شنبه 28 قوس 1383  خورشيدی برا بر با 18 دسمبر 2004 ميلادی

 

 

 

آژانس اطلاعاتی باختر

 

 

دراثر  برخورد میان تروریستان زندانی در زندان  پلچرخی چهارتن  از افسران  محبس و دوتن از زندانیان بقتل رسیدند

چهارتن  از افسران  محبس پلچرخی و دوتن از زندانیان  صبح ديروز زمانی  به قتل رسیدند که تعدادی از زندانیان  بالای محافظین  زندان حمله  کردند.

لطف الله  مشعل سخنگوی وزارت امور دخله به خبر نگار باختر گفت: شش تن از زندانیان  که قبلآ به جرم  همدستی با القاعده و طالبان دستگیر شده بودند که شامل یک عراقی و پنج پاکستانی میشوند.حوالی ساعت هشت صبح امروز به بهانه انتقال کثافات بالای پهره دار مو ظف حمله نموده  سلاح اش   را گرفتند و پهره دار را بعد از لت و کوب شهید ساختند.زندانیان اغتشاشی بعدا" بالای  محافظین زندان حمله نمودند که در نتیجه زد و خورد طرفین یک عراقی  و یک پنجابی به قتل رسیده  وسه  محافظ دیگر زندان  شهید و دو زندانی زخمی گردید.

سخنگوی وزارت امور داخله اضافه کرد. از جمله زندانیان اغتشاشی دو نفر آنان که با کلاشینکوف مجهز اند و مهمات آنان در حالت ختم شدن است هنوز  مقاومت مینمایند. پولیس  صرفآ بخاطر زنده  دستگیر کردن آنان از حمله جدی خود داری  نموده است.

از سوی دیگر دگر جنرال بابه جان قوماندان امنیه ولایت کابل به خبر نگار باختر گفت: مو ظفین  قوماندانی امنیه ولایت کابل اطراف محبس پلچرخی را  در محاصره  کامل قرار داده و هر گونه  امکان فرار محبوسین را منتفی ساخته اند.    دگر جنرال بابه جان  اضافه کرد که قطعات  قوماندانی امنیه در علمیات دستگیری  اغتشاش کننده گان  سهم ند ارند اما امنیت اطراف محبس  راتامین نموده اند.

خبر نگار  باختر از قول منابع وزارت امور داخله خبردادند  که  این زندانیان قبلآ از زندان شبرغان واقع درشمال کشور فرار نموده و غرض رسیدن به پاکستان در کابل توسط مو ظفین  قوماندانی امنیه ولایت کابل دستگیر شده بودند.

یکتن  از کوچیهای عرب تبار در ننگرهار به قتل رسید

یکتن  از کوچیهای عرب تبار ولسوالی بهسود ولایت ننگرهار دیروز زمانی به قتل رسید که  انها برای به دست آوردن زمین  متصرفه شان، در چوک شهر جلال آباد ، دست به  مظاهره زدند.

به گزارش خبر نگارمحلی باختر از شهر جلال آباد، مظاهره زمانی اغاز یافت که کوچی های عرب تبار و نواحی بهسود که خواهان  بازپسگیری زمین های متصرفه بودند، مورد فیر گلوله افراد نظامی قرار گرفته و یکتن  انان به قتل رسید.به گفته  داکتر محمد آصف قاضی زاده معاون ولایت ننگرهار دشت قاسم آباد که کوچی ها ادعای ملکیت آنرا دارند،  مربوط دولت بوده  و کار  سروی  و نقشه برداری آن توسط شاروالی ننگرهار تهیه و ترتیب گردیده است.

وی در رابطه به مظاهره کوچی ها و قتل یکتن از آنان  میگوید: قتل یکنفر کوچی توسط افراد نظامی خود سر صورت گرفته  که توسط مو ظفین امنیتی گرفتار شده اند.

هفده کیلو گرام تریاک  از یک منزل در لغمان کشف شد

موظفین امنیت ملی دیروز طی یک عملیات اوپراتیفی مقدار هفده کیلو گرام تریاک را از یک منزل در قریه سرخکان ولسوالی قرغه یی ولایت لغمان کشف و بدست اوردند این مطلب را موظفین امنیتی ولایت لغمان به خبرنگار محلی  باختر ابراز نموده است قضیه تحت تحقیق قرار دارد

ساختمان پنج پروژه جدید تحت پروگرام همبستگی ملی در قندهار اغاز شد

کار ساختمان پنج پروژه جدید تحت پروگرام همبستگی ملی دیروز در ولسوالی دند ولایت قندهار اغاز یافت .

