نگاهی به کتاب " عوامل سياسی چند همسری "  در افغانستان معاصر و پيامد های آن

 

اخيرا جناب نصيرمهرين ، نویسنده و پژوهشگر پرکارو پرتلاش کشور اين اثر پربهای خود را به سايت آريايی اهدا کرده اند.

چاپ دوم اين رساله که 56 صفحه را احتوا ميکند در 1000 جلد از طرف بنگاه انتشارات ميوند در سال 1384 خورشيدی در کابل صورت گرفته است.

سايت آريايی به سلسله نشر ساير آثار ارزشمند نويسندگان کشور ، اين اثر استثنايی را که پرده از روی يک سلسله واقعيت های تلخ جامعهً ستم ديدهً ما بدست ميدهد ، را به نشرميرساند  .

آقای مهرين سرنوشت زن را در دام شاهان و اميران در کشور ما حق بينانه و شجاعانه به ترازو کشيده و مثالی هم از يک " پيغمبر " و يک خليفه اسلام ارايه کرده است.

مهرين در آغاز اثر خود ، انگيزه و عامل سياسی تعدد زوجات را ازويژه گيهای نظام قبيله يی افغانستان می خواند که زندگی آن قربانی بی محابای قرداد ها ، سنت ها و روابط ظالمانهً اجتماعی شده است و زن به عنوان وسيله و ابزار تحقق آرزوهای شوم نجات از بحران ، مرگ و نابودی و يا رسيدن به قدرت طرف استفادهً ناجايز اميران ( نابکار ) قرار گرفته است.

او می افزايد ، شاهان و اميران بوده اند که حد و حدود در واقع بنياد های مذهبی را رعايت نکرده اند و آيات 3 و 128 سورهً النساء قرآن کريم را مثال می آورد و برای مصداق گفتار خود علاوه ميکند که در سرای متوکل خليفهً عباسی چهار هزار زن بود ( جرجی زيدان ، تاريخ تمدن اسلام ، ص 889 ـ 987 )  و ازاينکه ناصر الدين شاه قاجار ، شاه ايران کشته شد  ( 105 ) زن در حرمسرای خود داشت ( ياداشت های ميرزا علی خان امين الدوله ).

در تاريخ طبری آمده که سليمان ( پيغمبر) را يکصد زن بود.

 

نگاه مختصر به محتويات کتاب

محتويات کتاب را ازدواج های سلاطين افغانستان از زمان احمدشاه ابدالی تا حبيب الله سراج و پيامد های ناگوار آن در پروسهً اعمار کشور احتوا ميکند و در اخير اهدافيکه اميرعبدالرحمن خان بخاطر بقای سلطهً خود وپسرانش برکشور ازاين همه ازدواج ها دارد و بيشتر با خاندانهای نامدار مناطق مختلف کشور پيوند خويشاوندی قايم ميکند ، به قسم ارزيابی پيکش خواننده ميشود. ما ازدواج های آنها را ذيلا بصورت بسيار فشرده معرفی ميکنيم

 

احمد شاه سدوزايی يا ابدالی که به احمدشاه بابا يا احمد شاه درانی نيز شهرت يافته است چهار زن در عقد نکاح داشت ، به قولی او مرد متدين بود و از چهار زن بيشتر در عقد نکاح خود نياورد. از همسران احمد شاه چنين نان برده شده اند :

