بازي جديد آمريكا در افغانستان

 

تهيه كننده : گروه سياسي شبكه دري

ايرنا                                                  

به نام خدا

بحث مربوط به حضور نیروهای نظامی خارجی در افغانستان، در طی بیش از سه سال گذشته همواره یک موضوع مناقشه انگیز در این کشور بوده و عده ای از افغانها معتقدند که این حضور نظامیگرانه وجنایاتی که بعضاً توسط عساکر و صاحب منصبان خارجی بویژه در نواحی جنوب افغانستان انجام می شود با اصل استقلال و حاکمیت ملی افغانها مغایرت دارد.

این مناقشه ها زمانی در افغانستان داغ تر گردید که زلمی خلیل زاد، سفیر آمریکا و برخی فرماندهان نظامی آن کشور در افغانستان، خواستار حضور درازمدت و دائمی نیروهای آمریکائی در این کشور شدند و بحث مربوط به احداث پایگاههای دائمی نظامی آمریکا را در افغانستان مطرح کردند.

گفته می شود آقای کرزی، رئیس جمهور افغانستان برای اعلام موافقت خود به احداث چنین پایگاههائی در خاک افغانستان، طی چند ماه اخیر به شدت تحت فشار بوده است. ظاهراً تا این اواخر وی توانسته است در برابر این پیشنهاد آمریکائی ها مقاومت کند.

اما طی روزهای گذشته آقای کرزی در یک اقدام غیرمنتظره و شگفت انگیز، گروهی از افراد سرشناس، برخی از اعضای لویه جرگه قانون اساسی و تعدادی از منتفذین محلی را از ولایات افغانستان به نام لویه جرگه در کابل فراخواند تا درباره ایجاد پایگاههای دائمی نظامی آمریکا در افغانستان تصمیم بگیرند و در صورت توافق اعضاء برای ایجاد چنین پایگاه هائی مجوز لازم را صادر نمایند.

این حرکت از آن جهت غیرمترقبه و شگفت انگیز است که آقای کرزی تاکنون در پاسخ به درخواست های مکرر کاخ سفید، انجام این کار را درحد صلاحیت و اختیارات خود نمی دانست، زیرا قانون اساسی افغانستان چنین اختیاراتی را به او نداده است. از جانب دیگر آقای کرزی از پی آمدهای ناگوار و بازتاب ویرانگر این حادثه در داخل کشور و همچنین در سطح منطقه بخوبی آگاه بود و می دانست که دادن اجازه تأسیس پایگاههای دائمی نظامی به آمریکا در افغانستان، از نظر بسیاری از افغانها به معنای سلب استقلال و حاکمیت ملی افغانستان است و لذا افغانها با روحیه استقلال طلبی و بیگانه ستیزی خود در برابر این اقدام تشنج زا و ماجراجویانه سکوت نخواهند کرد و ممکن است دور تازه ای از بحران ها و کشمکش های مسلحانه داخلی در افغانستان آغاز شود.

بنابراین وی بصراحت می گفت که تصمیم گیری در مورد تأسیس یا عدم تأسیس پایگاههای نظامی آمریکا در افغانستان، جزو صلاحیت های پارلمان این کشور است که قرار است در اواخر ماه سنبله انتخابات آن برگزار شود.

ولی ظاهراً آمریکائی ها شتاب بیشتری دارند و می کوشند قبل از تشکیل پارلمان افغانستان مجوز تأسیس پایگاه نظامی دائمی را در این کشور از شخص آقای کرزی دریافت نمایند.

در مورد شتاب و تعجیل آمریکائی ها در این زمینه ممکن است دلایل زیادی نقش داشته باشد، اما دلیل اصلی، ترس و وحشت آمریکائی ها از ترکیب پارلمان آینده افغانستان است.

آمریکائیها از تجربه عراق و تکرار این تجربه در افغانستان به شدت بیمناکند و نگرانند که مبادا تجربه انتخابات پارلمانی عراق، در افغانستان نیزتکرار شود و نیروهای مخالف آمریکا و در رأس آنها مجاهدین، از طریق کسب اکثریت پارلمانی، این سنگر مهم قانونگذاری را تصاحب کنند که البته در آن صورت یک پارلمان ملی و منتخب مردم با اکثریت مجاهدین هیچگاه قوانین مغایر استقلال و منافع ملی افغانستان را تصویب نخواهد کرد و در نتیجه آمریکائی ها از طریق پارلمان نخواهند توانست مجوز تأسیس پایگاه دائمی نظامی را در افغانستان بدست بیاورند.

بنابراین اکنون فرصت را برای انجام مانور و اعمال نفوذ بر دستگاه اجرائی حکومت مغتنم دانسته و کرزی را تحت فشار گذاشته اند تا قبل از تشکیل پارلمان و از طریق آنچه که لویه جرگه نامیده شده است تکلیف پایگاه سازی آمریکا را در افغانستان مشخص کند.

با توجه به اهمیت این موضوع و تأثیراتی که می تواند بر سرنوشت آینده مردم و سرزمین افغانستان داشته باشد، تصمیم گرفتیم بحث مربوط به تلاش آمریکا برای احداث پایگاههای نظامی دائمی در افغانستان را طی چند برنامه متوالی و با حضور کارشناسان مسائل سیاسی و استراتژیک افغانستان مورد نقد و تحلیل و بررسی قرار دهیم.

و اما شرکت کنندگان برنامه امروز ما:

- آقای وحید مژده، سخنگوی قوه قضائیه افغانستان

- آقای نصیراحمد، استاد دانشگاه کابل و صاحبنظر در مسائل سیاسی افغانستان

- دکتر رنگین دادفر، مشاور رئیس جمهور افغانستان در امور بین الملل و

- آقای بشیر بیژن، معاون حزب کنگره ملی افغانستان

همانگونه كه اطلاع داريم بنا به دستور آقای کرزی تعدادی از افغان های سرشناس و از جمله برخی از اعضای لویه جرگه تصویب قانون اساسی در کابل جمع شده اند تا تحت عنوان لویه جرگه موضوع احداث پایگاههای دائمی نظامی آمریکا در افغانستان را مورد بحث و بررسی قرار دهند و در این باره که آیا به آمریکائیها برای احداث چنین پایگاههائی اجازه دهند یا خیر، تصمیم بگیرند.

آقای وحید مژده در این باره می گوید:

" طوری که از طریق رسانه های گروهی نیز منتشر شده بود پس از سفری که اعضای پارلمان آمریکا به افغانستان داشتند که در جمع آنان خانم رئیس جمهوری سابق آمریکا بیل کلینتون "سناتور هلري كلينتون" نیز شامل بود برای اولین بار این مسئله مطرح شد که آمریکائی ها آرزو دارند که در افغانستان دارای پایگاه های دائمی باشند که از این به بعد این مسئله گاه گاهی در صحبت های آقای رئیس جمهور کرزی نیز مطرح می شد و چنین به نظر می آمد که آقای کرزی تحت فشار هستند که باید در این مورد تصمیمی بگیرند، اما شخص رئیس جمهور نمی توانست به تنهائی تصمیم بگیرد چون موضوعات بسیار مهمی از این قبیل یا باید در پارلمان کشور مطرح شود ویا باید به رفراندوم گذاشته شود و صرفاً نمی شد که آقای کرزی با اعضای کابینه اش در این باره تصمیمی بگیرد، اما از یک طرف پارلمانی در افغانستان وجود ندارد و زمان برگزاری آن هم چندماه فاصله است و از جانبی هم آقای کرزی تحت فشار بودند که هرچه زودتر اینکار را انجام دهند و درعین حال آقای زلمی خلیل زاد، سفیر آمریکا در افغانستان که یکی از گردانندگان اصلی سیاست در افغانستان در دو سال گذشته بود وی هم قرار شد که به کشور عراق منتقل شود. بنابراین آقای کرزی در یک تنگنا قرار گرفت و چاره ای دیگری نداشت مگر اینکه اقدامی را انجام دهد که یک پاپوش مشروعیت برای حضور و ایجاد پایگاههای دائمی آمریکا در کشور پیدا کند. بنا بر این از اعضای لویه جرگه (مجلس بزرگ) تصویب قانون اساسی دعوت کرد که گردهم آیند و همینطور از هر ولایت تعداد ده نفر از ریش سفیدان اقوام و همچنان اعضای کابینه سابق، جمعی از اعضای شورای علمای افغانستان و اعضای کابینه فعلی و افرادی هم از لویه جرگه که انتصابی بودند را گردهم آوردند و مجموع اینها را "مجمع مشورت با مردم افغانستان" ناميدند. اما نکته ای که در رابطه با لویه جرگه می توان گفت این است که لویه جرگه ها براساس عرفی که در افغانستان است بخاطر یک منظور خاص تشکیل می شود مثلی است که لویه جرگه تصویب قانون اساسی بخاطر تصویب قانون اساسی کشور تشکیل گردیده بود، بنابراین وظیفه آن هم با تصویب قانون اساسی به پایان رسید و این لویه جرگه منحل شد و دیگر مشروعیت قانونی خویش را از دست داده است و اعضای آن به عنوان اعضای دائمی نبودند که هر زمانی که احساس نیاز به تشکیل لویه جرگه و گردهم آمدن اعضای آن شد این افراد بازهم جمع شوند و در رابطه با مسائل مهم کشور تصمیم بگیرند. بنابراین آنچه که ما امروز می بینیم یک حیله ای است برای جلوگیری ازهمان فشارهایی که بر آقای کرزی وارد می آید و به این ترتیب می خواهند که از زیر این فشارها خود را نجات دهند و با کسانی که دعوت نموده اند می خواهند مشورتی داشته باشند و این شور و مشورت وتصمیم گیری درباره حضور یا عدم حضور دائمی نیروهای آمریکا در افغانستان می بایست در همین یک روز صورت بگیرد چون آقای کرزی هم سفری در پیش دارد و قبل از انجام سفر می خواهند که به اصطلاح با مردم افغانستان از طریق افرادی که دعوت نموده اند مشورتی داشته باشند و نتیجه آن را توشه سفرشان نمایند که این عمل از نظر قانونی مشروعیت ندارد و آنگهي لویه جرگه به این منظور تشکیل نگردیده است".

دولت افغانستان، اين اجلاس را تحت عنوان " لویه جرگه " برگزار کرده است، اما آقای نصیراحمد، استاد دانشگاه کابل می گوید در توافقنامه بن، تنها دو لویه جرگه پیش بینی شده بود: لویه جرگه اضطراری و لویه جرگه قانون اساسی و لویه جرگه سومی پیش بینی نشده لویه جرگه نیست بلکه نشستی است با انگیزه های سیاسی. وي می گوید:

" طبق توافقنامه بن فقط برگزاری و تشکیل دو لویه جرگه در افغانستان پیش بینی شده بود. یکی لویه جرگه اضطراری بود که حکومت انتقالی را مشروعیت می داد و لویه جرگه دوم هم لویه جرگه تصویب قانون اساسی بود که قانون اساسی جدید افغانستان را مشروعیت بخشید و تأیید نمود. اما تشکیل لویه جرگه سومی در این توافقنامه پیش بینی نشده بود که در رابطه با مسائلی چون ایجاد پایگاه های دائمی آمریکا در افغانستان تصمیم بگیرد و در قانون اساسی افغانستان هم چنین چیزی پیش بینی نشده است که لویه جرگه تشکیل گردد حالا اضطراری یا غیر اضطراری و تصمیم گیری در رابطه با ایجاد پایگاههای نظامی آمریکا در افغانستان فقط وظیفه پارلمان افغانستان است و این که آقای کرزی اقدام به گردهم آوردن افرادی چه از اعضای لویه جرگه تصویب قانون اساسی وسایر نهادها و شخصیت های افغان جهت تصمیم گیری در این رابطه نموده است صرفاً انگیزه های سیاسی شخصی او است نه یک امر ملی و لویه جرگه ای که در حال حاضر بخواهند تشکیل شود هیچگونه مشروعیتی نزد مردم افغانستان ندارد و هر تصمیمی که در رابطه با مسائل ملی و سرنوشت کشور بگیرد مورد پذیرش مردم افغانستان نخواهد بود و ما آن را صرفاً یک اقدام کاملاً سیاسی از جانب دولت می دانیم برای عملی شدن سیاستهای خودش."

اما آقای بشیر بیژن می گوید: دعوت شدگان جلسه اضطراری امروز خالی ذهن بودند و چیزی درباره اهداف جلسه نمی دانستند. زمانیکه آقای کرزی موضوع پایگاه سازی آمریکا را مطرح کرد شرکت کنندگان جلسه با آن مخالفت کردند. وي معتقد است:

" از سه روز قبل با یک اقدام اضطراری و فوری آقای کرزی نمایندگان انتخابی مردم در لویه جرگه قانون اساسی و تعدادی از منتفذین و ریش سفیدان مناطق مختلف افغانستان را به کابل دعوت کرد، بدون اینکه دلیل آنرا مطرح کرده باشد. وقتی که نمایندگان به کابل آمدند وبا برخی از این افراد که صحبت کردیم دیدیم که اصلاً نمی دانند برای چه دعوت شده اند و کاملاً ذهن شان خالی بود و چون من از قبل اطلاع داشتم آنان را نیز در جریان قرار دادم و گفتم که قضیه از چه قرار است که قبل از ظهر امروز جلسه با شرکت نمایندگانی که در کابل حضور یافته بودند دایر گردید و آقای کرزی موضوع حضور دائمی و ایجاد پایگاههای نظامی آمریکا در افغانستان را طرح نمود که خوشبختانه بدون استثناء از طرف مجموع شرکت کنندگان در جلسه این موضوع بصورت قطعی و جدی از طرف حاضرین رد گردید و با مخالفت نمایندگان مواجه شد".

اما دکتر رنگین دادفر، مشاور آقای کرزی در امور بین الملل، روایت دیگری از جلسه امروز ارائه می کند ومي گويد: در این جلسه درباره مأموریت نیروهای آیساف مسائل امنیتی و طرح دولت در خصوص همکاری های استراتژیک با آمریکا بحث و بررسی صورت گرفت و اکثر سخنرانان از طرح دولت حمایت کردند.