انجنیر احمد شاه رئیس احیا و انکشاف دهات ولایت قندهار به خبرنگار باختر گفت :درپروژه ها ی متذکره اعمار بیست و یک پلچک،  جغله اندازی یکهزار و نهصد و چهل و پنج متر سرک و حفر سی حلقه چاه عمیق و کانکریت ریزی سه صدو نود و هفت ابرو میباشد که در قریه های اقتدارکاریز ، شرن کاریز ، غنی کلی نوده و مجمل اغاز یافته است .

وی مصرف مجموعی این پروژه ها را مبلغ سه ملیون و نهصد و هفتاد و شش هزار افغانی تخمین نموده با اکمال پروژه های متذکره برخی از مشکلات مردم قریه های مختلف ولسوالی دند ولایت قندهار مرفوع میگردد

مکتب متوسطه قریه قلعه ملخ ولسوالی بهسود افتتاح گردید

مکتب متوسطه قریه قلعه ملخ ولسوالی بهسود ولایت ننگرهار دیروز افتتاح گردید .

 ابوزاهد معاون ریاست معارف ولایت ننگرهار به خبرنگار باختر گفت : مکتب مذکور در ساحه یک جریب زمین که در ساختمان ان ده اتاق درسی اداره و سایر ملحقات ضروری در نظر گرفته شده که به طور پخته و اساسی در یک طبقه اعمار گردیده است .

 مصارف مجموعی این مکتب چهل و پنج هزار دالر امریکایی بوده که از طرف موسسه رهنمایی امور تعلیم و تربیه زنان افغان پرداخته شده است . درمراسم افتتاح مکتب متذکره رئیس معارف و قوماندان امنیه ولایت ننگرهار اشتراک داشتند .

 

جرايم درصفحات شمال روبه افزايش است

سه تن کانديدای رياست جمهوری ، که درمناطق شمال کشور از قدرت ونفوذ زيادی برخورداراند، نظرياتی را مبنی براينکه گويا آنها عقب اين خشونتها قراردارند، ردنمودند.

گزارش وحيدالله نوری خبرنگارآی دبليو پی آراز مزارشريف.

ازينکه بدنبال انتخابات اکتوبررياست جمهوری ، گراف جرايم درصفحات شمال بالارفته است، عده را بدان معتقد ساخته است، که سه تن از کانديدهای شکست خورده رياست جمهوری که درمنطقه ارتباطات وثيق دارند، بخاطرآنکه نشان دهند که موجوديت آنها درحکومت، برای تحکيم صلح وثبات درمنطقه ضروری ميباشد، درين حملات ذيدخل هستند.

اما اين نظريات درحالی مطرح ميگردد، که سخنگويان آن قوماندانان ويااحزاب که آنها بدان ربط دارند،چنين ادعاها را ردمينمايند.

يک مقام پوليس بالارفتن گراف جرايم را درين هفته ها تائيد نمود، امااسناد احصاييه دقيقی رادرين موردکه نشان دهنده ازياد جرايم باشد، ارايه کرده نتوانست.

مطابق راپورها جرايمی که بعداز انتخابات صورت گرفته است ، عبارت از قتل دونفردهقان درولسوالی شولگره درپنجاه کيلومتری شهر مزارشريف،که البته درين قضيه دوتن قوماندان که هويت آنها افشاءنگرديده است، مظنون ميباشند،کشف يک مرقد بتاريخ پنجم نومبرکه درآن بقايای اجساديک زن ،يک مرد ودوطفل که هويت آنها تشخيص نگرديده است،موجود بود وچنان معلوم ميشد که آنها درهفته گذشته بقتل رسيده اند، تاراج يک عراده موتربتاريخ هفت نومبردرمنطقه گرمردربيست کيلومتری شهرمزارشريف که درآن اموال مربوط يکتن تاجرباربود،دزدی منزل عتيق الله برادررئيس فابريکه کود وبرق،بتاريخ ده نومبردربيست کيلومتری مزارشريف، که به گمان پوليس ممکن اين دزدی رادزدان بااستفاده از يونيفورم نظامی انجام داده باشندوبالاخره سرقت بيش از 6200 دالراز قونسلگری پاکستان درمزارشريف، بتاريخ پانزدهم نومبر ،ميباشد.

عده از تحليگران گفتند، که اکثراين جرايم جنبه های تشويقی سياسی داشت.

قيوم بابک يک تحليلگر امورسياسی درمزارشريف گفت که محمد يونس قانونی ، حاجی محمد محقق وجنرال عبدالرشيد دوستم ، عقب اين جرايم قراردارند، وی ميگويد" ازآنجائيکه ما اين جنگسالاران راميشناسيم، آنها بدون شک ازهرطريق ممکنه بخاطر ادامه قدرت خويش تلاش ميکنند."

