ماهنامه سياسي ،اجتماعي ،فرهنگي
،لوموند ديپلوماتيك به زبان فارسي
خودروهاي نظامي از پايگاه
نيروهاي ائتلاف در فرودگاه ماناس نزديك به پايتخت قرقيزستان خارج و به
دهكدهي مجاور رهسپار ميشوند. در مدخل ورودي به مرمرنايا، دهكدهاي با 1700 نفر
جمعيت، خودروها توقف ميكنند و سربازان به گشتزني عادي خود مشغول ميشوند. فضاي دهكده
آرام است و چند سرباز آمريكايي و نروژي ميان بچه هاي دهكده بيسكويت پخش ميكنند.
در مركز دهكده، كدخدا جينديزبله ماژيتوف و
شماري از اهالي بحثي را با ما آغاز ميكنند: از سر و صداي هواپيماهاي نظامي كه شبانه
روز در رفت و آمد هستند، از اين كه هيچ كسي از دهكدهشان در پايگاه نظامي كار
نميكند، اين كه وضع جاده ها خراب است و مدرسه ها نياز به تعميرات دارند، مينالند.
اهالي دهكده اميد زيادي دارند كه آمدن 1900 نفر نظامي از هفت كشور به خانه و كاشانه
شان زندگي آنها را تغيير دهد. اعلام جنگ برضد تروريسم بين المللي توسط واشينگتن،
نيروهاي نظامي به رهبري آمريكا را به كشورهاي مختلف اتحاد شوروي سابق كشانده است.
پايگاه هوايي خان آباد در ازبكستان كه نخستين محل استقرار آنها بود در پيكار هوايي
بر ضد نيروهاي طالبان در شمال افغانستان نقش عمده اي داشت. از آن به بعد، نيروهاي
آمريكايي در ساير پايگاههاي تاجيكستان و نيز در نزديكي فرودگاه ماناس در
قرقيزستان مستقر شده اند. گروهي متشكل از 200 سرباز نيروي ويژه وارد گرجستان شده
اند تا ارتش آن را آموزش داده و در عمليات «ضدتروريستي» در پانكيسي گرجستان،
نزديك مرز مشترك با چچن دردسرآفرين، كمكشان باشند. رويداهاي 11 سپتامبر روندهايي
را تشديد كرده كه از يك دهه پيش در جريان بوده است: كاهش قدرت مسكو و استقرار
ابرقدرت نوين جهاني. وقتي نيروهاي آمريكايي ميتوانند در تين شان و كوههاي قفقاز
دست به عمليات بزنند، در هر نقطه ديگري از جهان هم ميتوانند عمليات كنند. ورود
آمريكاييها توقعات مردم را بالا برده است. قرقيزستان 24 ميليون دلار كمك اقتصادي دريافت
كرده و اين در حالي است كه كمك نظامي به گرجستان براي آموزش چهار گردان گرجي (هر
كدام به استعداد نظامي 100 سرباز) 64 ميليون دلار برآورد ميشود و 100 ميليون دلار
ديگر هم بابت كمك براي توسعه آن كشور پرداخت شده است. اما اسلام كريموف، رييس جمهور
ازبكستان، بايد از همه راضي تر باشد. وي در گفتگويي با راديو ازبكستان گفت: «در
حقيقت، آمريكا نقش مهمي در نابودي طالبان و ماشين جنگي تروريسم داشت. در نتيجه آنان
ازبكستان را از شر يك تجاوز نظامي و ايدئولوژيكي خلاص كردند.» (1) وي در ادامه
افزود: «به نظر من آنان تا زماني كه از وضعيت منطقه اطمينان پيدا نكنند، برای
محافظت از ما اينجا خواهند ماند.» پيكار نظامي آمريكا نه تنها به ريس جمهور
ازبکستان كمك كرد تا جنبش اسلامي ازبكستان را كه پايگاههاي مطمئني در افغانستان داشت و با
