خط خون، بيداد وغارتگريهای استعمار
غفار عریف
اخیرآ کتاب پژوهشی پرارزش وخيلی جالب، زيرعنوان « طعم ناخوشآيند استعمار » تاليف نويسنده وپژدهشگر توانای کشور، سراج الدين اديب، بدستم رسيد، که آن فيض فراوان بردم .
کتاب در ( 302 ) صفحه ( سوای کتابنامه، پيشنويس ومقدمه ) با قطع وصحافت زيبا، ازسوی بنگاه نشراتی ميوند، کتابخانۀ سبا به تيراژ(1000 ) جلد درحوت 1382 بچاپ رسيده است .
اين اثرتحقيقی، جستارهای ازتاريخ را درخود جاه داده ومؤلف بسيارهوشمندانه کوشيده تابا جمع آوری، انتخاب وگزينش پارای ازمسايل بنيادی حيات انسانها، سنت ها ومواردی ازتجارب حاصله ازپراتيک اجتماعی را روی پرده های رنگارنگ تاريخ زندگی بشريت به نمايش بگذارد وبازيگران( خوب وخراب) را معرفی بدارد.
آرايش روی جلد وپشتی عقبی کتاب با اسکليت انسان ورديف بندی بيرق ملی دولتهای استعمارگردريک ستون به ترتيب نوبت، نمايانگرآنست، که دردوران تسلط هولناک استعمارکهن، استعمارگران باتکبر، بيرحمی، قسی القلبی ورفتارهای وحشت آور، دربخش گسترده ای ازجهان برگلوی مردمان محروم ازآزادی وارادۀ سياسی دشنه وخنجرگذاشته بودند؛ بردستها وپاهای آنها زنجيرهای بردگی انداخته بودند؛ هستی وداشته های مادی ومعنوی شان را به يغما بردند؛ برشريانهای اقتصادی- نهادهای اجتماعی وفرهنگی وادارۀ مملکت حاکميت ميراندند؛ با استخدام وتوظيف اجيران وجواسيس مزدورپيشۀ داخلی به سرکوب ملتها پرداختند و سرانجام درسرزمينهای مستعمره با پخش- گسترش وبسط ارعاب ووحشت، پس ازغارت ثروتهای مالی ومنابع طبيعی، بهره کشی ومکيدن خون مليونها مليون انسان باشندۀ بومی، تنها اسکليت بجا گذاشتند وبس.
واما، خواننده بامطالعۀ کتاب درمييآبد، که درسيرحوادث، انسانهای بی شماری بودند، که با نثارجان وريختن خون خود ، زمينه های رشد وانکشاف مرحله به مرحلۀ تمدن وفرهنگ بشری رابا عبورازصحنه های حيرت انگيز وعبرت بار تاريخ، ممکن ساخته وبا دليری، رشادت وجانبازی ودادن قربانی درراه آن، از ارزشهای مزبورپاسداری وحراست بعمل آورده اند.
درمتن کتاب بخوبی قابل دريافت است،که بزرگمردان حقيقت جوی تاريخ، چگونه وبا استفاده ازکدام ابزارها درجهت تحقق آرمانهای انسانی ورسيدن به هدف رستن ازبند وانقياد بردگی، درامرسمتدهی درست تحولات اجتماعی وباروری فرهنگ – انديشه وهنر- ادب وعرفان، باتحمل دشواريهای گوناگون، نقش مؤثر وسازندۀ خويش را ايفأ کرده اند.
دانش جامعه شناسی ميآموزد : از ازمنه های پيشين بدينسو، درهرعصر ودورۀ اززندگی بشريت، کانونهای تمدن وفرهنگ زاده شده ومتناسب به ظرفيت پذيرش وتوانايی جذب نوآوريها، سطح رشد فکری وبالندگی فرهنگی افرادجامعه نيزارتقا يافته است وهمزمان بآن طرز تفکر، جهانبينی، عواطف واعتقادات انسانها وميزان آگاهی فرد اززندگی وطبيعت، رونق بيشتری بخود گرفته است.