آقای دادفر :

" نشستی که امروز برگزار گردید و ساعت یک ظهر به پایان رسید یک جلسه مشورتی بود با نمایندگان لویه جرگه اضطراری و لویه جرگه قانون اساسی افغانستان درباره مسائل مهم کشوری چون مسائل توسعه و انکشاف کشور و مسائل امنیتی افغانستان و همانطور که شما نیز می دانید در ماه سپتامبر سال جاری میلادی یعنی تا پنج ماه دیگر مأموریت رسمی نیروهای آیساف و فعالیت های سازمان ملل براساس توافقنامه بن که در سال 2001 میلادی تنظیم شده بود در افغانستان به پایان می رسد، اما مسئله ای اساسی برای افغانستان این است که دورنمای امنیت ودورنمای دفاع از افغانستان وبازسازی روندهایی که برای تحکیم دولت در کشور به راه افتاده است چگونه باید تأمین شود و باید راهکارهایی پیدا کرد که بتوان جامعه بین الملل را متقاعد کرد که برای تحکیم ثبات و تقویت دولت افغانستان کمک نمایند ازجمله همکاری با سازمان ملل متحد، همکاری با نیروهای آیساف و همکاری استراتژیک با ایالات متحده آمریکاست.دراین جلسه نمایندگان 34 ولایت افغانستان سخنرانی کردند که بیش از 30 سخنران حمایت شان را از طرح دولت اعلام کردند و همانطور که عرض شد این جلسه جنبه مشورتی داشت و تمامی تصمیمات نهایی درباره پیمان ها و قراردادها و مسائل ملی را پارلمان اتخاذ خواهد کرد، اما این نمایندگان به دولت مشورت دادند که باید این موضوع از جمله با ایالات متحده آمریکا گفتگو شود و زمینه همکاری های استراتژیک درازمدت با افغانستان برای صلح و ثبات وبازسازی افغانستان و تشکیل اردو و پوليس ملی کشور و جلوگیری از مداخلات خارجی در کشور به عمل آید."

آمریکا در افغانستان، در قالب ائتلاف بین المللی، حدود بیست هزار نیروی نظامی دارد. به همین دلیل برخی از طرفداران غرب، آمریکا را متحد استراتژیک دولت آقای کرزی می دانند.

این عوامل و نیروها در داخل دستگاه دولت نیز حضور فعال دارند و روی همکاری استراتژیک با آمریکا اتکاء می کنند، ولی برخي كارشناسان بر اين عقيده اند كه نه فقط رييس جمهور و اجلاس نمايندگان ولايات صلاحيت تصميم گيري در باره داير كردن پايگاههاي آمريكا را ندارند بلكه حتي پارلمان نيز چنين صلاحيتي را ندارد و بايد در خصوص چنين موضوعي بايد رفراندوم برگزار شود.

آقای وحید مژده در اين باره می گوید:

" مسئله ای که این ها مطرح کردند موضوع بسیار مهمی است که حتی بالاتر از صلاحیت پارلمان است و اگر این مسئله همکاری های استراتژیک با آمریکا در پارلمان هم مطرح شود شاید اعضای پارلمان هم این جرأت را نکنند که بگویند ما به آن رأی می دهیم بلکه باید این مسئله به رفراندوم گذاشته شود، چرا که همیشه در افغانستان مسئله حضور نیروهای خارجی از جمله مسائل جنجال برانگیز بوده است و هر دولتی که نیروهای خارجی را در افغانستان به هر شکلی اجازه حضور داده است می بینیم که آن دولت در نزد مردم افغانستان به دولت ضدمردمی خوانده شده است و حالا هم هیچ کسی چنین جرأتی ندارد که بتواند در رابطه با مسئله حضور بيگانگان و ایجاد پایگاههای دائمی نظامی آمریکا در افغانستان به تنهائی تصمیم بگیرد و شاید حتی مطرح کردن آن در پارلمان آینده هم به یک موضوع جنجال برانگیز تبدیل شود و شاید احتیاج به رفراندوم باشد تا از تمامی مردم افغانستان نظرخواهی شود. بنا بر این آنچه که امروز شاهد آن هستیم و اجلاسی که برگزار شده است من اطمینان دارم که این جلسه و مشورت خواهی به جای نخواهد رسید و افرادی که در این جلسه حضور دارند خواهند گفت که این تصمیم گیری فقط در صلاحیت پارلمان است و نکته دیگری را که باید یادآوری کنیم این است که همکاری استراتژیک آمریکا با افغانستان یک مسئله است و داشتن پایگاههای نظامی آمریکا می تواند بخشی از این همکاری ها باشد و می شود که روی همکاری های استراتژیک آمریکا با افغانستان در طویل المدت صحبت هایی انجام گیرد  و براساس منافع و مصالح کشور تصمیم گرفت و این تصمیم هم کاری نیست که بتوان بصورت اضطراری و در یک روز آن را انجام داد، اما این که پایگاههای دائمی نظامی در افغانستان ایجاد شود این موضوع بسیار حساسی است که من فکر نمی کنم که در جلسه امروز تصمیم نهائی روی آن گرفته شود و فقط جنبه مشورتی دارد."

اکنون این سؤال مطرح است که اجلاس جاری در کابل تحت عنوان لویه جرگه آیا در خصوص ایجاد پایگاه های نظامی دائمی برای آمریکا در افغانستان چه اندازه می تواند صلاحیت داشته باشد؟

آقای نصیراحمد می گوید:

" ابداً تصمیم گیری نخواهد شد چون خود لویه جرگه از مشروعیت برخوردار نیست و لذا تصمیماتی را هم اگر اتخاذ خواهند کرد غیرقانونی خواهد بود. وقتی که خود یک نهاد از مشروعیت لازم در کشور و نزد مردم برخوردار نیست چگونه می تواند برای مسائل مهم وملی کشور تصمیم بگیرد. متأسفانه این کار پیام بسیار زننده ای که برای خود دولت افغانستان دارد و به نحوی ضعف دولت را در مقابل قدرتهای سیاسی و احزاب سیاسی نشان می دهد که آمادگی می گیرند برای حضور در پارلمان، لذا عملاً دولت شکست خویش را پیشاپیش اعلام می کند و حتماً دولت حضور خودش را در پارلمان ضعیف احساس      می کند با اقدامات نامطلوبی که در برابر ملت افغانستان انجام داده است. بنابراین دولت ضعف خودش را پیشاپیش اعلام می کند و به نحوی احزاب سیاسی و غیردولتی نفوذ و قدرتشان در پارلمان از ضریب بسیار بالایی برخوردار خواهد بود و دولت نخواهند توانست سیاستهای آمریکا را که از طریق دولت اعمال می شود،  به تأیید پارلمان برساند به همین دلیل با تشکیل چنین جلسه و لویه جرگه ای غیرقانونی می خواهند ضعفهای خودش را در برابر پارلمان بپوشاند وهر تصمیمی که در این لویه جرگه بگیرند قانونی تلقی نماید."

اصولاً تأسیس پایگاه نظامی بیگانه در افغانستان، چه پی آمدها و بازتاب هایی در داخل افغانستان و کشورهای همسایه آن بدنبال خواهد داشت؟

آقای بشیر بیژن می گوید:

" تلاش ها برای ایجاد پایگاههای دائمی نظامی آمریکا در افغانستان از سوی بعضی ها ادامه دارد و چنانچه شاهد هستیم پیوسته این طرح و برنامه با مخالفت جدی مردم مواجه         می شود، چون مردم افغانستان از برنامه ها و پروژه های دراز مدت آمریکا در کشورشان نگرانی و تشویش دارند و هیچگاه با این مسئله موافقت نخواهند کرد و با توجه به شناختی که مردم افغانستان و جهانیان از آمریکا دارند یقیناً پیامد ایجاد پایگاههای دائمی آمریکا در افغانستان بسیار تلخ و ناگوار خواهد بود که در قدم نخست بزرگترین صدمه را مردم افغانستان خواهند دید.

چون با این کار مردم افغانستان یکبار دیگر در بند یک پروژه بسیار شوم و خطرناک قرار خواهند گرفت که آینده بسیار دشواری را به دنبال خواهد داشت. در حالیکه مردم افغانستان خواهان حفظ روابط دوستانه و صمیمانه با سایر همسایگان و کشورهای جهان می باشند."

اما مشاور سیاسی آقای کرزی می گوید که آنچه که فعلاً _ البته از دیدگاه او برای افغانستان مهم است _ داشتن همکاری استراتژیک و درازمدت با آمریکاست.

آقای رنگین دادفرمشاور سياسي كرزي:

" در جلسه ای که امروز برگزار گردید مسئله ایجاد پایگاه های نظامی آمریکا در افغانستان مطرح نشد و در مسئله مطرح کردن همکاری های استراتژیک آمریکا با افغانستان موضوع ایجاد پایگاه مطرح نمی باشد و آنچه که از دید افغانستان مهم است و امروز از سوی نمایندگان و شرکت کنندگان در جلسه نیز مورد تأکید و حمایت قرار گرفت این بود که باید راه های همکاری های درازمدت را در زمینه های امنیتی، اقتصادی و بازسازی کشور داشته باشیم و بدنبال راه هایی بگردیم که چگونه می توان با همکاری نیروهای بین المللی جلو مداخلات خارجی را گرفت چنانچه در نزدیک به سه دهه افغانستان مورد هجوم همسایگان خویش قرار گرفت و نمایندگان و شرکت کنندگان در این جلسه نیز در امر همکاری های استراتژیک افغانستان با نیروهای بین المللی متفق الرأی و همفکر بودند و مسئله دادن اجازه براي ایجاد پایگاه نظامی آمریکا در جلسه امروز مطرح نگردید."

بدون تردید در جامعه افغانستان، خیلی از افغانها هستند که داشتن روابط ویژه و استراتژیک با آمریکا را به نفع کشور خود نمی دانند و با سیاست پایگاه سازی آمریکا در افغانستان به شدت مخالفند.

این عده از افغانها چه در محافل سیاسی، چه در مطبوعات ودانشگاهها و چه درمیان اقشار عامه مردم، براین باورند که حضور درازمدت نظامیان آمریکائی در افغانستان، یک سلسله تبعات و پی آمدهای منفی برای ملت و کشور افغانستان دارد.

آقای وحیدمژده، یک تن از فرهیختگان می گوید:

" اصلاً وقتی که صحبت از ایجاد پایگاه های نظامی آمریکا می شود این مسئله را به شکلی مطرح می کنند که می گویند همیشه همسایگان افغانستان در امور داخلی کشور مداخله کرده اند بنا بر این برای جلوگیری از مداخلات مجدد همسایگان و تا زمانی که افغانستان خود بتواند بپای خویش بایستد و یک نیروی نظامی منسجم و قوی داشته باشد حضور نیروهای خارجی در افغانستان را ضروری می دانند.

اما یک نکته را باید در نظر گرفت که درکشورهایی که نیروهای خارجی حضور داشته اند و پایگاه داشتند نیز مسائلی و جنگهایی بوجود آمده است مثلاً در زمان جنگ اخیر بین هند و پاکستان که منجر به جدایی بنگلادش از پاکستان شد پایگاهها و نیروهای آمریکائی در پاکستان وجود داشت، اما جنگ بین هند و پاکستان بوقوع پیوست و نیروهای خارجی که در پاکستان حضور داشتند هیچ مداخله ای برای جلوگیری از جنگ نکردند. پس دیده می شود که حضور آمریکائی ها در هر کشوری صرفاً به منظور تأمین منافع خودشان صورت      می گیرد نه بخاطر اینکه از مردم آن سرزمین در مقابل متجاوزین احتمالی دفاع کند  و برخی از افرادی که در اجلاس دیروز شرکت کرده بودند در صحبتهایی که باهم داشتیم می گفتند که هنوز حضور نیروهای آمریکائی در افغانستان قانونمند نشده است اما آنها دست به کارهایی می زنند که بدون دليل باعث اذیت و آزار مردم در مناطق مختلف افغانستان می شوند در صورتی که حضور نیروهای آمریکائی در افغانستان قانونی و دائمی شود در آنصورت اتباع کشور مجبور خواهند شد کشور را ترک کنند چون مردم از نحوه برخورد آمریکائی ها و بی احترامی آنان به رسومات مردم شکایت دارند وحساسیت مردم افغانستان را درمقابل آمریکائی ها برانگیخته است."

اگرچه در مورد حضور درازمدت نظامیان خارجی بویژه آمریکائی ها در افغانستان تاکنون، هیچگونه رفراندوم و نظرخواهی عمومی صورت نگرفته است ولی بدون تردید اغلب افغانها با حضور درازمدت یک قشون مسلح خارجی درکشورخود به شدت مخالفند و آن را نقض حاکمیت و استقلال خود می پندارند.

همچنین آنها معتقدند که دولت افغانستان حق ندارد به هیچ کشور خارجی، اجازه تأسیس پایگاه نظامی بدهد.

آقای نصیراحمد، استاد دانشگاه کابل در اين باره می گوید:

" به هیچ وجه مردم و احزاب  و جریان های سیاسی افغانستان و روشنفکران جامعه چنین چیزی را نخواهند پذیرفت و هر تصمیمی که در این جلسه گرفته شود چون خود لویه جرگه مشروعیتی ندارد، مورد پذیرش مردم نخواهد بود و از طرف دیگر موضوع ایجاد پایگاه های نظامی آمریکا برای ملت مطرح نشده بود و افکار عمومی جامعه ما در این قضیه غافلگیر شده اند و ما همین امشب شنیدیم چنین مسئله ای را که قبل از این عنوان نشده بود و در مجامع بین المللی مثل سازمان ملل هم مطرح نشده است و در قانون اساسی افغانستان هم چنین موضوعی پیش بینی نشده است و هیچ نهاد و ارگانی هم با آن موافق نیست و از آن راضي نمي باشد و اصلاً اطلاعی نداشتند اما اگر دولت می خواست با تشکیل یک جلسه اضطراری و فراخواندن نمایندگان مردم در لویه جرگه های اضطرارای وقانون اساسی و برخی شخصیت های دیگر ملت را غافل گیر کند و عليه ملت نیرنگ بکار ببرد. این مربوط به دولت می شود که می خواهد با این کار به یک امر ملی مشروعیت ببخشد درحالی که تصمیم گیری در رابطه با مسائل مهم و حاد کشور به عهده پارلمان است، اما وقتی که پارلمانی وجود ندارد و خلأ قانونگذاری در کشور وجود دارد دولت هیچ حقی ندارد که درغیاب پارلمان وظایف آن را از طرق دیگري انجام دهد و بجای پارلمان تصمیم بگیرد و اگر کارهایی هم صورت بگیرد صرفاً با انگیزه های سیاسی است و دولت حضور و قدرت خویش در پارلمان را خطری برای حضور آمریکا و خود دولت می داند، لذا آمریکا می خواهد از طریق دولت افغانستان با اقدامات غیرقانونی به سیاست های استراتژیک خودش در افغانستان مشروعیت ببخشد.