1 ـ مادر تيمورشاه دارنی

2 ـ دختر شاه وليخان پاميزايی مادر شهزاده سليمان

3 ـ رضيه بيگم ، يا حضرت بيگم صاحبه ، دختر محمدشاه شهنشاه هندوستان

4 ـ  دختر کاکا نصيرخان بلوچ حکمران معروف بلوچ

احمد شاه ازاين ازدواج ها دارای هشت پسر بود. نويسنده ازدواج های احمدشاه را از يکطرف به عنوان راههای حکومت داری به شيوهً قبايلی ميخواند که به احمد شاه درتحکيم پايه های دولت او کمک کرده است ، از طرف ديگر اضرار چنين وصلت ها را باعث تشنج ميان افراد خانواده که در نتيجه باعث نا آرامی مردم کشور ميشود تصريح مينمايد و بطور مثال ميگويد که پس از مرگ احمدشاه ، وزير شاه وليخان ، نواسه اش ( شهزاده سليمان ) را به پادشاهی برگزيد. آن تلاش با مخالفت شهزاده تيمور و روسای قبايل مخالف شاه وليخان مواجه گرديد و در نتيجه عقيم ماند ، وزير به قتل رسيد و شهزاده بعدها کور ساخته شد....

ساير ازدواج های او نيز خالی از پيامد های ناهنجار نبوده که در اينجا به همان يک مثال اکتفا گرديد.

 

تيمور شاه چهارده زن در حرامسرا داشت و به قولی ( تعداد ازدواج تيمورشاه اعم از نکاحی و صورتی به قرار روزنامچهً خاصهً خودش  سيصد نفر بحساب آمده اند. )

زنان نکاحی تيمورشاه

1 ـ دخترسردار نواب خان بارکزايی مادر شهزاده همايون

2 ـ دختر حاجی جمال خان بارکزايی مادر شهزاده محمود ، حاجی فيروزالدين و سلطان شاه

3 ـ گوهرشاه ، دختر شاهرخ ميرزا نوسهً نادرافشار

4 ـ گوهر نساء ، دخترسلطان عزيزالدين محمد عالمگير ثانی ، مادرشهزاده هاشم ، شاهپور و شاهنور

5 ـ دختر شهزاده يزدان بخش ، نواسهً نادر افشار

6 ـ دختر شاه پسند خان اسحق زايی مادر شهزاده عباس و شهزاده کهندل

7 ـ فاطمه دخترسردار قوم يوسفزايی ، مادرشهزاده محمدخان ( بعدها بعدها زمانشاه شجاع الملک ، شاه شجاع )

8 ـ خديجه سلطان ، دخترعباسقلی خان بيات نيشاپوری ( امير الامرای آن ولايت )

9 ـ دختر سردار قوم نورزايی ( خواهر سردار احمدخان پتيان خيلی )

10 ـ دختر بهرام خان فيروز کوهی سردار آن جا

11 ـ دختر عاقبت محمود خان کشميری از متنفذان آنجا

12 ـ دختر ميرزا شربت علی خان از خوانين مردم چنداول کابل مادر شهزاده سلطان علی خان

13 ـ دختر سردار گلستان خان اچکزی ، مادر شهزاده اشرف ، مظفر و جهان والا

14 ـ بيوهً آزاد خان صوبه دار کشمير

تعداد زوجات تيمورشاه حکايتگر وجود و عملکرد رسم ادارهً نظام قبيلوی افغانستان است. وجود انگيزهً عياشی و شهوت رانی دورهً شاه شباهت به دورهً اميرحبيب الله سراج دارد.

تعدا فرزندان تيمورشاه 34 پسر و 13 دختر خوانده شده است . مردم افغانستان از مصيبت های جنگهای قدرت طلبانه و خوشگزارانی دوران حاکمروايی همايون ، محمود و شاه شجاع زخمهای ناسور و بيشماری برتن خويش حمل نموده است. برخی هم تعداد فرزندان تيمورشاه را بين 50 تا 60 نفر دانسته اند.

