يکشنبه
9 حوت 1383 خورشيدی
برا بر با 27
فبروری 2005
ميلادی
احتمال
افزايش
حملات
طالبان |
|
معاون
وزير حج و
اوقاف
بازداشت
شد |
|
فقر عامل
اصلى مشكلات
زنان
دوريچه
ويلی : اگرچه
قوانين زيادى
به نفع زنان
در افغانستان
تغييركرده و
نسبت
به
دوران طالبان
آنان از حقوق
بسیار بيشترى
برخوردارند،
اما همچنان
مشكلات زنان
در جامعه و
خانواده
بسيارند.
ازدواج
اجبارى در سنين
پايين براى
دختران، قتل
هاى ناموسى واقدام به
خود سوزى آنان
از درد
ناچاری، حوادثى
تكرارى و
روزمره اند.
اما مشکلات عمده زنان
افغانستان را
خانم فوزيه
نورى، گرداننده
و مسئول بخش
زنان راديوى افغانستان
دركابل، به
گونه دیگری می
بیند. آزادی
به تعبیر او،
حمایت از
زنانی است که
برای بدست
آورن کمی دارو
و آب،
کیلومترها راه
را باید پیاده
طی کنند.
خانم
فوزیه نوری كه
روزنامه نگار
با تجربه ايست
داراى چهار
فرزند است و
در دوران طالبان
چند سالى را
در پاكستان
سپرى كرده. او در
گفتگویی با ما
در باره وضعيت
فعلى
زنان
افغانستان
ومقايسه
شرايط فعلى
آنان با دوران
طالبان مى
گويد:
»فعلا
مشكلات زنان
افغانستان
مانند زمان
سابق، بطور
مثال، در دوره
طالبان نيست. يعنى
زن مى تواند
مشكلات خود را
از هر نگاه، از
هر طريقى كه
خودش بخواهد،
به يك
جايى
برساند. فرضا
در افغانستان
بخشهاى
مختلفى ايجاد
شده است.
سازمانهاى
مختلف، وزارت
زنان و ان جى
او ها كه زنها
مى توانند به
این مراکز
مراجعه کنند و
مشكلات خود
را آنجا بازگو
كنند و اين
راه حل تا
جائى كه ما ديديم
بسيار مثبت
بوده
است.«
مشكل
اصلى در
افغانستان
مشكل فقر و
بيكارى است.
به دنبال اين
مشكل است كه
زنان
در
فشار مضاعفى
در خانواده و
جامعه قرار
دارند. خانم
نورى نیز این
مشکل را
مهمترین درد
زنان می خواند:
« راه حل اين
مشكلات اين
است كه ما پول
كافى يا
امكانات در
اختیار
داشتیم.
كارخانههاى
مختلف مى
داشتيم كه زن،
مرد، پير
وجوان در آنجا
مى توانستند
مشغول كار شوند.
چرا كه اينها
بى سواد
هستند. اين
امكانات فعلا
در افغانستان
بسيار كم است
و ما به
بسيارى چيزها
احتياج داريم.
ما حتى توان
توليد بسيارى
چيزهاى جزئى
را ما در كشورمان
نداريم. هر
چيزى كه ما در
افغانستان داريم
از طريق خارج،
يا از طريق پاكستان
يا از طريق
ايران يا
كشورهاى ديگر
است. خود ما
اين توليدات
را نداريم.
اگر اين
توليدات بهتر
شود، براى زن
و مرد من فكر مى
كنم بسيار راهگشا
خواهد بود.»
مفهوم
آزادى براى
زنان را خانم
نورى به گونه
اى ديگر و در
ارتباط با وضع
اقتصادى آنان
مى بيند:
« بسیاری از
زنان در نقاط
دوردست
افغانستان دسترسى
به دوا و دكتر
ندارند. اين
را ما نمى
توانيم قبول
كنيم كه فرضا
زن تنها بيايد
پشت ميز
بنشيند. به
لباس خود توجه كند. از
شرق و غرب
اروپا صحبت
كند و يا
اينكه خود را
نمايش بدهد.
اين را ما نمى توانيم
آزادى زن
بناميم.