قانونی ، محقق ودوستم که باالترتيب درانتخابات رياست جمهوری دررديف دوم ، سوم وچهارم قرارگرفتند،چهره های مقتدردربلخ وصفحات شمال کشورميباشند.به گروهای نظامی که آنها پيونددارند، درتمام مناطق شمال قوماندانان مسلح دارند، که ازينروبرتمام اسلحه درشمال مسلط هستند.

محقق گروه شمال حزب وحدت را رهبری ميکند، درحاليکه دوستم رهبرتنظيم جنبش ملی ميباشد.شاخه شمال جميعت اسلامی توسط جنرال عطاءمحمد که تااين اواخر قوماندان مليشه ها واکنون والی بلخ ميباشد، رهبری ميشود. عطاء حامی بزرگ قانونی که اونيز عضو جميعت است، ميباشد.

حبيب الله رفيع يکتن از مبصرين سياسی درکابل، بابابک موافق است.

وی ميگويد"بعد از اعلان نتائج انتخابات جنگسالاران درتمام قضايای خشونت ، شامل ميباشند."

اوادعاءنمودکه کانديداهای شکست خورده ، ميخواهندتا ازين طريق کرزی را معتقدسازندکه بدون مجوديت آنها درکابينه آينده، درصفحات شمال امنيت تاءمين شده نميتواند.

نمايندگان محقق ودوستم بطورخيلی واضح ، دخيل بودن خويش را درازدياد جرايم ردنمودندو قول دادندکه باحکومت منتخب همکاری مينمايند.يکتن سخنگوی جميعت که نخواست ازوی نام برده شود به آی دبليو پی آر گفت"اشخاص مسلح تنظيم که درجرايم صفحات شمال دست دارند، به تنظيم آنها ارتباط ندارند."

سردارسيدی معاون محقق ، نظرياتی را مبنی براينکه حزب وحدت درفعاليتهای جرمی درمناطق شمال دست دارد، رد نمودوآنهارا کاملاً بی اساس خواند.

وی به آی دبليو پی آر گفت" هيچ فردمسلح به تنظيم ما ارتباط نداردوماکاملاً يک حزب سياسی هستيم.ازينکه مادرانتخابات شکست خورده ايم، مانميخواهيم که برای مردم مشکل خلق نمايم. ما فقط تلاشهای سياسی خويش را ادامه ميدهيم وماسعی نميکنيم تا ازطريق سلاح وقدرت بطورمستقيم وياغيرمستقيم بالای حکومت فشارواردکنيم، برخلاف آن، ماباحکومت همکاری ميکنيم."

عزيزالله کارگر معاون دوستم به آی دبليو پی آرگفت"ما به هيچ معنی درين قضايا ذيدخل نميباشيم واين ادعاها برخلاف ما ساخته شده است.تحليلگرانيکه تمام قضايارا به ماربط ميدهند ، اشتباه ميکنند."

اين معلوم نيست که آياکرزی قانونی ، دوستم ومحقق را شامل کابينه آينده خود ميسازدوياخير؟

محقق وزير اسبق پلان وقانونی وزير اسبق معارف ،ماه گذشته به آی دبليو پی گفتند، درصورتيکه از آنها تقاضاءشود، آنها حاضرهستندتا درحکومت آينده شامل شوند.دوستم معين اسبق وزارت دفاع، قبل ازانتخابات بطور آشکاراگفت که هرکابينه بدون موجوديت وی مشروعيت نخواهد داشت.

جنرال خليل ضيائی قوماندان امنيه بلخ ،علت بالارفتن گراف جرايم رادردودليل ميبيند.

وی ميگويد" اول اينکه ،کانديداهای ناکام که حمايت گسترده اسلحه رادارند، ميخواهندتا ازين طريق بطورغيرمستقيم بالای حکومت فشارواردکنند، ودوم اينکه افرادمسلح را که قراراست طی پروسه دی دی آر خلع سلاح شوند، تيت وپراگنده سازند."

ضيائی گفت ،باورکنيد قوماندانان مليشه ها که به زندگی ملکی برگشته اند ، هنوزهم تعداد اسلحه کافی دراختياردارند، وحتی عده که خلع سلاح گرديده اند دوباره اسلحه بدست آورده اند.او بدين باور است که آنها ممکن مسؤوليت اين جرايم را داشته باشند.

ضمناً تلاش های گسترده غرض عقيم ساختن قدرت جنگسالاران وفعاليتهای جرمی روبه افزايش است.