 

شاه زمان يکی از فرزندان جاه طلب تيمورشاه که بنام تيمورميرزا و زمانشاه ياد گرديده است ، از آنگونه نگونبخت هايی است که دورهً زمامداری اش در جنگ با برادران سپری گرديد و با کور شدن ( از طرف برادر ) و افتادن از قدرت نتوانست رسم منحوس ميراثی چند همسری را عملی نمايد. او دوبار ازدواج نمود :

1 ـ با دختر نورمحمدخان بابری

2 ـ با دختر عبدالرحيم هوتک

گفته شده است که پيش از کور شدن آرزوی ازدواج با يکی از دخترهای ميرزا اکبرشاه را داشته است . ( ولی به مقصد نرسيد )

زمانشاه از آن دو همسر چهار پسر و دو دختر داشت. از پسران او شهزاده قيصر ساليان متمادی در هنگامه جويی ها نقش داشت. درحاليکه نورمحمدخان بابری پس از نزديکی به دربار مدتی پله های رسيدن به قدرت بيشتر را طی مينمود ـ حين شروع توطئه های بابری به امر زمانشاه اعدام گرديد. و عبدالرحيم خان هوتک به جای اينکه کمک شايسته يی به شاه زمان توانسته باشد ، زمين های بسياری از نواحی  پشاور و اتک را به چنگ آورد. گفته شده است که او باوجود رويهً ظالمانه و خشونت آميز نسبت به مردم ، چون خسر شاه بود همه جبرا به او احترام ميگذاشتند. عبدالرحيم خان هوتک بعد ها در دورهً شاه شجاع برادر اصلی شاه زمان نيز قدرت بسيار داشت.

 

شاه شجاع در بخش بيشتر از زندگی خويش ، دارای دو زن بود. در اواخرعمربا خواهر دوست محمد خان ازدواج نمود.

1 ـ رقيه بيگم ، دختر حاجی رحمت الله پوپلزايی

2 ـ دختر امير حيدر ، امير بخارا

3 ـ خواهر دوست محمد خان

هرقدر قدرت خانوداهً احمدشاه در اثر جنگهای داخلی نواسه های او رو به کاهش می نهاد به همان پيمانه انگيزهً ازدواجها را در شکل تعديل يافتهً آن می بينيم. بدين معنی که سنت  تهداب نهاده شده از جانب احمدشاه برای دوست يابی ميان خانها يکی از راه ازدواج بود. ولی اينها حاصل تشنج های بيشتر در نظام قبيله گرايی گرديد.

گرچه که دراين دوره ازدواجهای مصلحتی به منظور کاهش و انصراف از جنگ بميان آمد ـ  سپردن دختر زمانشاه به کامران پسر محمود و پا سپردن خواهر دوست محمد خان به شاه شجاع بمنظور قطع دشمنی به عنوان رنگ ديگری از ازدواجها معرفی ميشود.

خوانندهً عزيز ! ارايه تصويری از زنان و فرزندان شاهان سدوزايی را دراينجا به پايان ميبريم و غرض وجود کانون ديگری از اولاد هً سردار پاينده محمد خان بارکزايی ( محمدزايی ) و اولاده او می پردازيم :

سردار پاينده محمد خان محمدزايی رئيس خانوداهً محمدزايی ، کثيرالتعداد ، بی اتفاق و منشاء نفاق بود. پاينده محمدخان درآن هنگام که از همکاران نزديک با تيمورشاه و زمانشاه بود و از بانفوذترين سران قوم شناخته می شد ، با زنان بيشتری ازدواج کرده بود. از آنجايی که زنان او بنام پسران او ياد شده اند ، بدان ترتيب نه ( 9 )  زن را نگهداشته اند. ترديدی نتوان داشت که او دارای زنان نازا نيز بوده است که از آنها نامی نرفته است. نامهايی که در اختيار است بخصوص معرف روابط خان بزرگ قومی با ساير خانهاست. به اين نامها نگاه ميکنيم :

1 ـ مادر فتح خان ( مشهور به وزير فتح خان ) و تيمورقلی خان از قوم بارکزايی . اين زن بعد ها به لوی مور ( مادر بزرگ ) شهرت يافته است.