بدين سان، درطول تاريخ، جوهرذاتی پيکاربرحق توده های مردم را برضد ستمگران فرومايه، دروجود ساختارها ونهادهای متشکله وچه بشکل خودجوش آن ، برقراری توازن وهمآهنگی ميان رابطۀ ماهيت وپديده ( هستۀ اقتصادی وپوستۀ سياسی) بسود کليه افراد جامعه، تشکيل داده است. به همين لحاظ، راهيان راه انسانيت درروند مبارزه بخاطردستيابی به موفقيت ورسيدن به سرمنزل مقصود، بغرض سمتدهی سياست، اقتصاد، ادب وفرهنگ برپايۀ علمی واجتماعی، بارگران ضربات پيهم دشمنان سعادت انسان را بردوش کشيده اند ودرامرخدمت به منافع اجتماعی ودفاع ازفضيلت انسانی، عدالت وحقيقت، جنبشهای مردمی را برعليه بيداد تاراجگران، رهبری کرده اند.
تاريخ گواهی ميدهد، که دردوران تسلط استعمارکهن، استعمارگران، ملل مستعمره را درقاره های آسيا- افريقا وامريکای لاتين، به مقصد زمينه سازی به ستم آينده ( نفوذ استعمارنوين ) ،غارت، چپاول وکشتارمردم، درفقر وعقب ماندگی شديد اقتصادی ووابستگی جانکاه سياسی نگهداشته بودند.
ازاينرو مردمان خاورزمين بنا برتحميل سياستهای ستمگرانه واشغالگرانه ازپا درآمدند، که تا به امروزقادر به آن نشده اند تا کمرخميدۀ خويش را راست نمايند.هدف اصلی واساسی استعمارکهن ونوين (استعمارنوازنيمه های دوم قرن هجدهم شکل گرفت ) آنگونه ، که مجريان ومدافعين آنها برچسپ ميزنند، هرگز وهيچگاهی، پخش تمدن، ترقی اقتصادی وفرهنگی وثبات سياسی درسرزمينهای اشغال شده ونجات مردم ازفقر، عقب ماندگی، جهل وفساد نبوده، نيست ونميباشد. برعکس تاريخ مستعمره نشينان، تاريخ اشک وخون، تاريخ تفتيش عقايد بوسيلۀ ارتجاع سياه وابسته به استعمار- استثمار واستبداد قرون وسطايی، تاريخ نظاميگری – فريب ونيرنگ، تاريخ سرکوبگری جنبشهای ملی ووطنخواهی وآزادی طلبی... بوده وميباشد.
استعمارگران( کهنه ونوين ) به کمک – استخدام – بکارانداختن وفعال ساختن جواسيس داخلی وخارجی، سازمانهای جهنمی خدمات استخباراتی ، قباپوشان رياکار، تربيه شدگان درمدرسه های نوکرصفتی وبدام انداختن انسانها... شيطانی ترين نسخه ها :
1 - « تفرقه انداز وحکومت کن » ؛
2 - « ورشکست بساز وحکومت کن » ؛
را درخاک های پهناورتحت سلطۀ خويش تطبيق کردند وهنوزهم تطبيق می نمايند.
اهداف وخواسته های سيطره جويانۀ استعمارکهن واستعمارنوين، درامتداد خط خون – بيداد وغارتگری، ازلحاظ ماهوی وسرشت ذاتی يکسان بوده، تنها اسلوب وشگرد تحقق پيداکردن مقاصد ورسيدن به اميال، دردوران نوين نسبت به گذشته، تفاوت دارد.
درفرجام، شايان ذکر است، که درکتاب « طعم ناخوش آيند استعمار» اغلاط چاپی وطباعتی نيز وجود دارد. اميد است تا درچاپ های بعدی، اين نقيصه مرفوع گردد.
برای صاحب اثر محترم سراج الدين اديب موفقيت های مزيدی آرزو مينمايم. /
**********************
ميرعنايت الله سادات
يک اثر خواندنی
دوست عزيز و گرانقدرم سراج الدين اديب اثر پر محتوا و ارزشمند شانرا که بنام « طعم نا خوشايند استعمار » تاليف گرديده ، بمن اهدا نموده بودند که متاسفانه نا وقت تر آنرا بدست آوردم. با مطالعه اين اثر ارزنده و خواندنی لازم دانستم تا توجه علاقمندان علم و فرهنگ را به مطالعه آن جلب نمايم.
دراين مؤلفه معلومات وسيع و پردامنه در مورد پديده های شاخصی در فرهنگ و تاريخ شرق و غرب بطور موجز و مختصر جمع بندی شده که خواننده را به نهايت آسانی به کنهه حقايق آشنا می سازد.
طوريکه نام کتاب بازگو مينمايد ، اين مؤلفه به توضيح و تشريح پی آمد های استعمار اختصاص دارد.