اگر بالفرض این مشروعیت برای حضور نیروهای آمریکائی در افغانستان از طریق تشکیل چنین اجلاسی بدست آمد، پس معنی تشکیل پارلمان چیست و ما برای چه پارلمان داشته باشیم؟ در صورتی که مسائل مهم کشور می تواند از طریق چنین گردهمایی هایی تصمیم گیری شود و آن را قانونی جلوه بدهیم و در این صورت حضور و تشکیل پارلمان در کشور کاملاً بی معنی خواهد بود."

 اما آقاي دكتر دادفر بر اين نكته تاكيد دارد كه حضور نیروهای خارجی در افغانستان براساس مصوبه شورای امنیت است و پارلمان افغانستان در این زمینه باید حرف آخر را بزند وي مي گويد:

" من کاملاً با نظر نمایندگان هم شخصاً موافقم و هم نظر دولت افغانستان همین است که در کلیه مسائل ملی و اساسی کشور باید پارلمان افغانستان سخن و حرف آخر را بگوید که قانون اساسی افغانستان نیز در این باره صراحت دارد.

ولی آنچه که از دید حکومت افغانستان مهم است این که امروز حضور نیروهای آمریکا در افغانستان براساس یک مصوبه ایکه شورای امنیت سازمان ملل متحد تصویب کرد که گویا نیروهای تروریستی از افغانستان حملات حمله به آمریکا را طراحی کرده اند آمریکا نیز حق دفاع از خود را دارد. حضور نیروهای خارجی در افغانستان برای مبارزه با تروریسم نیز براساس مصوبه شورای امنیت سازمان ملل متحد صورت گرفته است.

دولت افغانستان هم بسیار علاقمند است که با رشد وتحکیم نهادهای دولتی خود حضور یا عدم حضور نیروهای خارجی در کشورش را تابع قانون بسازد و این مسئله باید روشن و مشخص گردد که این نیروها درچه جاهایی می توانند دست به عمل بزنند و از اقدامات خودسرانه آنان جلوگیری به عمل آید."

تاریخ گواه است که:

افغانها مردمی اند آزاده و سلحشور و بیگانه ستیز وحضور نیروهای مهاجم خارجی را تحت هیچ عنوان و شرایطی در سرزمین خود برنمی تابند و در برابر آنها سرتسلیم فرود نمی آورند.

چنانکه این خصلت ملی افغانها در جنگهای سه گانه افغان و انگلیس در قرن 19 و اوائل قرن 20 و در جهاد آزادیبخش آنها در برابر قوای اشغالگر شوروی در دهه 70 قرن بیستم به اثبات رسید.

اکنون نیز در صورتیکه نظامیان خارجی برای ماندن خود در افغانستان بیشتر پافشاری کنند و بخواهند با سرنوشت و مقدرات افغانها بازی کنند. شکی نیست که حس بیگانه ستیزی افغانها دوباره فوران خواهد کرد و این بار این خشم وعصیان دامنگیر کسانی خواهد شد که با شعار آزادی و دموکراسی وارد افغانستان شده اند.

آقای وحید مژده می گوید:

" اگر به بیش از دو سال حضور نیروهای خارجی در افغانستان نگاهی بیندازی می بینیم که علمکردها و برخی برخوردهای آنان هیچ همخوانی و همسویی با قوانین بین المللی ندارد   نمی گوئیم با قوانین افغانستان چون قوانین افغانستان همواره نقض شده است وعملکرد این نیروها با قوانین پذیرفته شده جهانی هم همخوانی ندارد، مثلاً افرادی به اتهام همکاری با القاعده وطالبان دستگیر شدند و سه سال را در زندانهای آمریکائی ها بسر بردند وتعدادی از آنها هم مجدداً آزاد شدند بدون آنکه مقامات قضایی افغانستان بدانند که گناه این افراد چه بوده است و گفته می شود که پس از حضور نیروهای آمریکائی و خارجی ها در افغانستان بیش از 20 زندان در افغانستان ایجاد شده است و اتباع افغانستان در آنجاها زندانی          می شوند بدون آنکه دادگاهی درباره آنان حکم و مجازاتی صادر کرده باشد، درحالیکه در قانون اساسی افغانستان نیز تصریح شده است که هیچ فردی بدون حکم دادگاه زندانی و بازداشت نمی شود که این یکی از اصول دموكراسي است. پس کسانی که مدعی احیای دموكراسي در افغانستان هستند خودشان دموكراسي و حقوق بشر را نقض می کنند و مجاهدین را به عناوین مختلف متهم به ایجاد زندانهای شخصی می کردند. امروز دیده شد که خودشان زندانهای شخصی دارند و حتی به ارگانهای حقوقی سازمان ملل متحد اجازه ندادند که از زندانهای آمریکائی ها بازدید بکنند و حتی آقای شریف بسیونی نماینده سازمان حقوق بشرملل متحد به دلیل انتقاد از عملکرد آمریکائی ها در افغانستان از کارش برکنار شد.

بنابراین درافغانستان با توجه به چنین شرایطی حضورنیروهای خارجی بصورت دائمی به هیچ وجه قابل قبول نیست و تا جائی که دیده می شود مردم افغانستان از عملکرد نیروهای خارجی در کشورشان راضی نیستند و این تشویش را دارند که اگر حضور نیرو دائمی شود خلاف کاری ها و خودسری های این نیروها درافغانستان بیشتر شود.

آقای نصیراحمد، استاد دانشگاه کابل ضمن تأکید برخصوصیت بیگانه ستیزی افغانها پیشنهاد قانونمند شدن حضور بيگانگان در كشوررا مطرح نموده و بر اين نكته تاكيد مي كند كه " افغانها نسبت به حضور بيگانگان علاقه چندانی ندارند". وي مي گويد:

" تلاش هاي جاري دولت و آمريكا از یک طرف ضعف دولت و از طرف دیگر شکست سیاست های استراتژیک آمریکا در افغانستان را نشان می دهد  و به نظر من چنین اقداماتی برای مشروعیت دادن به حضور نظامی آمریکا در افغانستان تا تشکیل شدن پارلمان هیچ گونه مشروعیتی نخواهد داشت واین وظیفه پارلمان است که اقدامات وتصامیم دولت افغانستان را قانونی کند واجازه دهد که دولت افغانستان در عرصه سرنوشت ملی با کشورهای بیگانه توافقنامه ای امضاء بکند یا خیر.

اما درصورتی که این کارها در غیاب پارلمان صورت گیرد جزء کار واقدامات عجولانه و براساس انگیزه های سیاسی چیز دیگری نمی تواند تلقی شود و آمریکا هم نخواهد توانست تا تشکیل پارلمان افغانستان منتظر بماند و کارها و اقدامات دیگری را نیز از طریق نفوذ خویش انجام خواهد داد، اما در کل تصمیم گیری ها به عهده پارلمان افغانستان خواهد بود و از جانبی بحث امنیت افغانستان را مطرح می کند در حالی که امروز ملت  و دولت افغانستان ابراز می دارند که اردو و پوليس ملی افغانستان این توانایی را پیدا کرده اند که بتوانند از مرزهای کشور حراست و از امنیت کشور دفاع نمایند. وقتی نیروهای مسلح افغانستان چنین توانایی را یافته اند دیگر چه نیازی به حضور نیروهای خارجی در افغانستان خواهد بود."

 

چنانكه اطلاع داريد روز يكشنبه مورخ 18/2/84 شهر كابل پايتخت افغانستان شاهد برگزاري يك اجلاس بزرگ با شركت حدود يك هزار نفر از بزرگان اقوام، رهبران احزاب و تعدادي از نمايندگان لويه جرگه تصويب قانون اساسي بود كه بر اساس فراخوان اعلام نشده آقاي حامد كرزي رئيس جمهور افغانستان به قصر رياست جمهوري در كابل اجتماع كرده و پيرامون طرح پيشنهادي دولت، مبني بر قانونمند كردن حضور دراز مدت نيروهاي خارجي در افغانستان و ايجاد روابط ويژه استراتژيك با آمريكا، بحث و تبادل نظر نمودند.

در اين اجلاس يك روزه تعدادي از شركت كنندگان سخنراني كردند و پيرامون طرح پيشنهادي دولت آقاي كرزي، ديدگاه هاي متفاوتي ارائه گرديد.

منابع آگاه در كابل مي گويند هدف از برگزاري نشست كابل، تلاش آقاي كرزي براي جلب موافقت اعضاء و نمايندگان لويه جرگه قانون اساسي براي تأييد همكاري هاي دراز مدت استراتژيك ميان آمريكا و افغانستان است.

ظاهراً آقاي كرزي تحت فشار مقامات آمريكائي قرار دارد تا سطح روابط و مناسبات فعلي ميان دو كشور را به سطح همكاري هاي درازمدت استراتژيك، ارتقاء بخشد. در صورتي كه اين امر تحقق پيدا كند جانب آمريكا تلاش خواهد كرد تا در زير چتر همكاري هاي متقابل استراتژيك، پايگاه هاي نظامي دائمي در افغانستان تأسيس نمايد.

انگيزه تشكيل اجلاس كابل، ظاهراً بحث پيرامون همين مسئله بوده است اما در اين باره كه تشكيل اجلاسي با اين پيمانه بزرگ، در حال حاضر چه ضرورتي داشت؟ كارشناسان افغان متفق القول هستند كه آقاي كرزي به عنوان رئيس جمهور صلاحيت تصميم گيري در اين زمينه را ندارد و قادر نيست براي هيچ كشور خارجي اجازه تأسيس پايگاه د رخاك افغانستان را صادر كند و يا خارج از معيارها و قواعد متعارف ديپلوماتيك با كشور يا كشورهاي خاصي روابط ويژه استراتژيك برقرار نمايد. روابطي كه مي تواند تعاريف مختلف و حتي گاهي متضاد هم داشته باشد و از سويي هم افغانستان فاقد پارلمان است، بنا بر اين آقاي كرزي به عنوان يك راه حل سوم، اجلاسي را تحت عنوان جلسه مشورتي در كابل داير كرد تا در كليه اين زمينه ها تصميم بگيرد و به عنوان رئيس جمهور اين صلاحيت را به دست بياورد كه خود مستقيماً و بدون حضور و تأييد پارلمان در خصوص ايجاد روابط و همكاري هاي استراتژيك با آمريكا تصميم گيري نمايد.

با اين حال هنوز سؤال هاي زيادي مطرح است كه بايد به آنها پاسخ داده شود از جمله اين كه در نشست جلسه مشورتي با لويه جرگه اضطراري كابل، چه اتفاقاتي روي داد؟

آقاي كرزي و متحدين خارجي اش از برگزاري اين جلسه، چه اهدافي را دنبال مي كنند؟ آيا اين اهداف دست يافتني است؟

همكاري هاي متقابل استراتژيك، اساساً به چه معناست و اين همكاري ها چقدر مي تواند به نفع صلح و ثبات باشد و تأمين امنيت در افغانستان مؤثر واقع شود؟

درصورتي كه پايگاه هاي نظامي دائمي آمريكا در افغانستان تأسيس شود آيا استقلال و حاكميت ملي افغانها خدشه دار نخواهد شد؟

و بالاخره حضور درازمدت خارجي ها و همكاري استراتژيك بين افغانستان و آمريكا چه    پيآمدهايي در سطح منطقه برجاي خواهد گذاشت؟

براي روشن شدن اين مسائل و ابهامات، در ويژه برنامه امروز، از ديدگاهها و نظريات چهار كارشناس افغان استفاده خواهيم كرد:

1- دكتر محي الدين مهدي، استاد دانشگاه كابل

2- آقاي محمد اكرام انديشمند، كارشناس و تحليلگر افغان

3- آقاي داود سياوش، كارشناس و تحليلگر افغان و

4- آقاي تركستاني، منشي حزب عدالت اسلامي افغانستان

و اما در جلسه روز يكشنبه در كابل چه مسائل و موضوعاتي مورد بحث قرار گرفت؟

آقاي جاويد لودين، سخنگوي رئيس جمهور مي گويد:

" اين مجلس يك مجلس ملي مشورتي بود كه به دعوت رئيس جمهور تشكيل گرديد كه در آن نمايندگان مردم، سران جهادي و منتفذين جامعه حضور داشتند كه مجموع شركت كنندگان به بيش از هزار نفر مي رسيد. در كل هدف از اين مشورت رئيس جمهور با مردم افغانستان پيرامون مسائل مهم كشور بود، خصوصاً در شرايط فعلي كه پارلماني در افغانستان وجود ندارد بنابراين ايجاب مي كند كه هر از چندگاهي تا تشكيل پارلمان با مردم مشورت و تبادل نظر صورت بگيرد تا در جريان قضاياي كشور قرار بگيرد، خصوصاً در رابطه با مسائل مهم افغانستان كه حكومت بايد در مورد آن تصميم گيري نمايد از مردم نظرخواهي شود خصوصاً روي موضوع همكاري درازمدت واستراتژيك با كشور آمريكا كه دولت افغانستان خواهان اين همكاري مي باشد و از شركت كنندگان در اجلاس هم نظرخواهي صورت گرفت كه پس از صحبتهاي آقاي كرزي تعدادي از نمايندگان مردم از ولايات مختلف كشور نيز پيرامون موضوع صحبت كردند كه در مجموع مي توان گفت كه نظراتشان در رابطه با همكاري هاي درازمدت با آمريكا و سازمان ملل و در كل جامعه جهاني موافق بود و خواهان اين همكاري ها در زمينه هاي نظامي، اقتصادي و سياسي بودند و افغانستان هم تا وقتي به كمك جامعه جهاني ضرورت دارد تا بتواند خودش به پاي خود بايستد و اقتصاد كشور رونق يابد، اما درحال حاضر واقعيت اين است كه افغانستان نيازمند كمكها و مساعدتهاي جامعه جهاني مي باشد كه در رابطه با تداوم همكاري هاي بلندمدت و استراتژيك آمريكا و افغانستان مشورت با مردم و نمايندگان ملت افغانستان همچنان ادامه خواهد داشت و همينطور كشورهاي همسايه افغانستان نيز در جريان اين امر قرار خواهند گرفت و هر فيصله و تصميمي كه گرفته شد پس از تشكيل و آغاز بكار پارلمان اين موضوع به مجلس شوراي ملي ارجاع داده خواهد شد كه تصميم گيري نهائي در آنجا صورت مي گيرد و هر تصميمي كه پارلمان بگيرد نافذ و قابل اجراء خواهد بود."