2 ـ مادر نواب اسد خان ، نواب محمد خان و نواب طره بازخان از قوم بارکزی

3 ـ مادر نواب محمدخان ازکوهستان پروان

4 ـ مادر محمد اعظم خان ( مشهور به سردار کلان ) ازقوم نصرت خيل

5 ـ مادر پردل خان ، شيردل خان ، کهندل خان ، رحم دل خان ، نحنددل خان مشهور به سرداران قندهاری

6 ـ مادر عطامحمد خان ، سلطان محمد خان، سعيدمحمدخان ، پيرمحمدخان ازقوم الکوزايی مشهور به سرداران پشاوری

7 ـ مادر دوست محمد خان مشهور به امير دوست محمد خان

8 ـ مادر جمعه خان از قوم تاجيک

9 ـ مادر اسلام خان نورستانی

سردار پاينده محمدخان از 9 همسر ياد شده دارای 23 پسر و 4 دختر بوده است. جنگ های داخلی فرزندان وی ، اغلب جانبداری اقوامی را با خود داشت که مادرپسرش متعلق به آنها بوده است. پيامد آنچه ازدواجها را در صدها جنگ تباهی آور برای افغانستان به خوبی مشاهده ميتوان کرد.

تعداد زنان و فرزندان پاينده محمدخان سبب شد که تعدد مراکز قومی قبيله يی به گونهً واحد های مستقل درآيند. از آنجايی که امکان غلبه  يکی بر ديگری و يا برديگران ميسر نبود و از راه تفاهم نيزبه سازش نمی رسيدند ، ادامهً جنگ و خونريزی و قطعه قطعه شدن افغانستان بدست آنها در دستور کار بود و سرانجام هم زمينه های نفوذ و اثر گذاری همسايگان و از همه مهمتر مقاصد استعماری بريتانيا را پاسخ مثبت گفتند.

آقای مهرين در پاورقی افزوده اند که " درين نبشته به تذکر مختصر جنگ ها به عنوان يکی از تاريخ غمبار ازدواجهای بسيار بسنده شده است. از آنجائيکه در همهً کتابهای مربوط به تاريخ افغانستان معاصر بارها و به تکرار به شرح اين جنگها پرداخته شده است از آورده مثال های تکراری معذوريم."

 

دوست محمد خان

از جملهً فرزندان پاينده محمدخان ، بعد از وزيرفتح خان که مرد حادثه جويی بود ، دوست محمد برای رسيدن به قدرت و کسب مال از هيچ وسيلهً ميسر دريغ نورزيد. او در زمينه افزايش زنهای نکاحی و غير نکاحی که بنام صورتی ياد شده اند ، نيز دست فعال داشت. زنان صورتی و نکاحی دوست محمد خان را چنين نگاشته اند :

1 ـ دختر ملاصادق بنگش ، مادر محمد افضل و محمد اعظم ( اعظم خان هنگام جنگ های قدرت از قوم مادرش کمک ميخواست.)

2 ـ دختر باقی خان پروانی ، کوهستانی ، مادر محمد اکرم خان

3 ـ بيوهً سردار محمد اظم خان برادر امير ، مادر صالح محمدخان

4 ـ دخترباجوری ، مادرشيرمحمدخان و نيک محمد خان

5 ـ دختر باجوری ديگر ، مادر محمدهاشم خان

6 ـ از قوم صافی ، مادرمحمد شعيب خان

7 ـ از قوم توری ، مادرمحمد رحيم خان

8 ـ از قوم توری ، نواسهً جهانگيرخان ، مادرولی محمد خان ، فيض محمد خان ، حوا و هاجره

9 ـ دختر ناظر مهرعلی مادر محمد عظيم خان

10 ـ کافری سياه پوش ، فرزندان او ، محمد صادق خان و سروجان

11 ـ دختر حاجی رحمت الله خان پوپلزايی ، وزير دورهً شاه شجاع مادر محمد اکبرخان ( مشهور به وزير اکبرخان ) ، غلام حيدرخان، شيرعلی خان ( اميرشيرعلی خان ) ، محمد امين خان ، محمد شريف خان ، پادشاه بيگم نواب ، خواهر اين زن دوست محمد خانم شاه شجاع بود.