بتاريخ نزده نومبر درولسوالی سنگ چارک ولايت سرپل درحدود يک هزارنفر عليه وحشت وبی عدالتی رحيم الله قوماندان غند 26 که درين اواخر توسط پروسه دی دی آر خلع سلاح گرديد بود، براه انداخته شد.به اساس راپورها رحيم الله که عضو تنظيم جميعت ميباشد،بالای ازدحام مردم آتش گشودو يک نفررازخمی ساخت.

اهالی مزارشريف از ازدياد سطح غيرقانونمنديها نگران بودند.

محمد زمان بيست وهشت ساله ميگويد" اگروضع بهمين منوال ادامه يابد،من نيزيک روزخواهدمردم."

شاه محمد که درخيابانها ،فروشندگی ميکند گفت"اين وضيعت خطرناک است وما ميترسيم."

حبيب الله يکتن دوکاندار درمزارشريف گفت"اگر دزدان بتوانندکه قونسلگری( پاکستان) را بسادگی سرقت نمايند، پس آنها بسادگی ميتوانند، دوکان مارا دزدی کنند."

او گفت که حکومت بايد ضروری امنيت را درشهر تاءمين نمايد، درغيرآن زندگی معمول ممکن نيست.

 

 

از سايت ايران هستوری آن دس دی

 

 

دو شكست هند از ايران در دو سال متوالي برسر قندهار

 

18 دسامبر سال 1650 ميلادي نيروهاي اعزامي « شاه جهان » امپراتور هند به قندهار از سربازان ايراني مستقر در پادگان اين شهر شكست خوردند و دست به فرار زدند . سال گذشته ( 1649 ميلادي ) شاه عباس دوم شخصا با سپاه اصفهان براي بيرون راندن هنديان از قندهار به اين منطقه لشكر كشيده و پيروز شده بود . سران دهلي از دير زمان چشم طمع به قندهار كه گوشه اي از پارس باستان است دوخته بودند .
     تلاشهاي بي نتيجه سران دهلي در سالهاي 1652 و 53 ادامه يافت و اين چهار لشكر كشي براي آنان 120 ميليون روپيه هزينه داشت . تمايل به تصرف قندهار از زمان حكومت جهانگير شاه آغاز شده بود، زيرا كه وي در نظر داشت پايتخت را از دهلي به لاهور منتقل سازد و نمي توانست يك پادگان نيرومند ايران در قندهار تحمل كند.

 

رسيدگي به شكايت انگلستان از ايران در جامعه ملل

 

جامعه ملل از 18 دسامبر سال 1932 رسيدگي به شكايت انگلستان از ايران كه يكجانبه امتيازنامه نفت ( امتياز سال 1901 دارسي ) را الغاء كرده بود سه روز پس از دريافت آن آغاز كرد و 50 روز بعد ، از طرفين خواست كه يك بار ديگر با هم مذاكره كنند و اگر موفق به حل اختلاف نشوند ، آن وقت جامعه ملل تصميم خواهد گرفت .
     « تاريخ » نشان داد كه اين كار ها نوعي بازي براي تمديد قرارداد 60 ساله به 90 سال و چند برابر كردن منطقه قرارداد بود .
    در مذاكرات دوجانبه اين توافق حاصل شد و مجلس شورا بر آن صحه گذارد كه به قرار داد سال 1933 نفت ايران و انگلستان معروف شده كه در سال 1951 باتلاشهاي به رهبري دكتر مصدق ابطال شد.
    بايد دانست كه از دهه دوم قرن 20 تا كنون، خاورميانه قرباني نفت خود بوده و ريشه هر رويدادي در اين منطقه را بايد در سياست هاي نفتي ديگران جستجو كرد ، زيراكه بدون نفت و يا نفت گران ، كشورهاي صنعتي پيشرفت نخواهند داشت.

 

سالروز مرگ "ديانا لين"

 

ديانا لين" بازيگر آمريکايي فيلمهاي سينمايي 18 دسامبر1971 در 45 سالگي درگذشت. معروفترين فيلم او "داستان آناپوليس: هرچه که آسان به دست آيد آسان هم از دست مي رود" عنوان دارد. ديانا در فيلمها عمدتا نقش دختران ساده دل از همه جا بي خبر را برعهده مي گرفت.