در همين حال اطلاعات واصله حكايت از آن دارد كه آقاي حامد كرزي، رئيس جمهور افغانستان در آينده نزديك به آمريكا سفر خواهد كرد. برخي از كارشناسان، اجلاس روز گذشته در كابل را بي ارتباط با سفر كرزي به آمريكا نمي دانند و معتقدند كه رئيس جمهور افغانستان با كسب يك سلسله امتيازات براي آمريكائي ها در اين اجلاس، قصد دارد با دست پر وارد كاخ سفيد شود، زيرا او مي داند كه آمريكائي ها خواستار حضور دراز مدت نظامي در افغانستان و ايجاد روابط متقابل استراتژيك با اين كشور هستند.

آقاي دكتر مهدي، استاد دانشگاه كابل در اين باره مي گويد:

" از مدتي به اين طرف بحث احداث پايگاه هاي نظامي دائمي آمريكا در افغانستان مطرح       مي باشد كه از سوي مقامات آمريكايي عنوان شده بود. در مراسمي كه به مناسبت هشتم ثور سالروز پيروزي مجاهدين برگزار شده بود جناب كرزي رئيس جمهور و آقاي وردك وزير دفاع افغانستان نيز به اين مسئله اشاره داشتند. اين موضوع نيز مطرح است كه آقاي كرزي سفر قريب الوقوعي به ايالات متحده آمريكا و اروپا مقرناتو و ديدار با نمايندگان پارلمان اروپا را در پيش دارد و از آنجائي كه شايد ايشان از طرف كشورهاي حمايت كننده حكومتش تحت فشار بوده باشد اين جلسه اضطراري را برگزار كردند تا در مورد ايجاد پايگاههاي دائمي آمريكا در افغانستان بحث و تبادل نظر صورت بگيرد و همانطور كه درجريان هستيد در اين اجلاس اعضاي لويه جرگه قانون اساسي به اضافه علماي ديني افغانستان و جمعي از ريش سفيدان و منتفذين ولايات كشور بودند حضور داشتند كه ابتدا جناب آقاي كرزي موضوع را باز كردند و از ضرورت همكاري بلندمدت جامعه جهاني بخصوص ايالات متحده آمريكا سخن گفتند و اشارات صريحي داشتند در مورد تقاضاي ايالات متحده آمريكا براي ايجاد پايگاه دائمي در افغانستان. اما از قبل دو نكته را ايشان روشن ساختند اول گفتند كه اين جلسه يك اجلاس مشورتي مي باشد و اين اجلاس نه حيثيت پارلمان را دارد و نه لويه جرگه (مجلس بزرگ) است و نكته دومي كه مطرح كردند كه گويا نظر خودشان را منعكس مي ساخت گفتند كه مسئله ايجاد پايگاه هاي نظامي به همان شكلي است، كه در كشورهاي ژاپن، تركيه و آلمان است و گفتند كه خواستار همكاري دوامدار و حمايت دائمي آمريكا از افغانستان هستيم تا افغانستان مانند دهه 90 كه بعد از خروج نيروهاي شوروي از ديد جهانيان افتاد و با مشكلات زيادي مواجه شد مجدداً چنين نشود و با تشكيل پارلمان در افغانستان جامعه جهاني ديگر پايش را از افغانستان و همكاري با اين كشور كنار نكشد و بار ديگر افغانستان برهمان وضعيت قبلي برنگردد و ايشان چنين تعبيري را بكار بردند. بهرحال پس از سخنراني آقاي كرزي ابتدا رهبران جهادي كه در مجلس حاضر بودند به نوبت سخنراني كردند كه آقاي صبغت ا... مجددي بدون قيد و شرط همه سخنان آقاي كرزي را تأييد كردند، اما ساير شخصيت هاي جهادي در سخنانشان تصريح كردند كه مسئله ايجاد پايگاه دائمي آمريكا را نمي توانند بپذيرند و تصميم گيري در اين باره را از وظايف پارلمان دانستند. همين طور نمايندگان مردم از ولايات مختلف به ايراد سخن پرداختند كه ضمن تأكيد بر ضرورت ايجاد رابطه و همكاري متقابل با جامعه ملل باهرگونه ايجاد پايگاه هاي نظامي دائمي آمريكا در افغانستان مخالفت نموده و تصميم گيري درباره اين موضوع را به پارلمان آينده كشور موكول كردند كه به عقيده بنده رأي بسيار مناسبي را دادند كه هم جواب قانع كننده براي جهانيان است و هم جهت كافي در دست آقاي كرزي در سفري كه پيش رو دارد."

آنچه مسلم است مفهوم همكاري متقابل استراتژيك در فرهنگ سياسي امروز، يك مفهوم نسبتاً مجهول و پيچيده است. بر هيچكس مخفي نيست كه آمريكائيها بر خلاف گذشته، امروز در سطح عالي با دولت افغانستان، روابط سياسي و ديپلوماتيك دارند و حدود بيست هزار نظامي آنها نيز در افغانستان مستقر مي باشند ولي با اين حال سعي مي كنند به اين روابط و مناسبات، جنبه استراتژيك ببخشند و حضور دائمي در افغانستان داشته باشند بنا بر اين مشخص مي شود كه پاي منافع در بين است و دولتمردان آمريكائي تحت شعار همكاري هاي استراتژيك، اهداف اعلام  نشده ديگري را در افغانستان و شايد هم در منطقه دنبال مي كنند.

آقاي انديشمند در اين باره مي گويد:

" مسلم است كه آمريكائي ها براي ماندن در افغانستان و دنبال كردن منافع خودشان تلاش خواهند نمود و تا وقتي كه منافع آمريكا در جايي مطرح نباشد اين كشور حاضر نخواهد شد كه حتي يك دلار هم به مصرف برساند يا جان سربازانش را به خطر بيندازد.

بنا بر اين در مسئله ايجاد پايگاه هاي نظامي هم در قدم اول موضوع منافع و اهداف خود آمريكا در افغانستان و منطقه مطرح است و مي خواهند با تسلط بر منطقه منابع انرژي آسياي ميانه را در اختيار خود بگيرند.

مسئله دوم مسئله امنيت اسرائيل است كه بايد امنيت اسرائيل در منطقه تضمين شود با حضور نظامي آمريكا و ايجاد پايگاه هاي دائمي آن در آسياي ميانه كه آمريكائي ها فكرمي كنند به اين طريق مي توانند امنيت اسرائيل را تضمين كند."

آمريكا در هنگام حمله به افغانستان مبارزه با تروريزم و دستگيري اسامه بن لادن و ملا عمر را هدف اين حمله اعلام كرده بود ولي مي بينيم كه بن لادن ظاهرا از "فهرست تروريستها" خارج شده و ملا عمر براي حضور در كابل دعوت شده و موضوع مبارزه با تروريزم به فراموشي سپرده شده آمريكا هدف واقعي خود را آشكار نموده و تقاضاي ايجاد پايگاههاي نظامي را در افغانستان مطرح نموده است اما شرط اصلي نظر مردم افغانستان است و بسياري از كارشناسان افغان بر اين نظرند كه آمريكا به دنبال منافع خود است و هيچ فرد يا مرجعي اين حق و اختيار را ندارد كه به اجازه دهد نيروهاي خارجي در افغانستان پايگاه ايجاد كنند.

مولوي تركستاني منشي حزب عدالت اسلامي در اين باره  مي گويد:

"بطور مشخص معلوم نيست كه هدف اصلي حضور نيروهاي آمريكائي در منطقه چه          مي باشد؟ نيروهاي آمريكائي در برخي از كشورهاي جهان مثل آلمان، كشورهاي عربي و برخي از كشورهاي آسياي ميانه پايگاههاي نظامي خود را دارند و اين احتمال وجود دارد كه آمريكائي ها بخاطر كنترل و قدرت و سيطره بر منطقه در افغانستان باقي بمانند. اما تصميم گيري در رابطه با ايجاد پايگاه هاي دائمي آمريكا در افغانستان محول شده است به پارلمان كشور كه همه سخنراناني كه در اجلاس روز يك شنبه صحبت كردند براين امر صحه گذاشتند و هر تصميمي كه پارلمان آينده افغانستان بگيرد نافذ خواهد بود و اين را مي توان گفت كه هدف آمريكا از ايجاد پايگاه در افغانستان و ماندن در منطقه تحت كنترل درآوردن قدرتها و كشورهايي است كه آمريكا از آنان احساس خطر مي كند."

آمريكا در طي سه دهه اخير سياست متغيري را در افغانستان دنبال كرده است. در سالهاي حضور ابرقدرت شرق در افغانستان، دولت آمريكا به خاطر ضديت با شوروي و گرفتن انتقام از روسها- در قبال شكستي كه در ويتنام متحمل شده بود-، سنگ حمايت از مردم افغانستان را بر سينه مي كوبيد، اما پس از پيروزي مجاهدين، كاخ سفيد به يكباره به افغان ها پشت كرد و چند سال بعد، گروه طالبان را بوجود آورد و به اتفاق برخي از كشورهاي منطقه اين گروه را مسلح نمود.اما پس از حادثه 11 سپتامبر، بار ديگر كاخ سفيد، سياست و ديدگاه خود را درباره افغانستان تغيير داد و اين بار به جنگ طالبان، كمر بست.

اكنون آمريكائيها با استقرار نزديك به بيست هزار نظامي، قصد ماندن در افغانستان را دارند و مي كوشند براي حضور درازمدت و احتمالاً دائمي خود در افغانستان از رئيس جمهور يا لويه جرگه و يا هر مرجع با صلاحيت ديگري مجوز قانوني كسب كنند.

در اينجا اين سؤال مطرح است كه زمامداران قصر سفيد چه خواب هايي براي افغانستان و منطقه ديده اند و چه هدف هائي را دنبال مي كنند؟

آنچه مسلم است افغانستان يك موقعيت ژئوپليتيك خاصي در منطقه دارد و در سناريوي سلطه آمريكا از جايگاه ويژه اي برخوردار است و همين موضوع مي تواند به ما كمك نمايد تا هدف از تلاش آمريكا براي حضور دايمي در افغانستان را به خوبي درك نماييم.

آقاي داود سياوش در اين باره مي گويد:

" ايالات متحده آمريكا به دلايل گوناگون مي خواهد در افغانستان حضور نظامي داشته باشد و يكي از اين دلايل اين است كه چون افغانستان در گذشته جايگاه ومحل پناه و فعاليت هاي تروريستها قرار گرفته بود كه از همين جا بسياري از عمليات هاي تروريستي از جمله حوادث يازدهم سپتامبر رهبري مي شد.

من فكر مي كنم كه آمريكائي ها به اين نظر هستند كه اگر بازهم افغانستان به حال خويش رها شود همانند دهه 1990 كه پس از پيروزي مجاهدين جامعه جهاني عمدتاً كشورهاي غربي افغانستان را بحال خود واگذاشتند كه دچار مشكلات فراوان داخلي و حتي تبديل به مركز بزرگ تروريستي جهاني شد كه اين موضوع يكي از دلايل مي تواند باشد كه آمريكا اصرار برايجاد پايگاه نظامي در افغانستان دارد ويكي ديگر از دلايل حضور طولاني مدت آمريكا در افغانستان دنبال كردن اهداف بلندمدت منطقه اي است كه آمريكا مي تواند با استفاده از موقعيت ژئوپولوتيكي افغانستان براي رسيدن به اين اهداف استفاده كند واز اين طريق بتواند قدرتهاي مهم منطقه از جمله جمهوري اسلامي ايران و روسيه و چين را مهار نمايد."

دكتر مهدي به عنوان استاد دانشگاه كابل نيز پيرامون اين موضوع اظهار ميدارد:

" اين يك مسئله كلي است كه هر ابرقدرت و هر كشوري كه نيازمندي هايش در حدود جغرافياي خودش تكافو نكند به تلاش و تقلا مي افتد تا به منابع خارج از مرزهاي خود دست يابد واز جانبي هم شاهد هستيم كه توسعه و رشد اقتصادي كشورهاي آسيايي مثل چين و ژاپن و هند و جمهوري اسلامي ايران از جمله مسائلي است كه در سالهاي آينده نه تنها اقتصاد آمريكا را بلكه اقتصاد اروپا را مورد تهديد جدي قرار خواهد داد. چنانچه شاهد هستيم كه ميزان سرمايه گذاري سال گذشته در كشور چين بالاتر از ميزان سرمايه گذاري در آمريكا بوده است. علاوه بر اين رشد اقتصادي چين را در چند سال گذشته بيش از 20 درصد اعلام نموده اند واين درحالي است كه رشد اقتصادي ايالات متحده آمريكا حدود 2 يا 3 درصد بوده است. اضافه بر اين كالاهاي توليدي چين بازارهاي آمريكا و اروپا را اشغال نموده است كه اين مسائل بسيار براي آمريكا بطور خاص و براي جامعه غرب بطور عموم نگران كننده است.

تاكنون، ديدگاهها و نظريات كارشناسان برنامه را در خصوص اهداف سياسي و اقتصادي آمريكا در افغانستان داشتيم. اين كارشناسان هركدام با تفكر و ادبيات خاص خود گفتند كه هدف آمريكا از حضور درازمدت درافغانستان چيست؟ و افغانستان براي آنها چه جاذبه هايي دارد؟

اكنون بحث استقلال افغانستان را مطرح مي كنيم.

مي خواهيم بدانيم در صورتيكه آمريكائي ها بتوانند روزي در افغانستان پايگاه دائمي نظامي ايجاد كنند آيا اين موضوع، استقلال و حاكميت افغانستان را به عنوان يك كشور مستقل اسلامي زير سؤال نخواهد برد؟

آقاي محمد اكرام انديشمند در اين باره گفت:

" من براين باور هستم كه متأسفانه از جهاد مردم افغانستان بيش از آنكه مردم افغانستان بهره برده باشد، آمريكائي ها بهره برداري بيشتري كرده اند چون در اثرجهاد مردم افغانستان بود كه ابر قدرت شرق يعني شوروي سابق از هم پاشيد و روس ها كه روزي رقيب سرسخت آمريكائي ها در صحنه هاي سياسي و نظامي جهان مطرح بودند ديگر آن قدرت سابق خويش را نداشتند كه يكي از عوامل آن جهاد و استقامت دوامدار مردم افغانستان در برابر ارتش سرخ شوروي سابق بود. اما برعكس در اثر مداخلات بيروني، مردم افغانستان پس از پيروزي بر نيروهاي شوروي و شكست حكومت كمونيستي در افغانستان نتوانستند كه يك دولت اسلامي و ملي را ايجاد كنند و كشورشان را به صلح و آرامش برسانند كه در نتيجه بازهم در اثر مداخلات خارجي جنگ هاي داخلي در افغانستان آغاز شد كه بعداً هم گروه طالبان با حمايت كشورهاي خارجي پا به عرصه ظهور گذاشتند و اگر امروز هم در افغانستان پايگاه هاي دائمي نظاميان خارجي ايجاد شود يكبار ديگر مسئله حاكميت ملي و استقلال كشور زير سؤال خواهد رفت. همچنين از لحاظ فرهنگي هم برمردم افغانستان تأثيرات بسيار منفي را مي گذارد چنانچه هم اكنون نيز شاهد اشاعه فرهنگ مبتذل غرب در افغانستان هستيم و تلاش غربي ها اين است كه افغانستان دچار يكنوع بي هويتي فرهنگي شود و اين كشور را از فرهنگ اصيل ملي و ارزش هاي ديني اش بيگانه سازند و آهسته آهسته مردم افغانستان را بكشانند به سمت فرهنگ ابتذال ولاينقاد غرب."