12 ـ دختر عزيزخان قوم جبار خيل ، مادرمحمد يوسف خان

13 ـ دختر شهزاده عباس سدوزايی ، مادراحمدخان ، محمد زمانخان، محمد عمرخان ، امت المصطفی ، بی بی زمرد

14 ـ دختر ناظر خيرالله هندو مسلمان تاجر

15 ـ دختر آقا محمد خان قزلباش ، مادر بی بی سايره ، عايشه و بلقيس

16 ـ همسر مربوط به قوم هزاره ، مادر سيف الله خان وکيل

17 ـ بيوهً شاه محمود سدوزايی ، مادر محمد اسلم خان ، محمد حسين خان ،محمد حسن خان ، محمد قاسم خان ، وفابيگم ، شاه جهان بيگم و نورجهان

18 ـ از دخترمربوط به اقوام پشتون که به وابستگی خانوادگی اش اشاره بيشتر نشده است ، دختر او شمس جهان ، مادر بوبوجان ملکهً اميرعبدالرحمن خان بود.

براساس گزارش موهن لال نويسنده زندگينامهً دوست محمد خان چند زن ديگر او عبارت بودند از : دختر ملارشيد قندهاری ، دختر خواجه خانجی کوهستانی ، دختر خان قلات غلزايی ، بی بی کمری کشميری، بيوهً امين الملک و دختر خان مرادخان.

شايد بی مورد نباشد اگرگفته شود که در حرص و آز دوست محمد خان جميع عوامل زن گرفتن را ميتوان ديد. از خويشی با سران قوم تا دريافت پول و جواهرات بيوه های شاهان پيشين و برادران و يا دختران تاجران ....

شايد کافی باشد که پيامد های آن همه ازدواجها و پيدايی فرزندان را در زندگی جنگجويانه وويرانگرانه نام های آشنا به تاريخ افغانستان به بينيم. پس از مرگ دوست محمد خان ، مانند دوران شروع سلطنت فرزندان تيمورشاه قدرت جويان به جان هم افتادند و رمق های آخری کشور را از تنش گرفتند.

 

شيرعلی خان

شيرعلی خان سه بار ازدواج کرد که از آن چنين نام برده شده است :

1 ـ مادر يعقوب خان ، که يعقوب خان از راه بستن معاهدهً گندمک و سپردن بخشی از خاک افغانستان به هند بريتانوی و ايوب خان بيشتر از نظرمقاومت در برابر آنها خصوصا در جنگ محلهً ميوند قندهار شهرت دارند.

2 ـ عايشه بيگم ، مادر شهزادهً نامراد عبدالله جان ، هاجره ، صابره و ميمونه. عايشه بيگم از قوم محمد زايی و دختر سردار محمدافضل خان ، پسر پردل خان ، پسر پاينده محمدخان بود.

3 ـ دختر محمدعثمان خان

احتمال بسيار موجود است که عايشه بيگم بيشتر مورد علاقهً اميربوده و در ضمن نفوذ قابل ملاحظه يی بر امير داشته است. تصميم امير به وليعهدی عبدالله جان شهزادهً خوردسال که عصيانهای زيانبار محمد يعقوب خان و ايوب خان را در برداشت ، همچنان کمی تعداد ازدواج امير را می توان نتيجهً نفوذ عايشه بيگم دانست.

شورش يعقوب خان عليه شيرعلی خان و افتادن او در زندان به امر پدرش به دليل اختلاف با انتخاب شهزاده عبدالله بحيث وليعهد که ضعف روحی حاصله از زندان را در قبال داشت يکی از مظاهر زيانبار چند همسری آن مقطع از تاريخ است.

 

عبدالرحمن خان

ازامير عبدالرحمن خان اين همسران را نوشته اند :

1 ـ دختر يارمحمد خان وزير ، پسری داشت بنام عبدالله که در خورد سالی وفات نمود.