گرچه در مورد استعمار که يک معضلهً جهانشمول است ، ما با آثاری از نويسندگان مختلف بر ميخوريم ، که طبعا هر يک آنها از ديدگاه خود و منافع خود و مردم خود با آن برخورد کرده اند. حتی شماری هم مذبوحانه تلاش ورزيده اند ، تا بروفق منافع استعمار اين پديده را توجهی نمايند.
محترم اديب منحيث زادهً سرزمينی که در درازای تاريخ ، مردم و فرهنگ آن مورد تهاجم استعمار قرار گرفته است ، قلمش را به حرکت ميآورد تا « طعم نا خوشايند استعمار » را ، نه تنها به ارتباط سرزمينش ، بلکه در رابطه به ساير ملل شرق بيان نمايد.
محصول کار و زحمات نويسنده ، فی الواقع تحليل ها و معلومات ضروری ای اند که با عبارات روان و مقبول خدمت خوانندگان تقديم ميگردد. مؤلف توانسته است که اطلاعات مسيع را ، فشرده ساخته و در يک رابطهً منطقی بدون هرگونه تعصب و نظر خاص به علاقمندان اثرش عرضه بدارد. اوصاف گيرا و محتوای با ارزش اين اثر مرا به آن واداشت تا با ارايه اين سطور ، توجه علاقمندان را به کتاب حاضر جلب نموده و مطالعه آنرا به دوستداران علم و فرهنگ توصيه نمايم. همينطور موفقيتها و دست آورد های مزيد محترم اديب را در زمينهً کاوش و تحقيق روی همچو مسايل مورد علاقه هموطنان ما آرزو می نمايم.
با تقديم حرمت
کليفورنيا ـ نومبر 2004*****************************************************
برگرفته شده از سايت مشعل
کامبیز
کتاب طعم ناخوشايند استعمار، تأليف محترم
سراج الدين اديب که ازسوی بنگاه انتشارات ميوند درهفت
فصل312 صفحه با قطع وصحافت زيبا به چاپ رسيده وهمچنان
برعلاوه مطالب جالب و خواندنی درحاشيه کتاب نظريات چندی
ازجامعه شناسان تطبيقی تاريخ در زمينه هويت های سياسی ـ
فرهنگی اروپاگنجانیده شده است و ( پيوند های ربطی هرهفت
فصل در رابطه با مسايل زيربط) بروزنه کتاب می افزايد.
کتاب گوشه های مختلف تاريخ استعمار جهان را به نحوی بر ملا
ميسازند که خواننده با مطالعه آن عطش دستيابی به حقايق را
بيشتر احساس ميکند .
مؤلف اين اثرش رابه هموطنان ما که در راه حق وعدالت، آزادی
وترقی، دفاع ازمادروطن دربرابرهرنوع ستم، استثمار و
استعمار جانهای شيرين شان را فدا کرده اند اهدأ می نمايد.
مؤلف بحران افغانستان را محصول مداخله خارجی ها ميداند
چنانچه دراثر خويِش سعی نموده حوادث و پس منظر تاريخ
استعمار را که افغانستان خود از آن متأثر است به تحليل
بگيرد.
وی مسايل را در قالب علوم بشری طوری به تحرير مياورد که
انگيزه های اجتماعی، اقتصادی و روانی جوامع بشری را در
دوران استعمار زده گی بوجه احسن به بررسی می گيرد.
مؤلف استعمار نوين را که حرص هژموني اش به هضم نمودن تمامی
سرمايه های جهان دهان باز نموده است سر چشمهء ازهمان
فورانی استعمار کهن ميداند که اينبار با تاکتيک و
استراتيژی وجوه مشترک از جمله نفت به ميدان آمده است و با
عنوان نمودن انتی تروريزم و اظهار مقدس مآبی قربانيان
چندين قرنه استبداد قرون وسطايی جهان را عرصه رقص و
پايکوبی قرار داده اند و اينبار وحشت وهيــبـتش چنان است
که با يک فيرهزاران کلهء انسان بر زمين می افتد و صدها
خانه و تأسيسات ويران ميگردد و يا طعمهء حريق ميگردد.
طعم نا خوشايند استعمار کتا بی است که زمينه های استعمار،
توطئه، جنگ و قدرتهای استعماری را به بحث گرفته است .