 

سالروز در گذشت « برنشتاين» صاحب فرضيه تعديل ماركسيسم ،و تاکيد بر پياده کردن تدريجي و مرحله به مرحله سوسياليسم

 

ادوارد برنشتاين صاحب فرضيه تعديل ماركسيسم 18 دسامبر سال 1932 در 82 سالگي در گذشت . كمونيستها تا زمان فروپاشي شوروي برنشتاين را يك تجديد نظر طلب مي خواندند كه اينك راه او را در پيش گرفته اند.
    برنشتاين ، يك روزنامه نگار آلماني ، نخست از پيروان سرسخت ماركسيسم ( سوسياليسم علمي ) بود و آن را تنها راه نجات بشر از بدبختي ، غم ، جنگ و تباهي مي دانست و با اين افكار چون نتوانست در آلمان به كار روزنامه نگاري ادامه دهد به انگلستان رفت و در آنجا به مدت 21 سال به انتشار روزنامه پرداخت . با توجه به روانشناسي بشر ، برنشتاين بعدا پاره اي از اصول ماركسيسم را غير عملي ديد و به نشر نظرات خود در روزنامه سوسيال دمكرات دست زد .
    يكي از موارد اختلاف نظر برنشتاين با ماركسيسم اين بود كه عقيده داشت طبقه متوسط جامعه نبايد از ميان برداشته شود ؛ همين نتيجه اي كه چين در تجريه اي كه از سال 1982 آغاز كرده به آن رسيده و بسياري از احزاب كمونيست ديگر هم به آن گردن نهاده ، و پذيرفته اند كه ساختن بناي سوسياليسم بايد تدريجي، و شروع آن از سوسيال دمكراسي باشد.
    مورد اختلاف ديگر اين بود كه برنشتاين باور نداشت كه كاپيتاليسم با تضادهاي داخلي اش از درون متلاشي شود . طبق فرضيه برنشتاين ، طبقه زحمتكش يك جامعه بايد نخست روشن شود ، رشد كند و به تدريج به صورت يك وزنه سياسي در آيد و از راههاي دمكراتيك به قدرت ( حكومت ) برسد و يا اين كه سهم چشمگيري از آن را به دست آورد و از اين جايگاه به تضعيف بنيادهاي كاپيتاليستي بپردازد. آنگاه با سوسيال دمكراسي آغاز و سپس ، مرحله به مرحله، سوسياليسم را جايگزين آن سازد و در جريان عبور از مراحل بايد مراقب فرصت طلبان باشد كه خود را داخل نكنند كه ورود آنان ، تكامل را از مسير خود منحرف و با شكست رو به روخواهد ساخت ( دهها سال بعد ، شكست سوسياليسم در شوروي و اروپاي شرقي درستي اخطار برنشتاين را كه همانا برحذر بودن از فرصت طلبان است ثابت كرد). يكي از مثالهاي او از اين قرار است كه شكارچي ماهر ، نخست شكار خود را خسته مي كند و از پاي در آوردن شكار خسته كار بسيار آساني است ، ولي بايد توجه داشت كه در اين شرايط هم هر فرد و گروهي مي خواهد آن را شكار كند . بايد مراقب فرصت طلبان بود.
    وي مي گويد كه تنها ، با ورود طبقه كارگر به پايگاههاي قدرت نمي توان زيربناي كاپيتاليسم را ويران ساخت به گونه اي كه قابل مرمت كردن نباشد ؛ بايد همزمان كارهاي بد و خصلت هاي سوء كاپيتاليسم را براي مردمي كه هنوز روشن نيستند افشاء كرد تا ريشه كني كاپيتاليسم در ذهن آحاد مردم نقش بندد و براي رسيدن به اين هدف به ياري روشنفکران نياز است. بنابر اين ، در بطن مبارزه نياز به يك طبقه رو شنگر است از جمله اهل جرايد ، كتاب نويسان مخصوصا داستان نويسان كه حرفهايشان در مغز عوام الناس فرو مي رود ، اصحاب نمايش (تئاتر و سينما ) .