آزادی، حمایت
از زنانی است
که برای بدست
آورن کمی دارو
و آب
کیلومترها
راه را باید
پیاده طی کنند.«
شركت
در انتخابات
رياست جمهورى
در افغانستان
براى زنان اين
كشور اولين
تجربه در اين
زمينه بود.
عليرغم اينكه
به نظر برخى،
انتخابات به
درستى برگزار
نشده، اما موضوع
اصلى و داراى
اهميت شايد
كسب اولين تجربه
و دانستن اين
مسئله بود كه
آراء
انسان
ها داراى
اهميت اند.
خانم فوزيه
نورى مى گويد:
» شايد
شما از طريق
رسانههاى
گروهى،
تلويزيون يا
راديو، ديده
يا شنيده
باشيد كه زنهايى
كه من اصلا
تصورش را
نداشتم كه
بسيار بيسواد
و سطح پايين
بودند، اينها خودشان با
يك علاقهاى
بسيار خاص
رفتند پاى
صندوقهاى
راى و به نفع
شخصى كه مورد نظر
خودشان بود،
كارت راى خود
را به صندوق
انداختند. كه
اين يكى از
خاطرات خوب در برداشتن
اولین قدم ها
برای استقرار
دمكراسى در
افغانستان
است.«
با
سرنگونى
حكومت طالبان
دوباره
دختران اجازه
رفتن به مدرسه
را دارند و
زنان حق ادامه
تحصيل در
دانشگاه ها را
دریافت کرده
اند.
« زن اگر
بسيار بطور
مشخص برايتان
بگويم،
دختران و زنان
در همه رشتهها
مشغول كار،
تدريس، درس و
آموزش هستند.
من كه در
راديو و
تلويزيون هستم
به چشم خود
شاهدم كه
زنان در تمام
عرصهها شركت
مى كنند. در
بخش تعلیم و
تربیت مى بينم
كه دختران بسيار
جوان با علاقه
خاص مى روند.
اين تغييرات
كم كم رخ مى
دهند. ما
تقريبا به مدت سه دهه جنگ
در كشورمان
داشتيم.
بنابراين نمى
توانيم خيلى
تند بدويم .
چون ممكن است بيفتيم.
بايد
استوارانه
گام برداريم.
مى بينيم كه
در طول اين سه
سال تغييرات و تحولات
بسياری ايجاد
شده است. زنها
بخصوص دختران
به مكتب مى
روند. مكتبها
فعال
شدند.
دروازههاى
مكتب كاملا
باز است و من
در دخترهاى ما
بسيار شوق و
خوشى مى بينم.«
عليرغم
امكاناتى كه
در نتيجه
تصويب قوانين
جديد به نفع
زنان بوجود
آمده و يا تأسيس
وزارت خانه
زنان و سازمان
هاى غير دولتى
كه در اين
كشور باكمك
گروهاى
مددكار زنان
خارجى و افغانى
اداره مى
شوند، سنت ها
و اعتقادات
دست و پا گير و
محدود كننده همچنان در
اين جامعه عمل
می كنند:
«ما مسائل
قومى را ما
نمى توانيم
دامن بزنيم و يا
از طريق راديو
يا رسانه های گروهی
ديگر در مورد
آنها چيزى
بگوييم. كه
مثلا اين كار
خلاف است يا اظهار
نظر ديگرى در
این موارد
بكنيم. اين
مسائل برخى
شخصى و فاميلى
است و در
مواردى
خودشان از ما
مى پرسيدند
كه شما چطور
ارزيابى مى
كنيد؟ فرضا
دختر يا پسرى
كه بالغ مى
شود، از نگاه
فرهنگهاى
ديگرى ما مى
بينيم خودشان
صلاحيت
انتخاب را
دارند و تا
جائى كه ديديم
آنها امکان زندگى
بسيار خوب را
دارند. در
دورههاى
سياه اينها
تحت اجبار قرار
گرفتند، فرضا
بزور زر يا
بزور تفنگ.
اين كارها
صورت گرفته
است. ما دراين
مورد
نمى
توانيم بطور
مستقیم کاری
کنیم.»