کتاب : داستانی دارد از استعمار نو و کهنه که ملت های
گوناگون قاره های مختلف با آن دست و پنجه نرم کرده، واعمال
آنها در تبانی با سياست های تفوق طلبانه اين دول در ضديت
با منافع وطن و مردم شان قرار گرفته به قول، جان استوارت
ميل که تأکيد مي کند : « کساني که از
حقوق سياسي برابر محرومند، تحت سلطه اراده ديگران قرار مي
گيرند و اين رنجي بزرگ و ناشايست است. تحقير هر انساني چه
او آگاه باشد و چه ناآگاه، به معناي کسب اختيارات نامحدود
در تعيين سرنوشت اوست.».
طعم نا خوشايند استعماربه بررسی تاريخ جهان در گذشته
پرداخته از پيدايش تمدن و فرهنگ از رود بزرگ عظيم فرات از
دريچهء تمدنهای کهن بابل و مصر و تمدن کهن يونان و روم از
ظهور مذاهب ( يهوديت ـ مسيحت و اسلام) از جنگهای صليبی
خونين و مزورانه گرفته تا بررسی نهضت رنسانس و اصلاح مذهبی
لوتر واز ظهور تا زوال امپراتوريها،از سيروسفر سياحان به
منظور بدست آوردن طلا و تا کشف دنيا های بزرگ، از استثمار
سياهان افريقا گرفته تا تجارت برده گان از فروش زنان زيبا
روی تا اشغال سرزمينهای سرخ پوستان ومطيع در آوردن شرقيان
و جنبش هاي ملي گرايانه از قيام ها تا انقلاب صنعتی و عصر
روشنگری و بميان آمدن فلسفه های اقتصادی و کشف و اهميت نفت
و جنگهای جهانی اول و دوم و تغير استراتيژی در ابر قدرتها
بيشمار مطالب جالب دارد.
من در حالی که نشرکتاب طعم نا خوشايند استعماررا به مؤلف
آن آقای سراج الدين اديب تبريک گفته و مطالعه آن اثر جالب
و خواندنی را برای همه دوستداران تاريخ و سياست خالی از
دلچسپی نمی دانم.
روزنامه سهار چاپ پشاور در شماره 2433 مورخ 15 حمل 1383 خورشيدی چنين نگاشته است
= = = = = = = = = =
می گويند که انسان در بين حدود و ثغور فطرت انسان آزاد به جهان آمده است، بالاتر ازين مرزها اعمال عمل و نظری که قالبهای آزادی انسان را با سرباری های ديگری که در جهت مخالفت فطرت انسان در حرکت است می شکند، به هيچ وجه قابل قبول نيست، درين صورت حال دو حالت به ميان می آيد نبرد ـ ذلت. قدرتی که می خواهد قالب های فطری را به اعمال افکار و اعمالش بر توده يی از مردم، بر ملتی وجهانی تحميل کند، به زور سر نيزه و يا ميله تفنگ و آزادی فطری مردم را سلب نمايد، استعمار ناميده می شود . استعمار می گويد بساز ولی برای من ، نه برای خود، عرقی که می ريزی بهای ذلت تو است و نشانه بالا دستی وباداری من توحق نداری سوال کنی، بپرسی، استدلال نمايی ورنه پاسخ تو مرگ خواهد بود اگرپاسخ استعمار نبرد باشد ويا ذلت در هر دو صورت روان ملت تحت ستم استعمار را رنجور می کند لابد طعم بدی دارد. نويسنده کتاب طعم نا خوش آينداستعمار اسم مطابق به مسمی استعماررا برای نامگذاری کتابش انتخاب نموده است .
طعم نا خوش آينداستعمار کتابی است که زمينه های استعمار، توطئه های استعماری، جنگ های استعماری و قدرتهای استعماری را به بحث گرفته است ... آنچه در مباحث تاريخی، جامعه شناسی، روانشناسی، باستانشناسی و بلاخره استعمار شناسی اهميت شايانی دارد، روند طرز تفکر و ديدگاه علمی و ايدلوژيک نويسنده است که بر مبنای آن به قضاوت، توضيح طرز تفکر و استدلال و نهج برهانبازی نويسنده ارج گذاشته می شود.