تاخت و تاز در منطقه مرزي بيش از پيش آزاردهنده شده بود، نابود كند بلكه چكي به
مبلغ 160 ميليون دلار كمك نيز دريافت كرد. از همه مهمتر، جهانبيني واشينگتن با ديدگاه
تاشكند در چند سال گذشته منطبق است: نظم موجود را مبارزان اسلامي تهديد ميكنند كه
بايد قاطعانه با آنها مبارزه كرد. جنبشهاي اپوزيسيون در آسياي مركزي نيز به
آمريکا دل بسته اند. بوريس شيخ مورادف وزير خارجهي پيشين و بنيانگذار جنبش دمكراتيك
مردم تركمنستان که در دسامبر 2002 در شرايط مبهمي دستگير شد، و آخژان
كاژگلدين، نخست وزير سابق كازاخستان معتقدند كه دخالت آمريكا و غرب در آسياي مركزي به آرمان
دمكراسي كمك خواهد كرد. (2) در عمل بخش بيشتر كمكهاي آمريكا به ازبكستان، كازاخستان
و يا گرجستان نه تنها براي حمايت از توسعه اقتصاد بازار است بلكه هدف ايجاد يك نظام
سياسي دمكراتيك است. فشار سياسي واشينگتن منجر به صدور بيانيه مشترك آمريكا ـ
ازبكستان در مارس 2002 شد كه بر اساس آن ازبكستان متعهد به ايجاد «جامعه مدني قوي و
باز»، «احترام به حقوق بشر و آزادي ها»، «نظام چندحزبي واقعي»، «انتخابات آزاد و
عادلانه»، «پلوراليسم سياسي، تنوع آرا و عقايد و آزادي بيان آنها»، «استقلال رسانه
ها» و «استقلال قوه قضاييه» شده است. واشينگتن مدعي است كه حتي در كشور پرمسئله اي
چون ازبكستان دستاوردهاي مثبتي حاصل شده است: اوايل امسال سانسور توسط تاشكند
برچيده شد و يك سازمان غيردولتي حقوق بشر تاسيس گرديد. اين تحولات سبب شد تا
كالين پاول، وزير امور خارجهي آمريكا به كنگره آمريكا گزارش دهد كه ازبكستان در ارتباط
با حقوق بشر و تعهدات دمكراتيك «پيشرفتهاي چشمگير و مستمري» داشته است. با اين
همه، منتقداني مانند ديدهبان حقوق بشر ميگويند كه پيشرفتها در ازبكستان به
چند مورد محدود مانده و خواستار فشار بيشتري از جانب واشينگتن شده اند. (3)
اوضاع در ديگر کشورهای همسايه از اين هم تيره و تارتر است. چندين روزنامه نگار در
آلماتي ترور يا كشته شده اند و آخرين فرد اين فهرست سرگئي دوانوف به اتهام ادعايي تجاوز
دستگير شده است. فليكس كولوف، شخصيت برجسته اپوزيسيون در قرقيزستان در ماه مه
به جرم اختلاس به 10 سال زندان محكوم شد. در ژوئن، توقيف عظيم بيك بكنازاروف، از
اعضاي اپوزيسيون پارلمان، تظاهراتي را در شهر قرقيز جلالآباد برپا كرد كه در جريان
آن نيروهاي نظامي با گشودن آتش به روي مردم دست كم پنج معترض را كشتند. خبر مربوط
به تلاش براي ترور ساپارمورات نيازاوف، رييس دولت تركمنستان، در 25
نوامبر2002 ميتواند به سركوبي بيشتر در آنجا بيانجامد و كشور را به جنگ با ازبكستان
سوق دهد. يك دهه پيش كه فروپاشي اتحاد شوروي آميزهاي از اميد، عدم قطعيت و
نوميدي را به وجود آورد، نيروهاي اوليه اپوزيسيون تركيبي از دمكراتهاي ناسيوناليست و