با
توجه به وضعيت
موجود زنان،
بالا بردن و
در اختيار
قرار دادن
امكانات
آموزشى و سوادآموزى
براى آنان و
آشنايى شان با
حقوق خود را،
خانم
نوری، از
مهمترين
وظايف سازمان
هاى زنان اين
كشور می داند:
« بايد
زنهايى را كه
بى سواد
هستند، تشويق
كنيم كه بياموزند.
زنى كه نمى
داند
دكتر
يا داروخانه
كجاست، لااقل
بايد بتواند قدرت
تميز راه و
چاه را داشته باشد.
ما بايد به
اين خاطر تلاش
و مبارزه كنيم.»
درخشيدن
يک ستارۀ
سينما
ماريناى
گلبهارى
چهارده ساله،
على الرغم آنکه
درفلم نخست
خويش مورد،
ياوه سرائى
وتحقيرعدۀ
قرارگرفت ،
اما با آنهم
مقاومت نموده
وبه وظيفه
خويش بحيث
بازيگر فلم
متعاهد گرديد.
گزارش
سهيلا محسنى
خبرنگار آى
دبليو پى آر
درکابل.
کشف
مارينا
گلبهارى ،
کسيکه فلم او
جايزه بين المللى
را بدست آورد،
شبيه داستان
فلمهاى هاليؤود
ميباشد.
ماريناهنگام
يازده سالگى
دربيرون از يک
هوتل درشهر
کابل، گدائى
ميکرد، که
توسط صديق برمک
يکتن از
دايرکتران
فلم افغانى
شناسائى
گرديد.
وى
حکايت نمودکه
او دريک هوتل
سرد که درقسمت
مرکزى شهر
کابل موقيعت
داشت نشسته
بود” برمک از
من خواست تا
دريک فلم
اشتراک
نمايم، اين يک
حالت هيجانى
ويک حرکتى
بود، خاطرات
کشته شدن دوخواهربزرگم
که درايام
تجاوز روسها
توسط يک فير
راکت کشته شده
بودند، درذهنم
خطورميکرد.اين
لحظات
احساساتى
براى من بود،
سيل اشک از
چشمانم به حرک
آغاز نمود، من
فکرميکنم که
اين بخاطر آن
بودکه برمک
برايم ، سهمگيرى
( درفلم ) را
پيشنهاد
نمود.”
مارينا
رفته ودرفلم
اوسامه بحيث
دخترفلم کارنمود،
او درين فلم
تصوير يک
دختردوازده
ساله را که
جبرزمان غرض
معيشت
مادرومادرکلانش
او را واداشته
تا بحيث يک
پسر بنام
اوسامه
درجامعه ظاهرشود،
به نمايش
گذاشته است،
زيرا درزمان
سلطه طالبان
زنان از
کارکرددرخارج
از خانه وبيرون
شدن ازخانه
بدون موجوديت
محرم شرعى ،
محروم بودند.
اين
فلم درسال
٢٠٠٣ جايزه
هاى مختلف بين
المللى را
بشمول سه
جايزه Cannes Film Festival
ويک جايزه
طلائى را بحيث
يک فلم لسان
خارجى کسب
نمود.
کاميابى
فلم اسامه،
باعث گرديدتا
مارينا مصارف
تعليمات خويش
را تهيه
وفاميل خويش
را کمک نمايد.
بعد از
فلم اسامه
،مارينا
دردوفلم
وچهارنمايشنامه
هاى کوتاه ظاهرگرديده
است.
تصميم
او مبنى
برينکه
بطوردوامداربحيث
دختراول
درفلم ها
کارميکند،
دريک کشوريکه
زندگى هنوز هم
تحت سايه زمان
طالبان
قراردارد، نمايندگى
از جسارت
وشجاعت وى
مينمايد.
مارينا
ميگويدکه او
هنوز هم
بامشکلات
هنگفتى از
نکته نظر
اينکه يک
تعداد مردم
هنگام گشت
وگذاراو
درهمسايگى
شان به او
بديده حقير
مينگرند،
مواجه است.