نويسندهء اين اثر آقای اديب علاوه از آن که با رسوم علوم بشری شناخت همه جانبه دارد، مسايل را طوری توضيح می کند که انگيزه های اجتماعی، اقتصادی و روانی جوامع بشری را دردوران استعمارگری استعمارگران و استعمار شده گی استعمارشده گان بوجه احسن به بررسی می گيرد . استعمار نوين که حرص هژمونستی اش به هضم نمودن تمامی سرمايه های جهان دهن باز نموده است ادامه دوران استعمار کهن است که با تغيير روشها و ميتودها و کلأ تاکتيک و استراتيژی وجوه مشترک از جمله جنگ نفت به ميدان آمده است و باعنوان نمودن انتی تروريزم و اظهار مقدس مابی به قربانيان چندين قرنه استبداد قرون وسطايی جهان را عرصه رقص ابليس قرارداده است، طوريکه با هر آستين اندازی و دستبازی آن به هزاران کلهء انسان بر زمين می لولد و ده ها هزار خانه طعمه حريق می گردد.
قرن گذشته ميلادی (قرن بيستم) قرن خيزش ها، شگوفايی ها و زندگی عملی افکار و ايديولوژی های دينی و ماده پرستی ( ماتريالستی ) بود که هريک به نوبه اش آمد و با نمايش کارکرده گی اش صحنه را اشغال و يا ترک نمود که در قرن حاضر در تحقيق سوابق اين ايديولوژی ها کميسيون های مجهز و منظم علمی و ايديو لوژيک استعمار مصروف بودند، کنفرانسهادادند، کتب و مقالات نوشتند دوکتورين ها پيشنهاد نمودند و در نتيجه ذهنيتی دربخور، بخور ارباب قدرت دادند که در قرن بيست ويکم و قرنهای آينده و فلان فلان ايديو لوژی و طرز تفکر های سياسی می تواند دهن های شان را در دهن پارگی های خوردن جهان از خاک پر کند، رويهمرفته قرن حاضر قرن جنگ استعمار با ايديولوژی های مترقی، همه وقت فعال و بيدارگر جهانيان است زينرو، در قالب شعار های گوارا و دلچسپ « صلح، حکومات مردمی، جهان وطنی ( Gioblization )» در صدد تسخير و هضم نمودن سرمايه های جهان بر آمده است، آن چه درين راستا، بی ارزشترين مواد سوخت ماشين آز و حرص استعمار را شکل می دهد، خون کتله های وسيع بشری است که به جرم ناتوانی گروه، گروه کشته می شوند و در موقعيت سرزمره گان قربانيان قرن قرار گرفته اند ... آن چه استعمار در برابر و پهلو و عقب حرص جهانگيری اش می پرورد حس برباد رفتن آزادی ها و حقوق انسان است، کينه و انتقام خروشانی است که تا قرنها و نسلهای آينده همچنان مشتعل خواهد ماند، گويا تمام تبار بشريت يک طبقه محدود استعمارگر و استثمار شده که وی را مالک الرقاب خود و جهان پنداشته است گناه نکرده درين آتش گداخته خاکستر خواهند شد و کتله های از تکتل فکری ايدلوژيک و نظامی بشری بوجود خواهد آمد که رد هر افسون و منتر جوگی و جادوگر و منترخوان دجال گونه، عصر را باخود خواهد داشت ...
دور نمی پنداريم عصری را که نسلهای آينده ما قادر به کشف و دريافت و اختراع بمی شوند که بم اتم، کريستال و هايدروجنی را با تمام داشته هايش در صورت اصابت و يا در فضا خنثی کند، آنگاه شگافته گانRNA وDNA به چی کسی پناه خواهند برد .. اکنون که اتم اين دشمن بی بديل بشريت در زرادخانه های آنان تاروبورد فزيکی و روانی بشريت را اذيت می کند ديگر بلای جان آنها خواهد شد مثليکه همين اکنون غم جان کمونيزم غرقه در خون روسيه شده است .
طعم نا خوش آينداستعمار که بهتر بود بلای استعمار ناميده می شد ازين گونه کجرويها پرده بر می دارد و در لابلای موضوعات مطرح طرح هايی را تحقيق و بررسی می کند که طی چند قرن گذشته بوقوع پيوسته است ولی مرکزثقل مباحث کتاب برسه قرن بخصوص بردو قرن اخير آن است .