اصلاح طلبان طرفدار غرب بودند. با سقوط شديد سطح زندگي و اتخاذ برنامه ناسيوناليستها
توسط نخبگاني كه استقلال جديد خود را جشن ميگرفتند، اسلام بيش از پيش به نيروي اصلي
مخالفان از ازبكستان تا قفقاز شمالي تبديل شد. اما حتي اسلامگرايان روسيه را بيش از
فرمانروايان محلي دشمن شماره يك خود ميدانستند زيرا آنها را دنباله نومنكلاتوراي
شوروي و بنابراين مرتبط با مسكو بر مي شمردند. نيروهاي اپوزيسيون كه شامل بخشهاي بزرگي
از اسلامگرايان بودند، آمريكا را در صدر فهرست دشمنان خود قرار نداده بودند؛
برعكس نفوذ فزاينده غرب را بر مقامات كشور خود مطلوب تلقي ميكردند. اما اتحاد نظامي
مستقيم ميان واشينگتن و فرمانروايان آسياي مركزي و حضور دائمي نيروهاي نظامي
آمريكا در منطقه ميتواند اين احساسات را تغيير دهد و اين باور را بگستراند كه نخبگان
محلي وابستگان مستقيم واشينگتن هستند كه جنبشهاي اسلامي را در سراسر جهان هدف
قرار دادهاند. اما حضور آمريکاييها موجب نگراني مسکوست؛ چنانچه چارلز فيربانکز،
کارشناس مسايل شوروي و استاد مدرسه عالی پژوهشهاي بين المللي در واشينگتن،
اعلام کرده است: «تصميمات سياسي دو دولت پيشين آمريکا بهرغم جهت گيري عمومي هوادار روسيه
مخالف منافع آن بوده است، از جمله مسئله کوزوو، اعمال نفوذ در کشورهاي شوروي سابق،
كشيدن خط لوله بين باکو، تفليس، سيهان، گسترش ناتو و تاسيس پايگاههاي نظامي در
آسياِ ي مرکزي. »
نگرانيهاي مسكو با كسب قدرت توسط پوتين، ارتش
روسيه اميدوار بود كه نفوذ در حال زوال آن احيا شود. بيش از هر چيز فرماندهي
كل ارتش روسيه اميد داشت كه مقاومت چچن را در هم بكوبد، نفوذ خود را در جنوب قفقاز
افزايش دهد و تاثير بيشتري بر آسياي مركزي بگذارد. جنگ در افغانستان و حضور نظامي
آمريكا اميدهاي ارتش روسيه را نقش برآب كرد. پس از آن درگرجستان، قرقيزستان
وتاجيكستان، پايگاههاي قديمي شوروي زير نظر افسران روسي و به ويژه افراد محلي، دوشادوش
نيروهاي وابسته به ائتلاف بين المللي به رهبري آمريكا قرار دارد. تاثير متقابل نيروهاي
نظامي روسي و آمريكايي را نميتوان در ميان مدت و يا در دورهاي طولاني تر حدس زد
اما مبارزه براي رهبري نظامي در پشت صحنه در حال شكل گيري است. به گفته اكسانا آنتونتكو،
متخصص روسي در موسسه بين المللي مطالعات استراتژيك در لندن «در كشورهايي
مانند تاجيكستان و قرقيزستان كه نيروهاي نظامي به موازات هم حضور دارند و نيز در
كشورهايي مانند كازاخستان و ارمنستان كه ميان نيروهاي روسي و آمريكايي همكاري نظامي
برقرار است، اصطكاك و اختلاف نظر مشهود است. آمريكا در مورد اصلاحات در مديريت
دفاعي تصميم ميگيرد و افسران را آموزش ميدهد در حاليكه روسها سلاحهاي ارزانتر
در اختيار ميگذارند. به عبارت ديگر، اين كشورها براي تامين تسليحات خود به روسيه