    وي نقش روشنفكران ( نويسنده ، روزنامه نگار ، هنرمند و مدرس) در ويران ساختن بناي كاپيتاليسم و استثمار و هر گونه بنياد ارتكاب ظلم را با انعكاس زشتي هاي آنها بيش از هر عامل ديگر دانسته و گفته است كه تخريب آن بنيادها با قلم ، بيان و هنر به گونه اي است كه مرمت پذير نخواهند بود، زيرا كه نوشته و بيان در اذهان افراد نقش مي بندد و آنان را به صورت دشمن آشتي ناپذير استثمارگران و ستمگران در مي آورد. بزعم برنشتاين، يك كتاب داستان ؛ يك مقاله مستدل ؛ يا يك نمايش ، يك تصوير و حتي يك قطعه شعر و يك كاريكاتور مي تواند جامعه اي را منقلب و آماده پذيرفتن هر تغيير و انجام هر اقدام كند.
    برنشتاين در توضيح اين نظر يه خود گويد: تا طبقه زحمتکش که نگران تامين معاش روزانه است ، متوجه آينده و احقاق خود نشود و به مجالس و به دنياي قلم و تريبون راه نيابد نمي توان به پيروزي اميدوار بود . با طبقه متوسط كه از نظر شمار برتر از طبقه بالا ست و كارايي زياد دارد نبايد در افتاد كه بدون کمک اين طبقه ، پيروزي زحمتکشان و اشتثمار شوندگان غير ممكن خواهد شد ، زيرا كه طبقه بالا نيروي بازدارنده زحمتکشان را از طبقه متوسط به دست مي آورد و بدون داشتن چنين عاملي نمي تواند به سلطه خود ادامه دهد(بر خر مراد سوار باشد). به عبارت ديگر طبقه بالا كه پاسدار كاپيتاليسم است با اسب طبقه متوسط مي تازد . بنا براين ، تا طبقه متوسط كه از دو طبقه ديگر دانش، مهارت و كارايي بيشتري دارد و کارگزار طبقه اول است مطمئن نشود كه با فرو پاشي كاپيتاليسم منافع خود را از دست نخواهد داد دشوار است که تمام عيار در خدمت زحمتکشان قرار گيرد . پس ، يک طالب سوسياليسم به همان اندازه كه طبقه متوسط را به سوي خود مي طلبد بايد به سوي اين برود ، و نتيجه اين كار همان سوسيال دمكراسي يعني راه ميانه است كه پس از پادار شدن چاره اي جز حركت به سوي سوسياليسم كامل ندارد.
    برنشتاين با انقلاب پرولتاريا مخالف است و مي گويد كه از اين طريق ، پيروزي كوتاه مدت خواهد بود ؛ زيرا كه چنين انقلابي همه چيز را مي خواهد برق آسا زير و زبر كند كه براي پيشرفت چيزي باقي نمي ماند و چون انقلابيون ، بدون داشتن تجربه لازم - خود مي خواهند امور را به دست گيرند باعث پشيماني و عدم رضايت توده ها مي شوند و در اين شرايط براي حفظ نظم ، ديكتاتوري نظامي و يا هر شكل ديگر جاي ديكتاتوري طبقه كار گر را خواهد گرفت و توده مردم حسرت گذشته را خواهندخورد . برنشتاين با اين استدلال نتيجه مي گيرد که به جاي انقلاب بايد تحول كرد.
    برنشتاين حاضر نمي شود كلمه اي درباره مدينه فاضله بشنود . او مي گويد كه اگر به موازات تحول در جهت سوسيال دمكراسي و تکامل ، سطح فهم و آگاهي ها و دانش مردم بالانرود موفقيت به دست نخواهد آمد.
    برنشتاين در يكي از رساله هايش نوشته است : نبايد به يك انقلاب قاطع اميد بست ، بايد از طرق دمكراتيك و مسالمت آميز قدرت را در جامعه به دست گرفت . بايد وجدان و ضمير عوام الناس و طبقه ساكت را روشن ساخت و فعال كرد و به آنان فهماند که نبايد تنها در انديشه امرار معاش روزانه خود باشند ، بايد به سوي برابري کامل و عدالت اجتماعي - اقتصادي پيش بروند ؛ زيرا که آزادي سياسي براي خوشبخت زيستن و دغدغه نداشتن کافي نيست .
    برنشتاين اندرز داده است : مردم نسبت به اخلاقيات ، بااين كه گاهي خودشان آن را نقض مي كنند حساسيت دارند و به كسي اعتماد مي كنند كه ضعف اخلاقي نداشته باشد ؛ بنابر اين مبارزان راه سوسياليسم ، نخست بايد خود را مجهز به سلاح اخلاقيات كنند و نمونه باشند تا مردم حرف و عمل آنان را بپذيرند و حمايتشان كنند.