کسی که می خواهد چندين کتاب را به يک بارگی مطالعه کند. کسی که می خواهد با اثرپذيری از اين اثر رد پای کتابخانه ها را بگير. و بلاخره خود صاحب کتابخانه شود، کسی که می خواهد درباره ارزشهای استعمار و استعمارگران معلومات به دست آورد. کس که می خواهد دجال قرن و قرنهای گذشته را بشناسد و به فلسفه زندگی فرعون، قارون، بلعم باعور و پيوند نا گسستنی اين سه کرکتر سيتج تاريخ آگاهی يابد و فراز های عقيده تليث در استعمار کهن و جديد را جويا شود. کسی که ميخواهد قربانيان اين مثلث شوم را بشناسد، مشخص کند و در علل استضعاف آنان را جستجو نمايد. و... اين اثر (طعم نا خوش آينداستعمار) نوشته آقای سراج الدين اديب را يک مرتبه مطالعه کند.
طعم نا خوش آيند استعماردر ظرفيت 302 صفحه گنجانيده شده اما آنقدر موجز است که اگر گشوده شود کتبی ضخيمی ديگر را نيز از بطنش حواله خواهد داد. در هفت فصل نگاشته شده است، شامل يک پيش نويس و يک مقدمه و بيست ونه عنوان است . ناشر آن بنگاه انتشارات ميوند کتابخانه سبا بوده که به اهتمام خاص در حروفچينی آزين بندی پشتی کتاب وقطع زيبای آن به چاپ وطبع آن اقدام نموده درين جا دو بيتی را که نويسنده صدد پيش نويس کتاب ذکر نموده بحيث حسن اختتام می آورم :
کجاهر بلهوس درد من ديوانــه می دانــــد کجا تا کس نسوزد سوزش پروانه می داند
غم و درد وطن سوزد درون استخوان من غم و درد وطن را مردم فرزانـــه می داند
’’طعم ناخوشايند استعمار‘‘
از دير مدت محترم سراج الدين اديب را كه در دنمارك اقامت دارند، مصروف نوشتن و پرداختن به مسايل كشورى، منطقه و جهان مي يافتم. سر انجام با خرسندى اطلاع يافتم كه اين دوست عزيز، موفق به تأليف كتابي تحت عنوان(طعم ناخوشايند استعمار) گرديده و يك جلد آنرا طور تحفه ارسال داشته و اينك در دسترسم قرار گرفته است.
اثر مذكور با قطع و صحافت زيبا با يك پيشگفتار و يك مقدمه در هفت فصل (302) صفحه توسط انتشارات ميوند در شهر پشاور چاپ گرديده است. پشتي كتاب با تصويرى از اسكليت انسان، كه گويا استعمار جز استخوان، چيزى به ملتها باقي نمى گذارد، و حاشيه اى كتاب كه با بيرق هاى دول استعمارگر يكي پهلوى ديگر زنجير وار و سمبوليك قرار گرفته اند، اثر متذكره را در اولين نگاه، معرفى ميدارد.
كتاب(طعم ناخوشايند استعمار) به آن راد مردان و دلير زنانى اهداء شده است، كه در راه حق و عدالت، آزادى و ترقى و دفاع از مادر وطن در برابر هر نوع ستم، استعمار و استثمار، جانهاى شيرين شانرا فدا كرده اند.
مولف در پيش نويس كتاب، بعد از آنكه عوامل و انگيزه ها براى نوشتن اين اثر را توضيح ميدارد، از وجود كاستيها و كمبوديها در اين كتاب انكار نمي كند و اين طور مينويسد:
’’... از آنجائيكه من خود را نويسنده و محقق نميدانم و من نيز ادعاى بي عيبي را در تأليفم ندارم، لذا انتظار ميرود كه خوانندگان عزيز با ابراز نظر هاى اصلاحي و هميارى، اگر احيانا در مجموعه اشتباهى به چشم ميخورد، لطفا با ارسال اسناد و مدارك، عيب كار را بر طرف سازند...‘‘
’’آزادى‘‘ در حاليكه اين اثر مفيد را به علاقمندان (تاريخ و سياست) توصيه ميكند، موفقيت هاى مزيد نويسنده را در تأليف آثار با ارزش ديگر، آرزو مينمآيد.
علاقمندان كتاب ميتوانند با تماس با اين آدرس، كتاب را بدست آورند:
S Adib
4450 Jyderup
Denmark
Tel: +45 59209895
بهاى كتاب با مصارف پُستى:
- در دنمارك: (90) كرون
- در اروپا: (15) يورو
- امريكا و كانادا: (20) دالر امريكائى
آدرس سايت آزادی : http://www.azadi.dk/newbook.htm