بدون شك حضور نيروهاي خارجي مانع بسيار مهمي در راستاي حفظ استقلال كشور است و آگاهان سياسي بر اين نظرند كه حتي حضور غير دايم نيروهاي خارجي در يك كشور مي تواند استقلال و فرهنگ و عنعنات آن كشور را خدشه دار سازد و اين گونه حضور هم - اگرچه بنابر مصالحي باشد - بايد محدود و قانونمند باشد و يك جدول زماني معين نيز وجود داشته باشد كه اين حضور را محدود و خروج نيروهاي خارجي را تضمين نمايد. مولوي تركستاني در اين زمينه مي گويد:

" علماء و نمايندگاني كه به نمايندگي از مردم افغانستان در اين اجلاس صحبت مي كردند تصميم گيري درباره ايجاد پايگاه هاي دائمي آمريكا را به پارلمان آينده كشور موكول كردند و بر اين مسئله هم تأكيد گرديد كه تا تشكيل پارلمان بايد موجوديت نيروهاي خارجي در افغانستان با حفظ آبرو، حيثيت، عزت و آبرو، استقلال ملي و فرهنگ اسلامي مردم افغانستان باشد كه همه سخنرانان به اين مسئله تأكيد مي كردند."

با اين حال بيتشر آگاهان سياسي از جمله دكتر مهدي بر اين عقيده اند كه حضور نيروهاي خارجي در افغانستان اساساً با استقلال وحاكميت ملي افغانها در تقابل است واين يك دغدغه بسياربزرگ براي همه افغان ها ست چنانكه در جلسه روز يكشنبه نيز شركت كنندگان دراين مورد فوق العاده حساسيت از خود نشان دادند. دكتر مهدي مي گويد:

" اتفاقاً در اجلاس روز يكشنبه بيشتر سخنرانان از همين ديد به قضيه مي نگريستند و اين دو مسئله را در تضاد و تقابل باهم مي دانستند و تأكيد داشتند كه ايجاد پايگاه هاي نظامي دائمي يك ابرقدرت در افغانستان با اصل استقلال و حاكميت ملي كشور در تقابل است و به همين دليل سخنرانان و شركت كنندگان در اجلاس با ايجاد پايگاه هاي نظامي درافغانستان مخالفت مي كردند."

اكنون داستان حضور نيروهاي خارجي در افغانستان را اندكي فراتر از مرزهاي جغرافيائي اين كشور مورد بررسي قرار مي دهيم.

آمريكائي ها در افغانستان، به نام مبارزه عليه تروريسم، بيش از سه سال است كه حضور نظامي دارند و تاكنون هيچ گونه تاريخي هم براي پايان اين حضور نظاميگرانه خود تعيين نكرده اند وحتي طوري كه در اين روزها شنيده مي شود آنها قصد ماندن در افغانستان را دارند و به دنبال دريافت مجوز براي حضور دراز مدت و همكاري هاي به اصطلاح استراتژيك و دائمي با افغانستان هستند.

، طبيعي است كه حضور يك قشون خارجي در كشور مسلمان آسيائي مي تواند در روابط افغانستان با همسايگانش تأثيرات منفي و ناگواري بدنبال داشته باشد.

آقاي محمد اكرام انديشمند و تحليل ايشان در اين باره:

" اين طبيعي و خوب است كه اين مقوله مورد بررسي قرار گيرد كه آيا امنيت فراگير را در افغانستان مي توان با موجوديت نيروهاي خارجي برآورده سازيم و يا تعبير بكنيم كه اين يك فكر و طرح بسيارخام و نسنجيده اي است كه علاوه بر اين كه امنيت درازمدت را در افغانستان تأمين نمي كند بلكه به تشنجات و بدبيني هاي و ناامني ها در مناطق مختلف افغانستان خواهد افزود و از جانب ديگر كشورهاي همسايه افغانستان با يك حالت  بي اعتمادي به افغانستان خواهند نگريست و چون حتماً حضور خارجي ها در افغانستان بسيار طولاني و درازمدت نخواهد بود و اگريك زماني اين نيروها افغانستان را ترك كنند درحقيقت افغانستان با كشورهاي همسايه در يك حالت بي اعتمادي بسرخواهد برد كه براي آينده افغانسان بسيار خطرناك و ناخوشايند خواهد بود. در صورتي مي توان در افغانستان به يك امنيت درازمدت و فراگير دست يابيم كه از هم اكنون در مساعي مشترك وتعامل با همسايگان براي دست يافتن به منافع مشترك راه هايي را جستجو كنيم تا از اين طريق به امنيت در داخل كشور و منطقه دست يابيم."

 

در این برنامه که در سرویس سیاسی رادیو دری تهیه و تنظیم شده است تعدادی از کارشناسان و صاحبنظران برجسته افغان، درخصوص عملکردها و طرحهای طویل المدت و اهداف آشکار و پنهان آمریکا در افغانستان سخن خواهند گفت و به این سؤالها پاسخ خواهند داد که:

-       هدف از برگزاری نشست اضطراری روز یکشنبه گذشته در کابل چه بود؟

-       آقای کرزی با چه انگیزه ای طرح همکاری استراتيژيك و دراز مدت با آمریکا را پیشنهاد کرده است؟

-       تطبیق و اجرای این طرح، چه اندازه با منافع ملی افغانها مطابقت دارد؟

-       آیا افغانها اجازه خواهند داد پایگاههای نظامی دائمی آمریکا در افغانستان تأسیس شود؟ و

-       دولت آمریکا در مجموع چه نوع یک استراتژی را در افغانستان دنبال می کند؟ و سؤالهای دیگری از همین قبیل.

شرکت کنندگان در اين برنامه:

- داكتر رمضان بشردوست، استاد محقق وزاری سابق پلان افغانستان

- سیدمحمد علی جاوید، سخنگوی جبهه تفاهم ملی افغانستان

- عبدالقهار سروری، مدیر مسئول نشریه "پیام ملت" چاپ کابل

چنانکه اطلاع دارید روز یکشنبه مورخ 18/2/84 جلسه بزرگی در شهر کابل پایتخت افغانستان برگزار شد. آقای حامدکرزی، رئیس جمهور افغانستان طی سخنانی در این جلسه بر ضرورت همکاری استراتيژيك و طویل المدت افغانستان با آمریکا تأکید کرد. وی در این سخنان اگرچه با موضوع ساخت پایگاه نظامی آمریکا در افغانستان مخالفت کرد و آن را برای افغانستان مفید ندانست، ولی با این حال خواستار باقی ماندن نیروهای آمریکائی در افغانستان شد و افزود:

"ما از آمریکا ضمانت می خواهیم که اگر جنگ آنها با تروریسم هم تمام شد باز هم خاک افغانستان را ترک نکنند تا این کشور آباد شود و بلای تروریسم باردیگر گریبانگير ملت و کشور افغانستان نگردد."

ظاهراً آقای کرزی انتظار داشت این جلسه یک هزار نفره با صدور قطعنامه ای حضور دراز مدت نیروهای آمریکائی را در افغانستان مورد تأیید قرار دهد و خواستار همکاری های دراز مدت استراتيژيك بین دو کشور شود، اما چنین خواسته ای عملی نشد و اعضای جلسه، هر گونه تصمیم و رأی قاطع در این زمینه را به پارلمان آینده افغانستان موکول نمودند. حتی برخی از اعضای جلسه گفتند که برقراری روابط استراتيژيك با یک کشور خارجی یک قرارداد عادی نیست بلکه در چارچوب میثاق های بین المللی قابل تعریف است، بنا بر این برای عملی ساختن آن به رفراندوم و آرای مردم باید مراجعه کرد.

و اما در ابتداء گفته می شد که اجلاس کابل در نوع خود یک لویه جرگه است و می تواند روی  مسائل مهم کشور تصمیم بگیرد ولی داكتر رمضان بشردوست، دراین باره دیدگاه دیگری دارد:

" لویه جرگه تصویب قانون اساسی افغانستان که سال گذشته تشکیل گردید و درآن نمایندگان مردم جمع شدند مردم افغانستان به این نمایندگان دو وظیفه و مسئولیت را داده بودند. اول اینکه رئیس دولت انتقالی کشور را انتخاب کند ودیگر این که قانون اساسی افغانستان را مورد بحث و تصویب قرار دهند که این لویه جرگه یا مجلس بزرگ افغانستان هم در آن زمان این دو وظیفه را انجام داد و بعد از آن این نمایندگان دیگر هیچگونه صلاحیت و وظیفه ای در قبال مسائل کشور از طرف مردم نداشتند، حتی این لویه جرگه دیگر وظیفه و صلاحیت مشورت دادن را هم به رئیس جمهور کشور نداشتند چون برای این کار از طرف مردم انتخاب نشده بودند و وقتی که آقای کرزی نمایندگان لویه جرگه را جهت مشورت درباره مسائل مهم کشور و ایجاد پایگاه های نظامی آمریکا در افغانستان، به کابل دعوت کرد به نظر من این کار اولاً مخالف قانون اساسی افغانستان است و ثانباًَ این خود یک نوع بازی سیاسی بود که به شأن و آبروی ملت افغانستان ضربه می زند.

قانون اساسی افغانستان در فصل ششم در ماده 110 آورده است که لویه جرگه متشکل است از اعضای شورای ملی، رؤسای شوراهای ولایات و شهرستان ها. شما هم  می دانید همانطور که همه مردم افغانستان و دنیا می دانند که امروز در افغانستان مجلس شورای ملی یا پارلمان وجود ندارد و شوراهای ولایتی تشکیل نشده اند، بنا بر این هیچ مرجعی نمی تواند در چنین شرایطی خود را عضو لویه جرگه قلمداد کند و وظایف لویه جرگه را انجام دهد. پس نتیجه گیری که می کنیم این است که لویه جرگه ای که به منظور مشورت در کابل تشکیل شده بود یک لویه جرگه تقلبی می باشد که جای تأسف دارد که دولت افغانستان صرفاً به خاطر راه انداختن یک بازی سیاسی در مدت سه روز حدود سه هزار نفر را از سراسر افغانستان به کابل گردهم آورد و هزاران دلار را هزینه نمود."

همه صاحبنظران اتفاق نظردارند که هدف از اجلاس روز یکشنبه در کابل، بحث و تبادل نظر درباره روابط استراتيژيك با آمریکا بوده و آقای کرزی قبل از سفر خود به اروپا و آمریکا می خواسته است تا در این جلسه بزرگ، شرایط برای عقد یک قرارداد استراتيژيك بین دو کشور افغانستان و آمریکا فراهم شود که البته چنین زمینه ای فراهم نشد.

درباره دلایل این امر، آقای  سید محمد علی جاوید، سخنگوی جبهه تفاهم ملی افغانستان، می گوید:

" همانطور که هموطنان ما درجریان هستند، اجلاسی از طرف آقای کرزی جهت مشورت در رابطه با همکاری های استراتيژيك بین افغانستان و کشورهای خارجی بخصوص ایالات متحده آمریکا تشكيل شد. در اين اجلاس ایجاد پایگاه های نظامی این کشور در افغانستان مطرح بود. شاید هدف رئیس جمهور این بوده که با همین اجلاسی که ترتیب داده است به مسئله خاتمه دهد و بتواند توافقی را با شرکت کنندگان در این اجلاس که نمایندگان لویه جرگه و اعضای کابینه و شخصیت های مستقل و احزاب سیاسی كه شرکت داشتند، بدست آورد. اما در قانون اساسی افغانستان با صراحت آمده است که میثاق های بین المللی کشور باید به تصویب شورای ملی افغانستان برسد و مسئله ایجاد پایگاه نظامی آمریکا در افغانستان یا موضوع همکاری های استراتيژيك بین افغانستان و سایر کشورهای خارجی که از میثاق های بین المللی محسوب می شود باید وقتی مطرح شود که مجلس ملی یا همان پارلمان افغانستان تشکیل شود، اما درجلسه مشورتی که آقای کرزی ترتیب داده بود همه اعضای مجلس نیز همکاری های استراتيژيك با کشورهای خارجی را در صلاحیت و تأیید پارلمان دانستند و جبهه تفاهم ملی ضمن آن که از همکاری های جامعه جهانی به خصوص کشورهایی که در قضیه افغانستان بیشتر دخیل هستند و در تأمین امنیت و صلح و ثبات، مردم افغانستان را یاری می کنند تشکر و قدردانی می نمايند اما این را بدان معنی نمی دانند که افغان ها صاحب کشور خودشان نباشند و هر گونه همکاری هایی که در آینده برای مدت طولاني صورت بگیرد باید به تصویب و تأیید پارلمان افغانستان برسد."

برخی از کارشناسان افغان معتقدند که امضای قرارداد همکاری های طویل المدت و استراتيژيك با آمریکا، که جزو اهداف آقای کرزی محسوب می شود اگر چه در ظاهر متضمن پایگاه سازی آمریکا در افغانستان نیست ولی مقامات آمریکائی می توانند از این قرارداد به عنوان یک پوشش سیاسی و قانونی، جهت دسترسی به اهداف استراتيژيك خود در افغانستان و منطقه استفاده کنند و این کار را هم خواهند کرد. از سوی دیگر با امضای چنین قراردادی، حضور نظامیان آمریکائی در افغانستان جنبه قانونی پیدا خواهد کرد و راه برای ایجاد پایگاه های نظامی آن کشور در خاک افغانستان فراهم خواهد شد.

با توجه به این پی آمدهای داخلی و منطقه ای، افغانها بخود حق می دهند که در خصوص روابط استراتيژيك و غیرمتعارف با آمریکا حساس باشند.