 

نخستين پرواز و آغاز کار صنعت هواپيما سازي

 

17 دسامبر سال 1903 در صحراي «كيتي هاك» ايالت كاروليناي شمالي آمريكا برادران رايت ( ارويل و ويلبر رايت) هواپيمايي را كه در كارگاه دوچرخه سازي شان بر پايه استفاده از مقاومت هوا ساخته بودند به صورتي كه در عكس ديده مي شود به پرواز در آوردند كه به عنوان نخستين پرواز بشر با هواپيما ثبت شده است. روزنامه هاي آن زمان آمريکا در گزارش هاي خود از نخستين پرواز، هواپيماي برادران رايت را "ماشين پرنده" نام گذارده بودند.
    برادران رايت 18 دسامبر ، يك روز پس از نخستين پرواز كه پيروزمندانه بود ، از دولت آمريكا خواستند كه اختراع آنان را خريداري كند. وزارت جنگ آمريكا مامور بررسي اين درخواست شد و پس از مذاكره و مشاهده اختراع، تصميم گرفت براداران رايت را به خدمت بگيرد و كمك مالي به تكميل اين صنعت بكند.
     در دسامبر 2003 به مناسبت صدساله شدن اين اختراع، درهمان محل (کيتي هاک) مراسمي برگزار شد . قرار بود در اين مراسم يك المثناي هواپيماي برادران رايت که اخيرا ساخته شده بود به پرواز در آيد ، ولي اين پرواز تا ساعت ها به سبب نوزيدن باد مساعد به انجام نگرفت و پس از آن هم يک بال هواپيما هنگامي که براي پرواز به حرکت درآمده بود به زمين گير کرد و برنامه لغو شد. به عبارت ديگر ،توفيق برادران رايت صد سال پيش از آن بيشتر بود.

 

 

سرانجام مبهم " محمد شهو "

 

جسد محمد شهو مرد شماره 2 آلباني را 18 دسامبر 1981 پس از اين که مورد سوءظن انور خوجه رهبر وقت قرار گرفت در خانه اش يافتند و اعلام کردند که خودکشي کرده و چون خودکشي کاري ناپسند اعلام شده بود او را در نقطه اي دور دست که کمتر کسي از آن اطلاع داشت دفن کردند. در پي اعلام مرگ شهو که چهار دهه وزير و نخست وزير و از سران حزب حاکم آلباني بود وي را متهم کردند که جاسوس سه جانبه يوگوسلاوي، شوروي و آمريکا ! بود.
    شهو که هنگام مرگ 68 ساله بود در جواني افسر ارتش شده بود و چون افکار کمونيستي داشت به حمايت از چپ هاي اسپانيا در جنگهاي داخلي اين کشور شرکت کرده بود و پس از شکست چپها از نيروهاي ژنرال فرانکو، به فرانسه منتقل شده بود و درجريان اشغال آلباني به نيروهاي مقاومت پيوسته و به فرماندهي بخشي از آنها رسيده بود و پس از جنگ که حکومت آلباني به دست کمونيستها افتاده بود در حزب و دولت صاحب مقام شده بود. وي پس از شرکت در يک دوره نظامي در شوروي به درجه سرلشکري رسيده بود. پس از جدايي آلباني از بلوک شوروي، اين شهو بود که آن کشور را در کنار چين قرار داد ولي در آغاز دهه 1980 ادامه انزواي آلباني را به مصلحت نمي ديد و درجلسات حزبي به آن اشاره مي کرد که مورد سوء ظن انور خوجه رئيس کشور قرار گرفت و .... بعدا گفته شد که شهو خودکشي نکرده بود بلکه به دستور انور خوجه او را کشته بودند. پس از فروپاشي دولتهاي کمونيستي اروپا ،محل دفن شهو به دست آمد و بقاياي جسد او به خانواده اش تحويل گرديد.

 

روزي که بي نظير بوتو شوهر کرد

 

بي نظير بوتو سياستمدار پاکستاني که دوبار هم رئيس دولت اين کشور شده بود 18 دسامبر 1987 با آصف علي زرداري ازدواج کرد. در طول حکومت دوم بي نظير بر پاکستان شوهر او متهم به سوءاستفاده از قدرت همسرش شده و بعدا تحت تعقيب قضايي قرار گرفته و زنداني شده بود.

 

زني که به خاطر حفظ محيط زيست دو سال بالاي درخت زندگي کرد

 

بانو "جوليا هيل" 18 دسامبر 1999 پس از دريافت قول ضمني که قطع درختان " چوب قرمز " کاليفرنيا موقف خواهد شد که از بلندترين درختان روي کره زمين هستند و عمر بعضي از آنها از هزار سال تجاوز مي کند به زندگي خود روي درخت پايان داد. جوليا از سال 1997 در ارتفاع 60 متري از زمين روي شاخه يک درخت "رد وود" هزار ساله در منطقه هومبولت ايالت کاليفرنياي آمريکا زندگي مي کرد. وي که از مبارزان بنام حفظ محيط زيست است شنيده بود که مي خواهند درختان آن منطقه از جمله آن درخت هزار ساله را قطع کنند و چون از راه مذاکره و توسل به مقامات مربوط و نطق و مقاله موفق نشده بود از اين کار ممانعت کند بربلاي يکي از درختان هزار ساله که خود او نامش را " لونا " گذارده بود مسکن گزيد و در آنجا زندگي مي کرد تا اگر آن درخت را قطع کنند او هم کشته شود.
     جوليا در باره زندگي دو ساله خود روي شاخه هاي اين درخت، کتابي به روش "روزنگار" تحت عنوان منتشر ساخته که پر فروش اعلام شده است.