وابسته اند اما از لحاظ رهبري نظامي بيش از پيش به آمريكا وابسته ميشوند.» در
نتيجه، نفوذ سياسي مسكو در حال كاهش است. در 5 نوامبر2002، پس از آنكه امامعلي
رخمانوف، رهبر تاجيكستان، كه ميزبان 25000 نفر از نيروهاي نظامي روسي بود، اعلام كرد
كه در صورت جنگ با عراق با آمريكا همكاري خواهد كرد، رهبري روسيه با شتاب خواهان
برگزاري نشست كشورهاي عضو پيمان امنيت جمعي كنفدراسيون كشورهاي استقلال يافته در
مسكو شد. اما اين نشست در رسيدن به اتحادي مستحكم بر اساس سياستهاي مسكو شكست
خورد.(4) اگرچه مسكو پس از حملات 11 سپتامبر آرام سر جايش نشست ــ و علناً نيز
آمادگي خود را براي همكاري با آمريكا در پيكار نظامي اش در افغانستان اعلام کند ــ اما
هم ارتش روسيه و هم كرملين واكنش خشنتري را در مورد قفقاز نشان دادند. براي مدتي،
مسكو تفليس را به پناه دادن به جنگجويان چچن در پنكيسي گرجستان (منطقهاي در گرجستان
كه اقوام چچني و پناهندگان چچن در آنجا سكونت دارند) متهم و تفليس هم پيوسته انكار
ميكرد. با اين همه، مدارك زيادي نه تنها حضور جنگجويان چچن را در خاك گرجستان نشان
ميداد بلكه از سطح بالاي همكاري وزارت كشور گرجستان حكايت ميكرد: در اكتبر 2001،
نيروهاي چچن به رهبري فرمانده روسلان جلايف با هماهنگي آشكارِ وزارت كشور
گرجستان به مواضع ابخاز در شرق سوخومي حمله كردند. زيرا در اين غير اينصورت، نيروهاي
جلايف نه انگيزه داشتند و نه داراي امكانات لجيستيك كه از پانكيسي در شمال شرقي
گرجستان به اسوانتيا در شمال غربي كشور سفر كرده و دست به حمله بزنند. مقامات گرجي نه
تنها مانع شدند تا ارتش روسيه در قلمرو آن با گروههاي چچني بجنگد بلكه از چچني
ها براي اعمال فشار به روسها درباره مسائل معوق فيمابين دو كشور، از جمله موضع روسيه
در مورد مناقشات ابخاز و جنوب قفقاز مركزي، استفاده ميكرد. موضع گرجستان در مورد
حضور گروههاي مبارز خارجي در پانكيسي هنگامي تغيير كرد كه آمريكا اعزام 200 متخصص
نظامي را براي مبارزه با بقاياي القاعده در آن منطقه اعلام كرد. برخلاف آسياي
مركزي، آشكارا روسيه از تحولاتي كه در جنوب مرزهاي قفقازياش رخ داده به خشم آمده
است. در موقعيتهاي گوناگون، هواپيماهاي روسي مواضعي را در خاك گرجستان به
دستور مقامات رده بالاي رهبري ارتش روسيه بمباران كردند.(5) لفاظيهاي مسكو چنان
پر آب و تاب بود كه در سپتامبر 2002 احساس ميشد مسكو آماده تجاوز به خود
گرجستان است. اگرچه خطر حمله نظامي کاهش يافته، مسکو تهديد ميکند که مثل گذشته که يكي
از طرق فشار قطع منبع گاز از روسيه بود و موجب قطع برق از جمله در تفليس در ماههاي
زمستان ميشد، عمل کند. گرجيها
اميدوارند كه حمايت نظامي آمريكا و كمك براي توسعه به آنان ياري دهد تا در
مقابل فشارهاي روسيه تاب آورند.