عبدالقهار سروری، مدیرمسئول جریده پیام ملت ضمن نامشروع و بی صلاحیت خواندن اجلاس کابل، آن را یک جلسه غیرمهم دانسته و می گوید:

" اجلاسی که با ترکیب اعضای لویه جرگه اضطراری و لویه جرگه قانون اساسی و برخی شخصیت های مورد نظر دولت افغانستان در کابل دائر گردید. با یک دید آنرا نمی توان یک جلسه بسیار مهم و ملی خواند چون بدون این که مردم افغانستان در جریان قرار بگیرند این جلسه دائرگردید، اما از طرف دیگر موضوعی که دولت را وادار کرده است چنین اجلاسی را تشکیل دهد قابل دقت و توجه است. آنچه مهم است بحث بسیارداغی است كه (در رابطه با همكاري استراتژيك افغانستان با آمريكا و ايجاد پايگاههاي آمريكا در اين كشور است) جریان دارد. اين بحث آقای کرزی را واداشته است تا راهی را بیابد. در حالي كه تصمیم گیری در رابطه با اين مسايل به هیچ وجه در صلاحیت وی و دولت ایشان نمی باشد و برگزاری و تشکیل چنین جلساتی هم نمی تواند به هیچ وجه به آن مشروعیت ببخشد. که مسئله مهم آن تصمیم گیری و اجازه دادن برای ایجاد پایگاههای دائمی آمریکا در افغانستان می باشد که به هیچ وجه چنین صلاحیتی را دولت کرزی و چنین جلسات و اجلاس هایی ندارد و به نظر بنده این اقدام آقای کرزی یک راهکار سیاسی و اجتماعی بود که آقای کرزی می خواست برای تأیید برنامه های خودش این جلسه برگزار شود در حالی که اهمیت ملی ندارد."

با اين حال برخي براين باورند كه اين جلسه نيز از جلسات معتبري است كه رييس جمهور مي تواند بدان مراجعه كند. آقای محمد محقق، وزیر پلان سابق افغانستان هم جزو اين دسته از شخصيتهاي سياسي افغانستان است وي می گوید:

" نام این اجلاس را گذاشته بودند مشوره با مردم افغانستان که ظاهراً بر مبنای یکی از اصل های قانون اساسی افغانستان صورت گرفته بود که رئیس جمهورمی تواند در مسائل مهم کشوری به آرای مردم مراجعه کند و از مردم مشورت بگیرد که در این اجلاس هم بزرگان و نمایندگان مردم افغانستان را جمع نمودند تا درباره مسائل مهم کشور ازجمله همکاری های استراتيژيك و بلند مدت با آمریکا و همچنین مأموریت و ادامه کار سازمان ملل متحد در افغانستان بود که از طریق برگزاری این اجلاس با مردم مشوره نمودند و نظرخواهی کردند از شرکت کنندگان در این اجلاس و من فکر می کنم که یک جلسه مشورتی خوبی بود هر چند که اظهار نظرات متفاوتی ابراز شد اما در مجموع این جلسه را خوب ارزیابی می کنم."

گفتني است كه یک جلسه یک هزارنفری کابل تحت عنوان لویه جرگه یا جلسه مشورتی، سران و بزرگان اقوام از 34 ولایت افغانستان، تعدادی از اعضای لویه جرگه تصویب قانون اساسی ، مسئولین احزاب و تشکل های سیاسی، ارباب جراید و مطبوعات و برخی از علماء و شخصیت های جهادی افغانستان شرکت داشتند، اما این افراد، تنها به دعوت آقای کرزی در کابل جمع شده بودند و مردم از جریان قضایا و دلیل برگزاری اجلاسی به این بزرگی و اهمیت اطلاع نداشتند. بنا بر اين در اینجا این سؤال مطرح است که آیا این افراد را می توان نمایندگان ملت نامید؟ یا این که تصمیمی که آنها اتخاذ کرده و صلاحیت هایی که به رئیس جمهور داده اند چه اندازه جنبه قانونی دارد؟

آقای رمضان بشردوست:

" بر اساس قوانینی که در افغانستان وجود دارد کسانی که تحت نام لویه جرگه جلسه ای برگزار کردند هیچ گونه مشروعیت و رسمیت قانونی نداشتند بنا بر این این حق را نداشتند که به نام نمایندگان مردم افغانستان حتی بیایند و به دولت درباره مسائل مهم کشوری مشوره بدهند و نمایندگان لویه جرگه که در این اجلاس دعوت شده بودند چون وظیفه و مسئولیت آنان پس از تصویب قانون اساسی کشور خاتمه یافته بود دیگر آنان نمی توانند قانوناً خود را نمایندگان مردم بدانند و در رابطه با دیگر مسائل مهم و حیاتی کشور تصمیم گیری نمایند و هر تصمیمی که گرفته باشند غیر قانونی و خلاف قانون اساسی و منافع ملی افغانستان می باشد. از طرف دیگر همان طور که آقایان حامدکرزی و قانونی و سایر شخصیت های افغانستان اظهار کردند این جلسه صرفاً یک جلسه مشورتی بوده است نه یک جلسه تصمیم گیری. بلکه تصمیم گیری نهائی در صلاحیت و به عهده پارلمان آینده کشور موکول گردیده است. از طرفی هم شخص رئیس جمهور افغانستان اعلام و تأکید کرده است که ایجاد پایگاه های نظامی آمریکا در افغانستان مشکلی را حل نمی کند و به نفع افغانستان نمی باشد، اما به نظرمن نه دولت افغانستان، نه پارلمان افغانستان این صلاحیت را ندارند که درباره چنین مسائل مهمی تصمیم بگیرند و باید درباره مسائل مهم کشور مستقیماً به آرای مردم  مراجعه کنیم تا طبق ماده 65 قانون اساسی مردم افغانستان بگويند که خواستار چه نوع همکاری با کشورهای منطقه و جامعه بین المللی می باشند."

آقای سید محمد علی جاوید، سخنگوی جبهه تفاهم ملی نیز نظر مشابهی با رمضان بشردوست دارد. وی می گوید:

" طبعاً این اجلاس به هیچ وجه یک اجلاس رسمی نبود برای این که اعضایی که قبلاً در لویه جرگه های اضطراری و تصویب قانون اساسی حضور داشتند در همان دوره های خاص به عنوان نماینده های مردم انتخاب شده بودند که با تصویب قانون اساسی کار لویه جرگه و نمایندگان مردم به اتمام رسید، لذا این مجلس بیشتر یک مجلس مشورتی به حساب می آمد تا یک مجلس رسمی و صاحب صلاحیت و افرادی که دراین اجلاس گردهم آمده بودند نمی توانستند به عنوان نمایندگان مردم نظر بدهند وسخن بگویند و از لحاظ قانونی هم هیچ جنبه قانونی نداشته است."

اما آقای محمد محقق با اعتدال بیشتری در این باره سخن می گوید. به گفته وی اجلاس روز یکشنبه د ر کابل، لویه جرگه نبود اما قانون اساسی به رئیس جمهور صلاحیت داده است تا در مسائل مهم کشور با مردم مشوره کند. البته در باره مسائلی که ناقض قانون اساسی نباشند، پس آیا موضوعات مطرح شده در اجلاس کابل با قانون اساسی مغایرت نداشته است؟

آقای محمد محقق می گوید:

" البته بستگی دارد به نحوه برداشت افراد از قضایا و نحوه برخورد با این جلسه از طرف نهادهای مختلف چنانكه برخی تشکیل این جلسه را فاقد مشروعیت می دانند. اگر این جلسه را ما بنام لویه جرگه بخوانیم به هیچ وجه چنین نمی باشد، به خاطر اینکه در قانون اساسی کشور در ماده 110 لویه جرگه  تعریف شده و ترکیب آن هم مشخص گرديده که متشکل از اعضای شورای ملی که خود تشکیل شده از دو مجلس و سی جرگه (پارلمان) و مشرانو جرگه (اجلاس بزرگان) می باشد و همین طور رؤسای شورا های ولایات و شهرستان ها و هیأت دولت و همین طور قضات قوه قضائیه می باشد، بنا بر این با توجه به این تعریفی که از لویه جرگه در قانون اساسی افغانستان شده است این اجلاسی که اخیراً برگزار گردید را نمی توان لویه جرگه و یا پارلمان خواند، ولی می توان این جلسه را برمبنای ماده ای که در قانون اساسی آمده است و به رئیس جمهور این اجازه را می دهد که در امور کشوری با مردم مشوره نماید یک جلسه مشورتی خواند.  اما در این ماده قانون اساسی قیدشده است که مشورت با مردم نباید ناقض قانون اساسی باشد، از همین جهت بود که همه سخنرانان تأکید داشتند که اگر کشور و مسئولین افغان می خواهند یک میثاق بین المللی را به امضاء برسانند این مسئله در صلاحیت رئیس جمهور نیست بلکه به پارلمان آینده کشور متعلق می شود."

در قواعد سیاسی دنیای امروز این یک اصل پذیرفته شده و تقریباً همگانی است که حکومت ها وقتی تصمیم بگیرند که یک کار دور از انتظار و غیرمتعارف انجام دهند ابتداء یک سلسله کارهای مقدماتی دیگری انجام می دهند.

ازجمله پخش شایعات در جامعه، یا نظرسنجی از افکار عامه بوسیله مطبوعات ودیگر رسانه ها و نیز مراجعه به آراء مردم از طریق رفراندوم و یا دعوت از نخبگان و فرزانگان کشور جهت اخذ مشوره.

در افغانستان نیز آقای کرزی به عنوان رئیس جمهور، تمایل دارد تا روابط موجود فیمابین افغانستان و آمریکا را به روابط دوامدار استراتيژيك ارتقاء بخشد و نیروهای نظامی آمریکا را نیز تا یک مدت نامعلوم، همچنان در افغانستان نگه دارد که البته گفته می شود، مقامات کاخ سفید بیش از خود آقای کرزی، خواهان دستیابی به چنین اهدافی هستند.

بنابراین، آیا اجلاس کابل در راستای چنین اهدافی دائرنشده است؟

و آیا اهداف آقای کرزی این نبوده است تا به این وسیله از وضعیت مردم و افکار عمومی در افغانستان نسبت به حضور دراز مدت آمریکائی ها در افغانستان آگاهی حاصل کند؟

آقای سیدمحمد علی جاوید می گوید:

" من فکر می کنم که تشکیل این مجلس دادن یک ذهنیت از طرف رئیس جمهور برای مردم افغانستان که ذهنیت شان آماده باشد و همچنین می خواست که نظر مردم را جلب بکند و بفهمد که مردم تا چه حد دراین مورد علاقه دارند و آیا علاقه دارند که این تصمیم گیری را  پارلمان بکند و یا عجله و شتاب دارند که زودتر از تشکیل پارلمان در این باره تصمیم گرفته شود."

صرفنظر از اینکه داشتن رابطه استراتيژيك با آمریکا، به نفع افغانستان است یا به ضرر این کشور، مسئله ای که در اینجا حائز اهمیت است این است که تصمیم گیری نهائی در این مورد به گفته آقای محقق، تنها در صلاحیت پارلمان افغانستان است نه در صلاحیت رئیس جمهور.

آقای محقق و دیدگاه ایشان که با هم می شنویم:

 " بحث پایگاه نظامی آمریکا در افغانستان را آقای کرزی منتفی دانست و این مسئله و طرح آن را به نفع کشور ندانسته است و موضوع رابطه استراتيژيك با آمریکا موضوعی است که بین اکثر دستگاه های سیاسی، امنیتی و اقتصادی کشور علاقمندی وجود دارد که بین دو کشور چنین پیمان و توافقنامه ای به وجود آید. البته نظرمن این است که می تواند رئیس جمهور کارهای مقدماتی را در این رابطه انجام دهد ولی امضای چنین توافقنامه ای که یک میثاق بین المللی می باشد مطابق قانون اساسی کشور افغانستان از صلاحیت پارلمان کشور است."

اگرچه به گفته آقای محقق، بحث مربوط به پایگاه آمریکا در افغانستان، توسط کرزی منتفی دانسته شد و خود رئیس جمهور افغانستان طی سخنانی صریحاً اعلام کرد که حاضر نیست افغانستان را به پایگاه خارجی ها تبدیل کند، ولی با این حال، دغدغه افغان ها از این ناحیه تا هنوز برطرف نشده است، زیرا آنها می دانند که وجود هرگونه پایگاه نظامی خارجی در افغانستان به استقلال و اقتدار ملی افغان ها صدمه وارد خواهدکرد.

آقای سروری، مدیر مسئول نشریه پیام ملت در این باره می گوید:

" وقتی که ما ادعا می کنیم که یک کشور آزاد و مستقل هستیم و اردو و پوليس ملی کشورهم در حال شکل گیری هستند، پس موجودیت دائمی نیروهای نظامی یک کشور ابرقدرت مفهومش بدون شرح باقی می ماند. می بینیم که وقتی آمریکائی ها خواستند به برخی کشورهای جهان کمک نمایند بعداً با ارائه برنامه هایي این کشورها را واداشته است که نیروهای آمریکا در آن کشورها بمانند که مشکلات زیادی را برای ملت ها بوجود آورده است مثل کشورهای ژاپن و آلمان و سایر کشورهایی که نیروهای آمریکائی در آنجا حضور دارند.

بدون شک از همان آغاز همکاری های آمریکا در افغانستان نمایانگر این بود که آمریکا می خواهد در این کشور باقی بماند و اهدافی را که در منطقه دارند مثل دست یافتن به منابع طبیعی و زیرزمینی کشورهای منطقه و تسلط و حاکمیت خودشان بر کشورهای منطقه است. می خواهند به هرترتیبی در افغانستان بمانند.

و این حضور را می خواهند قانونمندش بکنند و این مسئله ای است که به ملت افغانستان برمی گردد و به حضور دائمی آنان در افغانستان به استقلال و تمامیت ارضی کشور وهویت و عزت افغانستان و در نهایت به موقف و موقعیت آقای کرزی که رئیس جمهور منتخب مردم افغانستان می باشد لطمه جدی وارد خواهد کرد و اگر واقعاً دولت آمریکا می خواهد که تحت یک برنامه مشخص با افغان ها همکاری کند. دیگر تأکید آنان بر بقای دائمی آن هم در قالب نظامی مفهومی ندارد جزء آنکه به فکر اشغالگری کشور ما و منطقه باشند."