2 ـ دختر مير جهاندارشاه از ميران بدخشان

3 ـ گلريز کنيز از واخان بدخشان

گفته شده است که حبيب الله خان و نصرالله خان پسران گلريز بودند ، اما به موافقت امير به نام فرزندان دختر مير جهاندارشاه ياد شدند. آن زن امير نازا بود. شادروان مير محمد صديق فرهنگ دراين زمينه می نويسد : " سردار حبيب الله خان به دختر مير جهاندار شاه از ميران بدخشان منسوب بود ، اما در واقع وی و برادرش سردار نصرالله خان از بطن کنيزی بودند از اهل واخان، گلريز نام که برای ملکه خدمت ميکرد . چون ملکه نازا بود ، پسران کنيز مذکور را به اطلاع و موافقت امير ، بنام خود قلمداد کرد.

4 ـ حليمه خانم ملقب به بوبوجان ملکهً رسمی امير مادر سردار محمد عمرخان

5 ـ دختر سردار محمد اعظم خان

6 ـ دختر ميرحاکم شبرغاتی

دربارهً اميرعبدالرحمن خان اين نکته را هم گفته ان که به بچه ها ( جنس مذکر) علاقمند بوده است. با آنکه او از زنان دوری اختيار ننموده بود و ازدواج با چند زن دليل اين مدعا می تواند بود ، اما تحفهً شش غلام مهوش که به او ارسال شده بود ميتواند حکايت از علاقهً او در جوانی به پسران بوده باشد. همچنان فرهنگ دراين زمينه نيز سخنانی دارد. او مينويسد که :  امير جمعی از پسران حوان خوش صورت را در دربارش فراهم نموده بود که علاقه و التفات امير بدانها بی ربط نبوده است.

 

حبيب الله

امير حبيب الله ، آن روز که بر تخت نشست زن پنجمی را طلاق داد و گفت : که در شرع اسلام بيشتر از چهار زن نکاحی در آن واحد برای يک مرد مجاز نيست ، در حاليکه من از قبل دارای پنج زن بوده ام پس يکی آنرا سر از امروز طلاق دادم ... اما بيشتر از صد زن به عناوين حرم سرای ، خدمه و جواری در حرمسرای باشکوه او می زيستند. ( غبار)

حين مکث به انگيزه های چند همسری اميرحبيب الله خان لازم است اشارهً کوتاهی به پديد آيی وضعيت جديد سياسی افغانستان دوران حبيب الله خان و تفاوت های آن با دوران احمد شاه نماييم ، زيرا با درنظرداشت آن تفاوت ها است که در می يابيم که چگونه انگيزهً سياسی ازدواج ها کارآيی خود را از دست ميدهد. اميرحبيب الله مطلق العنان خودکامه يی بود که تامين امنيت و ادارهً امور افغانستان توام با بهره مندی از هر اختيار و دست درازی ، برای او در چارچوب تسلط بريتانيا در حکومتداری او با منافع و لزوم ديد های بريتانيا عجين شده بود. برعلاوه از آن جايی که مردم  و مخالفين از طرف امير عبدالرحمن به شدت سرکوب شده بودند و حکومت ترس و هراس را برای حکومتداری حبيب الله خان هموار کرده بود ، حبيب الله با مشکلات بزرگی مواجه نبود. در حاليکه احمدشاه به منظور بنياد گذاری دولت با مشکلات و مشغوليت های بسيار زندگی را سپری نمود. او نه تنها بمنظور نيل به مقاصدش به جنگ متوسل بود بلکه شيوه هايی مانند ايجاد خويشی با سران قبيله ها را نيز اعمال نمود. اما امير حبيب الله با توجه به بهره گيريهای دوران امنيت ، بيشتر به اثر تمايلات جنسی و عياشی به زن نگاه نموده است ، تا به عنوان وسيلهً سياسی حتا برای فرزندانش نيز به چنان انتخاب همسر دست نزد که برای احمدشاه و يا عبدالرحمن خان مطرح بود.

