب مي آمده است. اين برنامه غالباً چهره هاي سياسي لبنان را به شوخي مي گيرد. اما اين شوخي مراسم شامي را كه به افتخار رئيس جمهور يونان و توسط رفيق حريري ترتيب داده شده بود كاملاً به هم ريخت و به يكباره وزرا، روزنامه نگاران و سياستمداران حاضر در جمع به بحث در مورد اين حادثه پرداختند.
به نوشته روزنامه المستقبل اين شوخي بي جا باعث شد كه نيم ساعت تمام، جوي پرتنش در همه جا حاكم شود. بنا به درخواست عبدالهادي محفوظ، رئيس شوراي ملي رسانه اي اين كشور در جلسه اي فوري در مورد اين شبكه كه ماهواره اي هم هست، تصميم گيري لازم صورت خواهد گرفت. به اعتقاد محفوظ اين شوخي اعتبار و وجهه كشور را به خطر انداخته است.

 

همكاري سازمان ملل متحد با كمپاني ميكروسافت

سازمان ملل متحد و كمپاني ميكروسافت در خصوص يك برنامه  پنج ساله  يك ميليارد دلاري جهت حمايت از پروژه هاي آموزشي فناوري اطلاعات در كشورهاي در حال توسعه در اجلاس داووس به توافق رسيدند.
ايسنا به نقل از خبرگزاري آلماني دي  پي آ طي يك كنفرانس مطبوعاتي در مجمع جهاني اقتصاد در داووس، دفتر برنامه  توسعه  سازمان ملل (
UNDP) و بيل گيتس، رئيس كمپاني ماكروسافت اعلام كردند كه مراحل اوليه  همكاري اين دو سازمان از افغانستان آغاز شده است.
در اين برنامه  جديد مصر، مراكش و موزامبيك تاكنون به عنوان پروژ ه هاي مقدماتي
IT در زمينه  تامين منابع مالي، ابزار آموزشي و نرم افزاري براي آموزش مدارس در خصوص افزايش مواد رايانه اي و تعليم مهارت هاي شغلي، انتخاب شده اند.
بيل گيتس در اين رابطه اظهار داشت: شكاف اطلاعاتي در واقع فاصله اي ميان داشتن و نداشتن است و ما ۱۶۶ كشور را براي اجراي پروژه ها و برنامه هاي پايدار جهت حمايت از آنها در اين راستا با اجراي مراحل مقدماتي جست وجو مي كنيم.
در همين زمينه وزير فناوري ارتباطات و اطلاعات مصر، خاطرنشان كرد كه يكي از چالش هاي شكاف اطلاعاتي، دسترسي مردم به امكانات فناوري اطلاعات است.
دفتر برنامه  توسعه  سازمان ملل و كمپاني ماكروسافت اعلام كرد كه اين اقدامات بر اساس موفقيت آنها در پروژه  افغانستان صورت مي گيرد كه تاكنون ۱۶ منطقه  مركزي در اين كشور از امكانات آموزشي فناوري اطلاعات بهره مند شده اند.
در حال حاضر اين امكانات به زبان هاي انگليسي، فرانسه، اسپانيايي و آلماني در اختيار كاربران قرار مي گيرد، اما به زودي امكان مشاهده  آنها به زبان عربي نيز فراهم خواهد شد .

 