هم آقای کرزی و هم آمریکائی ها به ارتقاء سطح روابط دو جانبه، و تبدیل کردن مناسبات عادی دو کشور به مناسبات دوامدار و استراتيژيك، تمایل دارند که البته اهداف و انگیزه های آنها ممکن است از همدیگر متفاوت باشند، ولی در صورت برقراری چنین روابطی، دغدغه افغان ها درخصوص پایگاه سازی آمریکا در افغانستان چند برابر افزایش خواهد یافت. پس در چنین وضعیتی، احزاب و تشکل های سیاسی مخالف دولت چه عکس العملی از خود نشان خواهند داد.

داكتر رمضان بشردوست در این باره می گوید: اگر دولت واقعاً به دمکراسی اعتقاد دارد باید موضوع را باملت، صادقانه درمیان بگذارد و تصمیم و اراده ملت را محترم بشمارد.

آقای بشردوست می گوید:

" من فکر می کنم قبل از این که آمریکائی ها و دولت افغانستان دست به چنین اقدامی بزنند بهتر است که براساس ماده 65 قانون اساسی افغانستان دولت و رئیس جمهور کشور مستقیماً این مسئله را با ملت مطرح کند که با ارزش های واقعی دموکراسی نیز تطابق دارد و از ملت با برگزاری یک رفراندوم آزاد بخواهد که آیا چنین مسئله ای را تأیید و موافقت می کند یا خیر؟

هر تصمیمی را که ملت افغانستان بگیرند هیچ کسی حرفی برای گفتن نخواهد داشت و اگر ملت با ایجاد پایگاه های نظامی خارجی در کشورشان مخالف بودند، مسلماً اگر دولت واقعاً به دموکراسی عقیده دارد رأی ملت را احترام بگذارد و عمل نماید و به عقیده من این مسئله آنقدر مهم است که حتی نباید صلاحیت تصمیم گیری آن را به پارلمان موکول کنیم چون در پارلمان کسانی وجود خواهند داشت که منافع ملی را قربانی منافع شخصی خود کنند و رأی را صادر کند که منافع ملی کشور به خطر بیفتد."

اكنون اين سؤال مطرح است كه آیا اجلاس روز یکشنبه برای دولت آقای کرزی یک نشست موفقیت آمیز بود؟

آقای کرزی که خواهان ایجاد روابط استراتيژيك با آمریکا و حضور درازمدت نظامیان آن کشور در افغانستان است آیا توانست در این نشست، حرفها و نظریات خود را به کرسی نشانده و دعوت شدگان را متقاعد کند؟

در مجموع آیا آقای کرزی در این اجلاس، به پیروزی رسید یا شکست خورد؟

آقای سیدمحمد علی جاوید، سخنگوی جناح اپوزسیون در این باره می گوید:

" ارزیابی من این است که دولت و به خصوص رئیس جمهور افغانستان دراین تصمیم خود با شکست مواجه شده است و موفق نشد که رأی و نظرخویش را برمردم بقبولانند و امیدوار هستیم که در آینده در پارلمان کشور تصمیمی گرفته شود که به نفع ملت افغانستان باشد و استقلال و حاکمیت ملی افغانستان را تضمین کند، ضمن آن که تلاش شود روابط حسنه و همکاری های دوجانبه ایکه در حال حاضر بین افغانستان و کشورهای جهان وجود دارد خدشه دار گردد."

 این بود مجموعه ای از آراء و نظریات چندتن از صاحبنظران افغان درخصوص اجلاس اخیر در کابل و نوع روابط افغانستان با آمریکا، که در قالب یک برنامه تحلیلی، از بخش سیاسی رادیو دری تقدیم حضورتان گردید.

اینک چهارمین برنامه از سلسله برنامه هائی تحت عنوان (بازی جدید آمریکا در افغانستان  را) تقدیم حضورتان می کنیم.

در این برنامه چهارتن از صاحبنظران افغان، دیدگاه های خود را درخصوص اهداف آمریکا در افغانستان و جرگه ای که اخیراً در کابل تشکیل گردید بیان خواهند کرد:

_ داكتر همایون شاه آصفی

_ اسحاق نگارگر، تحلیلگر افغان مقیم اروپا

_ آقای فیهم دشتی و

_ آقای محمد اشرف رسولی، حقوقدان

شاید این موضوع برای خیلی ها سؤال برانگیز باشد که چرا نام این برنامه (بازی جدید آمریکا در افغانستان) انتخاب شده است؟

در پاسخ به اين سؤال بايد گفت که در حال حاضر آمریکا با داشتن نزدیک به بیست هزار سرباز مسلح در افغانستان، به بازیگر اصلی در صحنه سیاسی افغانستان تبدیل شده و این يك واقعیت است که خود افغان ها بیش از هر کس دیگری از آن آگاهی دارند و آثار و نشانه های آنرا هر روز می بینند و احساس می کنند. نفوذ و اقتدار کنونی آمریکا در افغانستان، یادآور سلطه قوی و بلامنازع اتحاد شوروی سابق در سالهای دهه 80 میلادی در این کشور است.

از سال 2001 میلادی تاکنون فرماندهی عملیات نظامی در افغانستان در دست آمریکائی ها است و قوای مسلح آمریکا بدون نظارت و کنترل دولت افغانستان عملیات جنگ و گریز علیه طالبان و شبکه القاعده را با اختیارات تام و به صورت خودمختار و مستقل به پیش می برند.

اما اکنون تصمیم دارند حضور نظامی خود را در افغانستان نهادینه کنند و برای اجرای سیاست ها و حفظ منافع خود  در منطقه، برای مدت طولانی و نامحدود در افغانستان باقی بمانند كه براي رسيدن به هدف، به مجوز قانونی نیاز دارند و این مجوز باید توسط یکی از ارگان های باصلاحیت در افغانستان صادر شود.

اما با اين حال رئیس جمهور، آقای کرزی از لحاظ قانونی فاقد چنین صلاحیتی است و قانون اساسی افغانستان به او اجازه نداده است که قرارداد های مهم و میثاق های بین المللی را شخصاً و بدون موافقت پارلمان امضاء کند.

از سوی دیگر در افغانستان تا هنوز پارلمان وجود ندارد و هرگاه این پارلمان در ماه های آینده تشکیل هم شود معلوم نیست با حضور نامحدود و بلندمدت قوای نظامی خارجی در افغانستان موافقت کند و قراردادی را با این محتوا مورد تصویب قرار دهد.


 

بنا بر این آقای کرزی که از یک سو ظاهراً تحت فشار نظامیان آمریکائی است و از جانب دیگر احساس می کند که بدون حضور بلند مدت قوای خارجی ثبات و امنیت کشور و حتی بقای حکومت وی به مخاطره خواهد افتاد لذا در اوائل این هفته جرگه بزرگی از سران قبایل، رهبران احزاب سیاسی، منتفذین ولایات و تعدادی از رؤسای مجاهدین را تحت نام جرگه مشورتی در کابل تشکیل داد و از آنها درخواست کرد درباره حضور دراز مدت قوای آمریکا و همکاری استراتژیک با آن کشور، تصمیم بگیرند. [1]


 

اما این جلسه برای حمایت از پیشنهاد رئیس جمهور با یک مشکل عمده روبرو بود و آن این که اکثريت شركت كنندگان و سخنرانان جلسه، که از مفاد قانون اساسی آگاهی داشتند می دانستند که موافقت با این درخواست، در حد صلاحیت آنها نیست بلكه تنها پارلمان است که می تواند در این گونه موارد تصمیم بگیرد.

از سوی دیگر، اگرچه رئیس جمهور افغانستان دراین باره که چرا کشورش به حضور دراز مدت قوای بین المللی و همکاری استراتيژیک با آمریکا نیاز دارد استدلال های خودش را بیان کرد اما اکثر صاحبنظران افغان معتقدند که در پشت این درخواست آقای کرزی، فشارهای کاخ سفید احساس می شود.

با توجه به همه این مسائل در برنامه امروز، در پرتو صحبت ها و نظریات چند تن از صاحبنظران افغان، می بینیم که آیا چنین جرگه های موقتی و یکروزه می توانند درباره مسائل مهمی که به سرنوشت افغان ها و آینده کشورشان بستگی دارد تصمیم بگیرند؟

آمريكايي ها از ماندن خود در افغانستان چه اهدافی را در این کشور و در منطقه دنبال          می کنند؟

و بالاخره در صورتی که آمريكايي ها موفق شوند در افغانستان پایگاه نظامی بسازند واکنش  همسایگان این کشور چه خواهد بود؟

شرکت کنندگان برنامه امروز، به این سؤال ها ودیگر ابهامات موجود، پاسخ خواهند داد.

ابتدا از زبان آقای محمد اشرف رسولی می شنویم که درجرگه کابل چه گذشت و چه موضوعاتی در این جرگه مطرح گردید.

آقای محمد اشرف رسولی :

" این یک جلسه مشورتی بود که در آن نمایندگان لویه جرگه، شخصیت های جهادی و تعدادی از منتفذین وسران اقوام نیز حضور داشتند و این مشورت روی مسائل مهم کشور از جمله موضوع حضور دائمی نیروهای خارجی در افغانستان، صورت گرفت و همین طور مسئله بازسازی و تشکیل ارتش ملی افغانستان و این که آیا افغانستان در شرایط کنونی می تواند روی پای خود بایستد ومشکلات خود را حل نماید مطرح شد و در نهایت پس از آن که سخنرانان نظراتشان را ابراز کردند نتیجه این شد که چون این موضوع یک مسئله ملی و سرنوشت ساز است ایجاب می کند که در این رابطه (ایجاد پایگاه های دائمی آمریکا در افغانستان) پارلمان کشور که در آینده نزدیک تشکیل خواهد شد ابراز نظر و تصمیم گیری کند."

حوادثی که در این روزها در برخی از شهرها در ولایات افغانستان از جمله در کابل جریان دارد وتعدادی از اهالی خشمگین این  شهرها، علیه آمریکا شعار می دهند خود روشن ترین گواه بر این واقعیت است که نهادینه کردن حضور نیروهای خارجی در افغانستان، کاریست بس دشوار و حتی ناممکن.

افغانها از هر قوم و نژاد و منطقه و ملیتی که باشند، لااقل در یک مورد با هم وجه مشترک دارند وآن داشتن روحیه بیگانه ستیزی آنهاست، بنابراین طرح پایگاه سازی آمریکا در افغانستان، چندان منطقی و قابل اجراء به نظر نمی رسد چنانکه در نشست روز یکشنبه در کابل نیز گفته شد که تصمیم گیری در این باره برعهده پارلمان است.

داكتر همایون شاه آصفی در این باره می گوید:

" اصل موضوع این است که آمریکایی ها می خواهند برای مدت طولانی در افغانستان پایگاه های نظامی شان را داشته باشند، حال بماند این که این که این کار اگر صورت بگیرد خوب است یا بد. اما اقدامی را که آقای کرزی در تشکیل این اجلاس کرد قابل توجه و تأمل است که ایشان با فراخواندن برخی از اعضای لویه جرگه های اضطراری و قانون اساسی و برخی شخصیت های دیگر این اجلاس را برگزار کردند در حالی که لویه جرگه های گذشته از نظر قانونی اعتباری ندارند چون وظایفشان را در زمانی که تشکیل شده بودند انجام داده و بعد از آن منحل شدند و تنها مرجع و نهادی که می تواند با استناد به مفاد قانون اساسی درباره چنین مسائل مهم کشور و انجام قرارداد های بین المللی تصمیم بگیرد پارلمان است درحالی که هنوز هم افغانستان پارلمانی ندارد. بنا بر این تشکیل چنین اجلاس هایی که هیچ گونه جنبه قانونی ندارند برای تصمیم گیری درباره مسائل مهم کشور درست نمی باشد."

آقای فهیم دشتی نیز تقریباً نظر مشابهی دارد. وي می گوید:

" همانطور که خودآقای کرزی و سایر سخنرانان دراین اجلاس هم عنوان کردند این اجلاس صرفاً جنبه مشورتی در رابطه با مسائل مهم کشور بالاخص مسئله روابط طولانی مدت و استراتژیک با آمریکا را داشت تا شرکت کنندگان در این گردهمایی بزرگ نظرات خویش را اعلام نمایند و از این که آقای کرزی هم سفری به کشورهای اروپایی و آمریکا را در پیش رو داشت می خواست با دست پرتری به ملاقات آقای بوش برود و نظر نمایندگان مردم افغانستان را درباره روابط استراتزیک با آمریکا برای بوش ابراز نماید."

افغانستان به لحاظ جغرافيايي در محلي قرار دارد كه بيطرفي در روابط بين المللي را به نفع خود ارزيابي مي كند و در ارتباط با قضیه مطرح شده در اجلاس کابل و موضوع روابط افغانستان و آمریکا ، صاحبنظران بر اين عقيده اند كه که افغانستان باید در منطقه و در مناسبات بین المللی، یک کشور بی طرف باشد و قدرت های خارجی نيز بايد موضوع بی طرفی افغانستان را به رسمیت بشناسند.

بنا بر این حضور دائمی آمریکا در افغانستان، اصل بی طرفی این کشور را نقض می کند و باعث می گردد تا افغانستان به یکی از کانون های بحران در منطقه تبدیل شود.

آقای اسحاق نگارگر، تحلیلگر افغان مقیم اروپا در اين باره مي گوید:

" ما مردم افغانستان پولهایی را که از مجامع جهانی به عنوان کمک دریافت می کنیم در گرفتن آنها باید احتیاط را رعایت کنیم و این پول ها را در جای درست و معقول آن به مصرف برسانیم. مسئله این است که اجلاسی که به هرصورت نمی توانست روی موضوعات مهم کشور تصمیم گیری نماید و در نهایت موضوع را به پارلمانی که قرار است 4 ماه بعد تشکیل شود محول می کند پس چه ضرورتی داشت که این همه مصرف نمایند و مسئله دوم این است که سیاست افغانستان پس از جنگ جهانی دوم در مناسبات بین المللی یک سیاست بی طرفی بود و جهان هم افغانستان را به عنوان یک کشور بی طرف شناخت و نظر شخصی من این است که باید همان موقعیتی را که در کشور سوئیس در اروپا دارد افغانستان در آسیا داشته باشد. به این معنا که افغانستان به عنوان یک کشور بی طرف در منطقه باشد تا بتواند از رقابت های سالم و ناسالم همسایگان خویش به کلی فارغ باشد و بنده شخصاً مخالف حضور دائمی نیروهای آمریکا در منطقه هستم و احساس می کنم که حضور دائمی آمریکا در منطقه باعث کشمکش های سیاسی جدیدی خواهد شد. اولاً کشور چین نمی تواند به عنوان یک کشور بزرگ و قدرتمند منطقه حضور آمریکایی ها را در افغانستان تحمل کند، جمهوری اسلامی ایران هم این وضع راتحمل نخواهد کرد، پاکستان هم با وجود آن که در حال حاضر در مبارزه با تروریسم هم پیمان آمریکا است، لیکن در دراز مدت حتی پاکستان هم نمی تواند حضوردائمی آمریکایی ها را در افغانستان و منطقه قبول نماید و به همین خاطر است که در مورد سرکوبی قدرت طالبان در پاکستان چندان همکاری همه جانبه ای با آمریکای ها نمی کند و هنوز هم طالبان می توانند از طریق پاکستان به افغانستان دست درازی نمایند و حملاتی را براه بیاندازند و از طرف دیگر حضور دراز مدت آمریکایی ها در افغانستان را برای فرهنگ و جامعه افغانستان هم مفید نمی دانم چرا که افغان ها در آن صورت کشور خویش را اشغال شده احساس می کنند که این مسئله بسیار خطرناکی خواهد بود. من این را قبول دارم که آمریکا در برخی از مناطق و کشورهای جهان پایگاه های نظامی دارد، لیکن موقعیت افغانستان در قاره آسیا طوری است که خیر و صلاح افغانستان در بی طرفی این کشور است. بنا بر این بنده جداً باحضور دائمی آمریکا در افغانستان مخالف هستم."