تمايلات جنسی و عياشی های امير به اندازهً بود که اگر از دختر زيبارويی اطلاع می يافت ، به جای آنکه به فرزندان خويش بينديشد ، او را برای خود می خواست. اين نوع طرز ديد و علاقهً امير يکی از خصوصيت روزگار او را پس از مرگ عبدالرحمن خان معرفی ميدارد. اما تا وقتيکه عبدالرحمن خان زنده بود و دستی در انتخاب همسران فرزندان و نواسه های خود داشت ، همه از ديد مصلحت سياسی و اداره و حفاظت قدرت درجامعه می ديد. از اينجاست که ازدواج های پيشين سردار حبيب الله خان در ايامی که هنوز پدرش زنده بود ، رنگ و بوی ديگری داشتند. در اين راستا ديدگاههای اميرعبدالرحمن خان هرچند مشابه به احمدشاه و دوست محمدخان بود ، اما در نمونهً احمدشاه تپيک ادارهً قبايلی را با استقلال و بدون حضور لزوم ديد استعمار می بينيم. امنيت حاصله از جنگ ها وسرکوب های مخالفين در دوران احمدشاه برای تيمور زمينه های عياشی را مساعد ساخت. آنچنان وجود مشترک را با دوران پس از مرگ امير عبدالرحمن در استفاده های حبيب الله می توان ديد که با تعبش و خوشگذرانی و زن باره گی گذشت.

آن گونه که گزارش شده است ، زنان امير حبيب الله خان را بايد بيش از صد تن دانست. او حرمسرای مفصل و باشکوهی ترتيب داد که بيشتر از صد زن به عناوين ، حرم ، سراری ، خدمه و جواری در آن می زيستند."

به اين خصلت و کار امير در اينجا کاری نداريم. فراهم آوری نام ها و هويت همه همسران و زنان حرمسرای او در نظر نيست. اما برخی از زنان که با انگيزه های حفظ قدرت در خاندان او وارد " حرم" شده بودند ، اينها هستند:

1 ـ دختر محمدشاه خان خواهر زادهً اميردوست محمدخان جنرال اول و سردار قشون کابل

2 ـ دختر قاضی سعدالدين خان نايب الحکومه هرات

3 ـ دختر ايشک اقاسی سرورخان

4 ـ نوسهً امير شيرعلی خان

5 ـ دختر مير سهراب خان بيک پادشاه و ساقی قلاب خواهرزادهً سردار عبدالقدوس خان

6 ـ دختر رئيس ولايات منگل و خوست

7 ـ دختر اکبرخان ميوندوال پور

8 ـ دختر عظيم بيگ ، اين ازدواج پس از سرکوب های خونين هزاره ها بعمل آمد

لازم به ياد آوريست که از دست هيچ يک ازاين ازدواج ها برای نجات حبيب الله خان از سرنوشت محتومی که به استقبالش نشسته بود ، کاری برنيامد.  وسرانجام ازطرف سراج الخواتين ، زن اول خود ، مادر امان الله خان به قتل رسيد.

دراخير ارزيابی های  بسيار علمی ازاين ازدواج ها و نتيجه گيری های مفيدی صورت گرفته است که تفصيل بيشتر آن درين نوشته ميسر نيست.

یکی از شاخص های عمدهً کارهای جناب مهرين  پرداختن به مسایل مهم تاریخیست که بالای زندگانی مردم ما تاثير دوامدار داشته اند. محققين و پژوهشگران کشور به یقیین این اثر با ارزش جناب شانرا خواهندستوده و ازآن منحیث یک ماخذ معتبر استفاده خواهند برد.

ما برای جناب مهرین موفقيت های مزيد تمنا می نماييم و خوانش اين اثر باارزش پژوهشی را برای خوانندگان سايت ، بخصوص پژوهشگران جوان توصيه ميکنيم .

 

 



بالا

صفحة دری * بازگشت