جاده اي به ناكجاآباد

جوكوكرين
ترجمه: نيره محمودي
من هميشه از فيلم هاي هاليوود در مورد سفرهاي جاده اي لذت برده ام. اين نوع فيلم ها معمولاً با نشان دادن دانشجويان و دانش آموزاني كه با همسالان خود قرار مي گذارند و با اشتياق وسايل سفر خود را آماده مي كنند در مخاطب خود يك نوع احساس سرزنده بودن و پويايي را زنده مي كند. احساس آزادي و جوان بودن در اين فيلم ها موج مي زند و هر بيننده اي با مشاهده آنها براي رفتن به سفرهايي از اين دست ترغيب شده و با خود مي گويد كه در اولين فرصت مقدمات يك سفر مهيج و پرماجرا را فراهم خواهد كرد.
اما سفرهاي جاده اي در عراق داستان ديگري است. روزنامه نگاران خارجي و مقاطعه كاراني كه مجبور هستند به عراق سفر كرده و در بزرگراه هاي اين كشور تردد كنند اغلب براي بستن بار سفر به دنبال جليقه هاي ضد گلوله و وسيله اي ارتباطي هستند تا آماده كردن نوشيدني هاي خنك و خوراكي هاي جور واجور. هنگامي كه سوار بر اتومبيلي در جاده هاي بين شهري عراق حركت مي كنيد تنها چيزي كه ذهن شما را به خود مشغول كرده و هراس به جانتان مي اندازد انفجار يك بمب كار گذاشته شده يا مواجهه با دزدان و آدم ربايان و شبه نظاميان طرفدار صدام است. در عراق امنيت كالاي نادري است و اين وضعيت باعث مي شود كه شما در هر لحظه و همه جا خطر را كاملاً حس كنيد. سوار شدن بر اتومبيلي كه از نظر فني هيچ مشكلي نداشته باشد، موضوع مرگ و زندگي است. در اوايل ماه جاري ميلادي دو فرانسوي در حالي كه براي تعويض تاير اتومبيلشان از آن خارج شده و در حال جا انداختن تاير ديگري بودند، مورد هدف گلوله مهاجمان قرار گرفته و در دم جان سپردند. خارجياني كه عراق مي روند اكثراً ترجيح مي دهند كه در يك نقطه اقامت گزيده و از سفر با اتومبيل خودداري كنند، اما روزنامه نگاراني كه براي تهيه گزارش به اين كشور سفر مي كنند، ناگزير از سفر به نقاط مختلف و به ويژه مناطق بحراني و تنش زا هستند. اين روزنامه نگاران تنها كاري كه براي نجات جان خود در برابر خطرات احتمالي مي توانند انجام دهند اين است كه از پيش، خود را براي مواجهه با آنان آماده كنند. علاوه بر داشتن اتومبيلي بي نقص بايد غذا و آب كافي به همراه داشته باشيد، البته تلفن ماهواره اي نيز نبايد فراموش شود، زيرا به تلفن و ساير وسايل ارتباطي در جاي جاي عراق هيچ اعتمادي نيست. اما حتي بهترين تدارك سفر نيز نمي تواند امنيت شما را تضمين كند. من اين حقيقت را زماني كه براي تهيه گزارش به همراه يكي از همكارانم به كركوك در شمال عراق سفر كردم، دريافتم.
درحالي كه اتومبيل ما بزرگراه دوم را به سوي اين شهر نفت خيز طي مي كرد، ناگهان موتورش با چند صدا از كار افتاد و متوقف شد. محمد، راننده عراقي ما نتوانست بار ديگر اتومبيل را روشن كند و ما ناگزير آن را به كنار جاده هل داديم، ترسي بي سابقه تمام وجود ما را تسخير كرد. اين ترس و وحشت زماني به اوج خود رسيد كه اتومبيلي ديگر حامل سه مرد عراقي در كنار ما توقف كرد. براي آن كه حرفي زده باشم و نشان دهم كه اتفاق خاصي رخ نداده است بلند خطاب به آنان گفتم «اوضاع چندان بد نيست.» سعي داشتم آنان را قانع كنم كه به راهشان ادامه دهند. اما ناگهان در اتومبيل باز شد، يكي از آنها پياده شد و به سمت اتومبيل ما حركت كرد. همه انتظار داشتيم او اسلحه اي بيرون آورده و ما را هدف قرار دهد. خوشبختانه لبخندي بر چهره او نقش بست و با راننده و «اياد» مترجم همراهان مشغول به گفت وگو شد. خبرنگار هلندي همراه من پس از ديدن اين صحنه نفس راحتي كشيد و گفت «اوه، او دوست است و با ما كاري ندارد.» آن مرد به همراه اياد و محمد به سراغ موتور اتومبيل رفته و پس از كمي ور رفتن با پمپ سوخت آن، اتومبيل با يك استارت روشن شد. آنان با يكديگر دست دادند و ما دوباره به راهمان ادامه داديم. همكار هلندي ام از اين كه شنيد آن سه عراقي از ما خواسته اند براي آن كه مشكلي پيش نيايد، به دنبالشان حركت كنيم، از خودش خجالت كشيد. فقط بايد خيلي سريع مي رانديم زيرا آنان مريض داشتند و بايد به موقع او را به مقصد مي رساندند. ما حق داشتيم كه در يك بزرگراه دورافتاده در عراق به هراس بيفتيم، اما اين بدان معنا نيست كه هركسي كه به ما نزديك مي شود و حتي قصد كمك دارد دزد يا قاتل باشد.
اين موضوع شايد زياد اهميت نداشته باشد، اما نكته اي است كه به نظرم براي نظاميان آمريكايي مستقر در عراق بسيار مهم است. اين كاملاً روشن است كه بسياري از مردم عراق سربازان عراقي را منجيان خود نمي دانند. اما آنان در عين حال بسيار مهربان و مهمان نواز هستند اما تداوم حملات ضدآمريكايي از سوي برخي نيروهاي مقاوم در عراق اين وجهه را مخدوش كرده و اين موضوع باعث شده است تا تمام خارجي هاي حاضر در عراق از مردم عادي اين كشور هراس داشته باشند.
سربازان آمريكايي هر فردي را كه به آنان نزديك مي شود يك تهديد بالقوه عليه خود محسوب مي كنند، اما آيا عراقي ها نيز چنين حقي دارند؟ آنان در هنگام هجوم نيروهاي آمريكايي از سربازان وحشت دارند. گزارش هاي متعددي از سوءاستفاده فيزيكي و يا زباني نيروهاي آمريكايي از شهروندان عراقي تاكنون ارسال شده است. اين درحالي است كه به گفته دولت بوش مردم عراق دوستان آمريكا هستند. اين يك هراس متقابل است و تا زماني كه ميان دو طرف اعتمادي متقابل ايجاد نشود اين داستان همچنان ادامه خواهد داشت و هر روز شاهد صحنه هايي فجيع تر از پيش در اين مورد خواهيم بود.
چندي پيش با يكي از اين صحنه ها در بغداد مواجه شدم. يك سرباز آمريكايي در مقابل ديدگان همه يك زن عراقي را كه لباس و سر و وضعش نشان مي داد، زن باشخصيتي است با دست به سوي خود كشيد و او را از پياده رو به سوي مركز فرماندهي دولت ائتلافي هل داد. درحالي كه آن زن تلاش مي كرد تا با سيم خاردارهاي اطراف اين مركز برخورد نكند، سرباز آمريكايي بر سر او فرياد مي زد و علت سرپيچي از دستوراتش را جويا مي شد. من از اين حركت سرباز آمريكايي احساس تنفر و انزجار كردم، اما بعداً يادم افتاد كه من اغلب در خيابان هاي بغداد هنگامي كه يك عراقي به من نزديك مي شود به وحشت مي افتادم. اما اين وحشت تنها در وجود من نيست. بلكه حالتي است كه مي توان در چهره همه كساني كه در عراق هستند از مردم عراق گرفته تا خارجي ها مشاهده كرد.
منبع: نيوزويك

 

از همشهری



بالا

بعدی * صفحة دری * بازگشت