هرقدر زمان بیشتر می گذرد افغان ها از آمریکائی ها نا امیدتر می شوند. آنها اکنون دریافته اند که آمريكايي ها تحت پرچم مبارزه علیه تروریسم، بیشتر در پی تأمین اهداف و منافع سلطه جویانه خود درمنطقه هستند و از افغانستان به عنوان یک دروازه ورود به آسیای میانه استفاده می کنند.

بنا بر این روشنفکران، علماء و دانشمندان و شخصیت های دلسوز افغانستان در حال حاضر به این نتیجه رسیده اند که تنها خود افغان ها هستند که باید حلال مشکلات کشور خود باشند.

داكتر همایون شاه آصفی در این باره مي گويد:

" در حال حاضر متأسفانه حکومت موجود افغانستان به تنهائی نمی تواند امنیت را در کشور برقرار نماید و همینطور نمی تواند بدون کمک جامعه بین المللی کشور را از نو بازسازی و اعمار نماید. بنا بر این شاید ایجاب کند که نیروهای بین المللی تا مدتی در افغانستان بمانند، اما به نظر بنده تنها خود افغان ها هستند که حلال مشکلات خویش می توانند باشند چنانكه که برخی کارها و پیشرفت هایی هم حاصل شده است، اما با توجه به پول ها و کمک هایی که به افغانستان شده است متأسفانه نتیجه ای که انتظار می رفت حاصل نشده است و در این سه سال اگر وضع مردم از نظر معیشتی و اقتصادی بدتر نشده بهتر هم نشده است و فقط در هر کشوری این حکومت و مردم هستند که می توانند حلال مشکلات جامعه خویش باشند در صورتی که یک اداره خوب و درستی وجود داشته باشد، اما اگر کار به اهلش سپرده نشود اگر تمامی دنیا هم در افغانستان پایگاه داشته باشند هیچ کاری را نخواهند توانست از پیش ببرند."

چنان که قبلاً هم اشاره کردیم در این روزها در جلال آباد کابل و برخی مناطق دیگر افغانستان جمعیت های خشمگین، شعارهای ضد آمریکائی سر می دهند و هرگاه مقامات نظامی آمریکا در افغانستان، روش های خشونت آمیز و مداخله جویانه خود را در این کشور مورد تجدید نظر قرار ندهند احتمال می رود دامنه تظاهرات و خشونت ها در بیشتر نقاط افغانستان گسترش پیدا کند.

در چنین فضائی طبعاً زمینه برای حضور دراز مدت و دائمی آمریکا در افغانستان مساعد نیست و مردم حاضر نیستند چنین پیشنهادهایی را بپذیرند.[2]


 

 

آقای فهیم دشتی، روزنامه نگار و صاحبنظر در مسائل سیاسی افغانستان در این باره می گوید:

" من فکر نمی کنم که مردم افغانستان بپذیرند که یک کشور خارجی در افغانستان پایگاه های نظامی دائمی داشته باشد، ولی اگر تصور بکنیم که در افغانستان پایگاه های نظامی میان مدت یا درازمدت ایالات متحده آمریکا ایجاد شود لا اقل در کوتاه مدت و میان مدت می تواند به نفع تأمین ثبات در افغانستان باشد، چون افغانستان کشوری است که در سه دهه گذشته مورد تجاوز قرار گرفته است و کشورهای همسایه افغانستان مداخلات آشکاری در مسائل داخلی افغانستان داشته اند و حضور این پایگاه ها می تواند از یک سو از چنین مداخلاتی جلوگیری کند و از جانب دیگرمشکلات داخلی و اختلافاتی که دربین برخی گروه های افغان وجود دارد با حضور پایگاه ها و نظامیان خارجی مهار خواهد شد.

اما اگر پارلمان افغانستان دراین رابطه تصمیم بگیرد مسلماً مدت این حضور مشخص خواهد بود و حیطه وظایف و مسئولیت های آنان معین خواهد گردید، اما درغیر این صورت و عدم تصویب پارلمان هیچ فرد  افغان حاضر نخواهد شد حضور بیگانگان در کشورشان را بپذیرد."

و اما آمریکا در افغانستان، چه اهدافی را دنبال می کند؟

سرکوب طالبان؟

نابودی شبکه القاعده؟

ریشه کن ساختن تروریسم؟

دسترسی به منابع انرژی در آسیای میانه؟ و

یا اهداف و مقاصد پنهانی دیگر؟

آقای اسحاق نگارگر در باره اهداف کوتاه مدت و بلندمدت آمریکا در این منطقه از آسیا می گوید:

" منافع و اهداف آمریکا در منطقه واضح است. آمریکا می خواهد منطقه آسیای میانه را تحت کنترل خود داشته باشد و بر ذخایر ومنابع آن حاکم گردد. آمریکا می خواهد که در کشور ایران هم یک سلسله تغییراتی به وجود آید که به نفع آمریکا باشد. آمریکا می خواهد که از طریق افغانستان بر کشور چین هم تأثیرگذار باشد و دموکراسی مورد نظر خود را در این کشور گسترش دهد. خلاصه این که آمریکا برای تحت کنترل گرفتن کشورهای آسیای مرکزی و کشورهای قدرتمند منطقه جائی مثل افغانستان نیاز دارد. اما در این میان افغانستان خود هیچ نفعی نخواهد برد جز تشویش و نگرانی که آنهم بیشتر از ناحیه مداخلات همسایگان در امور داخلی این کشور است که در گذشته نیز برای افغانستان مشکلات و معضلات فراوانی را ببار آورده است. بنا بر این من ترجیح می دهم و پیشنهاد می کنم که افغانستان از طریق مذاکره با همسایگانش و ملل متحد همان بی طرفی خود را رسماً به جامعه جهانی بقبولاند و اعلام کند که در سیاست های بین المللی بی طرف هستم. به دلیل این که اگر آمریکا در افغانستان حضور دائمی و پایگاه های نظامی داشته باشد در آن صورت افغانستان نمی تواند ادعای بیطرفی نماید.

بنا بر این من فکر می کنم که حضور دائمی آمریکا در افغانستان به سیاست بی طرفی افغانستان لطمه خواهد زد و اگر افغانستان تشویشی هم ازناحیه همسایگان داشته باشد می تواند با مذاکره و بستن توافقات و تعهدات دوجانبه با نظارت جامعه ملل متحد  این نگرانی ها را رفع کند. اما افغانستان در مناسبات طولانی مدت خود با آمریکا هیچ منفعتی را کسب نخواهد کرد و برای منافع ملی افغانستان هیچ سودی نخواهد داشت بلکه این منفعت و امنیت آمریکا است که تأمین خواهد شد و افغانستان را قربانی منافع آمریکا خواهد ساخت."

بدون تردید پارلمان افغانستان درباره حضور و یا عدم حضور قوای خارجی در این کشور تصمیم خواهد گرفت زیرا این موضوع مستقیماً به سرنوشت مردم و سمت و سوی حرکت آینده کشور بستگی دارد.

ولی در شرایط کنونی، آیا اجلاس هائی نظیر اجلاس کابل، می تواند درباره قوای خارجی و ادامه حضور آنها در افغانستان تصمیم بگیرد؟

آقای محمد اشرف رسولی دراین باره می گوید:

" در این اجلاس نماینده های واقعی مردم حضور نداشتند درحالی که این موضوع یک مسئله ملی است و موضوعی است که به سرنوشت مردم افغانستان تعلق می گیرد و هیچ فرد یا افرادی جز نمایندگان واقعی مردم افغانستان در این باره تصمیم بگیرند که این کار هم از طریق تشکیل پارلمان امکان پذیر خواهد بود و یا این که با تشکیل لویه جرگه ای که بر اساس مفاد قانون اساسی ایجاد گردد که اعضای آن هم نمایندگان پارلمان، تعدادی از نمایندگان شوراهای ولایتی خواهند بود که نظرشان را اعلام خواهند نمود، اما این اجلاس که ترتیب داده شده بود صرفاً جنبه مشورتی و نظرخواهی داشت."

به هر حال در اجلاس کابل، آقای کرزی، رئیس جمهور افغانستان صریحاً خواستار حضور دراز مدت قوای خارجی در افغانستان گردید و گفت که افغانستان به انعقاد همکاری های استراتيژیک با آمریکا نیاز دارد البته آقای کرزی این راهم گفت که دولت وی به هیچ کشور خارجی اجازه تأسیس پایگاه را در داخل خاک افغانستان نخواهد داد، ولی پافشاری رئیس جمهور به ایجاد روابط استراتژیک با آمریکا، حدس و گمان های زیادی را در محافل سیاسی و مطبوعاتی افغانستان به وجود آورده است.

دراین رابطه، یکی از مسائل بسیار مهم واکشن همسایگان افغانستان در قبال حضور دراز مدت قوای آمریکائی در این کشوراست.

آقای اسحاق مي گويد:

" متأسفانه افغانستان یک تجربه تلخی را پشت سرگذاشته است و یک دولتی که نزد جامعه جهانی قابل قبول بوده باشد را نداشته است. یعنی نه دولت آقای ربانی از سوی جامعه جهانی رسمیت داشت و نه حکومت طالبان و شرایط هرج ومرجی که در کشور وجود داشت همسایگان افغانستان سعی می نمودند پایگاه و جایگاهی برای نفوذ خویش در منطقه پیدا کند. بنا بر این دیدیم که در هر منطقه از افغانستان یکی از همسایگان از نفوذ و جایگاه و پایگاه خاصی برخوردار بود واین مشکل هم به این دلیل بوجود آمده بود که افغانستان فاقد یک دولت قدرتمند مرکزی بود و تا وقتی که چنین دولتی در افغانستان ایجاد نشود این مشکل برای همیشه وجود خواهد داشت.

پس مسئله اولی که افغانستان باید به آن توجه کند موجودیت دولت قوی مرکزی است تا همسایگان افغانستان هم قبول بکنند که همین دولت از منافع ملی افغانستان دفاع و از ملت افغانستان نمایندگی می کند و دیگر به همسایگان و یا کشورهاي دیگر اجازه مداخله در امور داخلی خویش را نمی دهد.

مسئله دیگر این است که تجربه نشان داده است که همسایگان افغانستان یک سلسله مداخلاتی در امور افغانستان کرده اند و حال متوجه می شوند که این مداخلات آنها بوده که پای آمریکا را امروز به افغانستان کشیده است. بنا بر این برای آنان هم درس عبرتی است که مداخلات خویش را در امور افغانستان را قطع نمایند تا سبب حضور دراز مدت آمریکا در افغانستان نشود.

من قویاً امیدوار هستم پارلمانی که در آینده در افغانستان به وجود می آید اصل بی طرفی افغانستان را در نظر داشته باشد و تصمیم گیری های عجولانه و احساساتی در رابطه با مسائل مهم کشور نکند و این را باید بدانیم که از دوستی و همکاری های استراتژیک و دراز مدت با آمریکا هیچ نفعی عاید افغانستان نخواهد شد.

ممکن است یک رژیم دست نشانده آمریکا در افغانستان از آن نفع ببرد، اما منفعت این رژیم دست نشانده به معنی منفعت مردم افغانستان نیست.

شنوندگان گرامی وارجمند،

این بود برنامه ای دیگر از مجموعه برنامه های (بازی جدید آمریکا در افغانستان) که تقدیم حضورتان گردید.

آنچه از مباحث فوق به دست آمد اين بود که:

افغان ها حضور دائمی ودرازمدت نیروهای مسلح خارجی را در کشور خود تأیید نمی کنند و معتقدند که پارلمان افغانستان باید یک چارچوب زمانی مشخص، برای حضور این نیروها در افغانستان معین کند.

در مورد عقد قراردادهای استراتژیک بین افغانستان و کشورهای خارجی دیگر، اعتقاد اين است که این کار در حیطه اختیارات و صلاحیت های پارلمان افغانستان است و هیچ جرگه و نشست سیاسی دیگر نمی تواند دراین زمینه ها تصمیم بگیرد.

همه شما عزيزان را به خدای بزرگ و بی نیاز می سپاریم.


 


-[1]  بسياري از صاحبنظران بر اين عقيده اند كه آمريكا به دليل وحشت از مخالفت پارلمان با طرح تاسيس پايگاههاي آمريكا در افغانستان تا كنون از برگزاري انتخابات پارلماني جلوگيري كرده و آن را به تعويق انداخته و مي كوشيد با يك بازي غير قانوني به اين هدف نايل شود. اين صاحبنظران تاكيد مي كنند كه آمريكا و آقاي كرزي بايد مخالفت شوراي مشورتي را – كه براي مشروعيت بخشيدن به حضور دايمي آمريكا درافغاذنستان تشكيل شده بود- به منزله مخالفت ملت افغانستان با ايجاد پايگاههاي آمريكا قلمداد كنند./ف

[2] - به نظر برخي از تحليلگران خشونت هاي رخ داده در راهپيمايي هاي مردم در اعتراض به اهانت نيروهاي آمريكايي نسبت به قرآن كريم نيز به هر حال نشانگر عكس العمل مردم افغانستان در برابر طرح آمريكايي ايجاد پايگاههاي آمريكا در افغانستان بوده است/ف

 

 

 



بالا

بعدی * صفحة دری * بازگشت