وى
ميگويد”
درابتداء که
فلم اسامه
درسال ٢٠٠٣ به
نمايش گذاشته
شد، خيلى بد
بود، زيرا
پسران جوان
خراب بودند،
آنها با
صداهاى خيلى
تحقير آميز(بالايک)
صداميزدند،
وآن بالاى من
تاءثير
گذاشته بود،
من خيلى
افسرده شدم،
وقريب بودکه
از اشتراکم متاءسف
شوم، اما
زمانيکه فلم
جايزه ها را
کسب نمود، من
دانستم که من
کارخوب انجام
داده ام و تدريجاً
روحيه ام
قويتر شد.”
مارينا
درسال ١٩٩٠
بدنيا آمد، و
همراى پنج خواهر
ودوبرادرخويش
دريک منطقه
غريب شهر کابل
،جايکه پدر او
يک دوکان کست
فروشى داشت و
آن هم با آمدن
طالبان مسدود
گرديد، زندگى
ميکرد.
بخاطر
آنکه درنفقه
فاميل خويش
کمک کند،او با
يکتن از
برادرانش
درمنطقه
مرکزى شهر
کابل گدائى
ميکرد.
اکنون
وضيعت بهبود
يافته است، او
جوايز نقدى از
چندين کشور
بشمول ،مبلغ
چهارهزار
دالر از
کشورکوريا،
يک هزاردالر
از کشورجاپان
وپنج
هزاردالر از
کشورايران که
براى خريدن يک
خانه دريک
منطقه بهتر
شهرکابل کافى
است، بدست آورد.
مارينا
همينطور
بکشورتاجکستان
جايکه به او کارکردن
درفلم هاى
زيادى
پيشنهاد
گرديد ، سفر
نمود.
رئيس
جمهور
افغانستان
حامدکرزى او
را به قصر
رياست جمهور
دعوت نمود.او
همچنان توسط
دوشيزه اول
ايالات
متحده، لورا
بوش بکشور
ايالات متحده
دعوت گرديد.
وىگفت “
قراربودمن و
برادرم درماه
نومبر به ايالات
متحده
سفرنمايم،
اما دردقايق
اخير آن کنسل
شد، آنها
گفتند که
برادرشما به
زبان انگليسى
نميداند.”
اکنون
مارينا
ميخواهد تا
آرزوى دومى
خويش را دنبال
نمايد، وى
ميگويد” من
ميخواهم تا
تحصيلات خويش
را به پيش
ببرم،
ودرآينده يک
داکترخوب شوم.
من ميخواهم
غريبان را
طورى کمک
نمايم که بامن
کمک صورت
گرفته بود.”
وى به
ادامه افزود”
ومن ميخواهم
که هنر فلم را نيز
به پيش ببرم.
زمانيکه اول
بار رفتم
مضطرب بودم، من
هميشه از
ملاءها
ميترسيدم،
زيرا من نميدانستم
که آنها
بازيگران
هستند.تدريجاً
خيلى احساس
آرامش نمودم،
واکنون اين
پيشه را دوست
دارم، يک روز
ميخواهم تا
نقش رهبرى را
بازى کنم.”
تصميم
او يک چند نفر
را اندوه گين
ساخته است ،
وى ميگويد”
آنها از پدرم
خواستندکه مانع
کارمن شود،
زيرا آنها (
فلم ) را
نميذيرند”
و حتى
يکتعداد
خويشاوندان
واقارب آنها
با فاميل
مارينا قطع
روابط نموده
اند، زيرا وى
در يک ساحه
فلم اسامه
دريک حمام
عمومى
درحضورداشت
پسران ظاهر
شده بود.
اما
مارينا ازين
کارخويش نادم
نيست وى
ميگويد “
خوشترين
روزدرزندگى
من آن بودکه
طالبان سقوط
نمودند، ما درغربت
زندگى
ميکرديم، ومن
نيزمانندسائر
دختران از
مکتب باز
مانده بودم،
بهترى ديگر آن
(سقوط رژيم
طالبان ) بازى
کردن نقش من
درفلم بود.اگر
طالبان
تاکنون
درقدرت
ميبودند،
ممکن تاکنون
من دربيرون
ازآن هوتل
گدائى ميکردم.”