با اين همه، اقتصاد در حال توسعه گرجستان با مشكلات سخت و دشواري دست و پنجه نرم ميکند: عدم
كارآيي، فساد و رشوهخواري دولتي به اضافه مشكلات كشوري كه مقامات مركزي كنترل اندكي بر
اكثر قلمرو آن دارد. در دو سال گذشته، بيش از پيش جامعه مهاجران از جمله كارگران
خارجي، ديپلماتها و بازرگانان در گرجستان هدف حملهي جنايتكاران قرار گرفتهاند. تقويت
نيروهاي مسلح گرجستان كه هدف نيروهاي آمريكايي مستقر در آن كشور است، نيز با
دشواري روبرو است. قدرت رسمي ارتش گرجستان 20000 نفر است اما منابع مطلع گمان ميكنند كه حتي
در اين آمار نيز مبالغه شده است. بودجهي سالانهي آن 23 ميليون دلار يعني 59/0درصد توليد
ناخالص داخلي است.(6) حقوق بسياري از سربازان و افسران پرداخت نميشود. با افسري
ملاقات كردم كه ميگفت سه سال پيش، پس از آن كه ده ماه متوالي حقوقي دريافت نكرد، ارتش
را ترك كرد و هرگز دوباره به كار نظامي مشغول نشد. با اين حال، هنوز او را افسر
ارتش ميدانند و اين امر به او فقط يك امتياز داده است: بابت خدمات عمومي نصف قيمت
ميپردازد. اما دشوارترين وظيفهي مشاوران نظامي آمريكا اصلاح ساختار فرماندهي نظامي است.
گرجستان هفت ساختار فرماندهي دارد و ارتشِ منظم قويترين آنها نيست. چنين
تقسيماتي در كشورهايي به چشم ميخورد كه رهبري سياسي به وفاداري نيروهاي مسلح اعتماد
ندارد و در نتيجه دست به تكثير ساختار آنها ميزند تا بهتر كنترلشان كند. حمايت
نظامي آمريكا قطعاً رقابتهاي محلي را از نو زنده ميكند. در آسياي مركزي، افزايش نفوذ
و قدرت ازبكستان ترسها و حسادتهاي همسايگانش را بر خواهد انگيخت و كوشش خواهند
كرد تا از لحاظ امنيتي قدرت ازبكها را متعادل سازند. براي نخستين بار، نيروهاي مسلح
چين در مانورهاي نظامي در قرقيزستان در نوامبر گذشته شركت كردند. در قفقاز، آمدن مشاوران
نظامي آمريكا به گرجستان انتقاد ارمنستان را برانگيخته است. اگرچه
ارمنستان روابط عالي با واشينگتن دارد ــ اين كشور بيشترين كمك سرانه را پس از اسراييل از
آمريكا ميگيردــ با اين حال ايروان نگران است كه حضور نظامي آمريكا در گرجستان
موقعيت نظامي روسيه را در آنجا تضعيف كرده و به تقويت قدرت تركيه بيانجامد. پيش از
اين متخصصان تركيه پايگاه هوايي سابق روسيه را در نزديكي مارنولي، يكي از شهرهاي
جنوبي گرجستان، نوسازي كرده بودند. علاوه بر اين، ايروان بيم دارد كه فشارهاي آمريكا
به برچيدن پايگاههاي روسي در گرجستان منجر شود، به ويژه آنهايي كه در باطوم و آخال
كالاكي قرار دارند. برچيدن آنها پايگاه هاي نظامي روسي را در ارمنستانِ محصور در
خشكي، به محاصره در خواهد آورد. از نظر ايروان، اين پايگاه ها ضامن امنيتي مهمي
هستند كه در مقابل قدرت تركيه توازن ايجاد ميكنند، تركيه اي كه نه تنها با ارمنستان
مشكل تاريخي ديرينه اي دارد بلكه همچنان يازده سال پس از فروپاشي اتحاد شوروي از
گشودن مرزهايش با آن و برقراري پيوندهاي ديپلماتيك خودداري ميكند.