 

 

... و بالاخره جورج دبليو بوش رئيس جمهوري آمريکا شد

 

18 دسامبر سال 2000 کالج انتخاباتي آمريکا جورج دبليو بوش را رئيس جمهوري اين کشور اعلام کرد.
    برسر شمارش آراء در ايالت فلوريدا که برادر بوش فرماندار آن بود اختلاف پديد آمده بود و اين اختلاف اعلام نتيجه انتخابات را 36 روز معلق ساخته بود که در تاريخ آمريکا بي سابقه بود.
    بر سرشمارش آراء مناطقي از اين ايالت ميان ال گور نامزد حزب دمکرات و جورج يوش نامزد حزب جمهوريخواه و در نتيجه دو حزب اختلاف افتاده بود و کشمکش ادامه داشت که روز 9 دسامبر دادگاه عالي فلوريدا راي داد که 45 هزار راي مورد اختلاف بارديگر و با دقت و با دست شمارش شوند .
    حزب جمهوريخواه که با اين طرز شمارش مخالف بود به ديوان عالي آمريکا مراجعه کرد و اين ديوان 12 دسامبر با اکثريت پنج راي در برابر چهار راي دستور داد که دوباره شماري آراء متوقف شود و به اين ترتيب جورج يوش برنده اعلام شد. ال گور که در مجموع آراء بيشتري داشت، نخست مصمم بود که نپذيرد ،ولي 13 دسامبر از اين تصميم منصرف شد و اعلام داشت که تصميم ديوان عالي را مي پذيرد زيرا نمي خواهد که به وحدت ملي آسيب برسد.

 

برخي ديگر از رويدادهاي 18 دسامبر

 

  1565:   بنه دتو وار چي تاريخدان،نويسنده و شاعر ايتاليايي در 62 سالگي درگذشت.

 

  1805:   يوهان فون هردر فيلسوف آلماني در 59 سالگي درگذشت.

  1844:   لوديگ وان برنتانو اقتصاد دان آلماني و صاحب فرضيه استفاده از اهرم نرخ بهره براي تنظيم بازار به دنيا آمد.

  1865:   مراحل تصويب اصلاحيه 13 قانون اساسي آمريکا که ضمن آن بردگي در اين کشور غير قانوني و منع شده است تکميل شد و از اين روز قدرت اجرايي يافت.

  1940:   اسنادي که پس از جنگ جهاني دوم به دست آمد نشان مي دهد که هيتلر در اين روز( حدود شش ماه پيش از آغاز تعرض و در زماني که دم از دوستي با دولت مسکو مي زد ) دستور محرمانه آماده شدن براي يک حمله گسترده نظامي به قلمرو شوروي تا رسيدن به منابع نفت قفقاز و خاورميانه را به ستاد ارتش آلمان داده بود.

  1944:   ديوان عالي آمريکا  نقل مکان موقت ژاپني تبارهاي آمريکا را که دو سال پيش از آن انجام شده بود مشروط بر اين که نام آن در مورد آن دسته که وفادار به آمريکا هستند " بازداشت " گذاشته نشود تاييذ کرد.

  1956:   ژاپن به عضويت سازمان ملل پذيرفته شد. اين کشور پس از جنگ جهاني دوم سالها تحت اشغال نظامي آمريکا بود.

  1957:   نخستين مرکز اتمي غير دولتي توليد نيروي برق در " شيپينگ پورت" ايالت پنسيلوانياي آمريکا آعاز بکار کرد.

  1969:   مجازات اعدام در انگلستان غير قانوني اعلام شد.

  1971:   الكساندر ترادوفسكي روزنامه نگار شوروي و سردبير نشريه« صلح » كه نوشته بود غرب نفت خاورميانه را به مفت مي برد و از در آمد آن اسلحه مي سازد و از كشورهاي ضعيف از جمله ممالك نفتخيز باج مي گيرد در گذشت .
    

  1972:   مرحله شديد بمباران هوايي قسمت شمالي ويتنام از سوي آمريکا آغاز شد.

  1980:   الكسي كاسيگين معروف به دولتمرد بي خاصيت كه سالها نخست وزير شوروي بود در 76 سالگي براثر حمله قلبي فوت شد.

 

وقايع مهم جهان دراين روز