عامل نفت ورود نيروهاي ويژه آمريكا به
گرجستان ــ كه بسيار دور از جبهه نبرد با افغانستان است ــ گمانه ايي را درباره عامل
نفت يا به اصطلاح بازي بزرگ برانگيخته است. اگرچه تصميم گيري اوليه در مورد
اعزام 200 متخصص نظامي به دليل استراتژي جهاني آمريكا براي مبارزه با شبكه القاعده
گرفته شد، با اين همه ميتواند در مبارزه جاري براي كنترل و نظارت منابع انرژي نقش
داشته باشد. سرمايه گذاريهاي غربي در بخش نفتي درياي خزر اهميت آن را آشكار ميسازد:
شركت هاي نفتي تقريباً 13 ميليارد دلار در كازاخستان از 1993، حدود 8 ميليارد دلار
در آذربايجان از 1994 و در روسيه از 1993 تنها 5 ميليارد دلار سرمايه گذاري كرده
اند. (7) برخلاف كازاخستان و آذربايجان، روسيه از انتقال مالكيت يا مديريت خود بر
منابع انرژي اش به طرفهاي خارجي امتناع كرده است. در اواسط دهه 1990 در اهميت نفت
درياي خزر بيش از حد مبالغه شده بود. پافشاري منابع رسمي آمريكا كه منطقه خزر بالقوه
داراي 200 ميليارد بشكه نفت است غيرواقع بينانه از آب در آمد و اين آمار نشانگر
علائق استراتژيك آمريكا بود. سقوط قيمتهاي نفت در اواخر دهه 1990 و عدم كشف
ذخاير نفتي در آبهاي ساحلي آذربايجان در درياي خزر موجب عزيمت شماري از غولهاي نفتي
از باكو شد. اما كشف ميدان نفتي عظيم در كاشاگان در بخش قزاقنشين در سال 1999 و از
سرگيري گفتگوها درباره ساخت خط لوله عظيم باكوـ آسياي صغير دوباره اين بحث و جدل را
زنده كرده است. تنش هاي فزاينده در روابط آمريكا ــ عربستان سعودي، خطرات جنگ در
عراق، و بلاتكليفي در ونزوئلا، كشورهاي غربي از جمله واشينگتن را به سمت منابع
نفتي قابل اعتمادتري سوق خواهد داد. از اين چشم انداز، منطقه خزر ميتواند بار
ديگر به موضوع مورد علاقه تبديل شود و حضور نظامي آمريكا در قفقاز و آسياي ميانه
در خدمت كنترل منابع نفتي و مسيرهاي حمل و نقل آن قرار گيرد. موضوع از نظر مسكو نيز
بسيار استراتژيك است. كرملين
به نوبه خود ميكوشد تا با چانه زني با اروپا و آمريكا به جانشينِ منابع نفتي
و گازي (خليج فارس) تبديل شود و
بار ديگر با تسلط بر بخش انرژيِ اقمار سابقش، خود را به آنها تحميل كند. تلاشهاي روسيه براي
بخشودن 90 ميليون دلار بدهي گاز گرجستان به ازاي تصاحب شركت توزيع گاز گرجستان با
مخالفت آمريكا روبرو شد.(8) نگرانيهاي امنيتي واشينگتن و اكثر دولتهاي قفقاز و
آسياي ميانه تاكنون بر هم منطبق بوده است. در شرايط كنوني، واشينگتن به گروههاي تندرو
اسلامي به عنوان دشمن در اين منطقه و سراسر دنيا مينگرد و اين در حالي است كه با
تمام نيرو براي نابودي آنها اقدام كرده و در همان حال كنترل خويش را بر منابع
ئيدروكربني حفظ ميكند. واشينگتن با چنين نگرش كوتاه مدتي نخواهد توانست دلايل درازمدت
مخالفت هاي داخلي را در اين کشورها را تشخيص و مورد توجه قرار دهد. در بسياري از
كشورهاي سابق شوروي، حاكمانِ در قدرت قادر به برآورده كردن نيازهاي شهروندان خود
نبوده و براي تداوم حكومت خود بيش از پيش به سركوب تكيه كردهاند. با كمكهاي نظامي
آمريكا به اين رژيمها نيروهاي آزاديخواه و اصلاح طلب بيش از پيش در ابراز نظرات خود با
دشواري روبرو خواهند شد و صحنه سياسي ميان رژيمهاي نامشروع و سركوبگر از يك سو و
نيروهاي تندرو و خشنِ زيرزميني از سوي ديگر تقسيم خواهد شد.